از هر سه مشهدی، یکی حاشیهنشین است
رأی دهید
سالها است در میان اخبار ایران، نام مشهد زیاد شنیده میشود. نه فقط در صفحه اول روزنامهها و اخبار جنجالبرانگیز سیاسی و فرهنگی، بلکه در صفحات داخلی و در لابلای اخبار اجتماعی در حوزه حوادث و آسیبهای اجتماعی، مشهد شهری خبرساز که شانه به شانه تهران حرکت میکند و گاهی از پایتخت پرمساله ایران نیز پیشی میگیرد.
مشهد دومین شهر بزرگ و پرمساله ایران است. اگرچه از نظر کالبدی فاصله زیادی با تهران دارد و وسعت آن کمتر از نصف تهران و جمعیتش کمتر از یک سوم پایتخت است، اما نه مسایل و مشکلات شهریاش نصف تهران است و نه بحرانهای اجتماعی و اقتصادی آن یک سوم پایتخت مخاطرات مشهد دومین شهر بزرگ و پرمساله ایران است. اگرچه از نظر کالبدی فاصله زیادی با تهران دارد و وسعت آن کمتر از نصف تهران و جمعیتش کمتر از یک سوم پایتخت است، اما نه مسایل و مشکلات شهریاش نصف تهران است و نه بحرانهای اجتماعی و اقتصادی آن یک سوم پایتخت. مشهد –چنانکه آمارها و اخبار رسمی روایت میکنند- در حوزه آسیبهای اجتماعی یا اول است یا با فاصله کمی پس از تهران در جایگاه دوم نشسته. اعتیاد، طلاق، خشونت، دزدی، زورگیری، فساد و... البته حاشیهنشینی و شکاف اجتماعی و تضاد مشهود طبقاتی در جوار حرم امام هشتم شیعیان بیداد میکند، در حالی که پرنفوذترین چهرههای سیاسی این شهر که قدرت اثرگذاریشان در عرصههای مختلف بیش از دولت است، مسایل دیگری را در اولویت قرار میدهند.
به عنوان نمونه میتوان به دو مورد اشاره کرد: یکی آمار طلاق در این شهر است که به گفته مدیرکل ثبت احوال استان خراسان، از هر چهار ازدواجی که در این شهر ثبت میشود، یکی به جدایی منجر شده و میانگین طول عمر زندگیهای مشترک شکستخورده از ۵ و نیم سال تجاوز نمیکند.
دیگری آماری است که نشان میدهد فقط در ۶ ماه نخست سال ۹۲،حدود ۳۳ هزار مورد مراجعه به پزشکی قانونی برای دعوا ثبت شده است که نشان میدهد آستانه تحمل مشهدنشینان تا چه اندازه پایین است. قطعا شرایط نامناسب اجتماعی و کیفیت پایین زیست در این شهر، مهمترین عامل در شکلگیری این وضعیت است؛ کیفیتی که آن طور که پیدا است، روز به روز کمتر میشود و با پیشروی مرزهای ناپایداری، از حاشیه به سوی متن، خطر بروز بحرانهای اجتماعی و اقتصادی و البته سیاسی و امنیتی غیرقابل مهار، بیشتر و بیشتر میشود.
امروز به صراحت از مخاطرات امنیتی در حاشیه مشهد سخن گفته میشود و رسما از زمینهسازی برای شکلگیری جریانهای تروریستی مثل داعش را در سکونتگاههای غیررسمی شهر سخن گفته میشود. مسئولان اجرایی دولتی گفتهها و شنیدههایی را که یکی، دو سال پیش درگوشی و غیر رسمی صحبت از آن میکردند، امروز با صراحت در مصاحبههای خود مطرح میکنند و با اعلام اینکه «واقعیات سکونتگاههای غیررسمی را در سه دهه گذشته مخفی کردهایم» از دلایل حساسیت دولت روی این مساله سخن میگویند: «حساسیتی که دولت نسبت به سکونتگاههای غیررسمی از خود نشان میدهد صرفا به دلیل مشکلات بناهای آن مناطق نیست. در مشهد به دلیل موقعیت ویژه آن، خطر فعالیت گروههایی مانند داعش وجود دارد. از سوی دیگر حدود ۳۰۰ هزار مهاجر افغان نیز به جمعیت این شهر افزوده شدهاند که راهکارهای خاصی برای ساماندهی آنها باید اندیشیده شود.»
