رسانه‌های اجتماعی احمقم کردند!

لیدیا اسمیرز : با دست کشیدن از فیس‌بوک و اینستاگرام فهمیدم که قبلاً مانع بروز احساسات واقعی در من می‌شدند. اما بازهم وسوسه می‌شدم از آن‌ها استفاده کنم.
 

به گزارش فرارو به نقل از گاردین، در ماه ژانویه تمام برنامه‌های مربوط به رسانه‌های مجازی را از موبایلم حذف کردم؛ زیرا داشتند من را به یک احمق تبدیل می‌کردند.

 
ماه‌ها بود که از رؤیایی با هر چیز چالش‌برانگیز یا اضطراب‌آور امتناع می‌کردم. برای هر چیزی به رسانه‌های مجازی سر می‌زدم. محل زندگی در سال آینده: اینستاگرام؛ لایحه مالیات: فیس‌بوک.
 
دلیلش هرچه که بود (هیجان از حلقه‌های قرمزِ لایک یا نیاز به ارتباط با دیگران)، من را به همراه ۱٫۸۶ میلیارد کاربر دیگر در فیس‌بوک نگاه می‌داشت. با دسترسی آسانی که از طریق موبایلم به این رسانه‌ها داشتم، عادت بیمارگونه‌ای در چک کردن آن‌ها پیدا کردم. تحقیقات آماری نشان می‌دهد که ۴۷ درصد بزرگ‌سالان در انگلیس هرروز از رسانه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند. مطالعات نشان داد در روزهای پایانیِ سال گذشته مردم به‌طور متوسط دو ساعت را در رسانه‌های مجازی سپری کردند. من هم یکی از آن‌ها بودم.
 
در مترو، وقت ناهار و اوقات استراحت دائم از یک رسانه به رسانه دیگر می‌رفتم و دنبال جلب‌توجه و لایک جمع‌کردن بودم.
 
“دانیل جرارد” کارشناس مسائل خانواده عقیده دارد اعتیاد به رسانه‌های اجتماعی یک “اعتیادِ فرآیندی” است که به قمار شباهت دارد: “هرچه بیشتر انجامش دهید، تمایل بیشتری خواهید داشت و بیشتر از جهان اطراف فاصله می‌گیرید.”
 
معتاد نبودم، اما یک عادت قوی در من شکل‌گرفته بود. می‌توانستم کشش دنیای مجازی برای فرار از دنیای واقعی را حس کنم. بنابراین همه آن‌ها را از موبایلم پاک کردم. هنوز از طریق کامپیوترم در رسانه‌ها حضور داشتم، اما می‌خواستم مطمئن شوم همیشه و همه‌جا همراهم نیستند.
آزادی
فهمیدم فقدان فضای مجازی بیش ازآنچه توقع داشتم اذیتم می‌کند. باید با احساسات پیچیده دست‌وپنجه نرم می‌کردم و برای منحرف شدن ذهنم لیستی از نگرانی‌ها را در ذهنم مرور می‌کردم. روابطم را نیز تحت تأثیر قرار داد: خشمم را سرِ همسرم خالی می‌کردم و می‌خواستم به من دلداری بیشتری دهد.
 
اما پس‌ازاین درگیری‌های اولیه، ابرهای سیاه به‌سرعت کنار رفتند و عملکردم بهبود یافت. اما بازهم به این سادگی نبود.
 
بالا رفتن بازدهی حس کنترل و اعتمادبه‌نفس بیشتری در غلبه بر موانع کوچک به من داد. اما همزمان، قدرتی که این برنامه‌ها در کنترل خلق‌وخویم به من می‌دانند را از دست دادم. تحقیقت نشان داده موفقیت برخی از شبکه‌های اجتماعی در احساسی خوبی است که به افراد می‌دهند.
اتلاف وقت
یکی از احساسات منفی که در من اثر گذاشت، عذاب وجدانِ پس از اتلاف وقت بود. تحقیقات نشان داده افراد پس از فعالیت در فیس‌بوک حس می‌کنند کار مفیدی انجام نداده‌اند. این دقیقاً همان حسی بود که داشتم. ارتباط با دوستانم قطع‌شده بود، سرگرمی‌هایم فراموش‌شده بود، کمتر بیرون می‌رفتم و شش ماه بود کتاب نخوانده بودم.
 
روانشناسان می‌گویند پس از خواندن یک کتاب می‌توانیم بگوییم مثلاً ۲۰ صفحه مطالعه کردیم، اما اگر همین میزان زمان را در فیس‌بوک صرف کنیم، حس می‌کنیم چیزی به دست نیاورده‌ایم.
 
پس از پاک کردن فیس‌بوک، توییتر و اینستاگرام، وقت آزاد زیادی پیدا کردم. قبلاً فکر می‌کردم آن‌قدر سرم شلوغ است که فرصت مطالعه ندارم. اما در عرض یک ماه دو رمان خواندم و به یک کتاب صوتی گوش دادم. همچنین وقت‌هایی که حوصله‌ام سر می‌رفت با دوستان یا خویشاوندانم تماس می‌گرفتم. نیاز به تعامل اجتماعی دیگر از طریق یک صفحه‌نمایش منفعل برآورده نمی‌شد و جایش را به ارتباطات واقعی داده بود.
دوباره به دام افتادن
بخشی از جذابیت فضای مجازی به این دلیل است که به شما حس مهم بودن می‌دهد. جرارد می‌گوید: “می‌توانید در خانه تنها باشید اما میلیون‌ها دوستِ فیس‌بوکی داشته باشید؛ می‌تواند شما را در واقعیتی دروغین قرار دهد.”
 
زمانی که در تظاهرات زنان در ماه ژانویه شرکت کردم، شدیداً می‌خواستم با غریبه‌هایی که ارزش‌های مشابه با من دارند، ارتباط برقرار کنم. بهترین راه دانلود مجدد اپلیکیشن ها بود.
 
چرخه‌ای که آغاز کرده بودم شکست. اما تنها بعضی‌اوقات و برای اهداف خاصی از آن‌ها استفاده می‌کردم. همزمان، روابط واقعی را تقویت می‌کردم و کتاب‌های بیشتری می‌خواندم. اما هنوز هم مقاومت در برابر کشش آن‌ها سخت است. تا زمانی که گوشی هوشمند در جیبم هست، همیشه نگران تبدیل ‌شدن به آن آدم سفیه و احمقی هستم که تنها چند کلیک با من فاصله دارد.
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.