درد دل ایرانی ها با خدا - ویدیو

رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۵۲
Vejdanebidar - آمستردام، هلند

عالی بود و اینکه خرافات رو زیبا بیان کرد خدایا چقدر با میوه وابمیوه مشکل داری ؟ :
جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۷:۰۱
۳۸
scandal - برلین، آلمان
بسیار بامزه و لوس ;) برای "اعصاب" خراب کردن بعضی‌ ها، البته جای برادری و شوخی‌، زیاد این "جنگ اعصاب" را جدی نگیرید که زود عمرتان را هدر میدهید! ترجمه یک شعر ایرانی از شاعر بزرگ ایران زمین در پاسخ به این پرسش که خدا چیست و کیست؟!: یک روزی یک ماهی‌ از خود پرسش کرد، که آب کو!؟ آن آبی که همه از آن میگویند که مایه حیات است و از این قبیل شایعات!؟ تا اینکه یکروزی یک موج بزرگ آمد و او را به ساحل پرت کرد! و آن زمان بود که او به این امر واقف شد که‌ای داد و بیداد؛ آن آبی که همه میگفتند و "طاقت و توان" دیدن این آب را نداشتم، همانی بود که بمن زندگی‌ داده بود که من در داخل آن بودم ولی‌ قدرت به درکش نبودام! ببینم، که این شاعر ایرانی "چقدر" منفی‌ باران میشود!؟ ;) ;) ;) ;) ;)
جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۷:۲۳
۶۷
pirzan e irani - استکهلم، سوئد

دوستان گرامی ! درد دل با خدا مشابه این می ماند, که یک نامه بدون ادرس را توی صندوق پست بیندازید. این نامه دریافت کننده ای ندارد. حالا در مورد استثنایی در این سایت راه مکاتبه با اهل بیت و دیگر عما ل دینی , و خدا از طریق حاج خانم کربلایی مریض الحال به اصطلاح shirzan e irani - استکهلم، سوئد. مقدور است. چون ایشان از مبلغین ولایت خداوندی هستند که برخلاف میل شوهرشان لچک بر سر می کردند , وجز مداحان مسجد کشکعلی در استکهلم میباشند ( که بنده گوشه هایی از نوشته های این خانم محجبه را برایتان گذاشته بودم) پایدار باشید
جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۷:۴۱
۵۳
اتل متل! - اساتیر، اردن

اینها را که میگوئید و میشنوید بعد چکار میکنید؟ میخندید؟! به خودتان و باورهایتان؟! اگر نه پس به چه چیزی میخندید؟! هین!!!
جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۸:۰۵
۵۳
اتل متل! - اساتیر، اردن

بر هیچ مغز روشن و بدور از اغتشاشی پنهان نیست که خدا فقط و فقط ساخته ترس و درماندگی نوع انسان است. عدم درک زندگی و مرگ موجب ایجاد توهمی به نام خدا شد. حال آنکه شما حتی مایل به دانستن ریشه این کلمه نیستید. چه رسد به چگونگی فرم گیری و تولید و فرو کردن خدا به روان و زندگی روزانه خودتان. القصه، آن بالا کامنت دوستمان scandal را خواندید؟ پر واضح است که ایشان خدا باز است. آنچه را که نیز مثال زده تبحر فوق العاده آخوندها در مثال و مشاجره است. اصلا ملاها در حوزه مبحثی دارند با نام مشاجره و شبیه و قرینه سازی. در ۲۴ جلد کتاب بحار الانوار مجلسی از این زبورات بینهایت وجود دارد. در آنجا حتی ماهیِ قرقره ابن زرزره میگوید علی بر همه علوم زمین و سماوات عالم است!! این سفسطه ها نیز محصول ترس است. تمامی هم ندارند. در یک کلاس فلسفه در دانشگاهی در فرانسه، استاد یک صندلی را در وسط کلاس قرار داد و گفت: این موضوع امتحان شماست. در یک صفحه ثابت کنید که صندلی وجود ندارد. مشغول شدند. جوانی بسرعت دو کلمه نوشت و برگه را به استاد داد و رفت. بهترین نمره را او گرفت. جواب داده بود: کدام صندلی؟!!
جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۹:۲۴
۵۳
اتل متل! - اساتیر، اردن

