به بهانه واریز یک میلیارد تومان به حساب زیباکلام برای زلزله زدگان

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- «ظرف 48 ساعت، مردم یک میلیارد و 200 هزار تومان به حساب من واریز کردند. حتی در خواب هم نمی دیدم که این اتفاق بیفتد. باورم نمی شد. فکر می کردم که مردم به من اعتماد داشته باشند اما نه در این حد واندازه.»
 

این جملات را نه یک چهره سرشناس دنیای ورزش نوشته تا خاطره غلامرضا تختی در زلزله بویین زهرا در 54 سال قبل تازه شود ونه پیام یک سوپراستار سینماست.

 
این عبارات را صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در کانال تلگرامی خود منتشر کرده و در عین حال می نویسد: « اگر می دانستم این طور می شود احتیاط می کردم و ورود نمی کردم. زیرا این حجم از اعتماد و امانت مردم وظیفه سنگینی را متوجه من می کند.»
 
کمی بیش از این مبلغ به حساب علی دایی چهره سرشناس فوتبال ایران نیز واریز شده ولی صادق زیباکلام « سلبریتی» به مفهوم مصطلح آن نیست. یک استاد دانشگاه و صاحب نظر و تحلیل گر سیاسی است که هر چند حضور پررنگی در رسانه ها دارد اما هیچ گاه مانند ستاره های ورزشی و هنری در تلویزیون ظاهرنشده و حضور های او محدود به چند برنامه مناظره شبکه تلویزیونی کم بیننده چهار سیما و روزنامه های اصلاح طلب بوده است. بخش هایی از این فیلم ها و یادداشت ها البته به لطف فضای مجازی هزاران بار بازنشر شده است.
 
به خاطر سلبریتی یا چهره هنری و ورزشی نبودن است که می توان گفت این اتفاق، ویژه است. چون مردم به صادق زیباکلام اعتماد کردند نه به جهان پهلوان تختی. یک استاد دانشگاه که با هم قطاران خود متفاوت است. تمام دغدغه و دنیای او در کلاس و درس خلاصه نمی شود ودرباره موضوعات مختلف سیاسی و اجتماعی نظر می دهد و گاهی به خاطر شتاب در ابراز موضع اشتباه هم می کند. چندان که ناگزیر از عذرخواهی می شود اما دست نمی کشد و از دیده ها پنهان نمی شود.
 
درباره رفتار اخیر صادق زیبا کلام در آستانه 70 سالگی نخستین تحلیل و تفسیری که به ذهن می رسد این است که مردم به دستگاه های دولتی بی اعتماد شده اند و ترجیح دادند از طریق یک روشنفکر مسلمان یا یک منتقد مسالمت جو کمک کنند.
 
توضیح خود زیبا کلام این است: « واقعا هلال احمر دارد تلاش می کند... شاید مقداری ناشی از بدبینی فرهنگی و تاریخی باشد که در ایران نسبت به سازمان های رسمی و دولتی وجود دارد. ضمن این که نباید از خاطر برد که در سال های اخیر موج اخبار مفاسد اقتصادی کشور را در خود فرو برد...اگر اعتماد عمومی سلب نشده باشد تا حد زیادی تضعیف شده و باید بپرسند چرا مردم به صادق زیبا کلام یا رخشان بنی اعتماد، اعتماد می کنند اما به فلان نهاد رسمی کمتر؟»
 
اما آیا تمام ماجرا این است که اعتماد عمومی به نهادهای رسمی فروکاسته و به خاطر همین ترجیح می دهند از طریق علی دایی و صادق زیباکلام، کمک کنند تا هم خیال شان آسوده باشد و هم پیام مشخصی را منتقل کنند؟
 
این موضوع اگر چه واقعیت دارد اما تمام واقعیت نیست. چرا که مردم همچنان به هلال احمر و کمیته امداد هم کمک می کنند. تا جایی که ماهانه 25 میلیارد تومان به صندوق های کمیته امداد واریز می کنند و این تازه در وضعیت عادی است و قطعا در حالت فوق العاده مانند زلزله فزونی گرفته است.
 
