چرا ایرانی‌ها تتو می‌کنند؟

ایسنا نوشت: تتو دیگر خطوط آبی پخش‌شده زیر پوست چروکیده پیرمردها نیست و نه حتی نقش‌های پیچیده روی دست و بال فوتبالیست‌های خارجی یا خال‌های آبی کوچک روی چانه مادربزرگ‌ها. تتو یکی از رایج‌ترین خدمات آرایشگاه‌ها و سالن‌های زیبایی است. نه تنها خط لب و خط چشم و ابرو بلکه طرح‌های کوچک و بزرگ روی تن، دیگر اصلا عجیب نیست.
 

خیلی‌ها فکر می‌کنند تتو فقط برای «دیگران» است،‌ مردان بیشتر از زنان تتو می‌کنند و دست‌ها و گردن و قسمت‌هایی که پوشانده نمی‌شوند، بیشتر برای تتو محبوبیت دارند. گروه دیگری هم هستند که دقیقا از سمت دیگر به ماجرا نگاه می‌کنند و تتو را روی قسمت‌هایی از پوست انجام می‌دهند که خصوصی‌تر است و کمتر در چشم می‌آید.

 
بحث مشهور در مورد تتو،‌ پاسخ به این سوال است که «برای کی تتو می‌کنی؟» هنوز خیلی‌ها فکر می‌کنند هر تغییر و استفاده‌ای از «تن» حتما مخاطبی در بیرون دارد و آدم‌ها تتو می‌کنند تا «حرف» به دیگران بزنند یا چیزی را «نمایش» بدهند اما خیلی از کسانی که تتو می‌کنند الزاما با این نظر موافق نیستند.
 
خانم چهل و چند ساله‌ای که برای تتوی خط چشم به یک آرایشگاه رفته است، در مورد تصمیمش می‌گوید: «من خودم موافق کارهای افراطی و چیزهایی که جلب توجه زیادی کند نیستم. سال‌ها دوست داشتم خط چشم داشته باشم اما چون دستم می‌لرزد و اعصابم ضعیف است نمی‌توانم همیشه خودم خط چشم بکشم. برای همین تصمیم گرفتم خط چشم تتو کنم.»
 
برای خیلی از مردم و بخصوص آنها که هنوز ۴۰ سالگی را رد نکرده‌اند،‌ تتو چیزی بیش از این است. «نیلوفر» در اوایل ۳۰ سالگی در مورد تتوی کوچکی که پشت کتفش دارد، می‌گوید: «یک بار در سفر با دوستی که بسیار برایم عزیز بود،‌ احساس کردیم دلمان می‌خواهد آن لحظه را که در خیابان یک شهر شلوغ قدم می‌زدیم برای همیشه زنده نگه داریم. داشتیم فکر می‌کردیم که چه راهی برای این کار هست که از جلوی یک سالن تتو رد شدیم و برگشتیم یک طرح بسیار کوچک را هر دو در یک نقطه مشترک روی تنمان تتو کردیم تا آن لحظه را همیشه همراهمان داشته باشیم.»
 
«مانا» در مورد تجربه تتوهایش می‌گوید: «همیشه با مشکل نفس تنگی درگیر بودم و همین باعث شده بود خیلی‌ها مرا ماهی قزل‌آلا صدا کنند. وقتی شروع به مسافرت کردم بیشتر احساس کردم که به ماهی آزاد شبیه هستم و برای همین تصمیم گرفتم نقش یک ماهی روی تنم تتو کنم. دوست داشتم تتوهای بیشتری هم داشته باشم؛ تتویی که زخم روی دستم را بپوشاند و همین طور تتویی که حسی که در مورد بدنم دارم را به من یادآوری کند اما فعلا به خاطر هزینه‌های این کار سراغشان نرفته‌ام. قبل از اینکه تتو کنم نگران بودم که شاید نتوانم نقشی را برای همیشه روی تنم تحمل کنم اما بعد از مدتی فهمیدم که این نقش در واقع خود من است و حتی یک لحظه هم احساس نکردم که اضافه است. واکنش بیشتر دوستانم مثبت بود. خودم هم نقش ماهی را دوست دارم.»
 
