اظهار ندامت جناب مهندس کلاهبردار
رأی دهید
اشکان فوق لیسانس برق دارد و در شرکتی دولتی بهعنوان مهندس مشغول به کار بود. هنوز هم میگوید از شغل و درآمدش راضی بود. ولی طمع و وسوسه دوستانش باعث شد دست به چنین کاری بزند: «چون بعضی از همکارانم جزو مشتریانم بودند، برای همین مجبور شدم شغلم را ترک کنم. هرگز تصورش را هم نمیکردم که به چنین روزی بیفتم. من وضع مالی خوبی داشتم. عاشق زنم بودم. در محله دیباجی یک خانه لوکس داشتیم و خوشبخت بودیم. اما همه اینها را رها کردم. از چهار ماه پیش با وسوسه دوستانم چند مشتری ارز دولتی پیدا کردم. به دروغ گفتم میتوانم ارز دولتی جور کنم. از آنها پول گرفتم و هیچ ارزی تحویل ندادم.»
اشکان از این طریق ٢میلیارد تومان پول به جیب زد. ولی ادعا میکند هیچ پولی به او نرسیده و تمام مبلغ در حساب همدستانش است: «با این دو همدستم از قبل دوست بودم. من به جز کار در شرکت، مغازه موبایلفروشی هم داشتم. با این دو نفر در مغازه دوست شدم. چندین ماه در گوشم خواندند. میگفتند تو خوب حرف میزنی، تحصیلکردهای و با آدمهای درست و حسابی در ارتباطی. برای همین میتوانی مشتریان خوبی پیدا کنی. در ابتدا به یکی دو نفر از دوستانم ارز دولتی دادم. آشنای پزشک داشتم. از طریق آنها ارز دولتی پیدا کردم و فروختم. وقتی اعتماد همکارانم جلب شد، کمکم مشتریانم بیشتر شد. من هم پولها را گرفتم و دیگر سرکار نرفتم. از همسرم هم جدا شدم. او بود که درخواست طلاق داد. ولی درواقع من از او جدا شدم. وقتی در کار خلاف افتادم، دیگر به خانه نرفتم. هیچکس از جایم خبر نداشت. تا اینکه او رفت و درخواست طلاق داد. اصلا روی اینکه در چشمانش نگاه کنم، نداشتم. یک ماه پیش جدا شدیم. ولی خیلی پشیمانم. من عاشق همسرم بودم. وسوسه دوستانم باعث شد پول ١٣ نفر را به جیب بزنم. البته هنوز رنگ پولها را هم ندیدهام.»