مشهد رکورددار بلامنازع حاشیهنشینی در ایران است، حتی فراتر از تهران، یک سوم جمعیت این شهر در حاشیه و اقامتگاههای غیررسمی زندگی میکنند روی خط بحران
مشهد رکورددار بلامنازع حاشیهنشینی در ایران است، حتی فراتر از تهران، یک سوم جمعیت این شهر در حاشیه و اقامتگاههای غیررسمی زندگی میکنند. سهل است اگر از این هم فراتر رویم، چراکه اگر جمعیت ساکن در بافت فرسوده و متراکم، اما رسمی مشهد را هم در حساب و کتاب بیاوریم (چیزی حدود ۱۵درصد از وسعت شهر)، به اعداد و ارقام حیرتانگیزی میرسیم که نشان میدهد، به جز نیمی از مشهدنشینان که در مناطق متوسط و خوب و گرانقیمت شهر زندگی میکنند، باقی در وضعی ناپایدار و ناامن شب و روز را به هم گره میزنند.
بر اساس دادههای پایگاه اطلاعات مکانی شهر مشهد در سال ۱۳۸۵، التیمور، قلعه ساختمان، گلشهر، خواجه ربیع، دروی، جاده قدیم قوچان، سیدی و سیس آباد، ۸ پهنه رسمیاند که بهعنوان سکونتگاههای حاشیهنشین شناخته میشوند. اینها خود شامل ۴۲ محله میشوند که بر اساس آخرین آمارهای موجود –که ۱۰ سال پیش به دست آمده- جمعیتی بالغ بر ۸۰۰ هزار نفر، با تراکم جمعیتی ۱۲۷ نفر در هکتار در این محلات زندگی میکنندف در حالی که تراکم جمعیتی در شهر مشهد، بیشتر از ۸۵ نفر در هکتار نیست. البته در بعضی محلات مثل گلشهر، تراکم جمعیت چیزی حدود ۳۸۴ نفر بوده است. حتی رئیس کمیسیون عمران شورای شهر مشهد، صحبت از تراکم ۵۰۰ نفری در برخی مناطق حاشیهنشین کرده است که رقم حیرتانگیزی است. به عنوان مقایسه تراکم جمعیتی در نیمه جنوبی تهران، ۳۰۰ نفر و در نیمه شمالی شهر بین ۴۰ تا ۹۰ نفر در هکتار است.
با این همه آمار و ارقام دیگری هم وجود دارند که گهگاهی در همایشها و اخبار و کنفرانسها به آن اشاره میشوند: مثلا دبیر ستاد ساماندهی سکونتگاههای غیررسمی استان خراسان صحبت از ۶۶ محله در حاشیه شهر میکند که وضعیت ۱۲تای آنها بحرانی است. یا در جایی دیگر، صحبت از جمعیت حاشیهنشین ۹۰۰ هزار نفری در سال ۸۵ میشود که با آمار رسمی ۱۰۰ هزار نفر اختلاف دارد. یا گفته میشود جمعیت حاشیهنشین مشهد، در حال حاضر از مرز یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر گذشته که نشان میدهد در کمتر از ۱۰ سال بیش از ۵۰ درصد رشد داشته است. این در حالی است که از سال ۱۳۴۵ که برای نخستین بار آمار حاشیهنشینی در مشهد انجام پذیرفت، جمعیت حاشیهنشین حدود ۴۶ هزار نفر شمرده شده بود.
همه این آمار و ارقام جای تامل دارند و اختلاف میان آنها، چیزی از اهمیت ماجرای حاشیهنشینی کم نمیکند، حتی بدون احتساب آمارهای متعدد، شواهد زیادی وجود دارند که نشان میدهند تراکم حاشیهنشینی و زندگی در بافتهای فرسوده و ناکارامد شهری در مشهد بسیار بالا است و روز به روز بالاتر هم میرود. به هر حال همه علل مهاجرت و حاشیهنشینی سرجایشان برقرارند و چه بسا تشدید هم میشوند.
