نقشه بی شرمانه!

بعد از 20 سال زندگی مشترک، همسرم با طرح یک نقشه شیطانی در حضور دخترم تهمت های زشت و ناروایی به من زد تا این گونه مرا از خانه ام بیرون کند و راه برای هوسرانی هایش باز شود که...

زن 35 ساله که زندگی اش را در آستانه متلاشی شدن می دید درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: تازه مقطع راهنمایی را به پایان رسانده بودم که «فرهاد» به خواستگاری ام آمد. آن زمان 15 سال بیشتر نداشتم و در شیطنت های دوران نوجوانی غرق بودم نه به ازدواج فکر می کردم و نه چیزی درباره آن می دانستم. فقط به خواست مادرم چادر رنگی را سرم انداختم و برای خانواده خواستگارم چای بردم. این گونه بود که چند روز بعد سر سفره عقد با جوانی نشستم که به تازگی گواهی نامه گرفته و به مسافرکشی مشغول بود. خلاصه طولی نکشید که زندگی مشترک من و فرهاد در زیر یک سقف آغاز شد. اما همسرم مردی خوش گذران و رفیق باز بود و هیچ مسئولیتی در زندگی مشترک نداشت. او همه درآمدش را صرف شب نشینی در کافه ها و تفریح و خوش گذرانی با دوستانش می کرد با وجود این من مجبور به سکوت بودم چرا که اعتراض هایم را با کتک پاسخ می داد. اولین فرزندم را در سن 18 سالگی زمانی به دنیا آوردم که باز هم حتی معنای مادر شدن را نمی دانستم و تنها با راهنمایی های مادرم از فرزندم مراقبت می کردم ولی در این شرایط نیز رفتارهای همسرم تغییری نکرد به طوری که مسئولیت پدری خود را نیز فراموش کرده بود و فقط اوقاتش را با دوستانش می گذراند. وقتی ماجرا را برای مادرش بازگو کردم مرا دعوت به سکوت کرد و گفت: زن باید در برابر رفتارهای همسرش سکوت کند. پدر فرهاد نیز همین رفتارها را داشت و من با آن که کتک می خوردم اما سکوت کردم و به زندگی با او ادامه دادم. خلاصه رفتارهای همسرم به جایی رسید که فهمیدم به من خیانت می کند و با زنان دیگری در ارتباط است. فرزند دومم در حالی به دنیا آمد که من سرگرم خانه داری و پس انداز پول با قناعت بودم تا این که منزل کوچکی خریدیم و از مستاجری نجات پیدا کردیم. آن روزها من ارزان ترین لباس ها را می پوشیدم و مدام به همراه فرزندانم به منزل مادرم می رفتیم تا هزینه ناهار و شام را نپردازیم و من بتوانم پول بیشتری پس انداز کنم.

ولی بعد از گذشت 20 سال از این زندگی مشترک ارتباط همسرم با زنان و دختران غریبه همچنان ادامه داشت و من با آن که پیامک های زشتی را در گوشی همسرم می دیدم باز هم سکوت می کردم تا آبروی خانواده را حفظ کنم. با وجود این همسرم از مدتی قبل با این بهانه که من زنی با ظاهری زشت هستم ادعا می کند که قصد دارد زن دیگری بگیرد! ابتدا فکر می کردم شوخی می کند و موضوع را جدی نمی گرفتم تا این که حدود یک هفته قبل زنگ تلفن همراهم با یک شماره ناشناس به صدا درآمد. وقتی به آن تماس پاسخ دادم مردی از آن سوی خط در حالی که نام مرا بر زبان می آورد با بی شرمی می گفت: «عزیزم چرا سر قرار نیامدی؟ و خیلی حرف های دیگر!» هر چه می پرسیدم شما چه کسی هستید؟ او فقط حرف های بی معنی اش را تکرار می کرد. با عصبانیت تلفن را قطع کردم اما این ماجرا پایان نیافت و همان شماره ناشناس پیامک هایی را که حکایت از ارتباط من با او داشت با عناوین مختلف در شبکه های اجتماعی برایم ارسال می کرد! دیگر کلافه شده بودم و نمی دانستم آن مرد ناشناس با چه هدفی این گونه پیامک ها را برایم ارسال می کند!

