آیا غنیسازی ۲۰ درصدی ایران به جنگ منتهی میشود؟
رأی دهید
در آخرین رویداد، محمود احمدینژاد، رئیسجمهور سابق ایران روز ۱۷ دی با انتشار نامهای سرگشاده به حسن روحانی، رئیس جمهوری کنونی نوشت: «از مجموع تحولات، موضعگیریها و اخبار منتشره در رسانههای مختلف جهان چنین استنباط میشود که وقوع یک جنگ مخرب جدید در منطقه حساس خاورمیانه و خلیج فارس برنامهریزی شده و در مسیر اجرای قریب الوقوع قرار گرفته است.»
بنی گانتس، وزیر دفاع اسرائیل نیز روز دوشنبه این هفته در گفتوگو با سایت خبری اسرائیلی وای.نت گفت که در آستانه تغییر دولت در آمریکا، احتمال میدهد که در ارتباط با ایران «اتفاقاتی» رخ دهد. او درباره این «اتفاقات» توضیح بیشتری نداد اما از آمادهباش کامل ارتش اسرائیل خبر داد.
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران نیز در آغاز هفته جاری به ترامپ هشدار داده بود که مراقب «دام» اسرائیل برای سوق دادن او به سوی رویارویی نظامی با ایران باشد. ظریف اواخر هفته گذشته نیز گفته بود «اطلاعات از عراق نشاندهنده نقشه بهانهسازی برای جنگ است.»
در چنین فضای تنشآلودی، سازمان انرژی اتمی ایران در راستای اجرای قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران»، فرایند غنیسازی ۲۰ درصدی اورانیوم را آغاز کرده است؛ قانونی که با انتقاد رئیسجمهور و وزیر خارجه ایران و مقامات آمریکا و اتحادیه اروپا مواجه شده بود اما هم اکنون دولت روحانی به اجرای آن تن داده است.
«ایران میخواهد با دست پر با دولت بایدن مذاکره کند»
اینکه چرا حکومت ایران در آخرین روزهای دولت ترامپ و در شرایطی که وزیر خارجه ایران به ترامپ درباره پرهیز از جنگ هشدار میدهد، غنیسازی ۲۰ درصدی را آغاز کرده، سوالی است که مهدی مهدوی آزاد، تحلیلگر سیاسی مقیم آلمان، در پاسخ به آن به یورنیوز میگوید: «اگر شما به نوشتههای دیپلماتهای سابق پرونده هستهای ایران و یا مقامات وزارت خارجه نگاه کنید، حدود دو سال قبل بخشی از مقامات وزارت خارجه ایران معتقد بودند ایران باید از NPT هم خارج شود. این یک پیشنهاد تاکتیکی بود چراکه آن مقامات معقتد بودند بالاخره یک روز مذاکرات ایران و آمریکا باید آغاز شود و آن روز ایران چیزی برای چانهزنی ندارد؛ چراکه ایران به مفاد برجام پایبند بوده و آمریکا تحریمها را بازگردانده است. اما ایران دست به چنین اقدامی نزد چرا که میدانست آمریکا و اسرائیل آمادگی برخورد نظامی دارند. در واقع مقامات ایرانی میترسیدند که اگر اقدامی سطح بالا انجام دهند با برخورد نظامی مواجه شوند و صنعت اتمی ایران را از دست بدهند. اما هم اکنون در آستانه تغییر دولت در آمریکا هستیم. اگر دولت بایدن سر کار بیاید، ایران منطقا نمیتواند تنشها را بالا ببرد. از سوی دیگر اگر قرار باشد در دوران بایدن مذاکرات ایران و آمریکا آغاز شود، ایران چیزی برای چانهزنی ندارد. بنابراین در آخرین روزهای دولت ترامپ، که ایران حس میکند احتمال عملیات نظامی اندک است، مشغول زمینهچینی است برای مذاکره با دولت بایدن.»
