دیپلمات ژاپنی: سه تغییری که در فاصله ۱۵ سال، در ایران مشاهده کردم
رأی دهید
به گزارش انتخاب؛ در ادامه این مطلب آمده است: پس از اولین دوره کاری در ایران که بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴ بود، من مسئول بخش ایران در وزارت امور خارجه شدم؛ و پس از کار در افغانستان و عراق که در شرق غرب ایران قرار دارند، بعد از ۱۵ سال دوباره به ایران بازگشتم. این بار از من خواسته شد که در سفر نخست وزیر شینزو آبه به ایران در ژوئن ۲۰۱۹ به عنوان رابط (هماهنگ کننده) او را همراهی کنم.
«کویر» از بخش مرکزی ایران تا جنوب شرقی آن امتداد پیدا میکند، اما در واقع، من هرگز آن را ندیده ام. از طرف دیگر، از پنجره اتاق محل زندگی من (قسمت شمالی پایتخت تهران)، برف کوهها را در ارتفاع ۴۰۰۰ متری پوشانده است. در نزدیکی تهران میتوانید از اسکی و برف لذت ببرید. اگرچه مذهب رسمی کشور شیعه است، اما نسبت به استانبول و دمشق مساجد کمتری در تهران وجود دارد. هرچند که مصرف مشروبات الکی در این کشور ممنوع است، اما...... و در مهمانیهای پر زرق و برق نیز مورد توجه است.
در حالی که برخی از زنان کل بدن خود را با پارچه بزرگی به نام چادر سیاه میپوشانند، برخی دیگر از زنان تنها روسریهایی میپوشند که موهای آنها را در اطراف گردن میپوشاند. برخی ممکن است ایران را با کشورهای همسایه اش در غرب و شرق یعنی عراق و افغانستان اشتباه بگیرند، اما از زمان پایان جنگ ایران و عراق (۱۹۸۸) ایران هرگز تحت تأثیر جنگ قرار نگرفته است. ممکن است یک "دولت پلیسی" حاکم باشد، اما امنیت برقرار است. اخیرا ترور دانشمندان ایرانی در نوامبر سال ۲۰۲۰ مورد توجه قرار گرفت، اما تعداد حوادث تروریستی در این کشور بسیار ناچیز است و میتوان گفت ایران یک کشور امن است. وقتی من برای اولین بار پس از ۱۵ سال به ایران سفر کردم از من پرسیدند؛ «ایران چقدر تغییر کرده است؟»
سه تغییر که برای اولین بار در ۱۵ سال گذشته در ایران مشاهده کردم
۱- تعداد صفر پول ملی (ریال ایران) و کاهش استفاده از پول نقد
تا حدود سال ۲۰۰۳، یک دلار آمریکا تقریبا ۸۰۰۰ ریال ایران بود، اما اکنون ارزش پول ملی ایران به طور قابل توجهی کاهش یافته و قیمت یک دلار به بیش از ۲۵۰، ۰۰۰ ریال رسیده است. علاوه بر این، به طور شگفت انگیزی کارتهای اعتباری و حوالههای آنلاین گسترش یافته اند و پرداختهای بدون پول نقد در ایران از ژاپن فراگیرتر شده است. نسخههای ایرانی برنامه "اوبر" مانند "اسنپ" بسیار فراگیر شده اند و درخواست وسیله نقلیه و تحویل غذا فقط با یک تلفن همراه قابل انجام است.
۲- غربیتر شدن مراکز خرید، کافه ها، رستورانها و ...
دفعه ی پیش که ایران بودم، مراکز خرید در حال ساخت بود و تنها تابلوی تبلیغات "به زودی" قابل مشاهده بود. کافی شاپهایی وجود داشت، اما قهوهای که ارائه میدادند، نسکافه فوری بود. تعداد زیادی رستوران به سبک غربی نیز وجود داشت، اما بیشتر آنها "غذاهای خلاقانه"ای سرو میکردند که به نظر میرسید آشپز صرفا با دیدن تصاویر غذاها آنها را درست کرده است. با این حال، امروزه مراکز خرید زیادی در تهران و شهرهای بزرگ و حتی در مناطق روستایی وجود دارد و کافهها و رستورانها غذاهای معروف اروپایی را سرو میکنند. به اندازهای این تغییرات گسترده و چشمگیر است که اگر یک عکس بگیرید و آن را برش بزنید، برای لحظهای مخاطب تصور خواهد کرد، این تصویری از گوشه و کنار خیابانی در اروپا است.