در همین افکار غرق بودم که شبی همسرم با چهره ای خشن و عصبانی وارد منزل شد و بی دلیل شروع به سر و صدا کرد. او مرا به قصد کشت زیر مشت و لگد گرفت و در حالی که فریاد می زد تو به من خیانت کردی و با مردی غریبه رابطه داری، ادعا کرد که صدای ضبط شده مرا دارد! این در حالی بود که فرهاد از جزئیات ماجرای مزاحمت تلفنی آن مرد غریبه نیز کاملا خبر داشت. آن شب بعد از آن که از زیر مشت و لگدهایش نجات پیدا کردم حدود نیمه شب بود که مرا از خانه بیرون انداخت و در برابر چشمان حیرت زده دخترم مرا زنی بدکاره خواند. گیج شده بودم اصلا از همسرم انتظار چنین تهمت های ناروایی را نداشتم. به ناچار در آن تاریکی شب به سوی منزل مادرم حرکت کردم در حالی که آرام و قرار نداشتم و از این موضوع بسیار نگران و ناراحت بودم. وقتی ماجرا را پیگیری کردم تازه فهمیدم که آن شماره ناشناس مربوط به یکی از دوستان همسرم است. وقتی او را تهدید به شکایت کردم مدعی شد به خاطر اصرارها و خواست همسرم دست به این عمل زشت زده است! حالا بعد از 20 سال زندگی مشترک و با این تهمت های ناروا در دو راهی قرار گرفتم که...
شایان ذکر است، به دستور سرگرد محمدی (رئیس کلانتری آبکوه) پرونده این زن جوان در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری مورد رسیدگی و بررسی های کارشناسی قرار گرفت.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۶۶
Gharibeh-Ashena - هانوفر، آلمان
متاسفانه در جامعه ای که پدر و مادر دختر 15 ساله خود را به ازدواج با یک جوان بدون کار و زندگی مجبور میکنند و این زن در جامعه اسلامی بهر حال حرفی برای گفتن ندارد عاقبتی غیر از این مورد تعجب میباشد.
یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۸ - ۱۶:۰۸
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.
  • اجبار شرم‌آور شوهر سوری: بوسیدن پای مادر شوهر متکبر، جنجالی تازه در شبکه‌های اجتماعی! + ویدئو
  • شما حتی یک اسم مسلمانی روی این همه دختربچه نمی‌بینید! آنچه برباد رفته، «اسلام» است
  • اعتراف جنجالی کمال تبریزی: من در اشغال سفارت آمریکا حضور داشتم! + ویدئو
  • تشویق یکصدای رسول خادم توسط تماشاچیان بعد از اعلام نام علیرضا دبیر!
  • راز «زشت‌ترین حیوان جهان»؛ چه توضیحی پشت پرده دماغ میمون بینی‌دراز پنهان است؟
  • حضور معنادار مسیح علینژاد در کنار حامیان رهبر اپوزیسیون ونزوئلا + ویدیو
  • مهران غفوریان: فحاشی به دختر خردسالم دور از انسانیت است. با دختر ۷ ساله من چه کار دارید؟
  • تصویری کمتر دیده شده: بوسه محمد مصدق بر دستان ثریا اسفندیاری
  • «کوچر بیرکار»، پناهنده کُرد ایرانی که استاد ریاضی دانشگاه کمبریج شد، دومین ایرانی برنده مدال «فیلدز» پس از مریم میرزاخانی
  • جایزه فحاشی؟ کادوی آیفون ۱۷ پرومکس برای مداحی که اردستانی را حرام زاده نامید! + ویدئو
  • +188شیرین سعیدی، استاد دانشگاه آرکانزاس، به دلیل «تمجید از خامنه‌ای و مواضع ضداسرائیلی» اخراج شد
  • +136مهری طالبی دارستانی، از مدافعان حجاب اجباری، پس از بازجویی توسط نیروهای امنیتی سکته کرد!
  • +135شاهزاده رضا پهلوی: هم‌صدایی و همبستگی‌ را حفظ کنید و خواستار آزادی همه بازداشت‌شدگان باشید
  • +126حمایت مردم از شاهزاده رضا پهلوی در مراسم خسرو علی‌کردی؛ بازداشت نرگس محمدی و چند فعال دیگر
  • +120نماینده ویژه آمریکا: فقط پادشاهی در خاورمیانه کار می کند
  • +119اتریش حجاب را برای دختران زیر ۱۴ سال در مدارس ممنوع کرد
  • +108چرا یک نفر این آقای ابوالفضل اقبالی را از برق نمی‌کشد؟: پدیده شوهرکُشی در ایران از زن‌کُشی بیشتر است
  • +103تشویق یکصدای رسول خادم توسط تماشاچیان بعد از اعلام نام علیرضا دبیر!
  • +100برادر خسرو علی‌کردی: فریاد خون‌خواهی برادرم را در مجامع بین‌المللی مطرح می‌کنم
  • +100یک دانشجو خطاب به سعید جلیلی: دست‌ها و نفستان آغشته به خون است + ویدیو