جانشینی رهبری؛ داستان رئیسی ادامه دارد

ماه‌ها پیش از آن‌که ابراهیم رئیسی نامزدی خود را برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری علنی کند، نام او به‌عنوان یکی از گزینه‌های رهبری سوم در جمهوری اسلامی مطرح شد.
 

از زمانی که اخبار رئیسی با پیشوند «آیت‌الله» در خبرگزاری‌های فارس و تسنیم ـ وابسته به سپاه پاسداران ـ منتشر شد تا روزی که او برای نشستن بر صدر قوه مجریه اعلام نامزدی کرد، شش ماه بیشتر طول نکشید. مسیری که به‌گونه‌ای روزافزون، شواهد دال بر نامزدی رئیسی را برای ناظران افزایش می‌داد.

 
متولی آستان قدس رضوی نامزد رییس جمهوری شد و در متن رقابت‌های انتخاباتی نیز به‌شکلی فزاینده، ادبیاتی انتقادی و گزنده علیه دولت روحانی و تداوم آن برای چهار سال دیگر، اتخاذ کرد. پیروزی او در انتخابات می‌توانست گامی بلند و بزرگ برای ارتقای جایگاه سیاسی و منزلت اجتماعی او باشد. رخدادی که می‌توانست پروژه محتمل و مطلوب باند یا باندهایی از حاکمیت را برای برجسته‌سازی رئیسی به‌عزم تصاحب جایگاه رهبری سوم، تکمیل کند و پیش برد.
 
این، بدین معنا نیست که از نظر تمامی همراهان رئیسی، او گزینه ایده‌آل برای نشستن بر صدر نظام سیاسی پس از فقدان رهبر کنونی است؛ اما به‌دشواری می‌توان پذیرفت که بخش‌هایی از حامیان وی، چنین چیزی (جانشینی رهبری توسط رئیسی) را در ذهن نداشته باشند.
 
رئیسی و حامیان وی اما در انتخابات ریاست جمهوری ناکام شدند. بیش از ۲۳ میلیون نفر به رئیسی و برنامه‌هایش «نه» گفتند و رقیب وی (روحانی) را به‌عنوان رئیس جمهور برگزیدند.
 
آیا این شکست به معنای پایان یافتن پروژه رهبری رئیسی پس از فقدان رهبر دوم جمهوری اسلامی است؟
رئیسی نتوانسته همدلی و اعتماد نیمی از شرکت‌کنندگان در انتخابات را به‌خود و وعده‌ها و برنامه‌هایش جلب کند. برنشاندن چنین کسی با چنین پشتوانه اجتماعی بر رأس هرم نظام سیاسی کار آسانی نیست؛ هرچند در جمهوری اسلامی، و در روند انتخاب رهبری نظام ـ توسط مجلس خبرگان ـ منتفی نیز نیست ضربه‌ای به اعتبار یک «گزینه»
 ناکامی رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری، رخدادی ساده و معمولی نیست. مطابق نتایج رسمی انتخابات، رئیسی نتوانسته همدلی و اعتماد نیمی از شرکت‌کنندگان در انتخابات را به‌خود و وعده‌ها و برنامه‌هایش جلب کند. برنشاندن چنین کسی با چنین پشتوانه اجتماعی بر رأس هرم نظام سیاسی کار آسانی نیست؛ هرچند در جمهوری اسلامی، و در روند انتخاب رهبری نظام ـ توسط مجلس خبرگان ـ منتفی نیز نیست.
 
فراتر از نتیجه انتخابات، در جریان مبارزه تبلیغاتی نامزدها (از مناظره‌های تلویزیونی گرفته تا آنچه در شبکه‌های اجتماعی آنلاین جاری بود)، رخدادهای بسیارمهمی به‌وقوع پیوست؛ وقایعی که نه فقط بر سرنوشت انتخابات تأثیر گذاشت بلکه در سطحی فراتر، پیامدهای سیاسی ـ اجتماعی ماندگاری دربر خواهد داشت. یک مورد مهم، حمایت یک خواننده زیرزمینی رپ (امیر تتلو) از رئیسی، و دیدار تبلیغاتی آن‌دو بود.
 