«محیا» هم در مورد تجربه تتو کردنش می‌گوید: «یک طرح روباه ساده را پیدا کردم که خیلی دوستش داشتم و تصمیم داشتم آن را روی مچ دستم تتو کنم اما چون نگران واکنش دیگران بودم تصمیم گرفتم آن را روی پا تتو کنم که جلوی چشم خودم باشد،‌ نه دیگران.»
 
«نسرین» می‌گوید: «اولین بار وقتی تتوی یکی از دوستانم را دیدم فکر کردم که دوست دارم من هم تتو داشته باشم و از آنجا که خیلی به سفر رفتن علاقه دارم و خیلی هم زیاد سفر می‌کنم، یک نقش قایق پیدا کردم که روی مچ دستم تتو کنم. اول نگرانی‌ام این بود که شاید در طولانی‌مدت دلم را بزند اما تصمیم گرفتم دل به دریا بزنم و این کار را انجام دهم. وقتی رفتم سر قراری که برای تتو کردن گذاشته بودم، کلی طرح‌های جالب دیگر هم دیدم و از بین آنها یک ساعت شنی نظرم را گرفت. دیدم نزدیک چهل سالگی هستم و دوست دارم زمان را فریز کنم، برای همین ساعت شنی را روی دستم تتو کردم.»
 
«محمد» که تا به حال سه بار تتو کرده معتقد است: «تتو راهی است برای اینکه آدم‌ها عقایدشان را روی بدنشان ثبت کنند. از همان وقتی که ده یازده ساله بودم به تتو کردن علاقه داشتم. وقتی بزرگ‌تر شدم تصمیم گرفتم از تتو به عنوان راهی برای به خاطر سپردن مسائلی که در ذهنم بود،‌ تفکرات و عقیده‌هایم استفاده کنم. اوایل در مورد مسائل بهداشتی آن نگران بودم. بعد از تحقیق متوجه شدم با تتو هم می‌شود خون اهدا کرد و نگرانی‌ام برطرف شد. مساله بعدی این بود که چون برادر کوچک‌تر از خودم دارم،‌ خانواده‌ام نگران بودند که تتوهای من روی برادرم تاثیر بگذارد،‌ برای همین تصمیم گرفتم تتو را جایی انجام دهم که خیلی در دید دیگران نباشد. یک نقشه جهان، یک خرس و یک سه نقطه، خالکوبی‌هایی است که تا به حال انجام داده‌ام. نقش‌ها را هم بر اساس آن چیزی که در ذهنم بود و مفاهیمی که به من منتقل می‌کردند انتخاب کردم و با کمی تغییر آنها را با ذهنیت خودم سازگار کردم. بیشتر کسانی که تتوهایم را دیدند از آنها خوششان آمد. خیلی‌ها در مورد معنی این نقش‌ها از من می‌پرسند و من بر اساس اینکه آدمی که سوال می‌کند چقدر به من نزدیک است، به سوالاتش جواب می‌دهم.»
 
«کاوه»،‌ نقش یک کروکدیل و یک علامت قدیمی وایکینگی را روی تنش تتو کرده است و می‌گوید: «در آینده هم طرح‌های دیگری که دوست داشته باشم تتو می‌کنم. هر تتویی برایم یک معنی دارد. مثلا کروکدیل را برای این انتخاب کردم که دوستانم برای مدت زیادی با اسم کروکدیل صدایم می‌کردند. طرح‌های دیگر را هم بر همین اساس انتخاب می‌کنم.»
 
عده‌ای تصور می‌کنند که تتو یا نقاشی روی بدن، رسمی بازمانده از دوران پیش از تمدن و راهی برای برقراری ارتباط با خود است و همان طور که آدم‌های قبیله‌های اولیه با نقاشی روی تن،‌ تعلق خودشان را به گروه‌ها و خانواده‌ها نشان می‌دادند، می‌شود با تتو کردن افکار و آرزوها روی پوست تن راهی برای ارتباط با خود و جلوگیری از فراموش‌کردن چیزهایی که برایمان مهم است، پیدا کرد.
 