ماجرا را از شکل دیگری می توان نگریست و نکاتی را یادآور شد:
 
1- کسانی که کمک خود را از طریق دکتر زیباکلام ارسال کرده اند تنها قصد یاری به زلزله زدگان را نداشتند. اصل هدف آنان همین بود اما طریقی را برگزیدند که پیام خاص خود را هم منتقل کند و شاید با یک تیر دو نشان را هدف گرفتند. هم کمک هم ستایش صراحت و موضع گیری های زیبا کلام و به این دو می توان این نکته را اضافه کرد که پول خودمان برای کمک به هموطنان خودمان را چرا باید از طریق سازمان هایی بفرستیم که در آنها نقشی نداریم؟ صحبت از بی اعتمادی و انگ زنی نیست. کمک هایی از این دست هر چه مردمی تر شیرین تر است.
 
2-این اتفاق دستاورد عصر جدید است. در زلزله سال 1369 در رودبار گیلان اگر یک شخصیت سیاسی بدون قدرت سیاسی می خواست شماره حساب اعلام کند صدا و سیما این خبر را منتشر نمی کرد و مطبوعات هم مجوز می خواستند. نهایت این بود که تختی یی پیدا شود و پول های مردم را در کوچه و بازار به کیسه بریزد. در سال 69 اما نه تختی یی بود نه تلگرام.
 
حالا اما در عصر تلگرام یک پیام کافی است. زیبا کلام در اینستاگرام نیم میلیون دنبال کننده یا فالوئر دارد. گذشت، زمانی که التماس کنی صدا وسیما خبری پخش کند. شبکه های اجتماعی و فضای مجازی انحصار رادیو وتلویزیون را شکسته اند و حالا مجریان مصنوعی برنامه های انتقاد از فضای مجازی هم در پایان می گویند نظرات خود را از طریق کانال ارتباطی به ما برسانید و تنها کلمه «تلگرام» ممنوع است!
 
3- در تاریخ معاصر ایران اصطلاح «روشنفکر متعهد» معمولا به چهره های سیاسی متمایل به چپ اطلاق می شده و سرآمد همه دکتر علی شریعتی بوده است. زیباکلام اما با این کار و با حضور مستمر در صحنه سیاسی تعریف تازه ای از تعهد ارایه داده است. بی هیچ گرایش ایدیولوژیک به چپ و بی هیچ همکاری تشکیلاتی با احزاب سیاسی حتی کارگزاران.
 
4- اعتماد به زیباکلام نشان داد سیاست مداری معطوف به قدرت شاید مرجعیت افکار عمومی را از دست داده باشد اما سیاست ورزی معطوف به حقیقت چنین نبوده است.سیاست هم چنان برای مردم مهم است و از این فرصت استفاده کردند و به جز کمک به زلزله زدگان اعتماد خود به چهره هایی چون صادق زیبا کلام و علی دایی یا خانم بنی اعتماد را هم نشان دادند. چنین صحنه ای را البته با اعداد و ابعاد کمتر در کمک به روزنامه نگاران بیکار شده در سال 79 هم دیدیم و در آنجا به نهاد مدنی و صنفی آنان اعتماد کردند.
 
5- هر چند به زیباکلام انتقاد شده که از صبغه آکادمیک فاصله گرفته و غرق مصاحبه با رسانه ها و موضع گیری سیاسی است یا «نمود» او بر «بود» او می چربد اما ارتباط مستمر با جامعه سبب شده در عوالم روشنفکری محدود نماند وبه همین سبب بود که به تازگی دیدیم تا زمزمه ای درباره چرخش حسن روحانی به راست درگرفت نامه سرگشاده ای برای او نوشت چون با مردم ارتباط دارد.
 
6- اهمیت کار زیباکلام را هنگامی می توان بیشتر دریافت که با هم صنفان و هم سلکان مقایسه شود. غالب آنان با همه احترامی که طبعا برای ایشان باید قایل بود سر در گریبان خود دارند و اصطلاحا سری را که درد نمی کند دستمال نمی بندند.
 
سر زیباکلام اما درد می کند و کله اش بوی قورمه سبزی می دهد ولی با این حال حریم ها را می شناسد و «سردرد» را با « دردسر» اشتباه نمی گیرد.
 
اگر سرش درد نمی کرد پس از دریافت مهندسی شیمی از دانشگاه برادفورد بریتانیا دوباره برنمی گشت تا در گرایش صلح شناسی دکتری بگیرد و در بازگشت به ایران استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی شود.
 
دنبال دردسر اما نیست اگرچه گاهی پیش می آید اما می کوشد زود حل کند چون اصل ساختار سیاسی و ارزش های انقلاب 57 را قبول دارد و شخصا مذهبی است ولو در تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی یگانه کسی باشد که اقدامات عمرانی رضا شاه را ستوده است.
 
