قصاصهای بدون اقرار : پرونده قاتلانی که تا پای چوبه دار جرم خود را گردن نگرفتند
رأی دهید
در برگشتی عجیب ادعا کردند قاتل نیستند. وقتی دادگاهی شدند، هر سه متهم خود را بیگناه جلوه دادند. بیگناهیشان ثابت نشد. فقط ادعا کردند، اما مدارک روشده، حکم قاتل را بر پیشانی متهمان مُهر کرد.
قصاص شدند یکی پس از دیگری؛ فراز دهم بهمن 86، دلآرا یازدهم اردیبهشت 88 و شهلا جاهد دهم آذر 89.
دَه تا سیزده سال از آن روزی که این سه قاتل پای چوبه دار رفتند، میگذرد. اما هنوز متهمانی هستند که با وجود مدارک و شواهد جرم در جلسات رسیدگی قتل را گردن نمیگیرند و انکار میکنند. قاتل آتنا دختربچه پارسآبادی و آرمان عبدالعالی متهم پرونده غزاله هم دو پرونده دهه 90 است. متهمانی که تا آخرین دادگاه قتل را به گردن نگرفتند، اما رأی به قصاص شد.
فرار از جرم
پروندهای که در آن بارها شهلا به قتل اقرار و بعد آن را انکار میکرد، اتفاقی که باعث شد سالها روند رسیدگی به پرونده طول بکشد. اما خودش هم گمان نمیکرد پس از هشتسال از قتل لاله سحرخیزان همسر ناصر محمدخانی، سوت پایان زندگیاش پشت چهار دیواری اوین به صدا درآید.
چرخشی عجیب در دادگاه
بهمنماه سال82 بود که این پرونده رنگوبوی جنایی به خود گرفت.
فراز وقتی دید دختر مورد علاقهاش حاضر نیست با او ازدواج کند، دست به جنایتی هولناک زد، او آندیا را در خودرو کشت و جنازهاش را در چاهی به آتش کشید.
اعترافاتی که در پای میز محاکمه برگشت. منکر شد و ادعا کرد آندیا خودش سرش را به شیشه خودرو کوبیده و در پی این اقدام جان باخته است.
وکیلمدافع او، مُصرانه بر مرگ خودخواسته دختر شانزده ساله تأکید میکرد. اما با توجه به مدارک موجود در پرونده حکم صادره از سوی دادگاه کیفری تأیید شد. فراز هم در بهمن ۸۶ بالای چوخه دار رفت.
نامه بیگناهی
او هم انکار کرد. دلآرا پس از اعتراف به جنایت، با ارسال نامهای برای قاضی پروندهاش نوشت که به دلیل علاقهای که به امیرحسین داشته، قتل را گردن گرفته است.
او در این نامه نوشته بود: «امیرحسین به من قرصهایی داد که هیچ اراده و اختیاری نداشتم. امیرحسین من را مجاب کرده بود که به خاطر سن کمم مجازات نمیشوم، به همین علت قتل را گردن گرفتم، اما واقعیت این است که من تنها تماشاچی بودم و…»
اگرچه دلآرا این نامه را برای قاضی پرونده ارسال کرد، اما بازسازی صحنه جنایت حاکی از آن بود که او نقش اصلی را در قتل به عهده داشته است، به همین دلیل، او پس از محاکمه به قصاص محکوم شد و یازدهم اردیبهشت 88 پای چوبه دار رفت.
ماجراهایی که همه آنها شباهتهای زیادی به هم دارند؛ از آغاز تا سرانجام.
انکار قتل آتنا
پروندهای مرموز با حکم قصاص
پرونده آرمان عبدالعالی پسری که از هفتسال قبل به اتهام قتل غزاله، دختر مورد علاقهاش در زندان به سر میبرد. او یکبار هم تا پای چوبه دار رفت، اما بار دیگر محاکمه شد و بار دیگر گناهکار تشخیص داده و به قصاص محکوم شده است.
آرمان هم با وجود اعتراف به قتل، پس از مدتی اقرارهای خود را پس گرفت و گفت: «غزاله را زنده در کنار سطل زباله رها کرده است.»
این پرونده یکی از تلخترین جنایتهای بدون جسد است. در این سالها جسد غزاله پیدا نشد و با وجود دوباره رأی قصاص قضات دادگاه، هنوز مشخص نیست جسد غزاله کجاست. آیا آرمان هم همانند دیگر همقطارانش با وجود انکار قتل و اصرار بر بیگناهی قصاص خواهد شد؟
انکار جرم و مجازات
شاید زندان کانون وکلاست که قاتل با یادگیری قاعده و قانون اعترافاتش را پس میگیرد و قتل را انکار میکند.
«انکار هم بعد از اقرار موجب ساقطشدن جرم مجازات نیست.» این را ناصر صمدزاده، حقوقدان میگوید.
او در ادامه به «شهروند» میگوید: «در ماده 211 قانون مجازات اسلامی آمده است که علم قاضی با توجه به مستندات و تحقیقی که انجام میدهد، میتواند به اقرار هم غلبه کند. قاضی باید تمام تلاش خود را بکند که با توجه به علمش و مستندات حقیقت را آشکار کند.»
این حقوقدان معتقد است که بسیاری از اوقات متهمان پس از رهایی از جو سنگین حاکم بر تحقیقات مقدماتی، تمام یا قسمتی از آنچه به ضرر خود گفته بودند،انکارمیکنند.
او میگوید: «در این صورت قضات دادگاه وظیفه دارند علت تعارض گفتهها را بپرسند و دو گفتار متناقض منتسب به متهم را مقایسه و در یک پیشفرض یقین حاصل کنند. در این حالت اگر بر قاضی دادگاه محرز شد که گفتههای این متهم در مرحله دادسرا منطبق بر واقعیت بوده است، از آن اظهارات بهعنوان مدارک جرم استفاده میشود.