راز آدمربایی ۱۸۰میلیونی در هالهای از ابهام
رأی دهید
به گزارش خبرنگار ما، مردی جوان 28 اردیبهشت نزد کارآگاهان پلیس تهران رفت و از مفقودشدن برادرش خبر داد. او گفت: برادر من به نام مهران کارگر ساختمانی است. او از خانه بیرون رفت تا به محل کارش برود اما پس از آن از او خبر نشد. دو ساعت بعد از ناپدیدشدن برادرم افرادی به من زنگ زدند و گفتند ما برادرت را گروگان گرفتهایم و باید ۱۸۰ میلیون تومان به ما بدهی. حتی برای اثبات اینکه برادرم را دزدیدهاند گوشی تلفن را به او دادند و من با برادرم تلفنی صحبت کردم. به این ترتیب، مأموران وارد عمل شدند و پی بردند بعضی از مغازههای حوالی محل کار مرد مفقودشده دوربین مداربسته دارند. در بررسی تصاویر دوربینها مشخص شد سه نفر سوار بر یک پژو جلوی جوان ربودهشده را گرفتند و با تهدید و کتک او را سوار ماشین کردند و گریختند. مأموران موفق به کشف شماره پلاک خودروی آدمربایان شدند و هویت مالک آن را که مرد میانسالی است، به دست آوردند. این فرد در بازجوییها گفت: خودروی من در اختیار پسرم است و او هم در گیمنتی که طبقه بالای خانه ماست، کار میکند. مأموران در پی این یافتهها پسر جوان را دستگیر کردند. او که حسام نام دارد در بازجوییها گفت: من در گیمنت با دو نفر به نامهای جعفر و کاوه دوست شدم. آنها روز حادثه به من گفتند ما ماشین لازم داریم و هر چه میگردیم کسی را پیدا نمیکنیم که به ما ماشین بدهد. کاوه و جعفر گفتند فردی به نام مهران از صاحبکار ما ۱۸۰ میلیون تومان جنس برداشته ولی پول را پرداخت نکرده برای همین ما دنبال او هستیم تا پول صاحبکارمان را زنده کنیم. حسام ادامه داد: با توجه به گفتههای کاوه و جعفر و با توجه به رفاقتی که با آنها داشتم، ماشین پدرم را برداشتم و به خیابان مصطفی خمینی رفتیم و شروع به گشتن جاهایی کردیم که ممکن بود مهران آنجا باشد، البته قصد آدمربایی نداشتیم و فقط میخواستیم او را تهدید کنیم که پول را به صاحبکار دوستانم بازگرداند. پس از مدتی گشتن مهران را در خیابان دیدیم، آن روز من مست بودم و حال خوبی نداشتم. با ماشین جلوی او پیچیدم و کاوه و جعفر از ماشین پیاده شدند. آنها اول گفته بودند با او حرف میزنند، اما بعد او را بهزور سوار ماشین کردند و وقتی دلیل این کارشان را پرسیدم، گفتند او زیر بار نمیرفت برای همین مجبور شدند سوارش کنند. بعد به خانهای که کاوه ساکن آن بود، رفتیم و مهران را در طبقه دوم آن خانه زندانی کردیم. بعد از آن هم وقتی فهمیدم ماجرا آدمربایی است، از خانه بیرون آمدم و دیگر جواب تلفن دوستانم را ندادم. روز بعد آنها چندین بار تماس گرفتند تا اینکه بالاخره صحبت کردم و گفتند باید مهران را از آنجا منتقل کنیم. در نهایت به جاده بهشت زهرا رفتیم و در آنجا کاوه و جعفر کارگر جوان را بیرون پرت کردند.
کارآگاهان در ادامه به محدودهای که متهم مدعی بود گروگان را آنجا رها کردهاند، رفتند اما درتصاویر دوربینهای مداربسته مدرکی به دست نیامد. از طرفی خبری هم از مهران نشده بود. به همین دلیل تحقیقات در این رابطه ادامه دارد و پلیس در تلاش است دو متهم دیگر را دستگیر کند.
کارآگاهان در ادامه به محدودهای که متهم مدعی بود گروگان را آنجا رها کردهاند، رفتند اما درتصاویر دوربینهای مداربسته مدرکی به دست نیامد. از طرفی خبری هم از مهران نشده بود. به همین دلیل تحقیقات در این رابطه ادامه دارد و پلیس در تلاش است دو متهم دیگر را دستگیر کند.