۳- تغییر در لباس زنان
طبق قوانین اسلامی، زنان موظف هستند موها و برجستگیهای بدن خود را در مکانهای عمومی بپوشانند. هنگامی که آخرین بار در ایران کار میکردم، دولت رئیس جمهور خاتمی، معروف به دولت اصلاحات (۲۰۰۵-۱۹۹۷) بر سر کار بود، بنابراین گاهی اوقات زن جوانی را میدیدم که در حالی که روسری فقط بخشی از موهای او را پوشانده بود، رانندگی میکرد. اما این بار وقتی زنی را دیدم که روسری اش کاملاً لیز خورده بود و فقط به دور گردنش آویزان بود تعجب کردم. با این حال، این در شمال تهران است و به طور کلی در ایران معمول نیست.
بعد از گفتن این حرف ها، در پایان، وقتی جواب دادم «هنوز هم ایرانیها مقاوم هستند»، بسیاری از ایرانیان خوشحال به نظر میرسیدند. اگر از نزدیک به «فرش ایرانی» نگاه کنید، شاید بتوانید بخشی از شخصیت ملی آنها را درک کنید. فرشهای صد درصد ابریشمی که با رنگهای طبیعی گیاهی رنگ آمیزی شده اند و با دست بافته میشوند. ظرافت آن بیانگر اهتمام، سرسختی، صبر، پایداری و غرور در فرهنگ و سنتهای ایرانیان است.
چرا ایرانیها در برابر تحریمها تا این حد مقاوم هستند؟
ممکن است بسیاری از ایرانیان وقتی گفته میشود: «ایرانیان دوست دارند مقاومت کنند و با تحمل این شرایط مشکلی ندارند» عصبانی شوند. با این حال، از دید یک «ناظر» مثل من، شاید این به دلیل باورهای شیعی شکل گرفته از فاجعه کربلا باشد. ایرانیان «جنگ تحمیلی» را بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی متحمل شدند. به نظر میرسد که مردم ایران خود را در کنار مظلوم قرار میدهند، به قهرمانانی تراژیک تبدیل میشوند و سعی میکنند در برابر فشار خارجی و دشمن قدرتمند خود مقاومت کنند.
تقابل ایران با آمریکای ابرقدرت به ماجرای سرنگونی دولت محبوب مصدق توسط سازمان سیا در سال ۱۹۵۳ بر میگردد. پس از انقلاب اسلامی، اشغال سفارت آمریکا (۱۹۷۹) و «سیاست مهار دو جانبه» (دولت کلینتون) در جریان بود؛ و پرونده این تقابل تا جنگ افغانستان و جنگ عراق (در دولت بوش) ادامه داشت. من که شاهد جنگ برای تغییر رژیم در افغانستان و عراق بودم و میدیدم که آمریکا به سرعت طالبان و صدام حسین را سرنگون کرد، احساس کردم که بالاخره ایران را هدف قرار میدهد. این پرونده همچنان باز است. در همین راستا، ایران در معرض «فشار حداکثری» دولت ترامپ قرار گرفت و «شدیدترین تحریمهای اقتصادی» را تجربه کرد که البته هنوز هم لغو نشده است.
از سوی دیگر، کشورهای همسایه، ایران را یک «تهدید» برای خود میدانند و هر حرکت ایران را که یک قدرت منطقهای است، «مداخله» و در راستای «هژمون» شدن تلقی میکنند.
