آدمکش اجارهای در برزخ مرگ و زندگی
رأی دهید
این مرد جنایتکار از سوی پسر مقتول اجیر شده بود تا پیرمرد مغازه دار را بکشد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از شامگاه سوم تیر سال 88 و زمانی آغاز شد که مرد سالخوردهای در انبار مغازهاش واقع در مرزداران مورد حمله مرگبار مردی ناشناس قرار گرفت. بعد از اعلام موضوع به پلیس تیمی از مأموران کلانتری تحقیقات خود را شروع کردند. معاینات پزشکی پس از مرگ احمد روی تخت بیمارستان مشخص کرد وی با وارد شدن ضربات چاقو و چوبدستی به سر و کمرش از پا درآمده است.
کارآگاهان در ادامه بررسیها دریافتند مقتول از مدتها پیش با یکی از پسران و دختر جوان خود اختلاف شدید داشته است. بدین ترتیب داوود - پسر مقتول- تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: یکی از کارگران پدرم بهنام رضا را با پرداخت پول اجیر کردم تا پدرم را به قتل برساند.
با اعترافات متهم همدست وی نیز دستگیر شد و متهمان در شعبه 71 دادگاه کیفری پای میزمحاکمه ایستادند. آدمکش اجارهای اقرار کرد که بهخاطر مشکلات مالی دستور قتل را اجرا کرده است و اکنون پشیمان است.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از شامگاه سوم تیر سال 88 و زمانی آغاز شد که مرد سالخوردهای در انبار مغازهاش واقع در مرزداران مورد حمله مرگبار مردی ناشناس قرار گرفت. بعد از اعلام موضوع به پلیس تیمی از مأموران کلانتری تحقیقات خود را شروع کردند. معاینات پزشکی پس از مرگ احمد روی تخت بیمارستان مشخص کرد وی با وارد شدن ضربات چاقو و چوبدستی به سر و کمرش از پا درآمده است.
کارآگاهان در ادامه بررسیها دریافتند مقتول از مدتها پیش با یکی از پسران و دختر جوان خود اختلاف شدید داشته است. بدین ترتیب داوود - پسر مقتول- تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: یکی از کارگران پدرم بهنام رضا را با پرداخت پول اجیر کردم تا پدرم را به قتل برساند.
با اعترافات متهم همدست وی نیز دستگیر شد و متهمان در شعبه 71 دادگاه کیفری پای میزمحاکمه ایستادند. آدمکش اجارهای اقرار کرد که بهخاطر مشکلات مالی دستور قتل را اجرا کرده است و اکنون پشیمان است.
وی افزود: چند بار داوود از من خواست پدرش را بکشم اما من قبول نمیکردم ولی وقتی پیشنهاد پول داد، پذیرفتم.
پسر مقتول اما در دادگاه همه اعترافات خود را در مراحل بازجویی و بازپرسی پس گرفت و گفت که هیچ دستوری مبنی بر قتل پدرش بهجوان افغانستانی نداده است. وی خود را بیگناه دانست و مدعی شد که تحت فشارهای روحی معاونت در قتل را گردن گرفته است. بنابراین جوان افغان در پایان جلسه از سوی قضات دادگاه کیفری به اعدام و پسر ناخلف به 15 سال زندان محکوم شدند.
باگذشت یازده سال از صدورحکم متهم به خاطر مراجعه وپیگیری نکردن اولیای دم وی پشت میلههای زندان در انتظار مجازات مرگ است. صبح دیروز وی با درخواست اعمال ماده 429 از قضات شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی زالی وبا حضور قاضی دلداری تقاضای تعیین تکلیف کرد و گفت سالهاست که در برزخ و کابوس مرگ دست و پا میزنم. از این همه بلاتکلیفی در زندان خسته شدهام خواهش میکنم یا اعدامم کنید یا آزادم کنید بروم. بدین ترتیب یکی از اولیای دم که در دادگاه حاضر شده بود از قضات خواست تا مهلت دهند وی با خانوادهاش مشورت کند و درباره اجرای حکم اعدام یا رضایت تصمیمگیری کنند.