اوج شکوه انسانی رفتگر پاکدست

روزنامه ایران : رفتگرپاکدست کرجی که هنگام کارمصدوم شده وپس ازماهها درمان وبه خاطرناتوانی درپرداخت اجاره خانه‌اش بازداشت شده بود، با پیگیری‌های خبرنگار روزنامه ایران و زوج نیکوکارکرجی، همراه خانواده‌اش راهی خانه جدید شد. اما او که بارها با خدا معامله کرده بود این بار نیز تصویر دیگری از اوج شکوه انسانی را با کمک به همکار  بی بضاعتش به تصویرکشید. «با خدا عهد کرده بودم اگر گره از کارم باز کند به همکار بینوایم، اکبرآقا هم کمک کنم. امروزهم برای ادای نذرم آمده‌ام تا به شکرانه آسایش خانواده‌ام لبخند را به‌صورت پیرمرد دردمند بنشانم.»حکایت زندگی پرماجرای جعفر وقتی سر زبان‌ها افتاد که رفتگر جوان به خاطرناتوانی درپرداخت 16 ماه اجاره خانه بازداشت شد. با پیگیری‌ و هماهنگی حاجی رضا شاکرمی- دادستان عمومی و انقلاب البرز- پاکبان کرجی 5 روز از صاحبخانه‌اش برای پرداخت بدهی و تخلیه خانه مهلت گرفت. سرانجام نیز با حمایت‌های ر.ف نیکوکار کرجی، رفتگر نیمه شب‌های کرج پس از تسویه بدهی‌هایش راهی خانه جدید شد و پس از 2 سال بی‌پناهی او و خانواده‌اش سرانجام به آرامش نسبی رسیدند.
 

رفتگر کرجی که طی 6 ماه و هنگام کار، سه بار کیف‌های حاوی پول و طلا را یافته و بدون هیچ چشمداشتی به صاحبان‌شان برگردانده بود این بار نیز با دستان پرسخاوتش، خوش درخشید و اوج بزرگواری و نوعدوستی را به تصویرکشید.

جعفر در گفت‌و‌گو با خبرنگارروزنامه ایران با چشمانی اشکبار گفت: وقتی مرد نیکوکار کرجی مرا از آن همه بدبختی نجات داد به یاد رفتگران دیگری افتادم که نیمه‌های شب در سرما وگرما، برای کسب روزی حلال و یافتن لقمه نانی، در کوچه و خیابان‌ها بی‌وقفه کار می‌کنند اما برخی مواقع مورد بی‌مهری قرار می‌گیرند. به همین خاطر با خودم قرار گذاشتم پس ازاینکه مشکلات مالی‌ام حل شد به یکی از همکاران بی‌بضاعتم، کمک کنم.

پاکبان پاکدست ادامه داد: اکبرآقا پیرمرد زحمتکشی است که همزمان با من و به‌عنوان رفتگر مشغول به کار شد اما تنگدست و عیالوار بود. باورکنید همیشه و حتی درسخت‌ترین شرایط زندگی‌ام یادش بودم و برایش غصه می‌خوردم. به همین خاطر چند روز قبل او را دیدم و و قتی آخرین شرایط زندگی‌اش را برایم تعریف کرد به گریه افتادم. بعد هم گفتم یک نیکوکار ناشناس قصد کمک به تو را دارد و با او در دفتر انجمن حمایت از زندانیان البرز قرار ملاقات گذاشتم.