خیلی از کسانی که برای اولین بار تتو کردن را تجربه می‌کنند می‌گویند تتو کردن اعتیادآور است، حس حرکت سوزن روی پوست چیزی است که آدم مدام می‌خواهد دوباره به آن برگردد. از جمله کسانی که این طور فکر می‌کنند «رضا» است که در مورد تتوهایش می‌گوید: «به نظرم در سال‌های اخیر نگاه خیلی‌ها به تتو تغییر کرده و دیگر از آن نگاه منفی که به تتو وجود داشت خبری نیست. خیلی‌ها تتو یا پیرسینگ و چیزهایی مثل آن را مختص یک گروه خاص از آدم‌ها یا یک جنسیت خاص می‌بینند در صورتی که من با این تصورها موافق نیستم و برای همین تصمیم گرفتم تتو کنم. اما قبول دارم که این تصمیم سختی است چون ممکن است طرح، آدم را خسته کند. برای اینکه ذات تنوع‌طلبم باعث دلزدگی از طرحی که انتخاب کردم نشود، تصمیم گرفتم یک طرح بسیار شخصی را تتو کنم که آنقدر شخصی و درونی باشد که خسته‌ام نکند. تقریبا تمام کسانی که تتوهایم را دیده‌اند به آنها علاقه‌مند شده‌اند و دوست داشته‌اند که تتو داشته باشند. خیلی‌ها حتی از من می‌خواهند که برایشان طرح انتخاب کنم اما جواب من این است که طرح تتو باید کاملا شخصی باشد و هر کسی باید طرح مورد نظرش را خودش انتخاب کند».
 
در میان کسانی که هنوز تتو نکرده‌اند هم خیلی‌ها هستند که دوست دارند طرحی را روی تنشان خال‌کوبی کنند. جواب‌ها در مورد «علت» این علاقه‌مندی مختلف است. بعضی‌ها تتو را صرفا چیز قشنگی می‌دانند که دوست دارند انجام دهند،‌ بعضی‌ها تتو را راهی برای نشان دادن مالکیت بر بدنشان و تاکید بر اینکه اختیار رفتار با بدن در دست خودشان است، می‌دانند و عده‌ای هم تتو را راهی برای جاودانه‌کردن یک پیوند مشترک و یادآوری یک علاقه عنوان می‌کنند.
 
