نامه عاشقانه شهید خلبان عباس دوران به همسرش

پارسینه: متن نامه شهید عباس دوران به همسرش در روزهای آغاز جنگ بدین شرح است:
 
خاتون من , مهناز گلم سلام
 
بگو که خوب هستی و از دوری من زیاد بهانه نمی گیری برای من نبودن تو سخت است ولی چه می شه کرد جنگ جنگ است و زن و بچه هم نمی شناسد.
 
نوشته بودی دلت می خواهد برگردی بوشهر. مهناز به جان تو کسی اینجا نیست همه زن  و بچه هایشان را فرستادند تهران و شیراز و اصفهان و ....
 
علی هم ( سرلشگر خلبان شهید علیرضا یاسینی ) امروز و فرداست که پروانه خانم و بچه ها را بیاورد شیراز دیشب یک سر رفتم آنجا.
 
علیرضا برای ماموریت رفته بود همدان از آنجا تلفن زد من تازه از ماموریت برگشته بودم و می خواستم برای خودم چای بریزم که گفتند تلفن. علی گفت مهرزاد مریضه پروانه دست تنهاست .
قول گرفت که سر بزنم گفت : نری خونه مثل نعش بیفتی بعد بگی یادم رفت و از خستگی خوابم رفت , می دانی این زن و شوهر چه لیلی و مجنونی هستند.
پروانه طفلک از قبل هم لاغرتر شده مهرزاد کوچولو هم سرخک گرفته و پشت سرش هم اوریون , پروانه خانم معلوم بود یک دل سیر گریه کرده . به علی زنگ زدم و گفتم علی فکر کنم پروانه خانم مریضی مهرزاد را بهانه کرده و حسابی برات گریه کرده است.
علی خندید و گفت : حسود چشم نداری توی این دنیا یکی لیلی من باشه ؟ دلم اینجا گرفت عینکم رو زدم و همان طور با لباس پرواز و پوتین هایی که چند روز واکس نخورده نشستم تا آفتاب کم کم طلوع کنه . یاد آن روز افتادم که آورده بودمت اینجا , تو رستوران متل ریسکس نمی دونم شاید سالگرد ازدواج یکی از بچه ها بود.
اگر پروانه خانم و بچه ها توی این یکی دو روز راهی شیراز شدند برایت پول می فرستم . خیلی فرصت کم می کنم به خونه سر بزنم , علی هم همینطور حتی فرصت دوش گرفتن رو هم ندارم . دوش که پیشکش پوتینهایم را هم دو سه روز یکبار هم وقت نمی کنم از پایم خارج کنم . علی که اون همه خوش تیپ بود رفته موهایش رو از ته تراشیده من هم شده ام شبیه آن درویشی که هروقت می رفتیم چهارراه زند آنجا نشسته بود.
بچه های گردان یک شب وقتی من و علی داشت کم کم خوابمون می برد دست و پایمان را گرفتند و انداختند توی حمام آب را هم رویمان باز کردند . اولش کلی بد و بی راه حواله شان کردیم اما بعد فکر کردیم خدا پدر و مادرشان را بیامورزد چون پوتینهایمان را که در آوردیم دیدیم لای انگشتهایمان کپک زده است.
مهناز جان مواظب خودت باش این حرفها را نزدم که ناراحت بشی بالاخره جنگ است و وضعیت مملکت غیر عادی . نمی شود توقع داشت چون یک سال است ازدواج کردیم و یا چون ما همدیگر را خیلی دوست داریم جنگ و مردم و کشور را رها کرد و آمد ونشست توی خانه .
از جیب این مردم برای درس خواندن امثال من خرج شده است پیش از جنگ زندگی راحتی داشتیم و به قدر خودمان خوشی کردیم و خوش بخت بودیم به قول بعضی از بچه های گردان خوب خوردیم و خوابیدیم الان زمان جبران است اگر ما جلوی این پست فطرتها نایستیم چه بر سر زن و بچه و خاکمان می آید . بگذریم از بابت شیراز خیالت راحت آنجا امن است کوه های بلند اطرافش را احاطه کرده و اجازه نمی دهد هواپیماهای دشمن خدای ناکرده آنجا را بزنند. درباره خودم هم شاید باورت نشه اما تا بحال هر ماموریتی انجام دادم سر زن و بچه های مردم بمب نریختم اگر کسی را هم دیدم دوری زدم تا وقتی آدمی نبوده ادامه دادم.
لابد خیلی تعجب کردی که توی همین مدت کوتاه چطور شوهر ساکت و کم حرفت به یک آدم پر حرف تبدیل شده خودم هم نمی دانم به همه سلام برسان به خانه ما زیاد سر بزن مادرم تو را که می بیند انگار من را دیده . سعی می کنم برای شیراز ماموریتی دست و پا کنم و بیایم تو راهم ببینم همه چیز زود درست می شود.
دوستت دارم خیلی زیاد
مواظب خودت باش
همسرت عباس - مهر ماه 1359
__________________
زندگینامه عباس دوران
سرلشکر خلبان عباس دوران (زاده ۲۰ مهر ۱۳۲۹ در شیراز - درگذشته۳۰ تیر ۱۳۶۱ در بغداد) از خلبانان جنگنده مک‌دانل داگلاس اف-۴ فانتوم ۲ نیروی هوایی ایران بود که در ماه‌های آغازین جنگ ایران و عراق نقش مهمی در بمباران اهداف دشمن عراقی ایفا کرد. خلبان عباس دوران در دو سال اول جنگ بیش از ۱۲۰ عملیات و پرواز برون مرزی موفق داشت.
عباس دوران در سال ۱۳۲۹ در شهر شیراز به دنیا آمد. دوران کودکی، نوجوانی و جوانی را در شیراز گذراند و پس از اخذ مدرک دیپلم در سال ۱۳۴۹ به خدمت سربازی رفت.
 