آقای مهدویآزاد میافزاید: «در ایران یک دودستگی حاد وجود دارد. دسته اول دیپلماتهای سابق و دولت روحانی است، دسته دوم نیز جریانی که در مجلس ایران وجود دارد. آقای فریدون عباسی، که در دولت آقای احمدینژاد رئیس سازمان انرژی اتمی ایران بود، یکی از رهبران این جریان است. این جریان معتقد است که دولت بایدن برای حفظ حیثیت سیاسی خودش راهی ندارد جز بازگشت به برجام. این جریان معتقد است در پرونده اتمی، فقط اعمال قدرت ممکن است منافع ایران را تامین کند. عملکرد فعلی ایران برآیند این دو نگاه است. یعنی نگاه دولت روحانی که نمیخواهد تنشها از حدی بالاتر رود، و نگاه تندروهای جبهه پایداری که قائل به افزایش تنش برای امتیاز گرفتن در آینده است. جبهه پایداری بدش نمیآید تنش بین ایران و آمریکا ادامه یابد تا دولت بعدی ایران سر کار آید. بنابراین این جریان به مذاکره با دولت بایدن در زمستان سال آینده فکر میکند ولی دولت روحانی مشغول برنامهریزی برای مذاکره با آمریکا در زمستان امسال است. مصوبه مجلس برای آغازغنیسازی ۲۰ درصدی هم در همین راستا بوده است.»
«غنیسازی ۲۰ درصدی محصول خطای محاسبه است»
اجرای قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران» در حالی از سوی دولت ایران آغاز شده است که برخی از ناظران سیاسی پیش از این حدس میزدند که این قانون بازتاب نظر اکثریت تندروی مجلس یازدهم است و لزوما برآمده از اراده کانون قدرت در نظام سیاسی ایران نیست. علی افشاری، فعال سیاسی مقیم آمریکا، درباره این تحلیل و نیز اجرای این مصوبه علیرغم میل دولت ایران به یورونیوز میگوید: « این سخن در مورد رهبری نظام کاملا غلط است. اگر رهبری نظام تمایلی به این مصوبه نداشت، به راحتی میتوانست جلوی آن را بگیرد. همراهی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی با مجلس، علامت دیگری است که نشان میدهد که مصوبه اخیر مجلس ایران فراتر از اراده اکثریت مجلس یازدهم بوده است.»
وی ادامه میدهد: «همچنین همراهی کامل حسن روحانی با این مصوبه، نشانه دیگری است بر اینکه مصوبه اخیر مجلس ناشی از اراده سطوح بالای قدرت در نظام جمهوری اسلامی بوده است. این اراده باعث شد حسن روحانی و جواد ظریف مخالفت اولیهشان با این مصوبه را نادیده بگیرند و همراهی کامل با آن داشته باشند. اما اینکه چقدر این موضوع جدی است و جمهوری اسلامی میخواهد برگردد به همان میزان اورانیوم تولیدی غنیشده با غلظت ۲۰ درصد، مشخص نیست.»
وی درباره هدف ایران از این اقدام میگوید: «به نظر میرسد حکومت ایران بیشتر میخواهد از این امر به عنوان یک اهرم برای فشار به اتحادیه اروپا و دولت بایدن استفاده کند و توان چانهزنیاش را افزایش دهد. یعنی توقف غنیسازی ۲۰ درصد و خارج نشدن از NPT را تبدیل به یک موضوع امتیازاتی کند که جمهوری اسلامی در آینده قرار است به دولت بایدن و تروئیکای اروپایی بدهد. در این صورت، از نظر مقامات ایران، برنامه موشکی جمهوری اسلامی و سیاستهای منطقهایاش به موضوعات مذاکره با غرب تبدیل نخواهند شد. اما به نظر من در این رویکرد خطای محاسبه وجود دارد. یعنی حکومت ایران نارضایتی تروئیکای اروپایی را از برنامه موشکیاش دست کم گرفته است. نارضایتی از برنامه موشکی و سیاست منطقهای ایران به گونهای است که دولت بایدن ممکن است تحریمهای کنونی را حفظ و یا حتی بیشتر کند و تروئیکای اروپایی هم ممکن است مکانیسم ماشه را فعال کند.»
