برادرم ٥ نفر را نجات داد و خودش مرد
رأی دهید
او که برادرانش ابوالقاسم و حمید را از دست داده است، میگوید: من سر زمین کار میکردم. برادرم حمید هم کنار من بود، یکدفعه صدای عبور ماشینها آمد. ماشینهای اورژانس بودند، جلو رفتیم و پرسیدیم چه شده است؟ گفتند معدن ریزش کرده. برادرم از من خواست که او را با ماشین به معدن برسانم. من هم گفتم خب کمککردن است دیگر، اشکالی ندارد که بلافاصله برادرم را آنجا بردم؛ بهویژه اینکه برادر دیگرم و دو شوهرخواهرم آنجا گیر کرده بودند. این مرد ادامه میدهد: حمید خودش کارگر معدن بود؛ اما آن زمان شیفتش نبود. من جلوی تونل ایستادم و حمید داخل رفت که به همکارانش کمک کند. پنج نفر را هم بیرون کشید، بیشتر و بیشتر داخل میشد، دست یک نفر را میگرفت و بیرون میآورد. حال کسانی که بیرون میآمدند، خوب نبود؛ اما حمید هم کاری به جز اینکه بیرون بکشد، برای آنها انجام نمیداد؛ چون نیروهای امداد بودند، همینکه بیرون میآورد، فرد را زمین میانداخت و بعد دوباره داخل میشد. بار پنجم هم رفت و یک نفر را بیرون آورد و دوباره به داخل تونل برگشت و دیگر نیامد. من فکر کردم داخل تونل گیر کرده است.
دوباره تونل ریزش کرده و حمید هم مانده است؛ اما اینطور نبود. جسد حمید را برایم آوردند؛ درحالیکه او دچار گازگرفتگی شده و مرده بود. او درباره اینکه چرا برادرش وارد تونل شد؛ درحالیکه آنجا گاز بوده است، میگوید: گازی که داخل تونل بود، اصلا بو نداشت. من خودم هم ابتدای تونل ایستاده بودم، اصلا آن را حس نکردم؛ اما مسئله اینجاست که اول گفتند معدن ریزش کرده است؛ ولی نگفتند که گاز در معدن بوده و منفجر شده است. اگر میدانستم گاز داخل معدن است، اصلا اجازه نمیدادم برادرم برود ما سه نفر را داخل معدن داشتیم. این برای مصیبتمان بس بود، دیگر لازم نبود نفر دیگری برود و جانش را از دست بدهد. ضمن اینکه ساعت ١١:٣٠ که من ابتدای تونل رسیدم و برادرم برای کمک رفت، هیچکدام از مسئولان تونل نبودند، کسی هم آنجا بهعنوان نگهبان نبود که بگوید وارد نشوید گاز درون معدن است. اگر به ما میگفتند، حالا برادرم زنده بود. او درباره وضعیت زندگی برادران و شوهرخواهرانش میگوید: این چهار نفر جمعا ٩ بچه دارند، حالا ٩ بچه و چهار زن آواره شدند. چه کسی میخواهد جواب اینها را بدهد. حالا من باید با اینها چه کنم و چطور زندگیشان را جمعوجور کنم. یکی از برادرانم تازه خانهای ساخته بود؛ آنهم با قسط و قرض و کار میکرد که بتواند قسطها را بدهد. این خانواده جسد یکی از برادرانش را که تحویل گرفته است، دفن کرده و یکی دیگر از اجساد که متعلق به شوهر خواهرش است، هنوز از طرف پزشکیقانونی تحویل آنها داده نشده است و دو نفر دیگر هم هنوز خبری از سرنوشتشان نیست. بههمیندلیل هم نمیدانند تا کی عزاداری خواهند کرد.
برادر حمید میگوید: نمیشود هر روز زن و بچه این بندگان خدا را آواره قبرستان کنیم و ختم بگیریم. منتظریم تا بقیه اجساد را بدهند و بعد مراسم برگزار کنیم و بعد هم ببینیم باید چه کنیم. او همچنین درباره اینکه آیا امید دارد دو نفر دیگر که مفقود هستند، زنده بیرون بیایند، میگوید: ما توکلمان به خداست و از خدا میخواهیم که کمکشان کند و به زن و بچهشان رحم کند؛ اما خیلی امیدوار نیستیم. حرف من این است که چرا در آن معدن کپسول اکسیژن نبود، چرا هواکش نداشت، چرا نگفتند گاز در معدن بوده و بههمینخاطر منفجر شده است. برادران من و شوهر خواهرانم بین ٣٠ تا ٣٢ سال بودند. همگی جوان بودند که این اتفاق برایشان افتاد. او میگوید: برادرم چندین ماه بود که حقوق نگرفته بود؛ آنطور که خودش میگفت، حتی چراغی را که به آنها میدادند تا در معدن کار کنند، با آنها حساب میکردند و پولش را از حقوقشان کم میکردند. لباس ایمنی به آنها نمیدادند و آنها یا خودشان لباس میخریدند یا اینکه با لباس خانه میرفتند. وقتی هم اعتراض میکردند، به آنها میگفتند شما اخراج هستید؛ بههمیندلیل هم کمتر پیش میآمد کسی اعتراض کند. حالا صحبت از این است که معدن را تعطیل کنند و حقوق شش ماه کارگران را بدهند. آن وقتی که معدن کار میکرد، حقوق کارگران را نمیدادند و حالا میخواهند تعطیل کنند و حقوق کارگران را بدهند؛ مگر چنین چیزی شدنی است. برادرم میگفت برای ما بیمه آرایشگری رد کردهاند.