پس از پایان دوره وظیفه، به‌دلیل علاقه به‌یادگیری فن خلبانی در سال ۱۳۵۱ وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شاهنشاهی ایران شد و پس از طی دوره مقدماتی پرواز در ایران، برای ادامه تحصیل و فراگیری دوره تکمیلی خلبانی به آمریکا اعزام شد. وی با اخذ نشان و گواهی‌نامه خلبانی از دانشکده خلبانی پایگاه نیروی هوایی کلمبوس به ایران بازگشت و با درجه ستوان‌دومی در پایگاه هوایی همدان مشغول به‌خدمت شد.
همسر وی «نرگس خاتون دلیری فرد» نام داشت. در زمان آخرین پروازش، پسرش امیررضا، یک سال و نیم سن داشت.
با شروع جنگ ایران و عراق، او در پست افسر خلبان شکاری و معاونت عملیات فرماندهی پایگاه سوم شکاری (که در آغاز جنگ به پایگاه هوایی شهید نوژه نامیده شده بود) مشغول خدمت بود و پس از مدتی، برای ادامه پروازهای جنگی به پایگاه ششم شکاری بوشهر منتقل شد.
دوران در ۷ آذر ۱۳۵۹ و در جریان جنگ ایران و عراق و در طی عملیات مروارید، اسکله الامیه و البکر را غرق کرد.از آنجایی که بخش مهمی از صادرات نفت عراق از طریق این دو سکوی عظیم نفتی واقع در مصب اروندرود عملی می‌شد، با انهدام این سکوهای نفتی عملاً صادرات نفت عراق از طریق دریا قطع گردید. وی همچنین در عملیات فتح‌المبین بسیار موفق عمل کرد.
آخرین پروازصدام حسین پیش از جنگ و در اجلاس سران عدم تعهد در هاوانا، میزبانی بغداد را برای اجلاس بعدی گرفته بود تا ژست یک صلح طلب را به نمایش بگذارد. او با ترسو خواندن خلبانان ایرانی گفته بود: «هیچ خلبان ایرانی جرات نزدیک شدن به آسمان بغداد برای برهم زدن اجلاس را ندارد.»
 
