ماجرای نجات ٤ دانشجوی دامپزشکی مدفون در برف

تمام امیدشان را از دست داده بودند، چندین ساعت گذشته بود، هوا همین‌طور سردتر می‌شد و بارش برف خیال قطع‌شدن نداشت. نه موبایل آنتن می‌داد و نه کسی بود که آنها را نجات دهد. تصمیم گرفتند شب را در ماشین بخوابند؛ در دمای منفی ٦ درجه داخل ماشین ماندند و وقتی صبح چشم‌شان را باز کردند با صحنه‌ای وحشتناک روبه‌رو شدند؛ هیچ‌جا مشخص نبود و ماشین به‌طور کامل در برف فرو رفته بود. این چهار دانشجوی دکترای دامپزشکی امیدشان را  از دست ندادند. در حالی ‌که سرما تمام وجودشان را گرفته بود، خود را از داخل ماشین بیرون کشیدند، چند متر راه رفتند و خود را به بالاترین نقطه‌ای که می‌شد رساندند تا اینکه معجزه اتفاق افتاد؛ علیرضا و دوستانش توانستند با ١١٢ تماس اضطراری برقرار کنند. نجاتگران هلال‌احمر نجات دهنده این چهار دانشجو شدند و بلافاصله خود را به این جوان‌های یخ‌زده رساندند. پسران دانشجو بالاخره بعد از چندین ساعت عذاب در کولاک، از سوی تیم پنج‌نفره هلال‌احمر نجات پیدا کردند ولی خودرو آنها هنوز در برف‌ مدفون است. سید علیرضا طباطبایی یزدی یکی از این دانشجویان که هنوز هم از حادثه‌ای که برایشان رخ داده شوکه است، در گفت‌وگو با خبرنگار «شهروند» ماجرای چندین ساعت گرفتاری را روایت کرد:  

دقیقا چه روزی و چه ساعتی به جنگل ابر رفتید؟

پنجشنبه ساعت ١٠ صبح بود که من و دوستانم با خودرو رانا، وارد جنگل ابر شدیم. ابتدا همه چیز خوب بود. ما به سمت پایین رفتیم. ساعت ٣ بعدازظهر، وقتی مه همه‌جا را فرا گرفت، تصمیم گرفتیم برگردیم؛ ولی دیگر نتوانستیم  قدم از قدم برداریم، گرفتار شدیم و بعد از آن هم برف ما را غافلگیر کرد.

چقدر پایین رفته بودید که دیگر نتوانستید برگردید؟
وقتی داشتیم پایین می‌رفتیم گویا از یک جایی به بعد تابلوی هشدار وجود داشت که از آنجا به بعد نباید پایین‌تر برویم؛ اما به دلایلی آن تابلو معدوم شده بود و از دید ما پنهان ماند. ما هم به منطقه خطر رفته بودیم. با این حال اگر مه نمی‌شد و برف نمی‌بارید می‌توانستیم برگردیم؛ ولی دیگر نتوانستیم جایی را ببینیم و رانندگی برای ما سخت شده بود. برای همین آنجا ماندیم.

چند ساعت آنجا گرفتار بودید؟
یک شبانه روز ماندیم. وقتی شب شد و برف سنگین‌تر، تصمیم گرفتیم داخل خودرو بمانیم. دستگاه ماشین نشان می‌داد که دمای هوا  منفی ٦ درجه است؛ واقعا وحشتناک بود،  هر لحظه ممکن بود بنزین ماشین تمام شود و ما یخ بزنیم. شانسی که آوردیم این بود که ماشین را تازه بنزین زده بودیم. ضد یخ هم داشتیم؛ ولی مگر چقدر می‌توانستیم آنجا دوام بیاوریم. شب را داخل ماشین خوابیدیم ولی وقتی صبح بیدار شدیم، وحشت کردیم. ماشین در برف غرق شده بود و به نظر می‌رسید همچنان در حال باریدن است.

بعد از آن چه شد؟
با کلی دردسر و سختی از ماشین پیاده شدیم؛ برف اجازه نمی‌داد حتی  درِ ماشین را هم باز کنیم اما توانستیم پیاده شویم. پیاده  بالا رفتیم تا اینکه موبایل آنتن داد. می‌خواستیم خودمان را هرطور شده به روستا برسانیم؛ اما وقتی دیدیم می‌توانیم با موبایل‌مان تماس اضطراری برقرار کنیم، همانجا ماندیم، به ١١٢ زنگ زدیم و امدادگران هلال‌احمر گفتند که به داخل ماشین برگردیم و همانجا منتظر بمانیم تا اینکه آنها آمدند و ما را نجات دادند.