اگرچه در نگاه نخست، رئیسی نوعی گشودگی و تسامح را در این همراهی به‌تصویر کشید، اما انتقادهایی که به‌خاطر تکیه بر هر «وسیله» برای نیل به «هدف» متوجه وی شد، کم نبود؛ انتقادهایی که حتی از درون اردوگاه اصول‌گرایان نیز به تلویح و تصریح ابراز شد.
 
فراتر از این، دیدار مزبور بهانه مهمی شد برای تکوین و ابراز موج گسترده‌ای از نقدهای تند و گزنده، و طعن‌ و شوخی؛ واکنش‌هایی که در سطحی گسترده توسط منتقدان رئیسی و حامیان روحانی بیان و منتشر شد.
 
بحث مشارکت رئیسی در کشتار گروهی مخالفان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷، به‌دلیل مضمون امنیتی آن چندان توسط کنشگران اصلی سیاست در داخل ایران مطرح نشد؛ اما مورد اخیر، مجالی فراخ برای نقد رئیسی فراهم آورد.
 
وضعی که اعتبار مذهبی و جایگاه امنیتی ـ سیاسی رئیسی را به نقد و حتی تمسخر کشید.
 
مستقل از این، با داغ‌شدن رقابت انتخاباتی و بعدتر انصراف قالیباف و دوقطبی‌شدن رقابت، حامیان روحانی بی‌پرواتر به متولی آستان قدس رضوی و دادستان دادگاه ویژه روحانیت تاختند.
 
انتقادهای صریح و تند روحانی در آخرین روزهای فرصت تبلیغات نامزدها، به حامیان روحانی نیز برای انتقاد تندتر از رئیسی، اعتماد به نفس بیشتری بخشید. شعارهایی که علیه رئیسی در خیابان‌ها یا شبکه‌های اجتماعی آنلاین فریاد و مطرح شد، مضمونی صریح‌تر یافت. سر دادن این شعارها فراتر از انتقاد و اعتراض، جایگاه سیاسی و ایدئولوژیک و حتی امنیتی رئیسی را به پرسش می‌کشید.
هرچند ورود رئیسی به رقابت انتخاباتی، او را در معرض نقدهای بی‌پروا و انتقادهای تند قرار داد، اما در سطحی دیگر، موجب افزایش شناخته‌شدگی اجتماعی ـ سیاسی وی و تبلیغ گفتمان اصول‌گرایی شد حکایت همچنان باقی است
 هرچند ناکامی رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری، ضربه‌ای جدی و سنگین به موقعیت او و حامیانش بود، اما این به‌معنای منتفی شدن عزم آنان برای تعقیب مسیر مطلوب (رهبری رئیسی) نیست. به بیان دیگر، اگرچه پیروزی او، خیز بلندی برای تکمیل پروژه ایده‌آل محسوب می‌شد، اما شکست وی، دال بر خاتمه یافتن کار و راه مزبور نیست.
 
در درجه نخست نباید از یاد برد که رئیسی ـ برمبنای داده‌های رسمی ـ حدود ۱۶ میلیون رأی را از آن خود کرده؛ چیزی حدود ۳۸ درصد کل آرا.
 
با این‌که تمام افرادی که به رئیسی رأی داده‌اند، از زاویه سیاسی ـ ایدئولوژیک قابل دسته‌بندی در اردوگاه اصول‌گرایی نیستند، اما نمی‌توان بر واقعیت وجود میلیون‌ها همراه همفکر رئیسی چشم بست. بخش مهمی از اینان، در شبکه سامان‌یافته توسط نیروهای امنیتی ـ نظامی، حضوری بالقوه دارند و پیوسته جهت‌دهی می‌شوند.
 
