انسانهای نئاندرتال تا چه حد باهوش بودند؟
رأی دهید
به گزارش سایت علمی «لایو ساینس»، این برداشت اولیه مردم شناسان، ریشه در ایدئولوژی نژادپرستانه داشت که هوش بشر را به شکل و فرم جمجمه ربط میداد و خیلی از دانشمندان که به نظریه تکامل معتقد بودند، فکر میکردند که انسانهای نئاندرتال گونه اولیه و تکامل نیافته انسان امروزی هستند.
تنها راهی که میتوان پی برد این انسانهای اولیه تا چه حد باهوش بودند، مطالعه آثاری است که از خود به جا گذاشتهاند. تحقیقات نشان میدهد که نئاندرتالها از سنگ، استخوان، و چوب ابزارهای مختلف میساختند؛ مانند رده انسان امروزی که در دوره مشترکی زندگی میکرد.
انسان نئاندرتال ۱۳۰ هزار تا ۲۳۰ هزار سال پیش در اروپا و در بخشهایی از آسیا سکونت داشت. هوش و تواناییهای آنها که همزمان با انسان مدرن زندگی میکردند و حتی با یکدیگر آمیزش داشتند، هنوز موضوعی قابل مناظره است.
دیدگاه خوانندگان
۳۹
scandal - برلین، آلمان
اگر این ترس پژوهشگران از Scandal نمی بود از نئاندرتال ها یک مولوی و خیام میساختند! افسوس که قدر خودمان با آن شاعران "سبکبال" را نمدانیم که چگونه با سبکبالی خود بر امواج خروشان زندگی پرواز میکردند و از دید دیگر به پاسخها و پرسشها میپرداختند!
دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸ - ۰۷:۴۱
۴۵
amirgheryou - تهران، ایران
[::scandal - برلین، آلمان::]. مشخصه یه ایرانی اینه که نه فقط به هر انسانی غیر خودش حسادت داره و در توهم برتر بودنه بلکه به انسانهای اولیه ناندرتال و شاید به اولین موجودات زنده یعنی تک سلولیها هم حسادت میکنه و حس میکنه فقط خودشه که میتونه مطرح باشه و از اینکه بگن تک سلولیها هم دارای هوش ذاتی بودن ناراحت میشه. آخه شاعران ایرانی گفتن هنر نزد ایرانیان است و بس و بقیه آفریده ها پشم هنر هستن. فقط موندم ما از چی ساخته شدیم که نه به انسانهای اولیه ربط داریم نه به تک سلولیها. قصدم تخریبت نبود اما اخیرا پیامهات رنگ دیگه ای گرفته. قبلا بهتر بودی. امیدوارم عذت نفس خودمون رو در گذر زمان حفظ کنیم.
دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۶:۵۳
۳۹
scandal - برلین، آلمان
[::amirgheryou - تهران، ایران::]. بدبخت مملکتی که، نویسنده یک روزنامه اش شما باشید! همان چه خوب که بگفته جنابعالی شما را بیرون کردند! هم میهن، بس کن این خود کم بینی ها را که فقط در ایران بیداد میکند! وقتیکه گوته خود را با پاره چوب بر امواج خروشان ادبیات مقایسه کرده که آن امواج او را بهر مسیری میبرنند و "فقط" حافظ را شناخته که او را همچون ملوانی که بر امواج خروشان ادبیات ، مسیر خود را میداند! پس وای بحال او که اگر با خیام ها و فردوسی ها و مولوی مشغول میساخت! همین خود کم بینی ما بود که هر چه داشتیم چه از شاه و چه از صدها نماد انسانی و طبیعی دیگر احساس کوچکی میکردین! من در این فرهنگ غرب زندگی میکنم که میبینم چگونه از شپش آلمانی همانند یک بنز به او ارزش قائل می شونند و چگونه تاریخ را دستکاری کرده تا وانمود کنند نئاندرتال ها مولوی بودند و واکینگ ها هم فردوسی!
دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۸:۵۵
۴۵
amirgheryou - تهران، ایران
[::scandal - برلین، آلمان::]. من هیچوقت روزنامه نگار یا نویسنده جایی بصورت حرفه نبودم. از ابتدا کارم کامپیوتر بوده و تحصیلاتم برق مخابرات. من در بعضی سایتها مطلب مینوشتم و فقط عضو اون سایتها بودم. اینکه شاعری به شاعر دیگه ای علاقمند باشه طبیعیه. مولانا عاشق شمس تبریزی بود. حافظ اشعارش رو با الهام گرفتن از یه خانوم و البته از غزلهای یزید متد گرفته و دیگرانی به دیگران. پس دلیل نمیشه چون چیزهایی از ما برای دیگران جذاب و جالبه پس ما برتر باشیم. نیستیم و اگر هم باشیم ادعایی نباید داشته باشیم. اینگه موافق نباشید اجداد بشر باهوش بودن پس خودمونو داریم انکار میکنیم. این حکومت هم یه جورایی شدیدا در حال انکار دیگرانه و فوق العاده فاشیسته. فاشیسم وقتی رخنه کنه در رفتار خانوادگی آدم هم تاثیر داره. باید از خود برتر بینی و فاشیسم دوری کرد. و برعکس نباید خود رو کمتر از هر دیگرانی دونست. من که اینطورم. یعنی اجازه نمیدم هیچ آدمی در هیچ اندازه ای در هیچ زمینه ای بهم احساس برتری کنه. قد همه انسانها یکیه. برتری بی برتری.
سه شنبه ۶ فروردین ۱۳۹۸ - ۰۰:۵۰
۴۵
amirgheryou - تهران، ایران
[::scandal - برلین، آلمان::]. من هیچوقت روزنامه نگار یا نویسنده جایی بصورت حرفه نبودم. از ابتدا کارم کامپیوتر بوده و تحصیلاتم برق مخابرات. من در بعضی سایتها مطلب مینوشتم و فقط عضو اون سایتها بودم. اینکه شاعری به شاعر دیگه ای علاقمند باشه طبیعیه. مولانا عاشق شمس تبریزی بود. حافظ اشعارش رو با الهام گرفتن از یه خانوم و البته از غزلهای یزید متد گرفته و دیگرانی به دیگران. پس دلیل نمیشه چون چیزهایی از ما برای دیگران جذاب و جالبه پس ما برتر باشیم. نیستیم و اگر هم باشیم ادعایی نباید داشته باشیم. اینگه موافق نباشید اجداد بشر باهوش بودن پس خودمونو داریم انکار میکنیم. این حکومت هم یه جورایی شدیدا در حال انکار دیگرانه و فوق العاده فاشیسته. فاشیسم وقتی رخنه کنه در رفتار خانوادگی آدم هم تاثیر داره. باید از خود برتر بینی و فاشیسم دوری کرد. و برعکس نباید خود رو کمتر از هر دیگرانی دونست. من که اینطورم. یعنی اجازه نمیدم هیچ آدمی در هیچ اندازه ای در هیچ زمینه ای بهم احساس برتری کنه. قد همه انسانها یکیه. برتری بی برتری.
سه شنبه ۶ فروردین ۱۳۹۸ - ۰۰:۵۰
۳۹
scandal - برلین، آلمان
[::amirgheryou - تهران، ایران::]. بدبخت مملکتی که، نویسنده یک روزنامه اش شما باشید! همان چه خوب که بگفته جنابعالی شما را بیرون کردند! هم میهن، بس کن این خود کم بینی ها را که فقط در ایران بیداد میکند! وقتیکه گوته خود را با پاره چوب بر امواج خروشان ادبیات مقایسه کرده که آن امواج او را بهر مسیری میبرنند و "فقط" حافظ را شناخته که او را همچون ملوانی که بر امواج خروشان ادبیات ، مسیر خود را میداند! پس وای بحال او که اگر با خیام ها و فردوسی ها و مولوی مشغول میساخت! همین خود کم بینی ما بود که هر چه داشتیم چه از شاه و چه از صدها نماد انسانی و طبیعی دیگر احساس کوچکی میکردین! من در این فرهنگ غرب زندگی میکنم که میبینم چگونه از شپش آلمانی همانند یک بنز به او ارزش قائل می شونند و چگونه تاریخ را دستکاری کرده تا وانمود کنند نئاندرتال ها مولوی بودند و واکینگ ها هم فردوسی!
دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۸:۵۵
۴۵
amirgheryou - تهران، ایران
[::scandal - برلین، آلمان::]. مشخصه یه ایرانی اینه که نه فقط به هر انسانی غیر خودش حسادت داره و در توهم برتر بودنه بلکه به انسانهای اولیه ناندرتال و شاید به اولین موجودات زنده یعنی تک سلولیها هم حسادت میکنه و حس میکنه فقط خودشه که میتونه مطرح باشه و از اینکه بگن تک سلولیها هم دارای هوش ذاتی بودن ناراحت میشه. آخه شاعران ایرانی گفتن هنر نزد ایرانیان است و بس و بقیه آفریده ها پشم هنر هستن. فقط موندم ما از چی ساخته شدیم که نه به انسانهای اولیه ربط داریم نه به تک سلولیها. قصدم تخریبت نبود اما اخیرا پیامهات رنگ دیگه ای گرفته. قبلا بهتر بودی. امیدوارم عذت نفس خودمون رو در گذر زمان حفظ کنیم.
دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۶:۵۳
۳۹
scandal - برلین، آلمان
اگر این ترس پژوهشگران از Scandal نمی بود از نئاندرتال ها یک مولوی و خیام میساختند! افسوس که قدر خودمان با آن شاعران "سبکبال" را نمدانیم که چگونه با سبکبالی خود بر امواج خروشان زندگی پرواز میکردند و از دید دیگر به پاسخها و پرسشها میپرداختند!
دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸ - ۰۷:۴۱
۳۹
scandal - برلین، آلمان
اگر این ترس پژوهشگران از Scandal نمی بود از نئاندرتال ها یک مولوی و خیام میساختند! افسوس که قدر خودمان با آن شاعران "سبکبال" را نمدانیم که چگونه با سبکبالی خود بر امواج خروشان زندگی پرواز میکردند و از دید دیگر به پاسخها و پرسشها میپرداختند!
دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸ - ۰۷:۴۱
۴۵
amirgheryou - تهران، ایران
[::scandal - برلین، آلمان::]. مشخصه یه ایرانی اینه که نه فقط به هر انسانی غیر خودش حسادت داره و در توهم برتر بودنه بلکه به انسانهای اولیه ناندرتال و شاید به اولین موجودات زنده یعنی تک سلولیها هم حسادت میکنه و حس میکنه فقط خودشه که میتونه مطرح باشه و از اینکه بگن تک سلولیها هم دارای هوش ذاتی بودن ناراحت میشه. آخه شاعران ایرانی گفتن هنر نزد ایرانیان است و بس و بقیه آفریده ها پشم هنر هستن. فقط موندم ما از چی ساخته شدیم که نه به انسانهای اولیه ربط داریم نه به تک سلولیها. قصدم تخریبت نبود اما اخیرا پیامهات رنگ دیگه ای گرفته. قبلا بهتر بودی. امیدوارم عذت نفس خودمون رو در گذر زمان حفظ کنیم.
دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۶:۵۳
۳۹
scandal - برلین، آلمان
[::amirgheryou - تهران، ایران::]. بدبخت مملکتی که، نویسنده یک روزنامه اش شما باشید! همان چه خوب که بگفته جنابعالی شما را بیرون کردند! هم میهن، بس کن این خود کم بینی ها را که فقط در ایران بیداد میکند! وقتیکه گوته خود را با پاره چوب بر امواج خروشان ادبیات مقایسه کرده که آن امواج او را بهر مسیری میبرنند و "فقط" حافظ را شناخته که او را همچون ملوانی که بر امواج خروشان ادبیات ، مسیر خود را میداند! پس وای بحال او که اگر با خیام ها و فردوسی ها و مولوی مشغول میساخت! همین خود کم بینی ما بود که هر چه داشتیم چه از شاه و چه از صدها نماد انسانی و طبیعی دیگر احساس کوچکی میکردین! من در این فرهنگ غرب زندگی میکنم که میبینم چگونه از شپش آلمانی همانند یک بنز به او ارزش قائل می شونند و چگونه تاریخ را دستکاری کرده تا وانمود کنند نئاندرتال ها مولوی بودند و واکینگ ها هم فردوسی!
دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۸:۵۵
۴۵
amirgheryou - تهران، ایران
[::scandal - برلین، آلمان::]. من هیچوقت روزنامه نگار یا نویسنده جایی بصورت حرفه نبودم. از ابتدا کارم کامپیوتر بوده و تحصیلاتم برق مخابرات. من در بعضی سایتها مطلب مینوشتم و فقط عضو اون سایتها بودم. اینکه شاعری به شاعر دیگه ای علاقمند باشه طبیعیه. مولانا عاشق شمس تبریزی بود. حافظ اشعارش رو با الهام گرفتن از یه خانوم و البته از غزلهای یزید متد گرفته و دیگرانی به دیگران. پس دلیل نمیشه چون چیزهایی از ما برای دیگران جذاب و جالبه پس ما برتر باشیم. نیستیم و اگر هم باشیم ادعایی نباید داشته باشیم. اینگه موافق نباشید اجداد بشر باهوش بودن پس خودمونو داریم انکار میکنیم. این حکومت هم یه جورایی شدیدا در حال انکار دیگرانه و فوق العاده فاشیسته. فاشیسم وقتی رخنه کنه در رفتار خانوادگی آدم هم تاثیر داره. باید از خود برتر بینی و فاشیسم دوری کرد. و برعکس نباید خود رو کمتر از هر دیگرانی دونست. من که اینطورم. یعنی اجازه نمیدم هیچ آدمی در هیچ اندازه ای در هیچ زمینه ای بهم احساس برتری کنه. قد همه انسانها یکیه. برتری بی برتری.