یک دوست، منطقه خاورمیانه را به یک «قطار شلوغ» تشبیه میکرد که یک مرد بزرگ (ایران) در وسط این قطار شلوغ و پر از جمعیت ایستاده است. این مرد برای جلوگیری از له شدن سعی میکند با آرنج هایش فشار محیط اطراف را عقب بکشد، اما از دید مسافران کوچک (مانند کشورهای حوزه خلیج فارس) که در اطراف او ایستاده اند، به نظر میرسد که مرد بزرگ با فشار آرنج آنها را تهدید میکند که عقب بروند.
صبر ایرانیها را میتوان در مقاومت در برابر تحریمهای اقتصادی نیز مشاهده کرد.
مراکز خرید لوکس در شمال تهران و بازار بزرگ در مرکز تهران پر از کالا و فوق العاده شلوغ است. من همیشه تعجب میکنم، آیا این واقعاً کشوری است که سالها بتواند از تحریمهای اقتصادی رنج ببرد و دوام بیارود؟
رهبر ایران همچنان با حمایت از شعار «اقتصاد مقاومتی» تلاش میکند تا با فعال سازی تواناییهای کشور و بدون اتکا به کشورهای خارجی، بر این شرایط غلبه کند. اقتصاد ایران که به نوعی به «تحریم» عادت کرده است، این توانایی را دارد که با تولید محصولات خود، رخنههایی را که به وسیله تحریمها ایجاد شده، پر کند.
مدتها بود که گفته میشد «اقتصاد ایران در حال فروپاشی است» و «شش ماه دیگر فرو میپاشد»، اما این اتفاق نیفتاده است. مردم صبور ایران وقتی دهانشان را باز میکنند از گرانی و سختی شکایت دارند، اما حتی در این شرایط سخت، طنز وجود دارد و آنها بدون دلیل خوش بین هستند که «فردا مدیریت خواهد شد.»
گفته میشد که «اوشین» در ایران تماشاگران زیادی داشته و موفقیتی بزرگ را به ثبت رسانده است، اما ممکن است این حجم از محبوبیت، به دلیل مشابهتش با مشکلات زندگی ایرانیان پس از جنگ ایران و عراق باشد.
ایرانیان به فرهنگ و سابقه طولانی خود افتخار میکنند. نقش برجستههای تخت جمشید، که به عنوان میراث جهانی به ثبت رسیده است، شخصیتی را نشان میدهد که از سراسر جهان به او به عنوان «پادشاه پادشاهان» ادای احترام میکنند. امپراتوری پارسی هخامنشی، که ۲۵۰۰ سال پیش جهان باستان خاور نزدیک را متحد کرد، به عنوان "مرکز جهان" بسیار رونق داشت. علاوه بر این، اصفهان، پایتخت سلسله صفوی (۱۵۳۶-۱۷۳۶) به دلیل رونق و جمع آوری کالاهای مختلف از سراسر جهان، با وصف "نصف جهان" مورد ستایش قرار گرفته است.
این تاریخ باشکوه، ممکن است اندکی در اندیشههای مردم ایران درباره خود و تمایل آنها به تحقیر کشورهای همسایه تأثیر گذاشته باشد. ایرانیان به "حقوق" خود اهمیت زیادی میدهند و در برابر محرومیت ناعادلانه از این حقوق مقاومت شدیدی نشان میدهند.
ایران درباره مسئله توسعه هستهای خود که توجه جهانیان را به خود جلب کرده است، میگویند «چرا ۵ عضو دائمی شورای امنیت و همچنین هند، پاکستان، کره شمالی و اسرائیل میتوانند سلاح هستهای داشته باشند، در حالی که آنها که میخواهند استفاده صلح آمیز را دنبال کنند با تحریم مواجه میشوند؟» ایران همچنین خود را محق میداند که علم و فناوری پیشرفتهای را پیگیری کند که امکان استفاده صلح آمیز از آن را برای او ممکن سازد و سلب حق غنی سازی را غیرعادلانه و غیر قابل قبول میداند. این ادعا باعث غرور ملی ایران شده و به راحتی توسط عموم مردم پذیرفته میشود.