فراتر از این، نامزدی رئیسی در انتخابات با موجی از تأییدهای معنادار و همدلی‌های قابل تأمل توأم شد؛ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و محمد یزدی، جامعه روحانیت مبارز و موحدی کرمانی، جبهه پایداری و مصباح یزدی و آقاتهرانی، حزب موتلفه، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی، جبهه پیروان خط امام و رهبری، شماری از نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، برخی از منتصبان رهبر جمهوری اسلامی در نهادهای نظام، بعضی چهره‌های مطرح اردوگاه اصول‌گرایی (از احمد توکلی گرفته تا پناهیان)، و نیز شماری از رسانه‌های وابسته به بخش تندروی اردوگاه اصول‌گرایان (از جمله خبرگزاری‌های وابسته به سپاه چون فارس و تسنیم و سایت‌هایی مانند رجانیوز و روزنامه کیهان) از آن‌جمله‌اند.
 
با چنین پشتوانه‌ای، رئیسی، یار و یاور «مستضعفان» و «سید محرومان» توصیف و تبلیغ شد، و افزون بر فرصتی که در صداوسیما برای او ـ همچون دیگر نامزدها ـ وجود داشت، در سفرهای استانی نیز به‌قدر لازم شهرت یافت. او در زمانه‌ای که اردوگاه اصول‌گرایان بیش از پیش خالی از «چهره» شده، به‌قدر لازم «چهره‌ای جدید» شد و انباشتی از سرمایه اجتماعی برای ایشان فراهم آورد.
 
از این منظر، هرچند ورود رئیسی به رقابت انتخاباتی، او را در معرض نقدهای بی‌پروا و انتقادهای تند قرار داد، اما در سطحی دیگر، موجب افزایش شناخته‌شدگی اجتماعی ـ سیاسی وی و تبلیغ گفتمان اصول‌گرایی شد.
 
این‌چنین، بعید به نظر می‌رسد گروه‌هایی که روی رئیسی به‌مثابه یک گزینه برای رهبری سوم در جمهوری اسلامی سرمایه‌گذاری کرده‌اند، به آسانی از مطلوب یا پروژه خود پا پس ‌کشند؛ به‌ویژه آن‌که جا پاهای محکمی در مجلس خبرگان دارند.
 
مواضع رئیسی پس از شکست در انتخابات نیز نشان می‌دهد که نه او و نه حامیان امنیتی ـ نظامی‌اش، تمایلی به پا پس گذاشتن از صحنه تحولات سیاسی ندارند. او در نخستین سخنرانی‌اش پس از ناکامی انتخاباتی، تاکید کرد: «امیدوارم همواره وکیل مدافع محرومان و خانواده‌های مستضعف در جامعه باشم. از پیگیری مطالبات مردم خسته نمی‌شویم و جا نمی‌زنیم و با تهمت های ناروا میدان را خالی نمی‌کنیم.»
 
به‌نظر می‌رسد با وجود شکست رئیسی و حامیانش در انتخابات ریاست جمهوری، حکایت او به‌مثابه «یکی از گزینه‌های رهبری سوم در جمهوری اسلامی» ادامه دارد؛ گو اینکه اکثریت جامعه، بیش از پیش، به تحرک سیاسی وی و حامیانش، حساس شده است.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۶۴
zarduscht - فرانکفورت، آلمان
پشت سر اون علی‌ مافیا هاشمی‌ بود. هاشمی‌ کالبیر دیگری بود. از آخوند علی‌، هاشمی بود. که رهبر کرد. .پشت سر این آخوند مهدی می‌‌باشد. کار چاق کن زاهران عراقی .که برادران بدون صیغه شب تلخی‌ و خاطره بد از مشهد همرا نبرند. کالبیر این مهدی، تفنگ ترقه است. از این غلطا نمی‌‌تواند کند.
‌سه شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۵:۳۹
۴۴
شب تاب - یوکوهاما، ژاپن