وضعیت اقتصادی و اجتماعی و شرایط بازار کار نهتنها بهتر از یک دهه گذشته نشده، بلکه بار مسایل سنگینتر نیز شده است. از سوی دیگر و بالا گرفتن بحرانهای زیستمحیطی در ایران، بهخصوص در نیمه شرقی، به تخلیه روستاها و شهرهای کوچک دامن زده و حاشیهنشینی را در مشهد تشدید کرده است. کافی است اثرات حاشیهنشینی را، مثل افزایش آسیبهای اجتماعی را نیز مشاهده و به نسبت سالهای قبل مقایسه کنیم، همه چیز در تایید بالا گرفتن بحران در این شهر است؛ بحرانی که روز به روز ابعاد پیچیدهتری پیدا میکند و به عنوان یک چالش اساسی با ابعاد اجتماعی و سیاسی و امنیتی پیش روی جامعه و دولت ایران قرار دارد.
تردیدی نیست وضعیت حاشیهنشینی و مسایل اجتماعی مشهد، بیش از آنکه یک امر محلی تلقی شود، به عنوان یک بحران ملی شناخته میشود. حسن روحانی در اولین سال ریاست جمهوریاش، ستاد ملی مقابله با حاشیهنشینی در این شهر تشکیل میده مشهد به مثابه امر ملی
مشهد در سال ۲۰۱۷ به عنوان پایتخت فرهنگ اسلامی از سوی آیسسکو انتخاب شده است. تاکنون بیش از ۹۹ پروژه با اولویت یک در زمینههای معماری و شهرسازی، حمل و نقل، هوشمندسازی و زیرساختها با اعتبار یک هزار و ۱۲۴ میلیارد تومان در قالب ملی، استانی و بخشخصوصی، در نظر گرفته شده است. در این میان ساماندهی حاشیهنشینی مشهد نیز برای اولین بار ردیف بودجه کشوری گرفته است و به گفته مدیرکل راه و شهرسازی خراسان ۴۰ میلیارد تومان در مرحله اول در نظر گرفته شده و قرار است ۸۰ میلیارد تومان هم از اعتبارات استانی در نظر گرفته شود و به قول او با این پول «مهمترین پروژههایی که در حوزه حاشیهنشینی چه در حوزه عمران و چه در حوزه اجتماعی و اقتصادی و امنیتی به تصویب ستادبازآفرینی استان رسیده و قرار است در شورای برنامهریزی استان هم به تصویب برسد» به اجرا برسند. پروژههایی همچون «ساماندهی کشفرود» یا «تشکیل خانههای شوراهای محلی و اجتماعی».
تردیدی نیست وضعیت حاشیهنشینی و مسایل اجتماعی مشهد، بیش از آنکه یک امر محلی تلقی شود، به عنوان یک بحران ملی شناخته میشود. حسن روحانی در اولین سال ریاست جمهوریاش، ستاد ملی مقابله با حاشیهنشینی در این شهر تشکیل میدهد. وزارت راه و شهرسازی بهسازی و ساماندهی مشهد را در اولویت کارهای خود قرار میدهد و در طرحهای ستاد ملی بازآفرینی، بیش از هر شهر دیگری، از مشهد نام میبرند...