«ایران هنوز از برجام خارج نشده»
پیتر استانو، سخنگوی دستگاه دیپلماسی اتحادیه اروپا، آغاز غنیسازی ۲۰ درصدی را «نشانه مهم و بزرگی نسبت به خروج ایران از تعهدات برجامیاش» خوانده است. مهدی مهدویآزاد در پاسخ به این سوال که آیا غنیسازی ۲۰ درصدی از سوی سایر اعضای برجام به منزله خروج ایران برجام تلقی خواهد شد، میگوید: «از نظر فنی و حقوقی، آغاز غنیسازی ۲۰ درصد در ایران فرق خاصی با اقدامات قبلی ایران در کاهش تعهدات برجامیاش ندارد. در یکی دو سال اخیر ایران در پنج گام از برجام فاصله گرفت و اصولی از برجام را نقض کرد. از جمله در زمینه تعداد سانتریفیوزها، R&D، میزان ذخیره اورانیوم غنیشده و آب سنگین، و نهایتا گازدهی در فردو. اینها دستورات روشن برجام بود که ایران آنها را نقض کرد.»
وی اضافه میکند: «غنیسازی ۲۰ درصدی هم از نظر حقوقی و تکنیکی، اقدامی مثل اقدامات قبلی ایران است. غنیسازی ۲۰ درصدی اهمیت سیاسی دارد. تجربه نشان میدهد که ایران از غنیسازی ۲۰ درصدی همیشه به عنوان ابزاری برای چانهزنی با غرب استفاده کرده است. در زمستان ۱۳۸۸ هم آقای احمدینژاد دستور داد غنیسازی ۲۰ درصدی آغاز شود. بعدها با روی کار آمدن دولت آقای روحانی و انتشار خاطرات مقامات وقت، روشن شد که دولت احمدینژاد در آن مقطع دنبال مذاکره با آمریکا بود و آن غنیسازی را آغاز کرد تا سر میز مذاکره با آمریکا بتواند امتیاز بیشتری بگیرد. البته آن مذاکرات به دلیل اختلافات داخلی انجام نشد. در این مقطع هم اهمیت این سطح از غنیسازی برای ایران این است که ایران میتواند از آن به عنوان ابزاری برای چانهزنی در مذاکرات استفاده کند.»
«اروپا مکانیسم ماشه را فعال خواهد کرد»
اما فارغ از اینکه تفسیر سایر کشورهای عضو برجام از آغاز غنیسازی ۲۰ درصدی توسط ایران چه خواهد بود، علی افشاری معقتد است ادامه این سطح از غنیسازی موجب فعال شدن مکانیسم ماشه از سوی اتحادیه اروپا خواهد شد. آقای افشاری میگوید: «اگر مذاکرات به توافق نرسد و ایران غنیسازی ۲۰ درصدی را ادامه دهد و ذخیره سوخت هستهای با غلظت را افزایش دهد و بویژه آن را به عدد حساس ۲۰۰ کیلوگرم برساند که بارها مقامات اسرائیلی به آن اشاره کردهاند، اروپا به احتمال بسیار زیاد مکانیسم ماشه را فعال میکند و به تحریمهای یکجانبه آمریکا میپیوندد.»
وی درباره همراهی متحدان ایران در این زمینه میگوید: «در این شرایط حتی چین هم همراهی نمی کنند. مقامات روسیه هم استقبال چندانی از این اقدام جمهوری اسلامی نکردهاند ولی به طور نسبی روسیه در مقایسه با چین همراهی بیشتری با جمهوری اسلامی در برنامه هستهایاش دارد. ولی حتی روسیه هم بازگشت به فعالیتهای هسته ای در سطح ماقبل برجام را قبول نمی کند. از دید روسها هم جمهوری اسلامی دارای فناوری حساس هسته ای تهدیدی علیه امنیت جهانی است. چین بیشتر دنبال این است که تنش بین ایران با اروپا و عربستان و اسرائیل از بین برود. تنها در این فضا است که چینیها احساس میکنند شرایط برای سرمایهگذاریهای راهبردی آنها در ایران مساعد میشود.»
«ایران تن به ریسک بالایی داده است»
اما مهمترین سوال درباره پیامدهای آغاز غنیسازی ۲۰ درصدی این است که آیا این اقدام ایران به جنگ منجر خواهد شد؟ مهدی مهدویآزاد در پاسخ به این سوال میگوید: «دولت آقای روحانی و حکومت ایران میدانند که روزهای آخر دولت ترامپ میتواند بسیار خطرناک باشد. مخصوصا محور ریاض-تلآویو مایل است دوره طلایی آقای ترامپ را طوری به پایان برساند که حداقل بخشی از سختافزار نظامی و یا بخشی از برنامه اتمی ایران آسیب جدی برساند. بنابراین ارزیابی مقامات ایران این است که ریسک اقدام اخیرشان بسیار بالاست ولی آنها در بنبست گرفتار شدهاند.»