هلال احمر چطور شما را نجات داد؟
واقعا اگر آنها نبودند و راهنمایی‌های تلفنی‌شان نبود، شاید الان زنده نبودیم. ما اول می‌خواستیم خودمان یک مسیر را برویم؛ ولی آنها گفتند از جایمان تکان نخوریم؛ تیمی پنج نفره بودند که کلی سختی کشیده بودند تا بتوانند به ما برسند. راه سخت و صعب‌العبوری بود. ما را که دیگر یخ‌زده بودیم و نزدیک بود بیهوش شویم، سوار خودرویشان کردند. به روستای نزدیک آنجا رفتیم، روستاییان به ما رسیدگی و ما را گرم کردند و ما هم توانستیم با خانواده‌هایمان ارتباط برقرار کنیم؛ بیچاره‌ها خیلی ترسیده و نگران‌مان شده بودند.

خودرویتان را از زیر برف بیرون آوردید؟
نه؛ نشد. گفتند در بهترین حالت اگر برف قطع و آب شود، شاید بشود خودرو را بالا آورد؛ ولی در غیر این صورت باید تا اردیبهشت‌ سال دیگر صبر کنیم.

اولین‌بار بود که به جنگل ابر می‌رفتید؟
من و سه دوست دیگرم، دانشجوی دکترای دامپزشکی در دانشگاه فردوسی مشهد هستیم. ما معمولا زیاد طبیعت‌گردی می‌کنیم. هر‌ بار یک‌ جا می‌رویم. به جنگل ابر هم یکی دو بار رفته بودیم. اتفاقا این‌بار می‌خواستیم به شمال برویم؛ اما هواشناسی را چک کردیم و گفتند که قرار است برف ببارد. برای همین مسیر را عوض کردیم و به جنگل ابر رفتیم. نمی‌دانستیم که آنجا هم برف ما را غافلگیر می‌کند.
نجات ٩ گرفتار در جنگل ابر
حمیدرضا قربانی، مسئول پایگاه نجات کوهستان شاهرود که برای نجات این چهار جوان دانشجو به جنگل ابر رفته بود، از سختی‌های این مأموریت چندساعته گفت. او به خبرنگار «شهروند» گفت: «نزدیک ظهر بود که از مرکز پیام گزارش این حادثه را گرفتیم و بلافاصله پنج امدادگر راهی محل حادثه شدیم. جوان‌ها قصد داشتند خودشان مسیری را پیدا کنند و تا روستا بروند؛ ولی می‌دانستیم اگر از آنجا حرکت کنند ممکن است دیگر نتوانیم پیدایشان کنیم برای همین به صورت تلفنی آنها را راهنمایی کردیم و گفتیم جایی نروند. در مسیر تا آنجا که می‌شد، با آنها حرف می‌زدیم تا اینکه بالاخره در برف و کولاک به خودروی آنها رسیدیم. دو نفر از ما در آمبولانس ماندند تا وقتی گرفتارشدگان را آوردیم، خودرو آماده باشد و در برف مشکلی برایشان پیش نیاید. سه نفر دیگر هم به سراغ جوان‌ها رفتند. وقتی رسیدیم همگی یخ زده بودند. بدن‌شان بی‌حس شده بود. حال زیاد خوبی نداشتند و از طرفی شوکه هم بودند. بلافاصله آنها را سوار خودروی هلال‌احمر کردیم. می‌خواستیم آنها را به روستای جنگل ابر ببریم. در راه بودیم که خبر دادند پنج نفر دیگر هم در حدود ٤ یا ٥ ساعتی می‌شود که در جنگل ابر گرفتار شده‌اند؛ چون در مسیرمان بود، آن پنج نفر را هم نجات دادیم. همگی را به روستا بردیم و آنها را به دهیار روستا سپردیم. مأموریت سختی بود؛ اما همین که توانستیم ٩ نفر را از مرگ نجات دهیم، برایمان کافی بود.»
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.