طب سنتی یا جمع اضداد؟

ایران اینترنشنال :با اجباری شدن درس طب سنتی در دوره دکترای عمومی علوم پزشکی، بحث کارکرد طب سنتی به‌عنوان طب مکمل یا کلا مستقل داغ شده است. برخی به‌طور کلی طب سنتی را مجموعه‌ای از خرافات و اعتقادهای بی‌پایه در نظر می‌گیرند و آن را با پزشکی مدرن در تضاد کامل می‌دانند و برخی دیگر معتقدند طب سنتی می‌تواند جایگزین پزشکی مدرن باشد.
من فکر می‌کنم جا دارد عمیق‌تر و دقیق‌تر به ماهیت و کارکرد طب سنتی نگاه کنیم.

طب سنتی چیست؟

طب سنتی مجموعه دانش، مهارت‌ها و شیوه‌هایی است که بر فرضیه‌ها، تجربه‌ها و اعتقاد‌های خاص فرهنگی استوار است و برای حفظ سلامت جسمی و روانی و همچنین پیشگیری، تشخیص و معالجه بیمار استفاده می‌شود. تعریف طب سنتی از سلامتی تعادل کیفی، کمی و متناسب بین تضادهاست. به عبارت دیگر، برای سالم بودن، هم باید خندید و هم باید گریست.

مجله انجمن پزشکی آمریکا در ۱۱ ژوئن(link is external) ۲۰۱۳، گزارشی منتشر کرد که در آن آمده است بیش از ۴۰ درصد بیماران این کشور پیوسته به‌دنبال مراقبت‌های پزشکی نامتعارف یا همان پزشکی سنتی‌اند و نسبت به بدن انسان دیدگاهی فرامادی دارند. اکنون، بیش از دو سوم دانشکده‌های پزشکی دوره‌های پزشکی جایگزین و مکمل راه‌اندازی ‌کرده‌اند؛ بیماران خواستار انتخاب و دسترسی بیشتر به پزشکی سنتی‌اند و بنابراین، بسیاری از شرکت‌های بیمه و سازمان‌های بهداشت و درمان نیز هزینه‌های مراقبت‌های جامع پزشکی مکمل را تحت پوشش قرار داده‌اند.

به نظر می‌رسد جامعه علمی از رد صریح و تمسخر رویکردهای درمانی جایگزین دست برداشته است و قصد دارد به تحقیقات جدی در این مورد بپردازد. بر اساس پایگاه داده‌های ملی کتابخانه پزشکی، بیش از ۴۰ هزار مقاله در مورد پزشکی جایگزین و مکمل منتشر شده و تنها در مورد گیاهان دارویی، بیش از ۱۶۰۰ مقاله در دسترس است. مراقبه، یوگا، ماساژ و رویکردهای تغذیه‌ای از ابزارهای اصلی‌اند که برای بهبود سلامتی کاربردی فزاینده پیدا کرده‌اند.
تاریخچه پزشکی و  ارتباط آن با طب سنتی
هنر شفابخشی تقریبا به‌اندازه تاریخ بشر قدمت دارد. سنت‌های پزشکی اولیه در بابل، چین، مصر و هند به وجود آمدند. سوشروتا از هند مفاهیمی چون تشخیص پزشکی و پیش‌آگاهی پزشکی را معرفی کرد. آگاهی از جزئیات، عملکردها، فیزیولوژی و آناتومی بدن انسان در تمدن‌های باستانی غافلگیر‌کننده است. در آن دوران، تعامل با بیماران از مهارت‌های پزشکی به شمار می‌رفت. سوگندنامه بقراط‌ــ متنی که تا امروز دانش‌آموختگان رشته‌های پزشکی به آن قسم می‌خورند‌ــ در قرن پنجم قبل از میلاد در یونان گردآوری شد.
مشخص نیست نخستین بار چه وقت و چگونه از گیاهان دارویی برای معالجه استفاده شده است، اما می‌توان رد آن را در تمدن‌های باستانی مشاهده کرد. با گذشت زمان، یک پایگاه دانش دارویی ایجاد و نسل‌ به نسل منتقل شد. به عنوان مثال، نخستین مورد شناخته‌شده عمل دندانپزشکی به هفت هزار سال قبل از میلاد در بلوچستان باز‌می‌گردد که در آن، دندانپزشکان عصر نوسنگی از دریل و تسمه استفاده می‌کردند. همچنین، نخستین عمل ایجاد سوراخ در جمجمه برای درمان میگرن پنج هزار سال قبل از میلاد در محلی انجام شد که امروز بخشی از فرانسه است.