ایرانیها سخت گیر نیستند و از انعطاف پذیری لازم برای کنار آمدن با واقعیت نیز برخوردار هستند. «حکایت خاویار» یکی از داستانهای مورد علاقه من است که با ارجاع به آن میتوانم در مورد انعطاف پذیری ایران صحبت کنم.
خاویار که محصول مهم صادراتی ایران است، پس از انقلاب با حکم شرعی مبنی بر اینکه "خوردن ماهی بدون فلس حرام است" به یک مشکل بزرگ تبدیل شد. در این زمان، دولت ایران درخواست بازبینی توسط کمیته روحانیون (علمای حقوق اسلامی) و جانورشناسان را داد. در نهایت، نتیجه گیری شد که ماهیهای خاویار دارای "نوع خاصی فلس و پولک" هستند و مصرف و صادرات آن امکان پذیر است.
به دلیل تصوری که از سختگیریهای دینی در ایران وجود دارد، مردم در خارج از این کشور، گاهی اوقات میپرسند: «آیا زن و مرد میتوانند در ایران با هم ورزش کنند؟». جواب من بله است. قطعاً محدودیتهایی وجود دارد، اما بگذارید مثالی بزنم.
بیست سال پیش، صف انتظار برای تله کابین به بخشهای مخصوص زنان و مردان تقسیم میشد. با این حال، فقط یک طناب این دو را از هم جدا میکرد. البته آنها در هنگام انتظار برای بالابر آزادانه میتوانستند با یکدیگر صحبت کنند و در واقع شماره تلفنهای همراه در آنجا رد و بدل میشد. زن و مرد روی تله کابین متفاوت بودند و نمیتوانستند با هم سوار شوند (البته غیر از خانواده)، اما هنگامی که از بالابر پیاده میشدند، کاملاً آزاد بودند. اکنون، آن یک طناب هم از بین رفته است و ما با هم در حال سوار شدن هستیم.
این واقعیت که ایران با اتکا به «صبر استراتژیک» در برابر «فشار حداکثری» دولت ترامپ مقاومت کرد، جنبه واقع گرایانه ایران را نیز نشان میدهد. در ژانویه سال ۲۰۲۰، سردار سلیمانی، یکی از قهرمانان ملی ایرانیان، در حمله هواپیمای بدون سرنشین ارتش ایالات متحده ترور شد، انفجار مرموز در تأسیسات هستهای در ایران (ژوئیه) اتفاق افتاد و پدر توسعه هستهای این کشور نیز ترور شد، اما ایران به این نتیجه رسید که اگر بخواهد پاسخ متقابل بدهد دست به خودکشی زده است، لذا این کار را انجام نداد و آن را «صبر استراتژیک» نامید.
تواناییها و منطق قوی ایرانیان
ایرانیها بحثهای منطقی را دوست دارند. به عنوان نمونه، به توضیحات مربوط به موقعیت دیپلماتیک ایران توجه کنید. آنها همیشه منطق خاص خود را داشته اند. وجود این منطق برای اقناع طرف مقابل از اهمیت فوق العادهای برخوردار است. البته این بدان معنا نیست که ادعاهای ایران همیشه درست و منطقی است.
در مورد توافق هستهای ایران (برجام، که در حال حاضر مورد توجه قرار گرفته) گزارش شده است که ایران غنی سازی ۲۰ درصدی اورانیوم را از سر گرفته و «موضع سرسختانهای در بحث توسعه برنامه هستهای در پیش گرفته»، اما طرف ایرانی بیان کرده است که این اقدام، یک پاسخ مشروع به عدم پایبندی طرف مقابل است و براساس بند ۳۶ توافق نامه (سازوکار حل اختلاف) انجام شده است.
هنگامی که من برای نمایندگی دائمی ژاپن در سازمان ملل در نیویورک کار میکردم، بسیاری از گروههای دیپلماتیک از دیپلماتهای ایرانی به عنوان افرادی فوق العاده با استعداد تعریف و تمجید میکردند.