خب این چه کاری است. چرا زمانی که آنها اعتراض میکردند، توجهی نمیشد. حالا چهار نفر از اعضای خانواده من گرفتار هستند. دو نفر که فوت شدهاند و اجسادشان بیرون آمده است و دو نفر دیگر هم احتمالا فوت شدهاند. من باید چطور جواب خانوادههایشان را بدهم. برادرانم چند باری گفته بودند که به مدیرشان گفتهاند در این تونل گاز هست؛ اما او حرفشان را باور نکرده است. این مرد که بهشدت مصیبتزده است، فرزندان برادرانش و خواهرانش را دور خودش جمع میکند و نوازشکنان میگوید: زمانی که محمد، برادرم، داخل تونل گیر کرد، کسی به او کمک نکرد. میگفتند در عمق ٨٠٠متری عدهای گیر کردهاند که یکی از آنها محمد است. تا کپسول اکسیژن را بیاورند و داخل بروند، ساعت ١٠ شب شد. تا آن موقع اصلا امدادرسانی نکردند. وقتی اجساد را بیرون آوردند حتی کاری نکردند که برای خوشی دل ما به آنها شوک یا تنفس مصنوعی بدهند؛ همانطور اجساد را داخل کاور گذاشتند و بردند.
برادر من آنقدر فقیر بود که روزهای تعطیل هم به معدن میرفت چون ٥٠هزارتومان نقدی میدادند. این برای فردی که چند ماه حقوق نگرفته بود خیلی خوب بود. شاهد حلاج، گزارش میدهد در این سوی روستای نوده خاندوز امدادگران همچنان مشغول کار هستند. ارابهها در روز چندینبار به داخل معدن میروند و زغالسنگ تخریبشده را بیرون میآورند. خانوادههای زیر آوار ماندگان در محل حضور دارند و منتظرند تا خبری از عزیزانشان به آنها برسد. با اینکه گفته میشود پیشرفت زیادی تا رسیدن به مدفونان داشتهاند؛ اما هنوز به آن نرسیدهاند.
مأموران اجازه ورود خانواده معدنچیان را به معدن نمیدهند و به دلیل خطرناکبودن منطقه فقط از معدنچیان برای آنها خبر میآورند. در روستای سوسرا هم وضعیت مانند روستای نوده خاندوز است. اهالی کنار درشان پرچم سیاه آویزان کردهاند و برای سه کشتهشده این روستا عزاداری میکنند. یکی از این کشتهشدهها نورالله سوسرایی، برادر ولیالله است.
او میگوید: شب بود که از معدن آمدند و گفتند که برادرم کشته شده است. او ١٨ سال بود که در همین معدن کار میکرد و وضع خوبی هم نداشت؛ اما به خاطر اینکه دو فرزند داشت و همسرش باردار بود، نمیتوانست کارش را رها کند. برادرم همیشه درباره اینکه معدنشان اصلا ایمنی ندارد، صحبت میکرد و میگفت اطمینان دارد یک روزی حتما اتفاقی میافتد. من خودم نیروی دریایی کار کردهام. میدانم هر شغلی با توجه به ویژگیهایی که دارد، باید ایمنی هم داشته باشد؛ اما معدن زمستانیورت هیچگونه ایمنی نداشت. معدنچیبودن خیلی کار سختی است.
برادرم سالها کار کرد و همیشه هم حقوق عقبافتاده داشت. روز گذشته نجار، رئیس ستاد بحران کشور، در روستای سوسرا حاضر شده و با خانواده کشتهشدگان و معدنچیان گفتوگو کرده است. برادر نورالله میگوید: همین حرفها را به نجار هم گفتیم. این را که معدنچیان را بیمه کارگری معدن نکردهاند و آنها چه سختیهایی که کشیدهاند، برایشان توضیح دادیم. روز گذشته خبر رسید مدیرعامل معدن زمستانیورت در دادسرا حاضر شده است.
هاشمیان به مردم بهویژه بازماندگان این حادثه دلخراش اطمینان داد که در روند رسیدگی به پرونده با متخلفان چه از عوامل و دستاندرکاران معدن باشند، چه از مدیران اجرائی که تخلف یا اهمال کرده باشند، برخورد قانونی خواهد شد. رئیس کل دادگستری استان گلستان با بیان اینکه کار ثبت و تشکیل پرونده شاکیان این حادثه با سرعت انجام میشود، گفت: تاکنون تعدادی از اولیایدم و کارگران مجروح این حادثه به دادسرای آزادشهر مراجعه و شکایت خود را ثبت کردهاند.
آخرین وضعیت آواربرداری در تونل معدن آزادشهر
همچنین مسئول گروههای امداد و نجات اعزامی معدنهای استانها به معدن زمستان یورت آزادشهر، با اشاره به اینکه عملیات آواربرداری در دو جبهه در حال انجام است، گفت: از هر دو جبهه در حال نزدیکشدن به اتاق استخراج هستیم و امیدواریم بتوانیم زودتر به محل قرارگیری معدنچیان برسیم. کرامت قنبری در جمع خبرنگاران در محل حادثه معدن آزادشهر گلستان، اظهار کرد: در مسیر و جبهه اول از ١٢٠ متر آوار پیشبینیشده، درحالحاضر ٣٠ متر آواربرداری انجام شده و در مسیر دوم که مسیر فرعی است، از صد متر مسیر آوار، ٣٠ متر آواربرداری انجام شده است. قنبری خاطرنشان کرد: هماکنون شش تیم ١٠نفره از معدنکاران و متخصصان معدن از استانهای کرمان، مازندران، یزد، سمنان، خراسان جنوبی و گلستان کار آواربرداری را انجام میدهند.