پاسخ یک حزب الهی به سئوال :"چرا خیلی از بچه هایی که برای ادامه تحصیل به خارج از ایران می روند دیگر بر نمی گردند؟"

چندی پیش یکی از دوستان سوال می کرد: "به نظر تو چرا خیلی از بچه هایی که برای ادامه تحصیل به خارج از ایران می روند دیگر بر نمی گردند؟" شاید انتظار داشت که یک جواب کلیشه مثل "مسائل سیاسی" یا "نبودن آینده شغلی در ایران" یا "کمبود امکانات" و یا حتی "جو گیر شدن و آرزوهای پوشالی" از من بشنود. ولی گرچه هر کدام از این دلیل ها تا حدودی می تواند درست باشد، ولی نظر من چیز دیگری است.
در سال های اخیر صحبت های بسیاری در مورد مهاجرت به خارج از کشور و دلیل فرار نیروی کار متخصص از ایران شده است. فیلم هایی مثل میراث البرتا و نوشته های متفکرین و جامعه شناسان و نویسندگان هم به این موضوع معطوف بوده است. البته من هیچ یک از دلایل ذکر شده را نفی نمی کنم. همه ی دلیل ها می تواند تا حدی درست باشد. برای هر انسان هم ممکن است دلیل کمی فرق کند و با دیگران متفاوت باشد. این ها همه درست. ولی اگر از من بپرسند از میان تمام دلیل های متفاوت که مطرح است، کدام یک از همه مهم تر است، خواهم گفت: "استهلاک تدریجی انسان در ایران".
 