اما هنوز سوال‌هایی باقی است. اینکه طرح مناسب تتو را از کجا می‌شود پیدا کرد و سپس اینکه به چه کسی می‌شود آنقدر اعتماد کرد که اجازه داد نقشی که تقریبا غیرقابل پاک‌شدن است را روی تن آدم نقاشی کند. در جواب سوال اول خیلی‌ها می‌گویند که طرح مورد نظرشان را از ذهنیت خودشان برداشت کرده‌اند،‌ از کتاب‌هایی که خوانده‌اند یا تصاویری که دیده‌اند. خیلی‌ها برای انتخاب طرح تتو به اینستاگرام و پینترست مراجعه می‌کنند و از بین طرح‌هایی که بیشتر به خودشان نزدیک است، چیزی را انتخاب می‌کنند. انتخاب کسی که تتو را انجام دهد هم مساله مهمی است. بسیاری از کسانی که تتو انجام داده‌اند یا می‌خواهند تتو کنند، ماه‌ها و حتی بیش از یک سال دنبال «هنرمند» مناسبی گشته‌اند که هم بتوانند به او اعتماد کنند، هم نگرانی‌های بهداشتی نداشته باشند. دستمزد چنین هنرمندانی هم کم نیست،‌ بنابراین علاوه بر اینکه باید از «هنر» هنرمند مطمئن شد و از بهداشتی بودن لوازم و یک‌بار مصرف بودن سوزن‌هایش اطمینان حاصل کرد،‌ باید در مورد قیمت هم به توافق رسید. همه اینها باعث می‌شود پیدا کردن تتوکارها با وسواس همراه باشد. بیشتر کسانی که در این گزارش مورد سوال قرار گرفته‌اند، گفته‌اند که برای پیدا کردن تتوکار مناسب، ماه‌ها جست‌وجو کرده‌اند،‌ سراغ سالن‌هایی رفته‌اند که قبلا کار آنها را روی تن دوستانشان دیده‌اند و مطمئن شده‌اند که می ‌توانند تنشان را در اختیار آنها قرار دهند.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۸۱
گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا
معمولا دو دسته از افراد تتو میکنند. اول کسانی با فرهنگ ابتدائی و بسیار ظاهر بین و دوم کسانیکه جنون جلب توجه و دیده شدن و تمجید حتی از نوع دروغین آن دارند. در اینصورت طرف از اینکه نقش روی بدنش مورد توجه قرار میگیرد ذاتا ارضاء و خوشحال میشوند و وسیله ای مصنوعی دست طرف مقابل میدهند تا از ان ها تعریف کند و یا بعلت یک نقش مثلا پاهای زشتش را ببیند. در امریکا بیشتر افرادی که تاتو میکنند بسیار زشت چهره و یا کم سواد هستند. در ایران بیماری تقلید موثر هست. کسی یک ورزشکار و یا خواننده و یا هنرپیشه بی سواد یا کم سواد و یا لات (معمولا معروف) امریکائی را می بیند و ان را الگو و تقلید میکند. در امریکا تعداد کسانیکه تحصیلکرده و یا فرهنگ والائی دارند و تتو میکنند بسیار اندک هستند
جمعه ۹ آذر ۱۳۹۷ - ۱۲:۴۷
۴۲
Liberte - ارومیه، ایران
[::گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا::]. بدن رو همونطور که خدا آفریده بایست حفظ کرد و با نوشته ها و نقش ها خط خطی و زشتش نکرد.واقعا هم همینطوره که شما می فرمایید. انگیزه اصلی افراد از خالکوبی خودنمایی هستش و افراد بافرهنگ بالا و تحصیلات بالا خالکوبی نمی کنند. ولی متاسفانه بزخی ورزشکاران و فوتبالیست ها هم این راه رو رفتند. از جمله لیونل مسی ، تونی کروس :(
جمعه ۹ آذر ۱۳۹۷ - ۱۵:۰۹
۸۱
گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا
جناب لیبریت همانطوریکه فرمودید ادمیانی اصیل با فرهنگ و تحصیلات بالا هرگز خالکوبی نمی کنند اکثر ورزشکاران و خوانندگان هم در کشورهای غربی تحصیلات اندک و فرهنگ نازلی دارند. خالکوبی بشدت زشت و اینگونه ادم ها حتی حس هنری هم در جهت کمپوزسیون ندارند و بجای مجموع فقط نقطه را می بینند. بعلاوه اگر کسی رنگ امیزی بدن را دوست دارد میتواند از عکس برگردان استفاده کند تا هر وقت خواست انرا پاک و یا عوض کند اما خالکوبی بدتر از غده ی سرطانی باقی می ماند. در امریکا زنان بسیاری را می بینم که دور پاهایشان حلقه خالکوبی کرده و حالا که پیر و چاق شده اند بصورت تهوع اوری زشت هستند.
جمعه ۹ آذر ۱۳۹۷ - ۱۶:۴۹
۵۱
جناب سروان - مونرآل، کانادا
خالکوبی کنی ابزار و یراق بخودت وصل کنی چشماتو تنگ کنی جای دیگه رو گشاد کنی گوشتو سوراخ کنی حلقه سر زبونت بندازی دین عوض کنی اسمتو عوض کنی لهجه و زبون مادریتو فراموش کنی به خال اسمون بری زیر زمین بری همون گلی هستی که بودی هاهاها
جمعه ۹ آذر ۱۳۹۷ - ۲۰:۲۴
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.