رسانه اصولگرا: کاش روحانی کمی برانکو بود!

مهدی رجبی در سرمقاله امروز روزنامه سیاست روز با عنوان کاش روحانی کمی «برانکو» بود نوشت: وقتی سال قبل در چنین روز‌هایی خبر محرومیت مهاجم کلیدی و در پس آن محرومیت از دو پنجره‌ی نقل و انتقالاتی هم به دردسر‌های تیم اضافه شد.
 

درست در شب بازی نیمه‌نهایی روحیه تیم از هم پاشید و دست آخر با یک نتیجه وحشتناک در مقابل تیم عربستانی شکست خورد.

 
اما این پایان کار نبود. او لیگ را باز هم با قهرمانی تمام کرد و بعد هم در سخت‌ترین گروه لیگ قهرمانان (نه به لحاظ نام تیم‌ها که کیفیت‌شان) توانست به عنوان سرگروه صعود کند و همین مسیر را آنقدر خوب ادامه دهد که حالا پای فینال قرار گرفته است.
 
اما باید یادمان باشد تیم او چگونه فینالیست شد. وقتی پنجره‌ها بسته بود و یک‌سال حق جذب بازیکن را نداشت و به نوعی تحریم بود. وقتی در ابتدای همین فصل تقریبا نیمی از بازیکنان اصلی‌اش از تیم جدا شدند. وقتی بی‌پولی و بازی «برخی‌ها» با قیمت دلار سبب شد کادر فنی نزدیک به شش ماه حقوقی دریافت نکند؛ و وقتی روی نیمکت گزینه‌های دندان‌گیری برای تعویض و تغییر بازی نداشت.
 
تیم برانکو در شرایطی به دیدار نهایی رسید که در تیمش خبری از «ستاره» و «ژنرال» نبود. در عوض بازیکنان «جوان» و کم‌تجربه‌ای بودند که حاضر بودند برای تیم‌شان، مربی‌شان و هواداران جان بدهند. سرمربی وقتی دستش بسته می‌شد، «پست» بازیکنان را تغییر می‌داد، اما باز هم «عالی» بودند.
 
بازیکنان مصدوم به زور درمان‌های موقتی و مُسکن‌ها برای تیم‌شان بازی کردند. وقتی در بدترین شرایط از حریف عقب افتادند، باز هم دست از تلاش برنداشتند و آنقدر دویدند و «جان» کندند که دیگر رمقی در پاهای‌شان نبود و البته که مزدشان هم اثبات «توانستن» و نتیجه‌گیری بود.
 
حالا کمی به تیم دولت دوازدهم نگاه کنیم. ژنرال‌های «پیر» و خسته‌ای که مدام از نتوانستن و نشدن سخن گفتند. آدم‌هایی که در پست تخصصی هم عملکرد فاجعه‌باری داشتند و دست آخر دستخوش‌شان این بود که در پست جدید بدرخشند!
 
مدیرانی که همه‌چیز را به «تحریم» گره زدند و برای شانه‌خالی کردن از زیر بار مسئولیت هر موضوع بی‌ربطی را «بهانه» قرار دادند.
 
پرسپولیس سه‌شنبه شب به لطف گل زده در خانه‌ی حریف به فینال رفت و تماشاگران پس از پایان بازی هم ورزشگاه را ترک نکردند و به تشویق تیم‌شان پرداختند. اما اگر نتیجه‌ی بازی اینچنین هم نبود، شک نداریم که باز هم همان بیش از ۱۰۰هزار نفر در ورزشگاه می‌ماندند و باز هم بازیکنان و مربی‌شان را تشویق می‌کردند.
 
چون آن‌ها به چشم دیدند که در این مدت یک‌ساله بازیکنان، مربیان، تدارکات، مدیران و همه‌ی اعضای باشگاه برای سرپا ماندن تیمی که می‌توانست برای «باختن» بهانه‌های قانع‌کننده داشته باشد، جنگیدند و همین برای «مردم» کفایت می‌کرد که به چشم دیدند، کسی «کم» نگذاشت.
 
کسی نِق نزد و «جاخالی» نداد. دیدند «سرمربی» برای نتیجه‌گیری تیمش زیر بار «مصلحت» و «سفارش» نرفت و برای اثبات توانایی «جوان»‌های تیمش اول از همه خودش قراردادش را تمدید کرد تا نشان دهد به کاری که کرده و می‌کند «ایمان» دارد.
 
برای همین است که دوست داشتیم رئیس‌جمهور ما به عنوان «سرمربی» تیم اجرایی کشور و مدیران همراهش، کمی شبیه «برانکو» و بازیکنانش بودند و برای خوشحالی «مردم» و چشاندن طعم شیرین «عزت» و «غرور» تا آخرین «نفس» می‌دویدند و دست از «تلاش» برنمی‌داشتند.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۳۴
study - استکهلم، سوئد
برانکو اخه ایرانی نیست. کیروش ایرانی نیست تونست اینقدر راحت و حرفه ایی رتبه ایرانو ببره بالا.
جمعه ۴ آبان ۱۳۹۷ - ۱۴:۱۵
۳۴
study - استکهلم، سوئد
سالها پیش یه اقایی از کشور کرواسی سرمربی تیم ملی یا یکی از تیمای باشگاهی بود . اخر فامیلیش ایچ داشت اسمشو یادم نمیاد چی بودش. این اقا میگفت تو جنگ صربستان ایران به کرواتها کمک کرد و من دو سوم دستمزدمو به مردم ایران میبخشم. ولی نه روزنامه چیزی نوشتن و نه تلویزیون یه تشکر خشک و خالی خالی کرد. انگار نه انگار. کلا مردمایی عجیب و کشىری عجیبتر داریم .
جمعه ۴ آبان ۱۳۹۷ - ۱۴:۱۹
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.