نقاش یک دست، کولبری می کند

یک دست صدا ندارد، اما این ضرب المثل برای عطا دادگستر معنای دیگری دارد. یک دست برای او هم صدا دارد، هم هنر و هم زندگی.

عطا دادگستر، مرد ۴۱ ساله‌ای از روستای درزیان مریوان که همه اهالی او را به هنر نقاشی و تصویرگری می‌شناسند. اما زندگی این مرد فراز و نشیب زیادی داشته و شرایط او را در مسیری قرار داد تا برای تأمین هزینه‌های زندگی مجبور به کولبری شود. تصویر عطا که همه او را به هنر نقاشی پرتره می‌شناسند این روزها در حال کولبری در فضای مجازی منتشر شده است.

به گزارش عصرایران، عطا دادگر در گفت‌و‌گو با روزنامه ایران، از شرایط سخت زندگی‌اش و روزهایی که در کوهستان‌های سرد اورامان به کولبری می‌گذرد اینگونه گفت: وقتی در کودکی خودم را شناختم متوجه شدم با بقیه فرق می‌کنم.

من یک دست نداشتم و همه کارهایم را با دست چپ انجام می‌دادم. از همان کودکی علاقه زیادی به نقاشی داشتم و با مداد سعی می‌کردم چهره دیگران را بکشم. بدون آنکه دوره آموزشی دیده باشم شروع به نقاشی کشیدن کردم و با تمرین زیاد توانستم پرتره اعضای خانواده‌ام را بکشم.
یک دست صدا دارد
دوست داشتم چهره افراد مشهور و هنرمندان کرد را بکشم و خیلی زود دست به کار شدم و موفق شدم پرتره ۱۰۰ شخصیت بزرگ و نامی کرد را بکشم. در کنار آن نیز چهره مردم را با مداد برایشان می‌کشیدم و مبلغ ۵ یا ۱۰ هزار تومان می‌گرفتم. آن روزها مردم علاقه زیادی به نقاشی داشتند اما بعد از آمدن گوشی‌های هوشمند موبایل که مجهز به دوربین عکاسی است کم کم علاقه مردم به نقاشی چهره کمتر شد.
 
وی ادامه داد: زندگی‌ام بعد از بیماری همسرم دستخوش تغییرات شد. با وجود آنکه فقط یک دست دارم اما هیچگاه از انجام کار عاجز نبودم و علاوه بر کشاورزی و کارگری هر کاری که پیشنهاد می‌شد انجام می‌دادم تا بتوانم هزینه‌های زندگی را تأمین کنم. در کنار آن نیز با عشق نقاشی می‌کشیدم. اما بیماری همسرم باعث شد تا برای ۱۰ سال نقاشی کشیدن را کنار بگذارم. همسرم به بیماری سرطان مبتلا شد و باید علاوه بر درمان او از دختر شیرخواره‌مان مراقبت می‌کردم.
 
متأسفانه همسرم بر اثر بیماری از دنیا رفت و من ماندم و دختر دو ساله ام. در این سال‌ها سعی کردم هم برای او مادری کنم هم پدری. دخترم در کلاس ششم درس می‌خواند و با سختی هزینه تحصیل او را تأمین می‌کنم. آن سال‌ها با داشتن دفترچه مرزی می‌توانستیم به صورت قانونی از طریق مرز کولبری کنیم و کرایه حمل بار بگیریم اما بعد از بسته شدن مرز مجبور شدیم از طریق کوهستان کولبری کنند. سال‌ها بود که تحت پوشش بهزیستی بودیم و مستمری می‌گرفتم و علاوه بر آن با یارانه زندگی‌مان می‌گذشت اما بعد از قطع شدن مستمری بهزیستی شرایط خیلی سخت شد.
 
یک ماه قبل وقتی یکی از آشناها مبلغ ۲۰ هزار تومان به من و دخترم کمک کرد خیلی ناراحت شدم. آن شب تا صبح خوابم نبرد. تصمیم گرفتم تا کولبری کنم. یک ماهی است که هر هفته یک یا دوبار از گردنه ته ته اورامان بالا می‌رویم و آن سوی مرز کالاهایی مثل پارچه و سیگار به وزن ۳۰ کیلوگرم به پشت می‌گیریم و با گذشتن از مسیر خطرناک کوهستان به داخل کشور بازمی گردیم.
 
عطا ادامه داد: برای هر ۳۰ کیلوگرم بار مبلغ ۱۵۰ هزار تومان کرایه می‌دهند. سخت است اما از اینکه دستم را جلوی کسی دراز نمی‌کنم خوشحالم. من علاوه بر نقاشی به زبان کردی شعر می‌گویم. تنها کسانی که هنوز طرفدار تابلوهای نقاشی پرتره هستند افراد سالخورده‌اند که گاهی اوقات از من می‌خواهند چهره آنها را نقاشی کنم. در اینجا خیلی از خانواده‌ها وضعیت مالی مناسبی ندارند و به همین دلیل ترجیح می‌دهند به جای پول دادن به نقاشی، قند و شکر بخرند.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۳۸
scandal - برلین، آلمان
خواستن توانستن است!
‌سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۸:۰۳
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.