وی تصریح میکند: «عمر دولت ترامپ رو به پایان است و مقامات ایران معتقدند اگر با همین شرایط به دوران بایدن پای بگذارند، چیز زیادی برای چانهزنی در مذاکره با دولت بایدن ندارند. برای اینکه ذخیره اورانیوم غنیشده ایران در شرایط فعلی به مراتب کمتر از زمانی است که برجام امضا شد. ایران هم اکنون کمی بیش از هزار کیلو اورانیوم غنیشده کمتر از پنج درصد دارد ولی زمان برجام بیش از ۱۰ تن از چنین اورانیومی در اختیارش بود. بنابراین ایران راهی ندارد جز اینکه در آخرین روزها گامهای جدیدی بردارد و ضمنا میتواند بگوید این گامها در دوره دولت ترامپ برداشته شد.»
آقای مهدویآزاد میافزاید: «اصل فعالیت اتمی ایران میراث اواخر جنگ ایران و عراق است؛ روزگاری که حکومت ایران تصمیم گرفت به سمت سلاح اتمی برود. این نکته را در نامه محسن رضایی به آیتالله خمینی میبینیم. ولی شرایط دنیا عوض شد و ایران از سال ۲۰۰۳ تصمیم گرفت دیگر به سمت ساخت بمب اتمی حرکت نکند. اما نظام سیاسی ایران هنوز در کلاف سردرگم تبلیغات و شعارها و دوگانگیهای داخلیاش باقی مانده است.»
این کارشناس معتقد است که «فعالیتهای اتمی ایران هیچ دستاوردی برای اقتصاد و صنعت و سیاست خارجی ایران نداشته و فقط به موضوعی برای کشمکشهای داخلی و کشکمشهای ایران با جهان غرب تبدیل شده است. و واقعا هم معلوم نیست که هدف استراتژیک ایران چیست؛ چون هدف استراتژیکی وجود ندارد. در ساختار سیاسی ایران نمیتوان نقد کرد و به گذشته برگشت و درباره گذشته حرف زد و در واقع ما با یک کلاف سردرگم مواجهیم.»
«وقوع جنگ بعید است»
دانیل الزبرگ، افشاگر آمریکایی، در روزهای اخیر مدعی شد دولت ترامپ نقشهای محرمانه برای آغاز حمله نظامی به ایران دارد و از مقامات دولت آمریکا خواست که اطلاعات محرمانه مرتبط با این طرح را افشا کنند. علی افشاری در پاسخ به سوال مربوط به احتمال وقوع جنگ، با اشاره به ادعای دانیل الزبرگ میگوید: «در مورد آمریکا خبر معتبری وجود ندارد. ضمنا هم اکنون سطح منازعات حزبی در آمریکا بالاست و در چنین شرایطی چنین اخباری مطرح و بزرگنمایی میشوند. من احتمال حرکت دولت ترامپ به سمت یک درگیری نظامی با جمهوری اسلامی را، که مبتنی بر یک نقشه از پیش تعیین شده باشد، همچنان ضعیف میدانم.»
وی تاکید میکند: « به هر حال با تصمیمات جدیدی که جمهوری اسلامی گرفته و پیشرویاش در برنامه هستهای، برای اینکه موضوع مذاکرات احتمالی آتی را مطابق میل خودش تعیین کند، تنشها بالاتر رفته و به طور طبیعی احتمال رویارویی نظامی را افزایش داده است؛ اما کماکان این احتمال چندان زیاد نیست. اگر ده سال اخیر را مرور کنیم، علیرغم اینکه در مقاطع مختلفی متغیرهای تنش بسیار بالا رفته، درگیری نظامی بین ایران و آمریکا شکل نگرفته است. این نشان میدهد که دو طرف به هر صورت تصمیمشان این است که وارد رویارویی نظامی مستقیم نشوند. جمهوری اسلامی بیش از دولت آمریکا به این موضوع توجه دارد. چین و ژاپن میخواهند توامان در بازار ایران و جهان باشند؛ بنابراین از افزایش تنش ابراز نگرانی میکنند و این امر تازهای نیست.»