اجازه دهید توضیح دهم.
از وقتی که ایران آمده ام، یعنی در همین چهار ماه اخیر، به صورت روزانه اتفاقاتی افتاده است که هر کدام روح و ذهن من را ولو اندک مستهلک کرده است. مثل قطره قطره آبی که بر روی یک سنگ بریزد. درست است که هر کدام از این قطره ها به خودی خود تاثیر خاصی ندارد، ولی با گذر زمان، همین قطره ها می تواند حفره ی چشمگیری در سنگ ایجاد کند. این همان معنی استهلاک در ذهن من است. این لیست فقط مال 4 ماه است و بسیار مختصر نوشته شده است. موردهای ذکر نشده زیاد است.
از وقتی آمده ام:
- فروشنده جنس ناقص و معیوب فروخته است، وقتی عیب را به او نشان می دهی نه تنها عذرخواهی نمی کند، بلکه وقیحانه آسمان ریسمان می کند. آخرش بدهکار هم شدم!!!
- همسایه هر موقع که عشقش بکشد، هر کجا که عشقش بکشد پارک می کند. سه ماشین دارد و یک جای پارک. محاسبه اش با شما.
- کسی که می خواسته پرده ی خانه را وصل کند، دائم امروز و فردا کرده است، حداقل 3 بار به ما دروغ گفته است و سر قرار نیامده است. دفعه ی آخر هم بعد از این که ما را 5 ساعت کاشته است، ساعت 11 و نیم نصف شب آمده است. طلبکار هم هست که چرا در را نصف شب برای او باز نکرده ایم و هزینه ی ایاب ذهابش را می خواهد از ما بگیرد.
- وضعیت نظام وظیفه مشوش است. می خواهند دو سال از عمر آدم را به زور از آدم بگیرند، و تا نگیرند و آن کارت پایان خدمت کوفتی را نگیری، نمی توانی آزادانه از کشور خارج بشوی. در اداره ی نظام وظیفه هم کسی درست و حسابی جوابگو نیست.
- تا سال 93 که من پرونده تشکیل داده بودم مشمول قوانین "نخبگان" می شدم. حالا که سال 94 شده است قوانین تغییر کرده است و می بایست دوباره دنبالش دوید تا بفهمیم چه به چه است.
- رفته ام بانک. از کارمند سوال می کنم که چقدر کار افتتاح حساب طول خواهد کشید؟ می گوید گوید چیزی نیست و سریع تمام می شود. حداقل یک ساعت بیش از آنچه ادعا کرده است طول می کشد.
- برای خریدن ماشین قرارداد امضا کرده ام، فروشنده ماشین که بنگاه است، با تاخیر 300% درصدی ماشین را تحویل داده است. آخر هم درخواست مبلغی بیش از مبلغ قرارداد کرده است، چون در طی زمانی که تاخیر کرده است قیمت ماشین افزایش پیدا کرده!
- ماشین خریده ایم. مجبوریم ببریم برای ما قفل کامپیوتر و قفل باطری و قفل زاپاس نصب کنند که مبادا کسی به ماشین دستبرد نزند. یعنی در جامعه ای زندگی می کنیم که از همان اول همه جای زندگی را باید قفل زد که در امان باشد!
- می بایست مدرک دکتری خودم را ارزش گذاری کنم! یعنی وزارت علوم باید بگوید آن شب ها که من تا صبح سر آزمایش بودم، جایزه و افتخارتی که کسب کرده ام، و آن همه مقالات بین المللی که نوشته ام ارزش دارد یا ندارد!؟؟
- فرم هایی که برای ارزش گذاری مدرک پر شود غیر دقیق و گیج کننده است. سفارت ایران در کشور محل تحصیل می بایست همه ی این مدارک را تایید کند و مهر بزند.
- مبل خریده ایم. آن چه آورده اند در خانه تحویل داده اند، با آنچه در نمایشگاه پسندیده بودیم یکی نیست.
- در شرکتی که شروع به کار کرده ام، وارد بزرگترین مناقصه تاریخ صنعت شیرین سازی آب ایران شده ایم. نیمی از مدارک مناقصه به زبان انگیلسی است. مدارک اشتباهات تایپی دارد! و بعضی از جمله ها از لحاظ گرامری غلط است! شرکت پیمان کار حدود 2 میلیون دلار برای تنظیم این اسناد گرفته است! تا آخرین روز تحویل اسناد هم، مدارک کارفرما با هم مغایرت دارد و بعضی از درخواست های کارفرما هنوز نامعلوم است.
- خدا را شکر حقوق ما را به موقع می دهند. شنیده ام بعضی از شرکت ها هنوز حقوق فروردین را هم نداده اند.
- ماشین ظرف شویی خریده ام، در مغازه می گویند "نصب رایگان" خواهد شد. کارمند آن شرکت چند روز بعد آمده است و نصب کرده است، در آخر فاکتور به من می دهد و درخواست پول می کند. سوال می کنم این دیگر چیست مگر نصب رایگان نبود؟ می گوید نصب رایگان بود ولی شیرآلاتی که به کار بردم هزینه دارد. پولش را دادم و رفت. رفتم سر کوچه شیرها را قیمت کردم، متوجه شدم شیرها را حداقل دو برابر قیمت حساب کرده است. این هم از نصب رایگان!
- می خواهی در تهران تردد کنی. برای این که از خانه ی پدرم به خانه ی پدرزنم بروم، مجبورم بیش از یک ساعت در ترافیک باشم. به اگزوز ماشین ها نگاه می کنم که همه پشت هم ایستاده اند. گویی این عمر و زمان و زندگی من است که دارد دود می شود.
- دلم خوش است که کشور اسلامی است... ولی می روم درون خیابان و زنی می بینم که کلا حجاب بر سر ندارد. حالم به هم می خورد که چه وقیحانه قانون می شکند. برای من قانون مهم است.
- موقع رانندگی افراد همواره تلاش می کنند که جلو بزنند. همه در صف ایستاده اند که بروند داخل خروجی، ولی عده ای تمام صف را رد می کنند و با تقلب سر ماشینشان را می کنند داخل.
- کلاس کارشناسی ارشد دانشگاه درس می دهم. دانشجوها با این سن و سالشان تقلب می کنند. کسی شرم نمی کند؟ از خودشان خجالت نمی کشند؟
- طرف ورود ممنوع آمده است، از جلو چراغ می زند که من بروم کنار تا ایشان رد شود!
- دائم افراد در حال ریختن آشغال بر روی زمین هستند. یک خانم جلوی چشم خودم آشغال بر روی زمین ریخت. بدون گفتن هیچ حرفی به جلوی او رفتم، آشغال را از روی زمین برداشتم، و به درون سطل زباله انداختم. ایشان هم برآشفت و من را مسخره کرد.
- زنگ زده ام پلیس 110 که بگویم فلان ماشین در کوچه پارک است ولی درش قفل نیست و شیشه اش پایین است. لطفا رسیدگی بفرمایید نکند که حادثه ای رخ بدهد. پلیس آمده است ماشین بدون قفل را در آن وضعیت می بیند. من را سین جیم می کند، آخرش هم می گوید دیگر به پلیس زنگ نزن، ماشین را رها می کند و می رود!!!
 