نگاهی گذرا بر تاریخچه پزشکی نشان می‌دهد چگونه از دوران باستان تا امروز رویکرد به بیمار و بیماری در جوامع گوناگون تغییر کرده است و در عین حال، تا چه اندازه این تغییر نتیجه تکامل انکارناپذیر طب باستانی به سوی طب مدرن است. بسیاری بر این باورند که فقط پزشکی امروزی، یعنی پزشکی آلوپاتیک، مورد‌اعتماد است و به‌طور عمومی، طب سنتی را تقریبا خرافات و اعتقادهای بی‌پایه می‌دانند. واقعیت این است که پزشکی امروز نتیجه هزاران سال تجربه، آزمون و خطا، مطالعه و پژوهش است و پیشرفت آن همیشه به‌صورت خطی و مستقیم نبوده است. به علاوه، نتایج مطالعات بالینی گاه در نفی برخی عقاید پیشین در مورد پزشکی سنتی است.

در دهه ۱۹۷۰، پزشکان معتقد بودند نوزادان باید روی شکم خوابانده شوند اما این روش کاملا نفی و اعلام شد یکی از دلایل سندرم مرگ ناگهانی نوزادان بوده است. به‌علاوه، پیشرفت انسان در حوزه‌های شیمی و فیزیک به پیشرفت پزشکی کمک کرده و رویکردهای درمانی را به‌شدت تحت تاثیر قرار داده است. این پیشرفت‌ها به‌ویژه در حوزه تصاویر پزشکی مانند سونوگرافی، ام‌آر‌آی و اشعه ایکس این تصور را القا کرده است که تشخیص پزشکی حتما باید بر نتیجه این گونه یافته‌های تصویری استوار باشد. شاید به همین دلیل است که برخی پزشکان امروزی بدون این تصاویر نمی‌توانند بیماری را تشخیص دهند و از تحقیق بیشتر خودداری می‌کنند؛ یا پیشرفت‌های میکروسکوپی، شیمی و کارآوری آزمایشگاه‌ها در پیدا کردن کمبود یا ازدیاد اجزای سلولی در خون یا میکروب و ویروس‌ها این تصور را ایجاد کرده است که همه نشانه‌های بیماری، اعم از  کمبود یا ازدیاد یا اختلال تعادل در بدن، حتما از طریق آزمایش خون قابل تشخیص است. 
آیورودا و مکانیک کوانتومی انسان
پزشکی سنتی رویکردی متفاوت دارد. از دیدگاه پزشکی سنتی آیورودا، بدن انسان دروازه‌ای به «مکانیک کوانتومی انسان» است.

فیزیک به ما می‌آموزد بافت اصلی طبیعت در سطح کوانتومی بسیار فراتر از اتم‌ها و مولکول‌هاست. کوانتومی که به‌عنوان واحد اصلی ماده یا انرژی تعریف شده، از ده میلیون تا صد میلیون، کوچک‌تر از کوچک‌ترین اتم است. در این سطح، ماده و انرژی می‌توانند به یکدیگر تبدیل شوند. تمام کوانتوم‌ها از ارتعاش‌های نامریی ساخته شده‌اند که منتظر شکل‌گیری‌اند.

آیورودا می‌گوید در مورد بدن انسان نیز چنین است. ابتدا لرزش‌های شدید اما نامرئی موسوم به نوسان‌های کوانتومی شکل می‌گیرند قبل از این‌ که با پیوستن به هم، به تکانه‌های انرژی و ذرات ماده تبدیل شوند. مکانیک کوانتومی بدن اساس اصلی همه چیز است: افکار، احساسات، پروتئین‌ها، سلول‌ها و اندام‌ها، یعنی هر بخش قابل مشاهده‌ از بدن ما. از دیدگاه پزشکی سنتی آیورودا، بدن در سطح کوانتومی، انواعی از سیگنال‌های نامرئی را منتقل می‌کند. ما یک نبض کوانتومی داریم که در قالب قلبی کوانتومی می‌تپد. در حقیقت، از منظر آیورودا، تمام اندام‌های بدن انسان معادل کوانتومی دارند و به لطف حساسیت باورنکردنی سیستم عصبی، قادریم این لرزش‌های ظریف را تشخیص دهیم.