گفته میشود ایران «کشوری است با سفر به آن بیشترین تغییر باور و احساس را نسبت به آن تجربه میکنید»
بله درست است. مطمئناً تصوری که از ایران از طریق اخبار بدست میآورید، پس از ارتباط مستقیم با ایرانیان که با شما دوستانه برخورد میکنند و از میهمان به خوبی پذیرایی میکنند، تغییر خواهد کرد.
دیدگاه خوانندگان
۳۹
Dorna shah - چابهار، ایران
حکایت اون یاروست که تو کشتی زیر کشتیگیر ماهر چالاک قوی داشت له میشد ازون بالا ، بالایی میگفتن لنگش کن ، ما زیر بار تحریم و کرانی و بی پولی و سوءمدیریت و فساد و چپاول و جهل و حماقت و خرافه داریم له میشیم ، اینا میان میگن به به دمتون گرم خوب جلوی آمریکا و غرب و استکبار جهانی واستادید ، ازون ور خوذشون با همین آمریکا شامپاین میخورن و لبخند میزنن و دست میدن
یکشنبه ۱ فروردین ۱۴۰۰ - ۱۰:۴۹
۳۹
Dorna shah - چابهار، ایران
حکایت اون یاروست که تو کشتی زیر کشتیگیر ماهر چالاک قوی داشت له میشد ازون بالا ، بالایی میگفتن لنگش کن ، ما زیر بار تحریم و کرانی و بی پولی و سوءمدیریت و فساد و چپاول و جهل و حماقت و خرافه داریم له میشیم ، اینا میان میگن به به دمتون گرم خوب جلوی آمریکا و غرب و استکبار جهانی واستادید ، ازون ور خوذشون با همین آمریکا شامپاین میخورن و لبخند میزنن و دست میدن
یکشنبه ۱ فروردین ۱۴۰۰ - ۱۰:۴۹
۳۹
Dorna shah - چابهار، ایران
حکایت اون یاروست که تو کشتی زیر کشتیگیر ماهر چالاک قوی داشت له میشد ازون بالا ، بالایی میگفتن لنگش کن ، ما زیر بار تحریم و کرانی و بی پولی و سوءمدیریت و فساد و چپاول و جهل و حماقت و خرافه داریم له میشیم ، اینا میان میگن به به دمتون گرم خوب جلوی آمریکا و غرب و استکبار جهانی واستادید ، ازون ور خوذشون با همین آمریکا شامپاین میخورن و لبخند میزنن و دست میدن
یکشنبه ۱ فروردین ۱۴۰۰ - ۱۰:۴۹
۳۹
Dorna shah - چابهار، ایران
حکایت اون یاروست که تو کشتی زیر کشتیگیر ماهر چالاک قوی داشت له میشد ازون بالا ، بالایی میگفتن لنگش کن ، ما زیر بار تحریم و کرانی و بی پولی و سوءمدیریت و فساد و چپاول و جهل و حماقت و خرافه داریم له میشیم ، اینا میان میگن به به دمتون گرم خوب جلوی آمریکا و غرب و استکبار جهانی واستادید ، ازون ور خوذشون با همین آمریکا شامپاین میخورن و لبخند میزنن و دست میدن
یکشنبه ۱ فروردین ۱۴۰۰ - ۱۰:۴۹
۳۹
Dorna shah - چابهار، ایران
حکایت اون یاروست که تو کشتی زیر کشتیگیر ماهر چالاک قوی داشت له میشد ازون بالا ، بالایی میگفتن لنگش کن ، ما زیر بار تحریم و کرانی و بی پولی و سوءمدیریت و فساد و چپاول و جهل و حماقت و خرافه داریم له میشیم ، اینا میان میگن به به دمتون گرم خوب جلوی آمریکا و غرب و استکبار جهانی واستادید ، ازون ور خوذشون با همین آمریکا شامپاین میخورن و لبخند میزنن و دست میدن
یکشنبه ۱ فروردین ۱۴۰۰ - ۱۰:۴۹