یادی از چه گورار به مناسبت مرگ کهنه‌سربازی که وی را کشت

دویچه وله:یک افسر ارتش بولیوی که گفته می‌شود بیش از نیم قرن پیش، ارنستو چه گوارا را به ضرب گلوله از پای درآورده بود، در سن ۸۰ سالگی در گذشت. چه گوارا در اکتبر سال ۱۹۶۷ در جنگل‌های بولیوی دستگیر و کشته شد.

۵۵ سال بعد از دستگیری و کشته شدن ارنستو چه گوارا در جنگل‌های بولیوی، ماریو تران سالازار، افسر ارتش بولیوی که ادعا می‌کرد چه گوارا با گلوله او کشته شده، بر اثر سرطان درگذشت.


پسر این نظامی سابق بولیوی روز پنج‌شنبه ۱۹ اسفند (۱۰ مارس) در گفت‌وگویی با خبرگزاری فرانسه، از مرگ پدر خود ''بر اثر ابتلا به سرطان پروستات'' خبر داد.

در همین خصوص، گری پرادو، مربی نظامی پیشین که چه گوارا را دستگیر کرده بود، نیز می‌گوید: «تران بیمار بود و کاری از دست کسی برنمی‌آمد».
داستان مرگ چه گوارا
ارنستو چه گوارا، انقلابی آرژانتینی، که قصد داشت تا انقلابی همچون کوبا را در چند کشور آمریکای لاتین و آفریقایی رهبری کند، حدود یک سال پایانی زندگی‌اش را همراه با شماری از هوادارنش در جنگل‌های بولیوی گذراند.

او تحت تعقیب نیروهای نظامی – امنیتی بولیوی و ایالات متحده آمریکا قرار داشت و سرانجام در ۸ اکتبر سال ۱۹۶۷ در جنگل‌های بولیوی دستگیر شد.

چه گوارا در جریان آخرین درگیری نظامی خود مجروح شد. او را پس از بازداشت، به مدرسه‌ای در یک روستا منتقل کردند و ظاهرا در این مدرسه، به ضرب گلوله ماریو تران سالازار از پای درآمد.

به فاصله اندکی پس از اعلام خبر بازداشت و کشته شدن چه گوارا تصویری از جنازه او و شش همرزمش به نمایش گذاشته شد.
''بدترین لحظه زندگی من بود''
ماریو تران سالازار قرار بود ۳۰ سال در ارتش بولیوی خدمت کند. او یک بار درباره لحظه تیراندازی به چه گوارا گفته بود: «بدترین لحظه زندگی من بود». به گفته ماریو تران، چه گوارا ''سرگیجه'' داشت.
چه‌گوارا در زمانی که کنار چریک‌های انقلابی کوبا به رهبری فیدل کاسترو سرگرم مبارزه بود، با شخصیت گیرا و پرجذبه‌ی خود به شهرتی جهانگیر رسید، اما از فردای مرگش به شخصیتی اسطوره‌ای بدل شدتران گفته است که می‌ترسید تا چه گوارای مجروح، اسلحه را از او بگیرد و با خودش فکر کرد: «خونسرد باش؛ خوب هدف بگیر؛ تو یک نفر را خواهی کشت». تران سپس چشم‌هایش را بست و شلیک کرد.

چه گوارا  تحصیل‌کرده‌ی رشته پزشکی بود و برای مداوا به نقاط فقرزده شهرها می‌رفت. او در سال ۱۹۵۵ میلادی با فیدل کاسترو آشنا شد. این دو، جنبشی شورشی و زیرزمینی علیه فولخنثیو باتیستا، دیکتاتور کوبا به راه انداختند.

فیدل کاسترو پس از پیروزی انقلاب کوبا با تغییر قانون، چه گوارا را که به "فرمانده" شهرت داشت، از تابعیت کوبایی برخوردار کرد. چه گوارا نخست رئیس بانک مرکزی بود و در سال ۱۹۶۱ به ریاست وزارت صنایع کوبا رسید. او دست به اصلاحاتی بنیادین در نظام اقتصادی کوبا زد، تمامی دارایی‌های آمریکای شمالی در این کشور را دولتی کرد. اصلاحات ارضی و برنامه‌های گسترده برای سوادآموزی نیز از دیگر اقدامات مهم او در کوبا بود.

اختلاف میان چه گوارا و کاسترو در سال ۱۹۶۵ بالا گرفت و "ال چه" کوبا را به مقصد کنگو ترک کرد تا در آنجا ارتشی چریکی پایه‌ریزی کند.