در حالی که تلاش‎‎های دیپلماتیک برای تغییر محل اجلاس عدم‎تعهد از سوی وزارت خارجه و دولت ایران در جریان بود،نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در صدد انجام حملاتی به بغداد برآمد تا عدم امنیت این شهر برای برگزاری اجلاس را ثابت کند.عباس دوران برای جلوگیری از تشکیل کنفرانس سران غیرمتعهد‎ها در تاریخ بیستم تیر سال ۱۳۶۱ مقارن با ژوئیه ۱۹۸۲ مأموریت یافت تا پایتخت عراق را ناامن نماید.در ۳۰ تیر ۱۳۶۱ شش خلبان نیروی هوایی با سه فروند هواپیمای جنگنده برای این عملیات آماده شدند. یکی از این خلبانان عباس دوران بود. تصمیم بر این می‎شود که سه فروند فانتوم کاملا مسلح به پرواز درآیند. هر سه تا مرز پرواز کنند و تنها دو فروند از مرز گذشته و به هدف حمله‎ور شوند و فانتوم سوم در همان جا منتظر بماند تا در صورت نیاز به آن‎ها بپیوندد. خلبانان مأموریت یافتند روی بغداد عملیاتی انجام دهند. هدف آن‎ها بمباران پالایشگاه «الدوره» بغداد، نیروگاه اتمی بغداد و پایگاه الرشید یا ساختمان هتل اجلاس عدم تعهد بود. هر سه تا مرز پرواز می‎کنند آن‎گاه یکی جدا شده و دو فروند دیگر به فرماندهی دوران وارد خاک عراق می‎شوند. هواپیما‎ها تا ۱۵ کیلومتری بغداد پیش می‎روند ناگهان جنگنده‎ها با دیوار آتش و پدافند دشمن روبه‎رو می‎شوند و در همین فاصله چند گلوله به یکی از هواپیما‎ها برخورد می‎کند. با اصابت این گلوله‎ها، موتور سمت راست هواپیمای دوران از کار می‎افتد ولی او بازهم تصمیم به ادامه عملیات می‎گیرد. بنابراین هواپیما‎ها به‎سمت جنوب شرقی شهر بغداد که پالایشگاه «الدوره» در آن‎جا بود ادامه مسیر می‎دهند و با این‎که پدافند دشمن بسیار قوی است اما تمام بمب‎‎ها را روی این پالایشگاه تخلیه می‎کنند. بعد از تخلیه بمب‎‎ها به مسیری ادامه می‎دهند که در واقع این مسیر در نهایت به سالن کنفرانس سران غیرمتعهد‎ها ختم می‎شده است.در همین زمان عقب هواپیمای دوران نیز مورد اصابت چندین گلوله ضدهوایی قرار می‎گیرد؛ به‎طوری که قسمت عقب جنگنده از بین می‎رود. در این لحظه هواپیما در آتش می‎سوزد، عباس از خلبان عقب (منصور کاظمیان) می‎خواهد که هواپیما را ترک کند اما جوابی نمی‎شنود، به همین علت دکمه خروج اضطراری کابین عقب را می‎زند و کاظمیان به بیرون پرتاب می‎شود و به اسارت در می‎آید.دوران در این لحظه طبق گفته‎‎های قبلی خود تصمیمی مبنی بر ترک هواپیما ندارد.در حالی که کاظمیان، همراهش، با چتر نجات به بیرون پرید، وی با صرف نظر کردن از خروج اضطراری، هواپیمای فانتوم (اف۴) صدمه‌دیده خود را که در آتش می‌سوخت، با هدف ناامن جلوه دادن شهر بغداد، به هتل محل برگزاری هفتمین دوره اجلاس سران جنبش غیرمتعهدها کوبید و مانع از برگزاری این اجلاس در کشور عراق شد.این عملیات تحت عنوان عملیات بغداد نام گرفت.
 