آقای افشاری میافزاید: «من بیشتر احتمال میدهم حملاتی از سوی اسرائیل صورت گیرد. اسرائیل بارها اعلام کرده اگر ذخیره اورانیوم غنیشده ۲۰ درصدی ایران از حدی فراتر رود که نقطه گریز هستهای جمهوری اسلامی را بسیار کوتاه کند، تحمل نخواهند کرد. احتمال اینکه اتفاقاتی که اخیرا در نطنز یا در ماجرای ترور فخریزاده صورت گرفت، در اثر این سیاست جدید جمهوری اسلامی بیشتر و توالی زمانی آنها کوتاهتر شود.»
حمله به کنگره آمریکا چه تاثیری بر احتمال وقوع جنگ دارد؟
بحث از امکان اقدام نظامی آمریکا علیه ایران در روزهای اخیر در حالی مطرح بود که کمتر کسی فکر میکرد طرفداران ترامپ روز ششم ژانویه به کنگره آمریکا حمله کنند و تنش سیاسی کمسابقهای را در ایالات متحده پدید آورند.
هجوم طرفداران دونالد ترامپ به کنگره آمریکا و کشته شدن افرادی در این حادثه، نه تنها با انتقاد شدید دموکراتها و جمهوریخواهان از ترامپ مواجه شد، بلکه بحث برکناری احتمالی دونالد ترامپ از مقام ریاست جمهوری ایالات متحده را در این دوازده روز پایانی از زمامداریاش مطرح کرده است.
اینکه در این شرایط سیاسی نوپدید در ایالات متحده، آیا ترامپ همچنان میتواند در پی اقدام نظامی علیه ایران باشد، سوالی است که مهدی مهدویآزاد در پاسخ به آن میگوید: «اگر نگاهی به فضای سیاسی ایران بیندازیم، میبینیم که مقامات ایران به شدت نگران اقدام نظامی آمریکا مخصوصا علیه تاسیسات اتمی ایران یا سختافزار نظامی سپاه در این دو هفته پایانی دولت ترامپ هستند. کار به جایی رسیده است که هم آقای احمدینژاد نامه نوشته و هم آقای محمد حجازی، جانشین فرمانده سپاه قدس، با لحنی توام با خواهش از آمریکا میخواهد که به ما حمله نکنید. بنابراین اگر از زاویه آشکار نگاه کنیم، ایرانیها واقعا نگران هستند. از منظر اخباری که درباره تحرکات نظامی ایران منتشر میشود، باید گفت که ارزیابی و تحلیل دستگاههای نظامی ایران این است که آمریکا دست به عملیات خواهد زد.»
وی معتقد است «وقایعی که در کنگره آمریکا رخ داد و باعث تخریب یشتر چهره آقای ترامپ شد، احتمال اقدام نظامی را تشدید کرده است. تصور میکنم این واقعه در تهران نیز به همین صورت فهمیده میشود. بیشتر باید از زاویه روحیات آقای ترامپ به داستان نگاه کرد نه از زاویه معادلات سیاسی. موضوع اول روحیات دونالد ترامپ است و موضوع دوم تلاش و خواست محور ریاض-تلآویو برای وقوع درگیری نظامی بین ایران و آمریکا است. در مجموع به نظرم فکر شرایط وخیمتر شده و این دو هفته ما باید دعا کنیم که کار به یک اقدام نظامی کشیده نشود.»
اما برخلاف مهدی مهدویآزاد، علی افشاری میگوید: «حتی پیش از حمله طرفداران دونالد ترامپ به کنگره، احتمال وقوع جنگ بین ایران و آمریکا ناچیز بود چراکه ترامپ برنامه نظامیای علیه ایران نداشت و بحثهای مربوط به وقوع جنگ، تابعی از بزرگنماییهایی بود که یک سری از افراد در فضای سیاسی ایران انجام میدهند. همچنین رقابتهای داخل فضای سیاسی آمریکا نیز در بزرگنمایی خطر جنگ موثر بود. اما در هر صورت، پس از حمله هواداران ترامپ به کنگره و ایجاد این فضای سیاسی جدید در ایالات متحده، به نظر من احتمال اقدام نظامی آمریکا علیه ایران کلاً منتفی شده و ترامپ نه فقط در این زمینه، بلکه اساسا دیگر امکان تصمیمگیریهای مهم را از دست داده است.»