سه شنبه ۶ فروردین ۱۳۹۸ - ۰۰:۵۰
۴۵
amirgheryou - تهران، ایران
[::scandal - برلین، آلمان::]. مشخصه یه ایرانی اینه که نه فقط به هر انسانی غیر خودش حسادت داره و در توهم برتر بودنه بلکه به انسانهای اولیه ناندرتال و شاید به اولین موجودات زنده یعنی تک سلولیها هم حسادت میکنه و حس میکنه فقط خودشه که میتونه مطرح باشه و از اینکه بگن تک سلولیها هم دارای هوش ذاتی بودن ناراحت میشه. آخه شاعران ایرانی گفتن هنر نزد ایرانیان است و بس و بقیه آفریده ها پشم هنر هستن. فقط موندم ما از چی ساخته شدیم که نه به انسانهای اولیه ربط داریم نه به تک سلولیها. قصدم تخریبت نبود اما اخیرا پیامهات رنگ دیگه ای گرفته. قبلا بهتر بودی. امیدوارم عذت نفس خودمون رو در گذر زمان حفظ کنیم.
دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۶:۵۳
۴۵
amirgheryou - تهران، ایران
[::scandal - برلین، آلمان::]. من هیچوقت روزنامه نگار یا نویسنده جایی بصورت حرفه نبودم. از ابتدا کارم کامپیوتر بوده و تحصیلاتم برق مخابرات. من در بعضی سایتها مطلب مینوشتم و فقط عضو اون سایتها بودم. اینکه شاعری به شاعر دیگه ای علاقمند باشه طبیعیه. مولانا عاشق شمس تبریزی بود. حافظ اشعارش رو با الهام گرفتن از یه خانوم و البته از غزلهای یزید متد گرفته و دیگرانی به دیگران. پس دلیل نمیشه چون چیزهایی از ما برای دیگران جذاب و جالبه پس ما برتر باشیم. نیستیم و اگر هم باشیم ادعایی نباید داشته باشیم. اینگه موافق نباشید اجداد بشر باهوش بودن پس خودمونو داریم انکار میکنیم. این حکومت هم یه جورایی شدیدا در حال انکار دیگرانه و فوق العاده فاشیسته. فاشیسم وقتی رخنه کنه در رفتار خانوادگی آدم هم تاثیر داره. باید از خود برتر بینی و فاشیسم دوری کرد. و برعکس نباید خود رو کمتر از هر دیگرانی دونست. من که اینطورم. یعنی اجازه نمیدم هیچ آدمی در هیچ اندازه ای در هیچ زمینه ای بهم احساس برتری کنه. قد همه انسانها یکیه. برتری بی برتری.
سه شنبه ۶ فروردین ۱۳۹۸ - ۰۰:۵۰
۳۹
scandal - برلین، آلمان
[::amirgheryou - تهران، ایران::]. بدبخت مملکتی که، نویسنده یک روزنامه اش شما باشید! همان چه خوب که بگفته جنابعالی شما را بیرون کردند! هم میهن، بس کن این خود کم بینی ها را که فقط در ایران بیداد میکند! وقتیکه گوته خود را با پاره چوب بر امواج خروشان ادبیات مقایسه کرده که آن امواج او را بهر مسیری میبرنند و "فقط" حافظ را شناخته که او را همچون ملوانی که بر امواج خروشان ادبیات ، مسیر خود را میداند! پس وای بحال او که اگر با خیام ها و فردوسی ها و مولوی مشغول میساخت! همین خود کم بینی ما بود که هر چه داشتیم چه از شاه و چه از صدها نماد انسانی و طبیعی دیگر احساس کوچکی میکردین! من در این فرهنگ غرب زندگی میکنم که میبینم چگونه از شپش آلمانی همانند یک بنز به او ارزش قائل می شونند و چگونه تاریخ را دستکاری کرده تا وانمود کنند نئاندرتال ها مولوی بودند و واکینگ ها هم فردوسی!
دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۸:۵۵
۳۹
scandal - برلین، آلمان
اگر این ترس پژوهشگران از Scandal نمی بود از نئاندرتال ها یک مولوی و خیام میساختند! افسوس که قدر خودمان با آن شاعران "سبکبال" را نمدانیم که چگونه با سبکبالی خود بر امواج خروشان زندگی پرواز میکردند و از دید دیگر به پاسخها و پرسشها میپرداختند!
دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸ - ۰۷:۴۱
۳۹
scandal - برلین، آلمان
اگر این ترس پژوهشگران از Scandal نمی بود از نئاندرتال ها یک مولوی و خیام میساختند! افسوس که قدر خودمان با آن شاعران "سبکبال" را نمدانیم که چگونه با سبکبالی خود بر امواج خروشان زندگی پرواز میکردند و از دید دیگر به پاسخها و پرسشها میپرداختند!
دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸ - ۰۷:۴۱
۳۹
scandal - برلین، آلمان
[::amirgheryou - تهران، ایران::]. بدبخت مملکتی که، نویسنده یک روزنامه اش شما باشید! همان چه خوب که بگفته جنابعالی شما را بیرون کردند! هم میهن، بس کن این خود کم بینی ها را که فقط در ایران بیداد میکند! وقتیکه گوته خود را با پاره چوب بر امواج خروشان ادبیات مقایسه کرده که آن امواج او را بهر مسیری میبرنند و "فقط" حافظ را شناخته که او را همچون ملوانی که بر امواج خروشان ادبیات ، مسیر خود را میداند! پس وای بحال او که اگر با خیام ها و فردوسی ها و مولوی مشغول میساخت! همین خود کم بینی ما بود که هر چه داشتیم چه از شاه و چه از صدها نماد انسانی و طبیعی دیگر احساس کوچکی میکردین! من در این فرهنگ غرب زندگی میکنم که میبینم چگونه از شپش آلمانی همانند یک بنز به او ارزش قائل می شونند و چگونه تاریخ را دستکاری کرده تا وانمود کنند نئاندرتال ها مولوی بودند و واکینگ ها هم فردوسی!
دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۸:۵۵
۴۵
amirgheryou - تهران، ایران
[::scandal - برلین، آلمان::]. من هیچوقت روزنامه نگار یا نویسنده جایی بصورت حرفه نبودم. از ابتدا کارم کامپیوتر بوده و تحصیلاتم برق مخابرات. من در بعضی سایتها مطلب مینوشتم و فقط عضو اون سایتها بودم. اینکه شاعری به شاعر دیگه ای علاقمند باشه طبیعیه. مولانا عاشق شمس تبریزی بود. حافظ اشعارش رو با الهام گرفتن از یه خانوم و البته از غزلهای یزید متد گرفته و دیگرانی به دیگران. پس دلیل نمیشه چون چیزهایی از ما برای دیگران جذاب و جالبه پس ما برتر باشیم. نیستیم و اگر هم باشیم ادعایی نباید داشته باشیم. اینگه موافق نباشید اجداد بشر باهوش بودن پس خودمونو داریم انکار میکنیم. این حکومت هم یه جورایی شدیدا در حال انکار دیگرانه و فوق العاده فاشیسته. فاشیسم وقتی رخنه کنه در رفتار خانوادگی آدم هم تاثیر داره. باید از خود برتر بینی و فاشیسم دوری کرد. و برعکس نباید خود رو کمتر از هر دیگرانی دونست. من که اینطورم. یعنی اجازه نمیدم هیچ آدمی در هیچ اندازه ای در هیچ زمینه ای بهم احساس برتری کنه. قد همه انسانها یکیه. برتری بی برتری.
سه شنبه ۶ فروردین ۱۳۹۸ - ۰۰:۵۰
۴۵
amirgheryou - تهران، ایران
[::scandal - برلین، آلمان::]. مشخصه یه ایرانی اینه که نه فقط به هر انسانی غیر خودش حسادت داره و در توهم برتر بودنه بلکه به انسانهای اولیه ناندرتال و شاید به اولین موجودات زنده یعنی تک سلولیها هم حسادت میکنه و حس میکنه فقط خودشه که میتونه مطرح باشه و از اینکه بگن تک سلولیها هم دارای هوش ذاتی بودن ناراحت میشه. آخه شاعران ایرانی گفتن هنر نزد ایرانیان است و بس و بقیه آفریده ها پشم هنر هستن. فقط موندم ما از چی ساخته شدیم که نه به انسانهای اولیه ربط داریم نه به تک سلولیها. قصدم تخریبت نبود اما اخیرا پیامهات رنگ دیگه ای گرفته. قبلا بهتر بودی. امیدوارم عذت نفس خودمون رو در گذر زمان حفظ کنیم.
دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۶:۵۳