به این صورت در اواسط ژوئیه ۱۹۸۲ بود که سازمان وحدت آفریقا هم اعلام کرد که بغداد محل مناسبی برای گردهمایی غیر متعهد‎ها نیست بعد از آن‎هم کوبا اعلام کرد کنفرانس سران در بغداد تشکیل نخواهد شد.پیشنهاد عراق برای میزبانی کنفرانس وزیران خارجه هم که قرار بود قبل از اجلاس سران برگزار شود، مورد استقبال قرار نگرفت.سرانجام در سپتامبر ۱۹۸۲ فیدل‎ کاسترو طی نامه‎ای رسما اعلام کرد که اجلاس بعدی در دهلی نو، هفتم مارس ۱۹۸۳ تشکیل خواهد شد و همه کشور‎های عضو با این تصمیم موافقت کرده‎اند و بدین ترتیب شکست بزرگ سیاسی برای صدام رقم خورد.

از پیکر وی، بیست سال بعد در سال ۱۳۸۱ تکه‌ای از استخوان پا به ایران بازگشت که در ۱۰ مرداد ۱۳۸۱ خانواده وی آن‌را طی مراسمی رسمی با حضور مسئولان کشوری و لشکری، خانواده و بستگان در شیراز به خاک سپردند. 


منبع: ویکی‌پدیا
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۵۶
ramin-cph - کپنهاگ، دانمارک

اگه این مملکت یه مرد مثل تو داشت ،الان وضع ما این نبود. مردای واقعی که رفتند. تو افتخار مایی نه سلیمانی ها.
‌سه شنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۳:۵۴
۷۳
همسایه دکتر شریعتی - ایران، ایران

بعد از خوندن این متن به یاد دوستان همسنگرم افتادم که چقدر پاک و بی آلایش بودن وچه بی ادعا یاد همت و باکری بخیر که ماهها کنارشون بودم ویاد عباس دوران که سعادت دیدنشو نداشتم. حیف شدند که رفتند و خوش بحالشون که نیستند تا این مفت خورهای سوارشده برگردن مردم رو ببینن و خوش بحالشون که نیستند که ببینن خونشون رو که در راه وطن دادن از جیب چه کسانی سر درآورده. باور کنین روزی نیست که یاد شهیدان این کشور نباشم و لعنت و نفرین بر بانیان این همه ظلم نکنم
‌سه شنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۴:۰۳
۴۴
fdsa60 - تهران، ایران

برای عباس دوران لقب شیر مرد بسیار کم است .او یکی از بهترین و شجاع ترین خلبانان ایرانی بود که در راه وطن شهید شد. عباس دوران مظهر شجاعت دلیری و ایرانی بودن است. روحت شاد شهید راه وطن
‌سه شنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۴:۱۸
۵۴
mlowes - واشنگتن، ایالات متحده امریکا

با درود فراوان به دوران و دوران ها. اینها همگی‌ تربیت شده نسل شاهنشاهی ارتش ایران بودند. همون نظامی که بیش از ۳۶ ساله که سعی‌ میشه به عنوان میهن فروش نشون داده بشه ولی‌ هرچه که بیشتر می‌گذره، میبینیم که تاریخ عکسش رو ثابت میکنه. عباس دوران و هم نسلی هاش در هر درجهی از ستوان تا تیمسار، آخرین نسلی بودند که حاضر بودند جونشون رو آگاهانه فدای این آب و خاک کنند. اگر چنین اتفاقی امروز می‌افتاد، همه نظامیان امروزی از سر جوخه گرفته تا تیمسار و سردار با نخستین پرواز در انگلیس و آمریکا نشسته بودند. بیهوده نیست که ما امروز دائم بچه‌هاشون رو میبینیم و بچه‌های همین میهن فروشان چیزی جز بد گفتن به رژیم بلد نیستند که مثلا شناخته نشن!
‌سه شنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۴:۲۲
۳۹
Shahrokl-l - تهران، ایران