اما سوال اینجا است دولت چگونه میتواند با همه حواشی موجود، به وضعیت غیررسمی مردمی را که از سر اجبار در مناطق غیررسمی اموراتشان را میگذرانند، رسمیت ببخشد؟ چقدر طرحهایی نظیر ساماندهی مناطق و تشکیلی خانههای شورای محلی میتواند برای سامان دادن به وضعیت حاشیهنشینی میتوانند موثر باشند؟ چگونه میشود با سازماندهی قوانین شهرسازی و ساماندهی حریم شهر جلوی افزایش حاشیهنشینی را گرفت؟ چگونه میتوان برای پایداری وضعیت کالبدی مشهد نسخهای کارآمد پیچید و بافت فرسوده مشهد را چه در حواشی غیررسمی و چه در بافت متراکم قدیمی، مقاومسازی کرد؟ ناپایداریهای اقتصادی را چطور؟ معضلات اجتماعی و فرهنگی را که از حد گذشته، واقعا کدام تدبیر میتواند چاره کند؟
به عنوان نمونه میتوان به دو مورد اشاره کرد: یکی آمار طلاق در این شهر است که به گفته مدیرکل ثبت احوال استان خراسان، از هر چهار ازدواجی که در این شهر ثبت میشود، یکی به جدایی منجر شده و میانگین طول عمر زندگیهای مشترک شکستخورده از ۵ و نیم سال تجاوز نمیکند.
دیگری آماری است که نشان میدهد فقط در ۶ ماه نخست سال ۹۲،حدود ۳۳ هزار مورد مراجعه به پزشکی قانونی برای دعوا ثبت شده است که نشان میدهد آستانه تحمل مشهدنشینان تا چه اندازه پایین است. قطعا شرایط نامناسب اجتماعی و کیفیت پایین زیست در این شهر، مهمترین عامل در شکلگیری این وضعیت است؛ کیفیتی که آن طور که پیدا است، روز به روز کمتر میشود و با پیشروی مرزهای ناپایداری، از حاشیه به سوی متن، خطر بروز بحرانهای اجتماعی و اقتصادی و البته سیاسی و امنیتی غیرقابل مهار، بیشتر و بیشتر میشود.
امروز به صراحت از مخاطرات امنیتی در حاشیه مشهد سخن گفته میشود و رسما از زمینهسازی برای شکلگیری جریانهای تروریستی مثل داعش را در سکونتگاههای غیررسمی شهر سخن گفته میشود. مسئولان اجرایی دولتی گفتهها و شنیدههایی را که یکی، دو سال پیش درگوشی و غیر رسمی صحبت از آن میکردند، امروز با صراحت در مصاحبههای خود مطرح میکنند و با اعلام اینکه «واقعیات سکونتگاههای غیررسمی را در سه دهه گذشته مخفی کردهایم» از دلایل حساسیت دولت روی این مساله سخن میگویند: «حساسیتی که دولت نسبت به سکونتگاههای غیررسمی از خود نشان میدهد صرفا به دلیل مشکلات بناهای آن مناطق نیست. در مشهد به دلیل موقعیت ویژه آن، خطر فعالیت گروههایی مانند داعش وجود دارد. از سوی دیگر حدود ۳۰۰ هزار مهاجر افغان نیز به جمعیت این شهر افزوده شدهاند که راهکارهای خاصی برای ساماندهی آنها باید اندیشیده شود.»
مشهد رکورددار بلامنازع حاشیهنشینی در ایران است، حتی فراتر از تهران، یک سوم جمعیت این شهر در حاشیه و اقامتگاههای غیررسمی زندگی میکنند. سهل است اگر از این هم فراتر رویم، چراکه اگر جمعیت ساکن در بافت فرسوده و متراکم، اما رسمی مشهد را هم در حساب و کتاب بیاوریم (چیزی حدود ۱۵درصد از وسعت شهر)، به اعداد و ارقام حیرتانگیزی میرسیم که نشان میدهد، به جز نیمی از مشهدنشینان که در مناطق متوسط و خوب و گرانقیمت شهر زندگی میکنند، باقی در وضعی ناپایدار و ناامن شب و روز را به هم گره میزنند.
