ناگفته‌هایی از جرایم جنسی/ تجاوز پشت دیوارهای بلند!


پارسینه :تجاوز جنسی معمولاً به دلیل جاذبه‌دار بودن ذاتیِ مسائل جنسی و دلهره‌آور بودن آن، جزء موضوعاتی است که بسیار مورد توجه بوده و پس از برملا شدن به سرعت رسانه‌ای می‌شود. حادثه‌ی خمینی‌شهر از جمله‌ی این موارد است. در سالی که این اتفاق افتاد خبر آن به سرعت در رسانه‌ها منعکس شد و به تبع آن مسئولین در مقام پاسخ برآمدند و نتیجه این شد که مجرمین یکی‌یکی دستگیر شدند و به سرعت مجازات درباره آن‌ها به مورد اجرا گذاشته شد.
 
در این بین حتی بعضی از موارد تجاوز این پتانسیل را دارند که منجر به قانون‌گذاری‌های خاص شوند؛ هرچند تصویب‌کنندگان این دست قوانین نیز، اغلب با اتهام پوپولیست بودن مواجه هستند. به عنوان مثال در سال ۱۹۹۴ در ایالات متحده قانونی تصویب شد به نام قانون مگان؛ مگان کانکا دختربچه‌ای هفت ساله بود که توسط یک مجرم جنسی در ایالت نیوجرسی مورد تجاوز قرار گرفت و به قتل رسید. مجرم برای این‌که از خود ردی برجای نگذارد مگان را به قتل رسانده بود. قانون‌گذاران ایالات متحده مدتی بعد از این اتفاق قانونی را تصویب کردند که به موجب آن اطلاعات محل سکونت مجرمین سابقه‌دار جنسی در اختیار خانواده‌ها قرار می‌گرفت تا خانواده‌هایی که در همسایگی این افراد زندگی می‌کردند محافظت بیشتری از فرزندان خود بعمل آورند.
 
باری، به دنبال وقوع جرم تجاوز گاهی کار به جایی کشیده می‌شود که علاوه بر رسانه‌ها و افکار عمومی، پای سیاست‌مداران نیز به ماجرا کشیده شده و به مانند آن‌چه که گفته شد با وضع قوانینِ اغلب شدید، به مقابله با مجرمین می‌آیند و مجرمینی که چون مرتکب جرمی دلهره‌آور شده‌اند و عمل آن‌ها به هر دلیلی در رسانه‌ها انعکاس یافته مستحق مجازاتی شدید تشخیص داده می‌شوند.
 
اما آیا همه‌ی موارد تجاوز جنسی توسط پلیس و دستگاه قضا کشف می‌شود؟ آیا لزوماً مرتکبین جرم تجاوز از افراد غریبه با بزه‌دیده هستند؟ میزان صدمه‌های روانی‌ای که به دلیل تجاوز‌های خانوادگی به قربانی وارد می‌شود تا چه حد است؟ آیا متجاوزین به عنف را اکثراً فرودستان جامعه تشکیل می‌دهند؟
 
واقعیت این است که دامنه‌ی ارتکاب تجاوزات جنسی بسیار گسترده‌تر از اندک مواردی است که در رسانه‌ها منعکس می‌شوند. زنای به عنف یا همان تجاوز، جرمی است به قدمت بشریت. هرکجا که اجتماع انسانی‌ای هست این احتمال وجود دارد که این عمل صورت بگیرد. تجاوز از حاشیه‌ی شهرها و خیابان‌ها گرفته تا داخل منازل مسکونی اتفاق می‌افتد. در هر صورت این طبیعی است که رقم بالایی از تجاوزهای صورت گرفته کشف نشود. علت این امر نیز در بسیاری از موارد ترس بزه‌دیده از رفتن آبرویش و در معرض قضاوت نادرست قرار گرفتن از جانب اطرافیان است.
 