خمینى کثیف میدونست زمانى که دروغهاش رو شه همینا که واسش انقلاب کردن و رفتن جنگ ضد خودش انقلاب میکنن واسه همین جنگ رو ادامه داد که این جوونهاى شجاع رو که جلوى خمپاره و گلوله وایمیستادن نابود شن نسل ما دل و جرأتِ اون نسل رو نداررررره
‌سه شنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۲
۵۵
Hameye Iran - ایران، ایران

روحت شاد،مرد بزرگ...
‌سه شنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۵:۰۰
۵۵
نیایش - تهران، ایران

لعنت به پست فطرتهایی که جنگ رو شروع کردن و ادامه دادن و ادامه دادن تا مجبور شدن جام زهر رو کوفت کنند و از بچه های نوجوان و جوان مردم به اسم یکبار مصرف نام ببرند و بچه های خودشون بفرستند کانادا و امریکا . ای لعنت بر همتون
‌سه شنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۵:۰۲
۶۱
bidad - اتلانتا، ایالات متحده امریکا
واقعا؟یاد تمام عکس؟انی‌ که؟ به خاطر وطن؟ جان؟ خود؟ رو؟ فدا؟ کردن؟به خیر؟
‌سه شنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۵:۰۹
۴۸
دایره مینا - ورشو، لهستان

یکی از بهترین کسانی که در زمان دوران رژیم شاه خلبانی را با درجه ستوانی تمام کرد و زمان جنگ هم یکی از شش نفری بود که در زمان اجلاس کنفرانس غیر متعهد ها در بغداد بر فراز بغداد پرواز کرد و در این راه جان خود را از دست داد روحش شاد - مرد هم مردهای اونموقع - !
‌سه شنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۵:۲۳
۵۷
simairani - کاشان، ایران

خیلی دلم گرفت. این همه صافی و صداقت، این همه احساس مسولئیت. این جنگ مزخرف چه انسانهایی رو از جامعه گرفت، چه پدر‌های از کانونِ خانواده‌ها جدا کرد.قول دادم به کسی‌ لعنت نفرستم ولی‌ یادآوری جنگ بیحاصل و بیمورد تا وقتی‌ زنده‌ام منو آتیش می‌زنه.
‌سه شنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۶:۴۹
۵۴
sheyvar - ارسباران، ایران

مهناز نبود همسرش ، . همسر وی «نرگس خاتون دلیری فرد» نام داشت. در زمان آخرین پروازش، پسرش امیررضا، یک سال و نیم سن داشت
‌سه شنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۶:۵۹
۴۹
IRAN E AZAD - هورتن، نروژ

درود بر شرف این عزیزان که با جان خود مملکت کهن مان را از دست یازی اعراب حفظ کردند.‌ای کاش حد اقل سایت ایرانیان یوو کی‌ نامه ایشان را بدون سانسور و کامل منتشر میکرد.
‌سه شنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۷:۵۸
۳۹
سیراب ازسراب - شیراز، ایران

حالا بعد از این همه سال یک نفر بیاد فایده جنگ رو بگه اینجا همه بفهمیم فایده جنگ چی‌ بوده
‌سه شنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۹:۲۳
۶۰
farokhzad - کنت، انگلستان

حس میهن پرستى واقعا در تمام ان جوانها بود ولى این رژیم وطن فروشى را زرنگى عنوان کرده براى ملت شرم بر این رژیم تازى پرست
‌سه شنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۹:۵۳
۴۵
مترلینگ - منچستر، انگلستان

