فال روز جمعه ۲۷ دسامبر - ۶ دی.
رأی دهید
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت***گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم***یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
تعبیر:به درگاه خداوند دست نیاز بلند کرده ای و عاجزانه طلب مراد می کنی. دنبال طبیبی برای درمان دل بیمار خود هستی. حاضری برای رسیدن به مقصود جان خود را هم فدا کنی. بالاخره فیض رحمت خداوندی شامل حالت می شود. روزگار تلخ برایت شیرین شده، نسیم بهاری هم دل سرد و بی روح تو را به گلزاری مصفا مبدل خواهد ساخت.
اردیبهشت
روضه خلد برین خلوت درویشان است***مایه محتشمی خدمت درویشان است
گنج عزلت که طلسمات عجایب دارد***فتح آن در نظر رحمت درویشان است
تعبیر: اگر کار را برای رضای خداوند انجام داده ای پس چرا دیگر شکایت می کنی. خداوند مزد تو را می دهد. پیر دانایی راه تاریک تو را با علم خودش روشن می کند ولی راه بسیار طولانی و مقصد دور است. تو از عاقبت گناه باخبری پس چرا گناه می کنی. با توسل به قرآن آبروی ریخته ات بر می گردد.
خرداد
تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست***دل سودازده از غصه دو نیم افتادست
چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است***لیکن این هست که این نسخه سقیم افتادست
تعبیر:به درگاه خداوند دست نیاز بلند کرده ای و عاجزانه طلب مراد می کنی. دنبال طبیبی برای درمان دل بیمار خود هستی. حاضری برای رسیدن به مقصود جان خود را هم فدا کنی. بالاخره فیض رحمت خداوندی شامل حالت می شود. روزگار تلخ برایت شیرین شده، نسیم بهاری هم دل سرد و بی روح تو را به گلزاری مصفا مبدل خواهد ساخت.
تیر
به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست***که مونس دم صبحم دعای دولت توست
سرشک من که ز طوفان نوح دست برد***ز لوح سینه نیارست نقش مهر تو شست
تعبیر: کارهای مهم را بازیچه نگیر چون خطا می کی. حرفی را زده ای که عدهای از تو رنجیده اند، دل آنها را بدست بیاور، چون د زمان پیری و تهایی کسی نیست که دیگر با او همدلی کنی و هم سخن شوی. ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است. الان همدیر نیست. طبیب تو خداوند است روبه سوی او آور تا تو را شفا دهد و از مشقات رهایت سازد.
مرداد
صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست***بیار نفحهای از گیسوی معنبر دوست
به جان او که به شکرانه جان برافشانم***اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست
تعبیر:دلت را مثل آیینه صاف کن. پرده های تاریک را از رویت کنار بزن تا حقیقت را ببینی آن موقع است که به مقام عالی می رسی. طمع نداشته باش تا عمرت طولانی باشد. بهشت تو آنجاست که حق مردم را به جا آوری. این همان راهیست که تو را به هدف می رساند.
شهریور
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است***چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است
جانا به حاجتی که تو را هست با خدا***کآخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است
تعبیر:بیش از این طمع نکن چون حریفان از تو پیشی می گیرند. بر مبنای هوی و هوس کاری را انجام نده چون عاقبت خوشی در پی ندارد. آن مرادی که مدت هاست دنبالش می گردی به زودی خواهی یافت. انسانیت و شرف خود را در گرو این کار نگذار.
مهر
ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است***ببین که در طلبت حال مردمان چون است
به یاد لعل تو و چشم مست میگونت***ز جام غم می لعلی که میخورم خون است
تعبیر:از شر شیطان به خدا پناه ببر، جز خدا کسی با تو نیست. فعلا جور و ستم بر روی سرت سایه انداخته و با گوشه نشینی و آه کشیدن کار درست نمی شود. در راهی که قدم می گذاری کسی حمایتت نمی کند. با آرزوی مرگ کردن هم کاری از پیش نمی بری. نه خود را آزار بده و نه دیگران را. پایان شب سیه سپید است. انشاالله.
آبان
اگر چه عرض هنر پیش یار بیادبیست***زبان خموش ولیکن دهان پر از عربیست
پری نهفته رخ و دیو در کرشمه حسن***بسوخت دیده ز حیرت که این چه بوالعجبیست
تعبیر:در کمک و خدمت به دیگران از هیچ چیزی مضایقه نمی کنید. برای دوست خوب جان خود را هم فدا می کنید اما انتظار نداشته باشید دوستانتان هم مثل شما رفتار کنند، زیرا این خصلت شماست. کمی در خدمت دل خودتان باشید و فکری برای درد خودتان بکنید.
آذر
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است***سلطان جهانم به چنین روز غلام است
گو شمع میارید در این جمع که امشب***در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است
تعبیر:صلاح در این است که فعلا" به عهدی که بسته ای عمل کنی. درست است که پشیمان شده ای اما خود را به دست سرنوشت سپرده ای. رحمت خداوند شامل حالت می شود و اقبال بلند و ثروت زیادی به تو می بخشد. اما مواظب باش با وزیدن باد غفلت زود همه چیز را از دست ندهی.
دی
گر ز دست زلف مشکینت خطایی رفت رفت***ور ز هندوی شما بر ما جفایی رفت رفت
برق عشق ار خرمن پشمینه پوشی سوخت سوخت***جور شاه کامران گر بر گدایی رفت رفت
تعبیر:دلت را مثل آیینه صاف کن. پرده های تاریک را از رویت کنار بزن تا حقیقت را ببینی آن موقع است که به مقام عالی می رسی. طمع نداشته باش تا عمرت طولانی باشد. بهشت تو آنجاست که حق مردم را به جا آوری. این همان راهیست که تو را به هدف می رساند.
بهمن
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست***پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست
نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان***نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست
تعبیر:رسیدن خبر خوش نزدیک است که نوید فتح و خوشبختی می دهد. از حریفان و رقیبان نترس. خداوند فتنه ی آنها را خنثی می کند. بخت با توست، اطرافیانت تکیه گاه محکمی برای تو خواهند بد. به جای غرور وقار داشته باش.
اسفند
دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت***بشکست عهد وز غم ما هیچ غم نداشت
یا رب مگیرش ار چه دل چون کبوترم***افکند و کشت و عزت صید حرم نداشت
تعبیر: با یک سند پول زیادی نصیبتان می شود. سر نماز همیشه دعا می کنید که خوار و ذلیل نشوید. در هر حال شما همیشه محترم و عزیز خواهید بود. در سرنوشت تو اینطور رقم زده شده که تا غم نخوری به مراد نمی رسی. پس امیدت را از دست نده چون دل خسته ی تو دوباره شاد می شود..