[::scandal - برلین، آلمان::]. دوست ارجمند آن شاعر ایرانی نیز خشتکش از ترس خیس شده بوده در غیر اینصورت بسادگی میدیده و میفهمیده که ماهی از خودش سئوالی نمیکند و گرنه ماهی نیز خدا میساخت و دکه ترس باز میکرد. خدا را کسانی که سئوال کردند ساختند. بدون آنکه منبع و ریشه سئوال کننده را که همان ترس است بشناسند و آنرا بفهمند. ساده است. اما جدیت نیست. با احترام.
جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۹:۳۸
۴۳
پنجاه و هفت - ریو، برزیل
زبان ترکی چقدر عالیه .خخخخخ
جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۹:۳۹
۶۳
بلوچ اسلو - اسلو، نروژ

[::scandal - برلین، آلمان::] دوست مهربان: من قصه ماهی سیاه کوچولو رو جوری دیگه خونده بودم .حالا بعید نیست! شاید ماهی کنجکاوی از دریای شمال بوده . جانت جور
جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۲۶
۶۳
reza shah rohet shad - تهران، ایران
خیلی با مزه بود ولی قسمت غمگینش این هست که همش واقعیت بود
جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۶:۳۳
۳۸
scandal - برلین، آلمان
اول از همه با درود بیکران از "فهم و شعور" سیاسی شما عزیزان که با ملایمت و متانت صدای "اعتراض" تان را بلند کردید که خود نشانه یی از "رشد" سیاسی مان را نشان میدهد! در پاسخ به دوست بلوچم، باید خدمت تان عرض کنم، که ما "ماهی‌" زیاد داریم و این ماهی ربطی‌ به ماهی‌ سیاه کوچولو ندارد، بلکه یکی‌ از شاعران بزرگ ایران زمین این شعر را سروده که برایتان نوشتم! نخود نخود هر که بخانه خود و یا عیسی به دینش و موسی به دینش! فقط خواستم یک بازیگوشی کرده باشم و ببینم که !اگر! شاعر ایران زمین در این عصر لایک و فیسبوک بود، چگونه با او برخورد میشد!؟ و چون من فرهنگم را میشناسم، پس دست جلو را گرفته و خودم و نقشه‌ام را "لو" دادم، که آی مردم مواظب "دهان" و نظرت باش، که تو یی که از ایران ۲۵۰۰ ساله ات میبالی، چنین شعری در وصف "وجود" افریدگار ستود، وگرنه اگر اینرا نمینوشتم، بیشتر و شدیدتر منفی‌ میگرفتم و با پرخاش و اهانت با من برخورد میشد!
جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۹:۴۳
۳۸
scandal - برلین، آلمان
عزیزان، ما در عصر‌ی زندگی‌ می‌کنیم که روز به روز بر دانش ما افزه شده و نیازی به گذشتگانمان نداریم که راه و چاه را نشانمان دهد، ولی‌ چون روز به روز بر دانش علم افزوده شده و هستند دانشمندانی که با انگشت به دهان گرفتن از "قدرت" افریدگار سخن میگویند، و با توجه به اینکه این موضوع "کاملا" شخصی‌ هست، زیرا واقعا چطور به یک آدم فلج و نابینا مادر زادی از "بزرگی و زیبائی و بخشش" آفریدگار سخن گفت و "او" را متقاعد کرد، پس بدین جهت یک "پرش" به جلو کردم، که ای دوستان: ما را رها کن، که این موضوع کاملا شخصی‌ هست، زیرا "افریدگار" من با "افریدگار" یک تفکر اسلامی زمین تا آسمان فرق دارد تا چه به رسد به افریدگار یک آدم دیوانه و فلج مادرزادی!
جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۹:۴۶
۵۳
اتل متل! - اساتیر، اردن
بنده در کامنت اول این سئوال بی اهمیت را از scandal نپرسیدم اما حالا که مجددا و دوباره بر حرفش اصرار دارد و تازه از فهم و شعور دموکراتیک ما نیز گله مند است میپرسم: آن شاعر ایرانی کیست؟ و چطور شاعر ایرانی است که شما شعرش را ترجمه کردید؟ هر کس باشد هم گند زده.نزده؟ علتش را نیز به روشنی نوشته ام.اینهمه اصرار و سماجت بر بیربط گویی و سفاهت مگر معنی دارد؟ مشخص است که عیسی به دین خود بوده و موسی به دین خود که زمین را گند برداشته. نه؟! مگر ما ۸ میلیارد حقیقت داریم؟! مگر حقیقت میتواند شخصی باشد؟! شخص کیست؟! محتوی شخص و ادراک شخصی چیست؟! اینهمه زردنبورات مفت مگر معنی دارد؟! اشاره بلوچ به داستان ماهی سیاه صمد بهرنگی فقط طعنه ایی به مثال مضحک آقای scandal بوده و نه بیشتر.القصه: خدا محصول ترس شماست. این امر غیر قابل انکار است. بارها در سایت پرسیده و بار دگر میپرسم: بدون ترسهایتان خدا را برای چه میخواهید؟! اگر ترس نداشتید خدا به چه کارتان میامد؟! بله؟! با خودتان شوخی دارید مهم نیست، اما بنده خیلی جدیتر از ان هستم که تصور میکنید. پس با جدیت حرف بزنید. با احترام.
جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۹۷ - ۲۱:۳۵
۶۳
بلوچ اسلو - اسلو، نروژ