با درمان مکانیک کوانتومی بدن، آیورودا می‌تواند تغییرهایی بسیار فراتر از سطح طب مدرن، که به فیزیولوژی سلول محدود است، ارائه دهد. دلیل این امر آن است که انرژی قابل دستیابی در سطح کوانتومی بی‌نهایت بیشتر از توان موجود در سطوح بزرگ‌تر سلولی است. یک نمونه سازنده از انرژی کوانتومی لیزر است، یعنی همان نوری که با چراغ قوه ساطع می‌شود می‌تواند با ساماندهی لرزش‌های کوانتومی منسجم، قدرتش را  تا حد برش فولاد افزایش دهد. آنچه در این‌جا به کار می‌آید اصل کوانتوم است که نشان می‌دهد کوچک‌ترین سطح طبیعت بیشترین انرژی بالقوه را دارد.

به‌طور کلی، طب سنتی پزشکی کاربردی است که در آن، پیشگیری از بروز بیماری و حفظ سلامت مهم‌ترین وظیفه پزشک است. به‌عبارت دیگر، پزشکی مدرن بر «معالجه» بیماری تمرکز دارد، در حالی که پزشکی سنتی بر «حفظ سلامت» و معالجه فرد بیمار تمرکز دارد. از منظر پزشکی سنتی، دلیل اصلی بسیاری از بیماری‌های مزمن انتخاب شیوه زندگی نامناسب و در تضاد با رد‌پای ژنتیکی فرد است. دانش سنتی به فرد این امکان را می‌دهد تا درک کند چگونه می‌توان تعادل بدن و ذهن را بر اساس ساختار شخصی ایجاد کند و چگونه با تغییر در شیوه زندگی این تعادل به وجود می‌آید.

دقیقا همان‌طور که افراد اثر انگشت منحصر‌به‌فرد دارند، هر فرد الگوی انرژی خاصی دارد. ترکیبی از ویژگی‌های جسمی، روحی و عاطفی ساختار فرد را تشکیل می‌دهد و این ویژگی‌ها را چند عامل تعیین می‌‌کند و در طول زندگی فرد یکسان‌اند. بسیاری از عوامل داخلی و خارجی می‌توانند در توازن ما اختلال ایجاد و ساختار را از حالت متعادل خارج کنند. فشارهای عاطفی یا جسمی، وضعیت هیجانی، برنامه غذایی، فصل و آب‌و‌هوا، آسیب‌های جسمی، کاری و روابط خانوادگی نمونه‌هایی از این عوامل‌اند. با درک این عوامل، پزشکی سنتی سعی می‌کند اقدام‌های مناسب برای خنثی کردن یا به حداقل رساندن آثار آن‌ها، رفع دلایل دخیل در بر هم خوردن تعادل و همچنین، برقراری مجدد ساختار اولیه فرد انجام دهد.

در طب سنتی، تعادل همان نظم طبیعی و نبودِ تعادل اختلال است. سلامتی، نظم و بیماری، اختلال است. در بدن، تعامل مداوم بین نظم و اختلال وجود دارد. از منظر پزشکی سنتی، اگر ماهیت و ساختار بی‌نظمی را درک کنیم، می‌توانیم نظم را دوباره برقرار کنیم.

به باور نگارنده، می‌توان سیستم مدرنی از پزشکی کهن را توسعه داد و حقایقی از رویکرد شفابخشی دوران باستان را با پیشرفته‌ترین بینش‌های علوم مدرن ادغام کرد. استفاده از رویکرد کهن به این معنی نیست که طب مدرن را رها کنیم؛ خرد باستان با پزشکی مدرن در تضاد نیست و می‌توان آن‌ها را در هم آمیخت.
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.