من عاشق کشورم هستم. ولی اگر روزی بزنم به سیم آخر و بخواهم این مرز و بوم را ترک کنم، نه به خاطر مسائل سیاسی است، نه به خاطر مسائل مالی، نه به خاطر آینده شغلی و غیره و غیره. به خاطر این خواهد بود که اینجا انسان استهلاک می شود. روح و ذهن آدم رفته رفته پژمرده و کثیف می شود. این حمله ی همه جانبه به انسان چیزی نیست که مسئولش رئیس جمهور یا یک فرد به خصوص باشد. کل جامعه آشفته و بی سر و سامان است، و این آشفتگی دقیقا همان چیزی است که به نظر من ایران را یک کشور جهان سوم می کند. هر موقع از این نوع مشاهدات می کنم که من را آزرده می کند، به خودم یادآوری می کنم که اینجا جهان سوم است. نباید انتظار داشت که مثل آلمان قطار حتی دو دقیقه هم تاخیر نکند. متاسفانه از طرفی بسیاری از مردم ما به شدت خودباخته اند. می خواهند هر طور شده با مارک لباس و پز ماشین مدرن و حرف های بی ارزش و آهنگ و رقص های وارداتی خودشان را مدرن کنند. فکر می کنند با این مسخره بازی ها از جهان سوم بودن در می آیند!
خدا را شکر که هنوز مسائلی مثل اعتکاف، حال و هوای ماه رمضان و نماز عید فطر، دسته های اباعبدالله در محرم، آرزوی پیروی و خدمت به راه امام و شهدا، و روی گل پدر و مادرم هست که من را علی رغم این همه آشفتگی در این کشور نگه دارد. امیدوارم کماکان دوام بیاورم.
منبع : 301040.blogsky
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۴۸
دایره مینا - ورشو، لهستان

خدا عمرت بدهد ! بنده هم تقریبا نصف ِ همین موارد را دیده ام !
یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۳:۱۹
۴۸
دایره مینا - ورشو، لهستان
البته که شما ساپورت می شوی - نخبگان! - و بسیاری از هم صنفان - یا در رده های دیگر نه وآخرش هم زدی به صحرای کربلا ولی یادت باشد الان همین شهر تهران -ظرف همین بیست سال ِ اخیر- یک معجونی ناهمگونی از تمامی ایران شده است و متاسفانه همه هم خرده فرهنگ های خود را بهمراه آورده اند و برای همین این چیز ها را بیشتر و دقیق تر می بینی !
یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۳:۲۵
۴۵
machan - لس انجلس، ایالات متحده امریکا

خوبه حالا. درسته که این مسائل است ولی نمی خواهد گندی که رژیم آخوندی به ایران زده را بر گردن جامعه بیاندازید. اگر اقتصاد سالم بود و آخوندها سر کار نیامده بودند نود درصد مسائل بیان شده اصلا وجود نداشت. پس بر میگردیم سر خط: رژیم دزد و فاسد و آدمکش
یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۳:۲۷
۵۵
محسن احمد علی - دبی، امارات متحده عربی

همه حرفا درست برادر من...اما نقش حکومت ها مهمترین عامل پیشرفت و عقب ماندگی افراد جامعه است.. میبینم که هنوز تو املا وانشای جوانان امروز خیلی اشتباه و غلط املایی وجود داره، در صورتی که قبلا هر روز برای بچه ها دیکته میگفتن و همینکار باعث شده بود حداقل درست بنویسند، اما الان چی،،؟؟؟ وقتی حکومت خراب باشد، مجلس خراب میشود، قوانین بهم میریزد. روسا و وزرا اعتنایی به زیر دستان نمیکنند. هرج و مرج زیاد میشه و هر کس بدنبال شود خویش ، به هر قیمتی میگردد. . اونوقت چه انتظاری از یک جامعه افسار گسیخته و در هم و برهمی که هیچ کنترلی در آن نیست داریم؟.. مردم هم خواسته و نخواسته، آلوده ی این سیستم خراب شده و جامعه را به قهقرا و نیستی سوق میدهند.. درد تو . درد همه ماست .
یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۳
۶۷
Mahvelat - فرانکفورت، آلمان

جهان سومی هستی دیگه اقای دکتر،دنبال همون دسته های ال عبأ و پیروی از امال امام راحلت باش،اقای دکتر شرف رو میشناسی؟ کیلو چنده؟؟؟؟؟
یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۳:۴۴
۵۳
Big_Bang - دورتموند، آلمان