[::scandal - برلین، آلمان::] دوست خوب: از جایی شناختی از شما دارم. از همان ابتدا موضوع را گرفتم, و سیگنال بازیگوشی شما را در کلیت درک کردم. نازنین : بنده بدون تعارف هم میخواستم این بازیگوشی شما رو به نوعی ادامه بدهم.من هم میدانم که این ماهی ربطی به ماهی سیاه کوچولو نداره. ولی حدسم بر این بود وقتی کنجکاوی ماهی رو در جان ماهی شمال تاکید کردم.دقیقا منظورم شوخی با خود شما بود که از تبار شمال هستید( بزبان ساده تر ماهی شما ل شما و کنجکاو هم شما). شوخی بنده نگرفت .در هر صورت با پوزش از شما
جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۹۷ - ۲۱:۳۶
۵۳
اتل متل! - اساتیر، اردن
با نام دین و خدا هزاران سال است که جنایت و تجاوز و غارت زمین را به اشک نشانده. کورید؟! با نام خدا و دینداری چهل است که ایران خاکستر نشین و جزیره دزدان دریایی شده. میلیونها کشته و آواره و بی خانمان بر صفحه چهل ساله حکومت خدا داران میدرخشید، باز با خرفتی و پررویی و وحشت میگوئید خدا؟! با نام خدا و مذهب انسان را از انسان جدا کردند و زجر و نفاق و خون را تقدیس کردند، شما باز هم میگوئید خدا؟!! چه بر مغز و هوش و بینشتان میرود؟! کورید؟! کرید؟! دو روز زندگی کردن که اینهمه تا خرخره در وحشت نفس کشیدن لازم ندارد. دارد؟ نتایج خدا و خداداریتان را نمیبینید؟! من حالم از خدای کوچک شما بهم میخورد.بارها نیز عرض کرده ام. همین الان نیز با لبخندی به پهنای صورتم‌میمیرم و به آن خدای زشت و پوشالی که شما با ترسهایتان ساخته ائید یک بیلاخ بزرگ نشان میدهم. بجای تفت دادن اینهمه مزخرف بیسروته یقه ترسهایتان را بگیرید و با حل کردن آنها، دامنه و وسعت جدیدی از زندگی را تجربه کنید. نکردید هم مهم نیست. منتظر صعود و زندگی در آسمان بمانید اما مهمل نبافید. با مهر.
شنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۳:۱۸
۳۸
scandal - برلین، آلمان
با درود، دوستان قبل از همه، باید یک مقدمه چینی‌ کنم و آن اینکه سواد ادبیاتی‌ام زیاد خوب نیست، پس امیدوارم که باعث سوتفاهم نشود، پس بگذارید، همه چیزی را که بر زبان و دل دارم به نگارش در آورم! عزیزان، آیا تا بحال به این موضوع پی بردید، که چرا یکی‌ تیز است و دیگری کند از نظر گیرایی به مشکلات و پاسخ دادن به آنها!؟ همه که مولوی که نمیشونند و یا اینشتین، پس بنا به فهم و شعور "مادرزادی" و فرهنگی‌ هر یک از ما دارای یک "گیرایی" ویژه خود هستیم که آنرا با خودمان یدک میکشیم! هستند کسانیکه قادر به هیپنوتیزم هستند و هستند کسانیکه چون خیام و ابن سیناها و هستند کسانیکه چون شما و من! و اگر از خود شروع کنم، از دوران کودکی، با "چراها" مشغول بودم و با کنجکاوی خود ۱۰۰ها گزارش خواندم، پس نباید انتظار "اسم و آدرس" شاعر و پژوهشگران را برای اثبات "سخنم" برایتان یادآوری کنم که آنهم سرچشمه "ترس" شنونده و گوینده هست که خود را با نام دهان پر کن، از موضوع اصلی "رها" سازد!
شنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۳:۴۵