بر اساس دادههای پایگاه اطلاعات مکانی شهر مشهد در سال ۱۳۸۵، التیمور، قلعه ساختمان، گلشهر، خواجه ربیع، دروی، جاده قدیم قوچان، سیدی و سیس آباد، ۸ پهنه رسمیاند که بهعنوان سکونتگاههای حاشیهنشین شناخته میشوند. اینها خود شامل ۴۲ محله میشوند که بر اساس آخرین آمارهای موجود –که ۱۰ سال پیش به دست آمده- جمعیتی بالغ بر ۸۰۰ هزار نفر، با تراکم جمعیتی ۱۲۷ نفر در هکتار در این محلات زندگی میکنندف در حالی که تراکم جمعیتی در شهر مشهد، بیشتر از ۸۵ نفر در هکتار نیست. البته در بعضی محلات مثل گلشهر، تراکم جمعیت چیزی حدود ۳۸۴ نفر بوده است. حتی رئیس کمیسیون عمران شورای شهر مشهد، صحبت از تراکم ۵۰۰ نفری در برخی مناطق حاشیهنشین کرده است که رقم حیرتانگیزی است. به عنوان مقایسه تراکم جمعیتی در نیمه جنوبی تهران، ۳۰۰ نفر و در نیمه شمالی شهر بین ۴۰ تا ۹۰ نفر در هکتار است.
با این همه آمار و ارقام دیگری هم وجود دارند که گهگاهی در همایشها و اخبار و کنفرانسها به آن اشاره میشوند: مثلا دبیر ستاد ساماندهی سکونتگاههای غیررسمی استان خراسان صحبت از ۶۶ محله در حاشیه شهر میکند که وضعیت ۱۲تای آنها بحرانی است. یا در جایی دیگر، صحبت از جمعیت حاشیهنشین ۹۰۰ هزار نفری در سال ۸۵ میشود که با آمار رسمی ۱۰۰ هزار نفر اختلاف دارد. یا گفته میشود جمعیت حاشیهنشین مشهد، در حال حاضر از مرز یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر گذشته که نشان میدهد در کمتر از ۱۰ سال بیش از ۵۰ درصد رشد داشته است. این در حالی است که از سال ۱۳۴۵ که برای نخستین بار آمار حاشیهنشینی در مشهد انجام پذیرفت، جمعیت حاشیهنشین حدود ۴۶ هزار نفر شمرده شده بود.
همه این آمار و ارقام جای تامل دارند و اختلاف میان آنها، چیزی از اهمیت ماجرای حاشیهنشینی کم نمیکند، حتی بدون احتساب آمارهای متعدد، شواهد زیادی وجود دارند که نشان میدهند تراکم حاشیهنشینی و زندگی در بافتهای فرسوده و ناکارامد شهری در مشهد بسیار بالا است و روز به روز بالاتر هم میرود. به هر حال همه علل مهاجرت و حاشیهنشینی سرجایشان برقرارند و چه بسا تشدید هم میشوند.
وضعیت اقتصادی و اجتماعی و شرایط بازار کار نهتنها بهتر از یک دهه گذشته نشده، بلکه بار مسایل سنگینتر نیز شده است. از سوی دیگر و بالا گرفتن بحرانهای زیستمحیطی در ایران، بهخصوص در نیمه شرقی، به تخلیه روستاها و شهرهای کوچک دامن زده و حاشیهنشینی را در مشهد تشدید کرده است. کافی است اثرات حاشیهنشینی را، مثل افزایش آسیبهای اجتماعی را نیز مشاهده و به نسبت سالهای قبل مقایسه کنیم، همه چیز در تایید بالا گرفتن بحران در این شهر است؛ بحرانی که روز به روز ابعاد پیچیدهتری پیدا میکند و به عنوان یک چالش اساسی با ابعاد اجتماعی و سیاسی و امنیتی پیش روی جامعه و دولت ایران قرار دارد.
مشهد در سال ۲۰۱۷ به عنوان پایتخت فرهنگ اسلامی از سوی آیسسکو انتخاب شده است. تاکنون بیش از ۹۹ پروژه با اولویت یک در زمینههای معماری و شهرسازی، حمل و نقل، هوشمندسازی و زیرساختها با اعتبار یک هزار و ۱۲۴ میلیارد تومان در قالب ملی، استانی و بخشخصوصی، در نظر گرفته شده است. در این میان ساماندهی حاشیهنشینی مشهد نیز برای اولین بار ردیف بودجه کشوری گرفته است و به گفته مدیرکل راه و شهرسازی خراسان ۴۰ میلیارد تومان در مرحله اول در نظر گرفته شده و قرار است ۸۰ میلیارد تومان هم از اعتبارات استانی در نظر گرفته شود و به قول او با این پول «مهمترین پروژههایی که در حوزه حاشیهنشینی چه در حوزه عمران و چه در حوزه اجتماعی و اقتصادی و امنیتی به تصویب ستادبازآفرینی استان رسیده و قرار است در شورای برنامهریزی استان هم به تصویب برسد» به اجرا برسند. پروژههایی همچون «ساماندهی کشفرود» یا «تشکیل خانههای شوراهای محلی و اجتماعی».