مشکله تو اینه که کاملا به ایران باز نگشتی. اگر در آلمان هم خودت رو تطبیق ندی و سر موقع به قطارت نرسی، جا می‌‌مونی، به کارت نمیرسی، اخراج میشی‌، قسطت عقب می‌‌افته، زیر بار قرض میری، بدبخت میشی‌، غصه می‌خوری، دپرس میشی‌ و مجبور میشی‌ خودتو بندازی زیر همون قطار. هر کشوری آدابو رسوم خودشو داره. ایران کشوری که برای تفریح و هیجان به شاه و تاریخ و نسل خودش براحتی تًف کرد و اونو با یه مشت پشمو چرندیات عوض کرد.
یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۳:۴۵
۶۰
chupan - یونشاپینگ، سوئد

یک توضیح کامل از وصف حال وهوای زندگی در ایران.
یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۳:۵۵
۵۱
اصحاب کهف - کلن، آلمان

اگه خط آخر رو نمیگفت نمیفهمیدم که حزب اللهیه،بنظر سالم میومد بنده خدا!!
یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۴:۱۳
۳۸
eydad - مونترال، کانادا

در همین کانادای کشور جهان اول حداقل80 درصد این مشکلانی که گفتی رو من باهاش برخورد کردم. چه جوریه که اینجا باعث استهلاک روح نمیشه ؟! از ماده غذایی تاریخ مصرف گذشته بگیر تا تصمیمات یک شبه قوانین دانشگاهی و مهاجرتی تا دزدی دوچرخه و ...ما ایرانی ها هر فقط بلدیم غر بزنیم از حکومت ناراحتیم و دوست داریم هر مشکلی رو اونقدر بزرگ کنیم بگیم تقصیر این حکومته. یاد اون یارو افتادم که راه میرفت و میگفت : بدون هیچ دلیلی ....ننه رفسنجانی!
یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۴:۴۲
۴۳
be_pa.khaste - هارلم، هلند

دوست عزیز آیا از خودت هم سوال کردی که چند % مردم مقصر هستن ؟و چند % امام و رهبر فرزانه جناب علی ؟و آیا اگر به جا همون ناساب بودی که فردا قراره اسباب اسسیش کف کوچه باشه شک نکن که شما هم چند برابر می‌گرفتی از خریدار .پس لطفا یه بازبینی در نگارشتون بفرماید
یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۱
۹۴
mountainman - استکهلم، سوئد

اینو هم اضافه کنین. دوستم تعریف میکرد رفته تهران یا همون تهرون و هفت هشت تا هتل گشته ولی همه گفتن اتاق نداریم چون با لهجه و قیافه ی افغانی بودش ولی تو هتل بعدی پاس سوئدی شو نشون میده اتاق میگیره. این مال ده بیست سال پیش نیستا همین نوروز امسال بودش
یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۵:۰۷
۶۹
amir-amir - تورنتو، کانادا

افکار شما قابل و ارزشمند است ولى توجه داشته باشىد که یک کودک از بدو خلقت همیشه تابع محیط اطراف خویش است و آموزش و پرورش او اگر مبتنى بر خرافات و سوداگرى دینى اینکه در ازاى فرستادن مٽلا هزار صلوات و یا دعاى فلان راه بهشت برایش هموار خواهد شد نتیجه اش این مى شود که کودک با تعالیم انسانى آشنا نشود و در آینده نیز جز منافع شخصى ارزش هاى انسانى را برایش احترام قائل نشود و این متاسفانه از سال ٥٧ ببعد افزایش پیدا کرده که خود دلیلى بر آموخته هاى ناهنجار و نامناسب است که بر تعداد قابل توجهى از کودکان ایرانى تاٽیر مخرب داشته است
یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۵:۴۱
۵۸
مدافع حق - مادرید، اسپانیا

تمام درد بى درمونت بى حجابى زنان بود که جون ننه ات حالت هم بهم خورده . مردک یابو
یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۶:۰۷
۴۰
سهیل ایرانی - برلین، آلمان