وی با بغض ادامه داد: پس از تعیین زمان قرار، با رضایت قلبی به بانک رفتم و هر چه پول در این مدت از سوی نیکوکاران به حسابم واریز شده بود را برداشت کردم و به محل قرار رفتم. اکبر آقا که نمی‌دانست چه اتفاقی افتاده است بی‌قراربود، اما با هم وارد دفتر شدیم. بعد هم تمامی پنج میلیون تومانی که نیکوکاران ازطریق روزنامه ایران برایم به حسابم ریخته بودند را به اودادم تا گوشه‌ای از مشکلات زندگی‌اش برطرف شود و...
ازسوی دیگر پیرمرد که ناباورانه به دست‌های بی‌ریا و سخاوتمند جعفر نگاه می‌کرد با چشمانی بارانی گفت: 36 ماه برای پیمانکار منطقه 11 کرج کار کردم. روزها انباردار و شب‌ها نگهبان بودم. اما 2 ماه قبل مرا بیرون کردند و وقتی برای تمدید دفترچه بیمه‌ام رفتم متوجه شدم 24 ماه حق بیمه‌ام را واریز نکرده‌اند.
وی ادامه داد: سال‌ها قبل همسرم بیمار شد و خانه و ماشینم را فروختم تا او را از مرگ نجات بدهم اما افسوس که عمرش به دنیا نبود. خدا رحمتش کند. پس از مرگ همسرم 6 کودک بی‌مادر روی دستم ماندند و خانه‌ای که چراغش خاموش شده بود. در آن زمان دختر کوچکم 4 ساله بود که با هزاران مشکل و سختی بی‌مادر بزرگ شد ولی افسوس که در 21 سالگی بر اثر بیماری قلبی از دنیا رفت، چرا که پولی نداشتم تا دخترم را درمان کنم و رنجدیده و داغدار به سراغ شغلی رفتم تا بلکه بتوانم سر و سامانی به زندگی‌ام بدهم. پس از استخدام به‌عنوان نیروی پیمانکار، در اتاقک نگهبانی زندگی می‌کردم اما با بی‌مهری‌های پیمانکار داغ دلم تازه شد. هر چند از او شکایت کرده‌ام اما به خاطر وقفه در پرداخت بیمه‌ام نتوانستم از حقوق بازنشستگی‌ام استفاده کنم و این روزها با موهای سپید در زباله‌ها دنبال یک لقمه نان می‌گردم و...اکبرآقا با آهی سرد و جانسوز ادامه داد: در عمرم هیچ‌وقت چنین کمک بزرگی دریافت نکردم و امروز که به اینجا آمدم، نمی‌دانستم نیکوکار ناشناسی که قصد کمک به مرا دارد، همکارسابقم است. او حتی صبح امروز کرایه ماشینم را داد تا خودم را به اینجا برسانم.این اقدام انساندوستانه که در حضور رضوان الله مرندی- رئیس انجمن حمایت از زندانیان البرز- انجام شد بی‌شک در کارنامه درخشان این رفتگر پاکدست که هیچگاه تسلیم خواسته‌های نفسانی نشده است بخوبی به یادگار خواهد ماند.
 
شهرداری موظف به پرداخت نیابتی  حقوق رفتگران است

محمد جواد کولیوند- نماینده مردم کرج در مجلس شورای اسلامی- نیز درخصوص وضعیت احقاق حقوق رفتگران کرجی گفت: بخشی از مسئولیت‌های شهرداری مانند خدمات نظافت، آسانسور، سرویس، غذا و... براساس قانون به شرکت‌های خصوصی واگذار شده و پیمانکار براساس مناقصه شهرداری و اعلام قیمت پیشنهادی انتخاب شده و افرادی را برای این امور تحت پوشش خود در می‌آورد.اما نکته اینجاست که حتی انجام امور خدماتی، مجوزی برای اجحاف در حق کارگر نیست. کارگر یک قاعده و قانونی دارد و شرکت پیمانکار طرف قرارداد شهرداری ملزم به رعایت کامل حق و حقوق کارگر است.کولیوند افزود: در مورد این رفتگران نیز شهرداری به‌عنوان کارفرما باید بر نحوه عملکرد پیمانکار نظارت کند واگر مشخص شود که پیمانکار در حق کارگر اجحاف کرده قانون این اجازه را داده که کارفرما بتواند در گام‌های اول و دوم تذکر داده و در صورت ادامه تخلفات یا بی‌توجهی، حق و حقوق کارگران را به نیابت از خود پیمانکار به حساب کارگران واریز کرده و سپس به این موضوع ورود کند.

نماینده مردم کرج در مجلس افزود: کارگر نمی‌تواند از کارفرما به شهرداری شکایت کند، چرا که پیمانکار طرف قرارداد او است اما این به معنای سلب مسئولیت از شهرداری نیست، چرا که شهرداری به‌طور قانونی حق نظارت بر قرارداد و اجرای آن را دارد. بنابراین شهرداری باید با مطالعه قرارداد تنظیم شده با کارگران وضعیت پرداختی آنان و مطابقت آن با قانون کار را رسیدگی کرده و براساس حقیقت تصمیم‌گیری کند.
کولیوند تأکید کرد: نظر نمایندگان مردم کرج در مجلس به اتفاق این است که شهرداری اختیار کامل برای نظارت کافی بر قرارداد و پرداخت حقوق تضییع شده کارگران را دارد و باید ازحق وحقوق آنها به‌طورکامل حمایت کند.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۵۰
kawir - فرانکفورت، آلمان
وقتی حسین ابن منصور حلاج گفت ان الحق به جرم کفر گویی دارش زدند،ولی جالب اینجاست هر وقت ادم این چیزها را میشنود، منظور میبینه ان الحق حلاج این قبیل انسانهای نایاب است.واقعا حقشه این هم وطن باشرف اگر بگه ان الحق، چرا که کاری که ان خدای به اصطلاح بخشنده و محربان اخوندها هم قادر وه این کار در مملکت اخوند زده ایران نبود!
جمعه ۳ آذر ۱۳۹۶ - ۱۸:۰۶
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.