این رژیم رهبر سومى بخود نخواهد دید! بعد از گور بگور شدن سرخر دوم ، مردم پایان چهار دهه بدبختى و عذاب و پریشانى رو با ( نه ) به رژیم استبداد دینى جشن خواهند گرفت و مسیر سیاسى جدیدى را بر پایه عدالت اجتماعى براى تمامى آحاد ملت با هر قومیت و مذهب و فرهنگ و زبان پایه گذارى کرده و براى پیشرفت و رفاه و تعامل با جهان و بازیابى وجهه واقعى ایران تلاش خواهند کرد! بامید آنروز !
‌سه شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۵:۴۷
۷۳
نازک بین - شفیلد، انگلستان

گویند . شتر در خواب بیند پنبه دانه / گهی غب عب خورد کهه دانه دانه .
‌سه شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۵:۴۹
۴۵
Herzl - امستردام، هلند

رئیس جمهور نشدى رهبر مى خواهى بشى خوابى یا بیدارى!
‌سه شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۵:۵۱
۵۸
فضول میرزا - استکهلم، سوئد
مردم هم که در این وسط پشمند دیگه !! :o
‌سه شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۶:۵۱
۷۹
ایوان مدائن - فرانکفورت، آلمان
از نوع این ملت ایران هیچ کجای دنیا نیست که قاتل‌های خودشان و اجدادشان را پرستش کنند پولشون جونشون ناموسشون و ...در اختیار‌شان قرار دهند
‌سه شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۷:۰۸
۴۹
tom28 - تهران، ایران
عمر حکومت به سر رسیده ولی به معنی نیست که اوضاع بهتر میشه. حکومت دچار فروپاشی شده و با یک حمله غافلگیرانه آمریکا و انگلیس و عربستان از هم پاشیده و به گروههای جدایی طلب سنی از جنوب و شرق و ترک زبانها از شمال غربی و کردها از غرب سپرده خواهد شد تا با جنگ داخلی ایران را حتی بدتر از افغانستان و لیبی و عراق و سوریه نابود کرده و از نقشه پاک کنند. اگر تصور میکنید که کنترل جنگ در کشورهای بالا از دست قدرتهای بزرگ خارج شد و دست عده ای تروریست افتاد سخت در اشتباهید . این دقیقا سیاست آنها بود که جنگ را به طرف هرج ومرج و جنگ داخلی کشاندند تا نه تنها هزینه و کشته ندهند بلکه با جنگ داخلی باعث شوند تا گروهها و قبایل یکدیگر را قتل عام کرده و کشور را تجزیه کنند تا قدرتهای بزرگ بتوانند منابع و دارییهای کشورها را به تاراج ببرند. و همه نقشه های ایشان بر اساس میزان خیانت سران حکومتها و حماقت مردم کشورها به نحو عالی نتیجه بخش بوده. انگلیسیها اسم این سیاست را روشن کردن آتش زیر کتری و رها کردنش برای سر ریز شدن گذاشتن.
‌سه شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۷:۱۸
۴۴
Dara20 - تهران، ایران
[::فضول میرزا - استکهلم، سوئد::]. منظور شما کدام مردم است؟ زامبی‌های ساکن ایران را می‌‌فرمایئد؟
‌سه شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۸:۵۰
۵۸
فضول میرزا - استکهلم، سوئد
[::Dara20 - تهران، ایران::]. نخواستم به زامبی ها توهین کرده باشم! :o
‌سه شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۹:۴۴
۴۲
باور عمیق - قم، ایران
خداوند انشالله به رهبر ایران عمر طولانی بده . اما به هر حال مرگ حقه . بعد از ایشان هیچ کس برای اداره مملکت شایسته تر از سید محرومان نیست . منش و متانت و پاکی این سید واقعا ایشان را از دیگران متمایز کرده
‌چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۰:۵۴
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.