7- ویژگی بارز دیگر زیباکلام اعتماد به نفس اوست. سکوت بسیاری از صاحب نظران و اکتفا به نظاره و تماشا به خاطر این است که اعتماد به نفس کافی ندارند.شاید به دلیل همین اعتماد به نفس باشد که در هر سه دوره کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری همان سه کتاب خودش را تدریس می کند (ما چگونه ما شدیم، سنت و مدرنیته ، مقدمه ای بر انقلاب اسلامی) و سوالات آزمون پایان ترم بر پایه این کتاب ها تهیه می شود.
 
8- ممکن است برخی تصور کنند او تشنه دیده شدن است. چه فضای سیاسی باشد چه شبکه های اجتماعی و چه رخدادی به مهیبی زلزله.
 
اما او در جوانی و دردهه 50 خورشیدی به زندان افتاده و در 27 سالگی نماینده ویژه نخست وزیر در امور کردستان شده است. در حالی که مرحوم مهندس بازرگان کمتر به جوانانی در این سن وسال اعتماد داشت و یکی از دلایل اختلاف دانشجویان پیرو خط امام با نخست وزیر دولت موقت همین رابطه سرد با جوانان بود که بارها از زبان عباس عبدی شنیده ایم.
 
به کسانی که تصور می کنند زیباکلام، پیرانه سر به صرافت حضور در صحنه افتاده توصیه می کنم خاطرات او از مأموریت کردستان در سال پر التهاب 1358 را که مجله چشم انداز در ویژه نامه کردستان خود چاپ کرده بود با دقت و حوصله بخوانند که طولانی اما بسیار خواندنی است. همان مأموریت که دو سه روزی هم به گروگان گرفته شد.
 
جالب این که در سال 59 صادق قطب زاده وزیر امور خارجه دولت شورای انقلاب و در بدو تشکیل مجلس اول احضار شد و یکی از سؤال کنندگان صادق خلخالی بود که از هم نام خود درباره یک همنام (صادق) دیگر پرسید.
 
سؤال شیخ صادق خلخالی این بود که چرا به زیبا کلام همکار کومله مأموریت دیپلماتیک داده اید وقطب زاده با خنده پاسخ داد:
 
آن که مأموریت دیپلماتیک گرفته صادق زیباکلام نیست و برادرش سعید زیباکلام است و همنام من و شما همکار کومله نبوده بلکه گروگان آنها بوده است!
 
9- هر بار که اتفاقی مانند زلزله رخ می دهد برخی دچار همان عذاب وجدانی می شوند که «العاذر» شد. می دید عیسی مسیح را به تپه های جل جتا می برند تا به باور عیسویان به صلیب کشند اما از این که نمی توانست به «زنده کننده خود» کمک کند شرمنده بود. هر چند خویشتن را با این توجیه آرام می کرد که « مگر خود نمی خواست ورنه می توانست» یعنی عیسی مسیح که مرا زنده کرد اگر بخواهد خودش را هم می تواند نجات دهد.
 
این برخی می گویند دل مان می خواهد کمک کنیم اما دوست نداریم به فلان جا پول بدهیم. زیبا کلام یا علی دایی یا خانم بنی اعتماد اما بهانه ای باقی نمی گذارند.
 
10- آیا ممکن است محمود دولت آبادی هم به صرافت بیفتد کتاب خود را بر روی شبکه اجتماعی منتشر کند و مردم پول کتاب را به حسابی که اعلام می کند واریز کنند؟
 
اگر صادق زیبا کلام زبان به ستایش هلال احمر می گشاید تا مردم دچار سوء تفاهم نشوند بعید است محمود دولت آبادی از کسانی که مانع دست رسی فارسی زبانان به اثر او شده اند تمجید کند.
 
با این همه و به رغم 10 نکته ای که برشمرده شد همچنان می توان بر کلمه «اعتماد» تأکید کرد وصادق زیبا کلام چه ماهرانه این واژه را پس از نام خانم بنی اعتماد آورده است.
 