من خوب اینجور آدما را میشناسم. برای اینکه خودشون را ثابت کنن تقصیر را میندازن گردن مردم. مثال نقضشم اینکه مردم ایران قبل و بعد انقلاب یا مردم کره شمالی و جنوبی؛ یکی هستن فقط نوع حکومته که متفاوته. من میگم مردم و حکومت روی هم تاثیر متقابل دارن اما تاثیر حکومت خیلی بیشتره. تو فضای سیاسی ایران ما یه سیاه چاله خیلی بزرگ وجود داره به مرکزیت ولایت فقیه که حلقه دورش را هزار فامیل تشکیل میدن و کسایی که بتونن به این هزار فامیل نزدیک بشن. جاذبه قدرت این سیاه چاله ماهیت مردم ما را عوض کرده و باعث شده برای پیشرفتشون تنها راه را رانت و فساد از طریق نزدیکی به این مرکز قدرت ببینن. این سیاه چاله باید از بین بره تا مردم ما به شرایط عادی برگردن. دو راه وجود داره راه کوتاه مدت و راه بلند مدت. راه کوتاه اینه که مردم خون بدن، خیلی خون بدن تهش معلوم نیس چی بشه. راه بلند مدت اینه که مردم صبر کنن تا زمان این سیاه چاله را از بین ببره که اونم معلوم نیست با چه خسارات مادی و انسانی همراه باشه. مشکل بزرگ اینه که ایران از اقوام مختلف تشکیل شده که هر کدوم به فکر استقلال خودشونن و با هم همبستگی ندارن. همون بهتر بریم.
یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۶:۱۳
۵۴
رزم جو - لوس انجلس، ایالات متحده امریکا

هرکجای دنیا باشید این مشگلات هست یجا کم یه جا بیشتر هرکی‌ بگه نه دروغ میگه. به قول قدیمیا آسماون هرکجا باشی‌ آبی هست. این قدر قر نزن عمو ....
یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۶:۴۱
۳۵
پروردگار - تهران، ایران

همه اینا که گفتی نتیجه حکومت ارازل و اوباش جمهوری اسلامی است که کم کم استانداردهای خودشان را در جامعه ایران در بین اقشار پایین جامعه تسری داده اند. رقابت سالم در کشورهای غربی اجازه نمی دهد هیچ سرویس خدماتی و یا هیچ برند تجاری سر مشتری کلاه بگذارد
یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۶:۴۴
۴۵
Dara20 - تهران، ایران

حاج آقا روزگاری همین مردم متین و ارزش دوست بودند و انسانیت در این مرز و بوم پر بها بود اما همین سیاست دژخیمانه دین مداران ریاکار که شما به قوانین بیمار گونه و انسان ستیزانه آنان احترام می‌‌گذارید این جامعه و مردمان آنرا بیمار و ذلیل نمود. شما از قوانینی حرف میزانی‌ که در ضدیت با حقوق اساسی‌ مردم تدوین شده تازه همین قوانین متوحش را قانون گذاران قانون گریز مدام نغز میکنند و هیچکدامشان پای بند به آن نیستند. دین هم که فاتح ش خوانده شده و مردم پشیزی برای اسلام تان احترام قائل نیستند. آری این شماها با این تفکرات بیمار و سیاست عین دیانتتان بود که همه چیز را ویران کرد.
یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۸:۱۱
۴۴
franktehrani - ونکوور، کانادا

همه اش به خاطر این صدا و سیمای مزخرفه که سالیان سال با مذهب افکار مردم رو به عقب روند.این همه برنامه های مزحک و فیلم و سریالهای خنک که احتحزا و بی احترامی و فحش درش وجود داره جامعه رو به ویرانی میکشه. نبودن قوانین جدید که با شرایط زمان مورد تجدید و بازبینی قرار بگیره. به مردم باید قوانین رو یاد داد و از مدارس کمک گرفت.
یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۸:۱۴
۴۴
Daneshjou - شیکاگو، ایالات متحده امریکا