۳۸
scandal - برلین، آلمان
میدانم و هم نمیدانم که "شما"ها تا چه اندازه خود را با "عمق" پرسش‌ها و "پاسخ ها" سرگرم ساختید، ولی‌ منی که "هر روز" با گزارش علمی‌ خود را مشغول ساخته پس انتظار اسم و فامیلی آن "دانشمند" را نداشته باشید. آیا یک پژوهشگر که در آزمایشگاه خود را با ویروس و یا یک دکتر خود را با کالبدشکافی مشغول میسازد، مگر این "مشغول سازی" ترشح از ترس است و یا یک فیزیکدان و ریاضیدان که خود را با نیرو و جمع و تفریق مشغول میسازد؟! پس، بدون "ترس" از حقیقت، خود را با "کوچکترین ها و جزئیات" مشغول سازید و به آنان با چشم بصیرت بنگرید، که "مجموع" آن جزئیات دارای "رهایی و بیباکی" خواهد شد!
شنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۳:۴۶
۵۳
اتل متل! - اساتیر، اردن
[::scandal - برلین، آلمان::]. شما کلامت و سخن دلت را نوشتی، بنده نیز همچنین. تیزی و کندی اذهان دلیل هیچ چیزی بجز یک روند تکاملی و کوران حیاتی نیست. اگر برای شما بیعدالتی است علتش را از خدای عادلتان بپرسید. علم همواره و همیشه محدود میدانند. دانشمندان غلط بسیار فرموده اند که انگشت حیرت برای خالق به دندان میگزند. کدام خالق؟! زمین ریزه سنگی در کهکشان است. درست به همان اندازه کوچک است که یک دانه شن بر روی یک ساحل. جوینده خالق وحشتزده است. بدنبال هدف دادن به زندگی است. مرگ را نمیتواند بفهمد و میخواهد به خودش استمرار بدهد. درک این مسائل ربطی به مقاله خواندن و جویدن حرفهای مقاله نویس ندارد. سهراب سپهری میگوید: مرگ مسئول قشنگی پر شاپرک است. کرم میمیرد تا پروانه بدنیا بیاید. بدون درک و فهم مرگ، امکان درک و فهم زندگی وجود ندارد. بنده اصلا وقت ندارم با مهملات ساده و بیارزشی مثل هیپنوتیزم و این شیاد بازیها سرگرم شوم و خودم را به خلسه ببرم. انسان مغز attentive و هوشیار در لحظه ایی ندارد چرا که بر موج فکر سوار است و در لحظه ها بیدار نیست. پس راحت میشود خوابش کرد. همین.
شنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۸:۵۶
۵۳
اتل متل! - اساتیر، اردن
این امکان ندارد که بتوانید ذهنی را که در لحظه سیر میکند و ساکت است هیپنوتیزم کنید. شما فقط جدی نیستید. زندگی در لحظه و بیداری در لحظه مستلزم سکوت مطلق فکر است. فکر شما مرتبا در حال جهش و حرکت است. مرتبا شلوغ و نا آرام است. اگر فکرتان ساکت باشد و مثل سطح اقیانوس آرام و شفاف باشد ممکن نیست که هیپنوتیز بشوید. ساده است، اما شما جدی نیستید و روی خودتان و شناخت خودتان سرمایه گذاری نکرده ائید. شما میخوانید و مثل طوطی تکرار میکنید. همین. به عبارت دیگری که بنده همواره به چهار زبان مختلف آنرا مینویسم، شما انسانها موجودات دست دومی هستید. چیزی که کشف خودتان باشد در بساط ندارید. با خودتان صادق باشید و بسادگی ببینید که دست دومید. با شفقت.
شنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۹:۰۲
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.