چه گوارا از کنگو راهی بولیوی شد، اما در آنجا نیز با مشکلاتی مانند کنگو روبرو گردید. او به جای اینکه بتواند کشاورزان را به شورش ترغیب و بسیج کند، با مبارزان خود در انزوا به سر می‌برد. قشر روستایی بولیوی به ندرت از چه گوارا پشتیبانی می‌کرد.

مرگ چه‌گوارا در بولیوی آغاز دور دیگری از شهرت و محبوبیت او در سطح بین‌المللی و در قاره‌های مختلف بود.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۴۹
آلونا ازنامنسکایا - اورلاندو، ایالات متحده امریکا

عطار هم توسط مغول بی نام و نشانی کشته شد همینطور ارشمیدس که توسط سربازی رومی کشته شد مردان بزرگ توسط انسانهای کوچک کشته می شوند ولی نامشان در تاریخ می ماند گذشته از ایدئولوژی چه گوارا که می توانیم مخالف آن باشیم از بزرگی این مرد نمی توان گذشت او پزشک ثروتمندی بود که می توانست با خوشی و راحتی تو پول و شراب و خانوم بازی غرق شود ولی او با دیدن بچه های گرسنه تصمیم گرفت با ظلم مبارزه کند درود به روانش
یکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ - ۰۳:۴۶
۵۳
ordak - بن، آلمان
رفیق گووارا دلاسرا بزرگش کردند،یک بی نام و نشان مثل مرلین مون رو بود که در کادر دوربین کسانی افتاد که جنابات خودشون را به دست آنها انجام میدادند. میدونید عامل بزرگ کردن نام رفیق گووارا یک مامور سیا بود که در سیرا مارتا با اون برای اولین بار به اسم خبرنگار مصاحبه کرد.
یکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۴:۲۷
۸۲
گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا
بعد از شورش سال 57 دو نفر زن و شوهر دندان پزشک و کمونیست واقعی (یکصدم کسانیکه ادعای کمونیستی میکنند واقعا ایثارگرند و 99 درصد منتظرند چیزی از یک ادم موفق بگیرند و مفتخوری کنند) در جنوب شهر تهران مطب دندانپزشکی دایر کردند. به مدت دو سال هزاران نفر از طبقات مستضعف را مجانا مداوا کردند. بعدا که کلاه حزب اللهی ها و کمونیست ها توی هم رفت همان مردم ریختند و مطب این زن و شوهر را غارت کردند. خوشبختانه از ایران فرار کردند و اکنون مقیم المان هستند و پشت دست خودشان را داغ کردند به ادم های متوقع بی چشم و رو یاری نرسانند. تمام جاده ها باید دو طرفه باشد/ چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی/ که یک سر مهربانی دردسر بی/ بابا طاهر همدانی
‌سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ - ۰۰:۳۴
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.
  • رئیس موساد: تروریست‌ها و فرستندگان ایرانی‌شان را پیدا می‌کنیم و به حسابشان می‌رسیم
  • کارشناس صداوسیما: با توجه به گرانی برنج مردم میتوانند به جای آن جو بخورند
  • ویدیوی دلخراش درگیری جسورانه زوج پیر یهودی با مهاجمان سیدنی و کشته شدن توسط آنها
  • جزایر سه‌گانه؛ آیا چین شیوخ امارات را به روحانیون ایران ترجیح می‌دهد؟ اعداد با شما سخن می‌گویند
  • مدیرعامل ایران‌ایر: ۱۵ میلیون دلار به فرودگاه‌های استانبول، نجف، دبی، جده و مدینه بدهکاریم
  • دوران محمدرضا شاهی؛ ۲۵ آذر؛ روز مادران ایران (صد سال پهلوی؛ ۱۳۰۴ تا ۱۴۰۴) - بخش شصت و پنجم
  • گسترش قوانین شهروندی کانادا؛ کودکان مهاجران کانادایی متولد شده در خارج امکان دریافت شهروندی می‌یابند
  • تصاویر؛ وضعیت ابر ویلای معروف جاده چالوس بعد از اجرای حکم تخریب
  • ترامپ شهروندان هفت کشور دیگر را به فهرست «منع کامل سفر به آمریکا» افزود
  • یورش کماندوهای آمریکایی به کشتی عازم ایران؛ آیا واشنگتن می‌خواهد چین و جامعه بین‌الملل را محک بزند؟