درخواست پسری که خانه دختر مورد علاقه اش را آتش زد
رأی دهید
متهم که در شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران محاکمه میشد، از دادگاه خواست با توجه به گذشت پنج سال از ماجرا و جلب رضایت اولیایدم به او کمک کنند تا بتواند دوباره به زندگی برگردد. در جلسه قبلی رسیدگی به این پرونده که پنج سال پیش برگزار شد، متهم جرمش را انکار کرده؛ اما با روشنشدن ماجرا و دیگر دلایل موجود در پرونده رأی بر قصاص او صادر شده بود.
در جلسه پنج سال قبل که در دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، ابتدا کیفرخواست علیه متهم خوانده شد. نماینده دادستان گفت: حامد ۳۳ ساله متهم است شامگاه چهارم خرداد ۹۳ به خانهای در کهریزک حمله کرد و با پاشیدن محتویات یک گالن ۲۰لیتری بنزین این خانه را به آتش کشید و موجب مرگ فریدون ۶۰ ساله و دختر ۳۵ سالهاش مریم شد.
او ادامه داد: در این آتشسوزی شبانه پسر سهساله مریم به نام نیما نیز دچار ۴۰ درصد سوختگی شد؛ اما جان به در برد. اکنون با توجه به مدرکهای موجود در پرونده برای حامد اشد مجازات میخواهم. سپس اولیایدم در جایگاه ویژه ایستادند و برای متهم حکم قصاص خواستند.
پسر فریدون گفت: پدرم چند سال پیش یک دختر افغان به نام گلناز را به خانه آورد تا برای ما کار کند. مدتی بود که حامد که پسر همسایهمان بود، به گلناز علاقهمند شده بود و برای دیدن او به خانه ما رفتوآمد داشت. من و پدرم چند بار به حامد تذکر دادیم دست از مزاحمت بردارد و اجازه دهد پدر گلناز از افغانستان به ایران برگردد و سپس به خواستگاری گلناز بیاید؛ اما گوش حامد به این حرفها بدهکار نبود.
او ادامه داد: آن شب در اتاق خواب بودم که یکباره صدای فریادهای مریم و پسر خردسالش را از حیاط خانه شنیدم. در راهپله بودم که صدای انفجار شنیدم و شعلههای آتش همه خانه را فرا گرفت. من و مادر و خواهر کوچکم به کمک همسایهها نجات پیدا کردیم و بدنهای نیمهجان پدرم، خواهرم و نیما به بیمارستان منتقل شد.
پدرم همان شب به خاطر شدت سوختگی جان سپرد و مریم یک هفته بعد بر اثر عفونت ناشی از سوختگی روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شد.
این مرد در حالی که اشک میریخت، گفت: خواهرم سه سال بود که از همسرش جدا شده بود و از پسر خردسالش نگهداری میکرد. خواهرزاده خردسالم که دچار ۴۰ درصد سوختگی شده بود، جان به در برد؛ اما حالا زندگی سختی دارد و من و خانوادهام از او نگهداری میکنیم. ما برای حامد اشد مجازات میخواهیم تا شاید کمی آرام شویم.
وقتی نوبت به متهم رسید، او اتهام را رد کرد و گفت: من هیچ وقت به گلناز علاقهمند نشده بودم تا برای ربودن او به خانه قربانیان بروم. من نمیدانم مرد نقابدار چه کسی بود که شبانه به خانه فریدون رفت و آنجا را به آتش کشید. او ادامه داد: من کشاورز بودم و بر سر یک زمین با فریدون و پسرش اختلاف داشتم. دشمنی آنها با من باعث شده تا پای من را به دادگاه بکشند.
این متهم که دو فقره سابقه کیفری در پروندهاش دارد، ادعا کرد: همسایهها به دروغ گفتهاند من را هنگام آتشسوزی در آن حوالی دیدهاند. من موقع آتشسوزی در خانهمان خواب بودم.
سپس هیئت قضائی وارد شور شد و ادامه جلسه را برای احضار شاهدان و گلناز که حالا به افغانستان برگشته، به صحن دادگاه به روزهای آینده موکول کرد. با توجه به بررسیهای انجامگرفته و صحبتهای گلناز و شاهدان در نهایت قضات رأی بر قصاص متهم صادر کردند و رأی صادره مورد اعتراض متهم قرار گرفت؛ اما دیوان عالی کشور اعتراض را وارد نداشت و رأی قصاص را تأیید کرد.
بعد از اینکه پرونده متهم به اجرای احکام فرستاده شد، خانواده متهم تلاش زیادی برای جلب رضایت اولیایدم کردند و بعد از گذشت پنج سال موفق به جلب رضایت شدند. روز گذشته جلسه رسیدگی به این پرونده به لحاظ جنبه عمومی جرم بررسی شد.
متهم پای میز محاکمه رفت و گفت: من به خاطر آنچه اتفاق افتاده است، متأسفم. این حادثه باعث شد من و خانوادهام همه داراییای را که داریم، از دست بدهیم. من درخواست دارم با توجه به خسارتی که خانوادهام متحمل شدند و سالهایی که من در زندان بودم، دادگاه برای صدور رأی به لحاظ جنبه عمومی جرم به من کمک کند. من خیلی عوض شدهام. زندان من را تغییر داد. واقعا تنبیه شدهام.
در پایان و بعد از گفتههای متهم قضات شعبه ۲ برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.