یک خواب باعث بخشش قاتل شد
رأی دهید
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ۲۷ آبان سال ۹۵ و بهدنبال درگیری میان دو مرد آهنفروش در بازار آهن شادآباد یکی از آنها به قتل رسید. در بررسیهای اولیه مشخص شد، مقتول و قاتل بر سر مسائل مالی با هم اختلاف داشتهاند.
روز حادثه بر سر همین اختلافات مالی درگیری شده و درنهایت مرد ۳۵ ساله دست به چاقو شده و همکارش را مصدوم کرد.
مرد آهنفروش به بیمارستان منتقل شد و متهم نیز از صحنه فرار کرد. تلاش کادر درمان برای نجات مرد آهنفروش نتیجه نداد و ساعاتی بعد او تسلیم مرگ شد. با اعلام موضوع به بازپرس کشیک قتل تهران، تیم بررسی صحنه جرم وارد عمل شده و تحقیقات برای دستگیری عامل این جنایت آغاز شد.
در ادامه بررسیها کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتحت موفق شدند متهم فراری را بازداشت کنند. مرد جوان به قتل ناخواسته همکارش اعتراف کرد.
درخواست قصاص
با اعتراف متهم پس از بازسازی صحنه قتل، کیفرخواست این جنایت صادر و پرونده برای صدور حکم به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد. وقتی متهم در جایگاه قرار گرفت از ارتکاب قتل بهشدت ابراز پشیمانی کرد و خواهان بخشش خود شد، اما اولیایدم که یکی از آنها پسر نوجوان مقتول بود، خواهان قصاص قاتل شدند. با درخواست خانواده مقتول، اعتراف متهم به قتل، بازسازی صحنه جنایت و مدارک و شواهد موجود در پرونده، قضات شعبه دهم دادگاه کیفری حکم بر قصاص دادند.
با تأیید حکم قصاص از سوی دیوانعالی کشور، پرونده برای اجرای حکم به شعبه دوم اجرای احکام دادسرای امور جنایی ارسال و جلسات متعددی با اولیایدم گذاشته شد تا شاید بتوانند رضایت آنها را جلب کنند، اما خانواده مرد آهنفروش همچنان خواهان قصاص بودند.
در نهایت تاریخ اجرای حکم قاتل برای سحرگاه چهارشنبه ۲۲ تیرماه تعیین و این تاریخ به خانواده مقتول نیز اعلام شد. در حالی که خانواده مرد آهنفروش همچنان بر قصاص اصرار داشتند و قرار بود چهارشنبه برای اجرای حکم به زندان رجاییشهر بروند ناگهان ماجرا تغییر کرد و صبح دیروز پسر مرد آهنفروش در دادسرای جنایی تهران حاضر شد و در کمال ناباوری خواهان بخشش مرد اعدامی شد. وی برگه بخشش قاتل پدرش را بعد از گذشت حدود ۶ سال امضا کرد.
خواب عجیب
پسر۱۶ساله که برگه مهر شده بخشش را بهدست داشت، درباره علت این اقدام خود به خبرنگاران گفت: نمیخواستم قاتل پدرم را ببخشم، نه من راضی بودم نه مادرم و نه مادربزرگم، من ۱۰ساله بودم که یتیم شدم. این موضوع برایم سخت بود و با خودم میگفتم چطور میتوانم قاتل پدرم را ببخشم. در تمام این سالها حسرت داشتن پدر را به دل داشتم و بغض نبود سایه پدر بر سرم همیشه با من است.
زمانی که به ما اعلام شد تاریخ اجرا مشخص شده ما میخواستیم قاتل را قصاص کنیم، اما ناگهان با یک خواب همه چیز تغییر کرد، شب عید قربان نزدیک سحر خواب پدرم را دیدم. او در حال قربانی کردن گوسفندی بود و حالش خیلی خوب بود. به من نگاه کرد و گفت پسرم قاتل مرا ببخش. او از من خواست قاتلش را قصاص نکنیم.
از خواب که بیدار شدم، در شوک بودم به سراغ مادرم رفتم در کمال ناباوری او هم خواب پدرم را دیده بود البته از او نخواسته بود که قاتل را ببخشد اما گفت پدرت را دیدم حالش خیلی خوب بود.
با دیدن این خواب متحول شدم، از طرفی قاتل در مدتی که در زندان بود کارهای خوبی انجام میداد و متنبه شده بود. خانواده او نیز در این مدت خیلی سراغمان میآمدند و درخواست گذشت داشتند. همه این موارد باعث شد که از قصاص قاتل گذشت کنم. دیروز تعطیل بود ولی صبح دوشنبه خودم را به دادسرا رساندم تا به خاطر آرامش پدرم، قاتل او را ببخشم.
با گذشت اولیایدم، پرونده بزودی برای محاکمه از جنبه عمومی جرم به دادگاه کیفری ارجاع خواهد شد.
دیدگاه خوانندگان
۵۵
مستانه شرق - هایدلبرگ، آلمان
همین آرزوی بخشش را نیز برای اون گوسفندان بیگناه و مظلوم دارم که کسی هرگز آنها را آنهم با نام خداوند در هیچ جای دنیا نکشد
سه شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۱ - ۰۷:۰۸
۵۵
مستانه شرق - هایدلبرگ، آلمان
همین آرزوی بخشش را نیز برای اون گوسفندان بیگناه و مظلوم دارم که کسی هرگز آنها را آنهم با نام خداوند در هیچ جای دنیا نکشد
سه شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۱ - ۰۷:۰۸
۵۵
مستانه شرق - هایدلبرگ، آلمان
همین آرزوی بخشش را نیز برای اون گوسفندان بیگناه و مظلوم دارم که کسی هرگز آنها را آنهم با نام خداوند در هیچ جای دنیا نکشد
سه شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۱ - ۰۷:۰۸
۵۵
مستانه شرق - هایدلبرگ، آلمان
همین آرزوی بخشش را نیز برای اون گوسفندان بیگناه و مظلوم دارم که کسی هرگز آنها را آنهم با نام خداوند در هیچ جای دنیا نکشد
سه شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۱ - ۰۷:۰۸
۵۵
مستانه شرق - هایدلبرگ، آلمان
همین آرزوی بخشش را نیز برای اون گوسفندان بیگناه و مظلوم دارم که کسی هرگز آنها را آنهم با نام خداوند در هیچ جای دنیا نکشد
سه شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۱ - ۰۷:۰۸