نتایج تحقیقات در کشورهای غربی نشان می‌دهد که برخلاف تصور رایج که تجاوز توسط آشنایان را امری نادر می‌پندارند، معمولاً نیمی از تجاوزها توسط آشنایان صورت می‌پذیرد. حتی برخی تا رقمی ۸۸درصدی را در مورد تجاوز نزدیکان گزارش کرده‌اند.
این آمارها بدین معناست که هرچند نهادهای مسئول درگیر مبارزه و برخورد با مواردی از تجاوز هستند که در رسانه‌ها سر و صدای زیادی برپا می‌کنند، لیکن رقم وحشتناکی از این جرایم در محل‌هایی حادث می‌شود که فکر کسی به آن نمی‌رسد و رسانه و پلیسی آن‌جا حضور ندارد و متأسفانه قربانی هم توان دفاع از خود را به دلایل مختلف ندارد. دختری را فرض کنید که توسط یکی از اعضای خانواده‌اش مورد اذیت و آزار جنسی قرار می‌گیرد؛ از آن‌جا که متجاوزینِ آشنا معمولاً مجرمینی مُصِر و سِمِج هستند، این افراد چه بسا سال‌ها از یکی از نزدیکان خود‌ سوء استفاده کنند.
 
در این حالت قربانی مقاومت درونی خود را به سبب تجاوزات مکرر از دست داده است. هم‌چنین از آن‌جا که بعد از اولین تجاوز، سایر اعضای خانواده یا حتی مقام‌های مسئول را در جریان نگذاشته است دیگر به دلیل ترس از دست رفتن آبرو، شهامت گزارش ظلمی که بر خود رفته است را نیز ندارد. حالا تصور کنید اگر فرد متجاوز پدر قربانی باشد؛ در این حالت چون پناهگاه فرزندان معمولاً پدرها هستند و کودکان در هر موردی که مظلوم واقع شوند به پدر پناه می‌برند،‌ در صورت مورد تجاوز قرار گرفتن از سوی وی به دلیل این‌که دیگر کسی را ندارند که نزدش به تظلم‌خواهی بروند دچار آسیب‌های شدید روحی خواهند شد.
 
نتایج تحقیقات بسیاری نشان داده است افرادی که از سوی آشنایان مورد تجاوز قرار می‌گیرند به نسبت افرادی که توسط غریبه‌ها مورد تجاوز قرار گرفته‌اند خیلی دیرتر می‌توانند به زندگی عادی بازگردند. چرا که اولی از حمایت اجتماعی برخوردار است، اما دومی ممکن است هیچ‌وقت جنایتی را که بر خویش رفته است نزد کسی بازگو نکند و بدین‌ترتیب یک عمر با عوارض روحی ناشی از تجاوز زندگی خواهد کرد.
به گزارش پارسینه، یک کلیشه‌ی نادرست دیگر هم درمورد متجاوزین به عنف وجود دارد و آن‌هم این است که تلقی عموم این است که اغلب این جنایات توسط فرودستان جامعه انجام می‌گیرد. مثلاً افرادی که تحت عنوان اراذل و اوباش از آن‌ها نام برده می‌شود. امروزه نتایج تحقیقات نشان می‌دهد که ارتباط معناداری میان جایگاه اجتماعی و ارتکاب بزهِ تجاوز وجود ندارد. چه بسا فرد متجاوز در لباس طبقه‌ی تحصیل‌کرده یا مرفه جامعه باشد و چه‌بسا جزء اراذل و اوباش. شاید از عللی که گمان می‌رود جمعیتِ متجاوزین را بیشتر اراذل و اوباش تشکیل می‌دهند به پوشش رسانه‌ای گسترده از جرایم آن‌ها بازگردد.
 
از قانون‌نامه حمورابی و شریعت حضرت موسی (ع) تا قوانین امروزی، قانون‌گذاران  مجازات‌های سنگینی را برای متجاوزین جنسیِ در نظر گرفته‌اند، لیکن دنیا در امر پیشگیری از وقوع این‌چنین جرایمی به خوبی عمل نکرده است. چرا که متأسفانه پیشگیری از جرایم مذکور مستلزم صرف وقت و هزینه‌ی بسیار و همکاری نهادها و سازمان‌های گوناگون است.
 
دردآور این است که همان زمانی که مسئولین بر طبل مبارزه با متجاوزین جنسی می‌کوبند در پس دیوارهای بلند خانه‌ها جنایاتی به مراتب شنیع‌تر در حال رخ دادن است و کسی را یارای کمک به قربانیان نیست.
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.