تردیدی نیست وضعیت حاشیهنشینی و مسایل اجتماعی مشهد، بیش از آنکه یک امر محلی تلقی شود، به عنوان یک بحران ملی شناخته میشود. حسن روحانی در اولین سال ریاست جمهوریاش، ستاد ملی مقابله با حاشیهنشینی در این شهر تشکیل میدهد. وزارت راه و شهرسازی بهسازی و ساماندهی مشهد را در اولویت کارهای خود قرار میدهد و در طرحهای ستاد ملی بازآفرینی، بیش از هر شهر دیگری، از مشهد نام میبرند...
اما سوال اینجا است دولت چگونه میتواند با همه حواشی موجود، به وضعیت غیررسمی مردمی را که از سر اجبار در مناطق غیررسمی اموراتشان را میگذرانند، رسمیت ببخشد؟ چقدر طرحهایی نظیر ساماندهی مناطق و تشکیلی خانههای شورای محلی میتواند برای سامان دادن به وضعیت حاشیهنشینی میتوانند موثر باشند؟ چگونه میشود با سازماندهی قوانین شهرسازی و ساماندهی حریم شهر جلوی افزایش حاشیهنشینی را گرفت؟ چگونه میتوان برای پایداری وضعیت کالبدی مشهد نسخهای کارآمد پیچید و بافت فرسوده مشهد را چه در حواشی غیررسمی و چه در بافت متراکم قدیمی، مقاومسازی کرد؟ ناپایداریهای اقتصادی را چطور؟ معضلات اجتماعی و فرهنگی را که از حد گذشته، واقعا کدام تدبیر میتواند چاره کند؟
دیدگاه خوانندگان
۳۹
kalo palang - لندن، انگلستان
دلم میخواست بدونم اگه عنقلاب ٥٧ اتفاق نیفتاده بود ایران الان چه شکلى بود
جمعه ۱۲ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۳
۴۸
محسن ۵۵ - گنت، بلژیک
حتما با لغو کنسرتها این مشکلات هم حل میشود 😎
جمعه ۱۲ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۴
۴۸
محسن ۵۵ - گنت، بلژیک
حتما با لغو کنسرتها این مشکلات هم حل میشود 😎
جمعه ۱۲ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۴
۳۹
kalo palang - لندن، انگلستان
دلم میخواست بدونم اگه عنقلاب ٥٧ اتفاق نیفتاده بود ایران الان چه شکلى بود
جمعه ۱۲ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۳
۳۹
kalo palang - لندن، انگلستان
دلم میخواست بدونم اگه عنقلاب ٥٧ اتفاق نیفتاده بود ایران الان چه شکلى بود
جمعه ۱۲ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۳
۴۸
محسن ۵۵ - گنت، بلژیک
حتما با لغو کنسرتها این مشکلات هم حل میشود 😎
جمعه ۱۲ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۴
۴۸
محسن ۵۵ - گنت، بلژیک
حتما با لغو کنسرتها این مشکلات هم حل میشود 😎
جمعه ۱۲ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۴
۳۹
kalo palang - لندن، انگلستان
دلم میخواست بدونم اگه عنقلاب ٥٧ اتفاق نیفتاده بود ایران الان چه شکلى بود
جمعه ۱۲ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۳
۳۹
kalo palang - لندن، انگلستان
دلم میخواست بدونم اگه عنقلاب ٥٧ اتفاق نیفتاده بود ایران الان چه شکلى بود
جمعه ۱۲ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۳
۴۸
محسن ۵۵ - گنت، بلژیک
حتما با لغو کنسرتها این مشکلات هم حل میشود 😎
جمعه ۱۲ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۴