هیچ سرمایه ای بالاتر از «اعتماد» نیست. همه به آن نیازمندند و مدیران جامعه نیازمندتر. بسیار نیازمندتر...
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۴۵
karkas - اصفهان، ایران
روشن فکر مسلمان و متعهد، تف
دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۹
۴۳
mirzadeh i eshghi - آلمان، آلمان
به حال ملتی که فرد معتمدشون این روباه دغل واستاد دانشگاه علوم سیاسیشون این مرد مذبذب ودورو باشه که تحصیلات اصلیش علوم شیمی وکیمیاگری بوده باید زار زد.هربلائی که سر مون بیاد حقمونه حقمونه حقمونه.
دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۹
۴۳
mirzadeh i eshghi - آلمان، آلمان
نظرات وشخصیت این فرد از بیخ وبن مردوده.نه فقط برای منی که آشنائیم با ایشون به دو تا کتاب وچند مقاله و بیوگرافی ولجن پراکنی واراجیف واظهار فضله های هر از گاهش محدود میشه.این آقا ونظراتش وبه احتمال قریب به یقین شخصیتش برای افراد فرهیخته وآکادمیک فامیلش خصوصا برادرش دکتر سعید زیبا کلام وخواهرش مرحومه دکتر فاطمه زیبا کلام وبه اذعان خودش دخترش سارا زیباکلام مردوده.لطفا کتاب ما چگونه ما شدیم ش رو بخونید.ایشان معتقدند فرضا جنایتهای فرانسه در الجزائر یا بلژیک در کنگو یا اسپانیا در آمریکای جنوبی تقصیر خود کشورهای مستعمره بوده چون عقب افتاده بودن.این کتاب ونظریه چرند داد اساتید خصوصا دکتر سعید زیباکلام رو آنچنان در آورد که........خودسانسوری.نمی خونید که تا آخر.واسه کی دارم می نویسم.آب در هاون مغز وافکار وعقاید کدوم رجاله دارم می کوبم؟سبوکلم ها وپروین ها؟هست کتاب برید بخونید اگر می خواین اسیر وبازیچه وملعبه هیشکی نباشید.
دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۸
۱۰۷
pars40 - فرایبورگ، سوییس
دوستان گول حرفهای این مدل آدمها رو نخورید همین آقا در یک مصاحبه داشت میگفت زن من تا حالا بدون حجاب نبوده و داشت افتخار هم میکرد این مدل آدمها وقتی قدرت بگیرن خطرناک میشن چون بعد از این همه سال که ار جمهوری داعشی میگذره و این آقا هم شاهد بوده باز هم هنوز هیچی نفهمیده که آقا جان داشتن حجاب اینطوری که اینها میگن اصلا هیچ ریشه و اساسی در اسلام نداره تمام قرآن رو بخونید یکبار هم از این حجابی که اینها حرف میزنن درش حرفی نیست . ترجمه پارسی آقای خرمشاهی رو بخونید . فقط در حد اینکه جاهای حساس خانمها در معرض دید نباشه یعنی همون لباسی که مردمان ایران میپوشیدن . اینطور روشنفکر نماها هنوز ذهن خودشون رو نتونستن از این مسایل خرافی و من درآوردی پاک بکنن و هنوز هم به حجاب افتخار میکنه .
دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۱
۴۴
Pooia - بریزبن، استرالیا
خیلی دوستش دارم. استاد صادق زیبا کلام و بهرام مشیری دو مرد بزرگ اند که حرف حسابی می زنند
دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۴
۵۷
RAHSHENAS - برلین، آلمان
علم در خدمت سرمایه دار. سند رو کن دکتر
دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۶ - ۱۳:۱۶
۴۵
karkas - اصفهان، ایران
[::Pooia - بریزبن، استرالیا::]. باید به حال شما که سارق زشت کلام و مشیری شیره ای را بزرگ مرد می نامید تاسف خورد!
دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۶ - ۱۵:۲۵
۴۴
Pooia - بریزبن، استرالیا
[::karkas - اصفهان، ایران::]. شما برای خودت تأسف بخور که تاب تحمل نظر دیگران رو نداری به نظر من هر کسی حرف از آزادی دموکراسی و سکولاریسم بزنه حرف حساب می زنه.
دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۶ - ۲۱:۵۱
۴۵
karkas - اصفهان، ایران
[::Pooia - بریزبن، استرالیا::]. دموکراسی را برای عراق و افغانستان و لیبی و سوریه و . دیدیم اون سکولاریسم که شهروند رضا کرده چاک دهن شما خودتون هم نمی دونید چی هست
‌سه شنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۸
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.