اقاى دکتر، همه ى اینها که گفتى و هزاران نابسامانى دیگر که هنوز تجربه نکرده اید همه از نشانه هاى جامعه اى است که در ان عقل و منطق نه توسط حکومتى ها خریدار دارد و نه توسط ٩٩.٩ درصد مردم. اگر سفرنامه هاى فرنگى مثل کتاب لرد کرزن، خلقیات ما ایرانیان از محمد على جمالزاده، چند کتاب مشابه از صادق هدایت، جامعه شناسى نخبه کشى از على رضاقلى و دهها کتاب مشابه را بخوانید متوجه خواهید شد که تنبلى، بى دقتى، دروغ، دو رنگى، خالى بندى، بى نظمى، بى مسئولیتى، زیاده طلبى و دهها اخلاق و عادت زشت دیگر با روح و فکر و عمل ایرانیان عجین شده و حکومت حضرت مسیح هم نخواهد توانست این ملت را تغییر دهد مگر انکه تک تک ایرانیان اصلاح فرهنگى را از خود شروع کنند. حتى اگر یک کبوتر، سگ، گربه و درخت هم از فرنگستان به ایران مهاجرت کنند ان مملکت را به صد دلیل محیطى مناسب براى زندگى نخواهند یافت.
یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۹:۲۲
۶۵
سلطنت طلب - ابوظبی، امارات متحده عربی
خلایق هرچه لایق ،این ملت ارزشش بیشتر از این نیست حکومت اخوندی براتون مستدام باد تا زمانی که دین اخوندا رو دارید حقتونه
یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۲۰:۳۶
۸۰
ایوان مدائن - فرانکفورت، آلمان

اینهمه بلا سرت آمده حالت بهم نخورده و بی‌ قانونی نیست ولی‌ یک زن را که دیدی حجاب درستی‌ نداشته حالت بهم خورده و بی‌ قانونی است! حقا که حزب‌اللهی خرفتی و همه اینها حقته
یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۲۱:۲۶
۴۰
naghavi13 - ملبورن، استرالیا
متاسفانه درسته. من وقتی‌ اومدم استرالیا فکر می‌کردم از دست جومهری اسلامی دارم فرار می‌کنم. ولی‌ بعد از ۲ سال متوجه شدم که نه ۷۰ درصد به خاطر همین مسائلی‌ که تو این مقاله اومده و ۳۰ درصد به خاطر مسائل دیگه که یه مدت باعث افسردگی شد. ولی‌ چه می‌شه کرد. امیدوارم یه روز هممون به خودمون بیایم و شروع به اصلاح خودمون بکنیم
یکشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۲۲:۱۸
۵۴
bachchetehroon - ونکوور، کانادا

[::eydad - مونترال، کانادا::]. جنابِ ایداد از منترأل که از کانادا میگی‌ اگه انقد آخه چرا تشریف نمیبرید شابدولعظیم،که همه جای دنیا مثل ایران است. ما هم در همین کانادا زندگی‌ می‌کنیم و یک دفعه از این مسائلی‌ که برای شما پیش آماده ندیدیم. این را میگن نمک را خوردن و نمکدان را شکستن که باعث تاسف است.............البته این شره هiل این نخبه محترم هم نشان از این دارد که این نخبه خیلی‌ نخبه و احتمالا از
دوشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۰۴:۱۵
۵۸
سلام لبخند - تهران، ایران
عجب ادم ناشکری هستی . بده این همه سرگرمی تو کشورت داری ؟ بی جنبه !!
دوشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۱
۵۶
dorood bar shah - نمور، بلژیک
قدر شاه رو ندونستید حالا بکشید۰
دوشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱:۵۰
۵۷
simairani - کاشان، ایران
"اصحاب "و " سلام لبخند" کامنتاتون حرف نداشت.
‌سه شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۶:۱۰
۵۴
Time-to-say-goodbye - تورنتو، کانادا
دوست من اگر از فروشگاه ایرانی‌ خرید نکنی‌ جنس تاریخ مصرف گذشته نمی‌گیری، اگر با وجود این همه مهاجر جدید رانندگی‌ عجیب قریب نبینی عینک لازم داری. اینم یادت باشه که کبک کانادا نیست، اگر باور نمیکنی‌ از یه کبکی بپرس، هر سال دارن زور میزنن که از کانادا جدا بشن و بالاخره هم این اتفاق میفته، دیر و زود داره. در آخر اگر انقدر بهت بد می‌گذره عزیزم برگرد به میهن اسلامی، قر زدن ممنوع !!
جمعه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۲۲:۳۰
۵۷
اردشیر یکم - خوزستان، ایران
این یک نمونه از شستشوی مغزی است....در کشور ما الهیت بر انسانیت ارجهیت دارد اصلا در اسلام انسانیت معنی ندارد..تاره این مثلا روشنفکرمسلمان اینهمه نکبت را میبیند و حاضر نیست آن را به پای اعتقادات ضد انسانی در دین حیوان پرور اسلام بیاندازد...بگونه ای مغزش شستشو داده شده که قادر به نیست ببیند همه کشورهای ملتزم به اسلام جوامعی عقب مانده هستند.
یکشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۰۰:۰۳
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.