تمام کسایی که در دفاع از این اب وخاک جان باارزششون رو فدا کردند قابل تقدیر هستند روحشون شاد وخوش به سعادتشون که نیستن ببینن اینهمه فداکاری و خون پاکشون شده کاسبی برای یه مشت وطن فروش ضد ایرانی
‌سه شنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۰:۳۰
۱۰۸
leila leila - گوتنبرگ، سوئد

کجایند مردان بی‌ ادعا
‌سه شنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۲:۲۵
۵۳
Orginal tabrizi - استکهلم، سوئد

افسوس و صد افسوس. در واقع انها مانده اند، ماییم که رفته ایم.
‌سه شنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۲:۳۵
۶۵
سلطنت طلب - ابوظبی، امارات متحده عربی

روح این مرد بزرگ شاد،سرگذشتش رو بارها خوندم،خدا شاهنشاه رو رحمت کنه چه نیروی زبده و با هیبت و چه جوانان غیور برای ایران تربیت کرد که همه از جان خود برای میهن گذشتتد ،امروز اخوندا نیروی هوایی رو نابود کردند و ما هیچ هواپیمای درستی نداریم و از همه مهمتر جوانان معتاد و بی رگ رو پرورش دادن که انگیزه ای برای جنگ ندارن
‌چهارشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۱:۴۸
۴۳
کار درست - بوداپست، مجارستان

درود و هزاران هزار درود به ارواح پاک تمامی شهیدانی که برای این آب و خاک جان خودشون رو فدا کردند. خلبانان ما بسیار نقش مهمی رو در جنگ ایفا کردند و همین این کسی بود با انجام پروازهای برون مرزی و عملیاتی ،‌رادیو پدافند ضد هوایی عراقیها صدایش رو ضبط کرده بود تا بتوانند سریعآ شناساییش کنند.
‌چهارشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۵:۱۳
۶۷
behzad50 - اورنج کانتی، ایالات متحده امریکا

حیف از این شیر مردها حیف ....روحت شاد.
‌چهارشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۲:۰۸
۴۴
Daneshjou - شیکاگو، ایالات متحده امریکا

کدام ایرانى است که نامه هاى این چنینى از فرزندان دلیر این مرز و بوم را بخواند و خون گریه نکند ؟ صد افسوس که این دلیران و بازماندگان عزیز انها قربانى خشم کور و نادانى مشتى دانشجوى دیوانه شدند که در ابان ١٣٥٨ سفارت امریکا در تهران را اشغال کردند و فاجعه ى جنگ ایران و عراق و هزار فاجعه بعد از ان مانند ویرانى ایران، شهادت صدها هزار عباس دوران و عباس بابایى و بیوه و یتیم شدن صدها هزار ایرانى را رقم زدند. یادتان نره که جیمى کارتر رئیس جمهور وقت امریکا ابراز امیدوارى کرد که جنگ عراق علیه ایران موجب ازادى گروگانها خواهد شد. نتیجه این همه جان فشانى این شد که اخوند هاى مفت خور و اقازاده هاى دزد و فاسد انها سر سفره انقلاب بنشینند و تمام اهرم هاى نظامى، سیاسى، اقتصادى و غیره را بدست بگیرند و به گور شهدا و بازماندگان انها بخندند.
‌چهارشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۸:۳۴
۵۵
آقای امام - هلسینکی، فنلاند

اینها که اینطوری با شهید شهید کردن پزشون و میدن هماشون خلبان‌ها و فرمانده‌های نظامی و تحصیل کرده‌های زمان شاه بودن. از شهید خرازی بگیر برو تا شهید دوران ، تا شهید یدالله جوادپور تا عباس بابایی و صد‌ها ژنرال و افسر دیگه. ولی‌ اینها همچین میزنن اتوبان شهید همت انگار شهید همت از زیر عبای خمینی در اومده، نه بابا جون این اکثراً تحصیل کرده‌هایی‌ خارج کشور و با هزینه شاه بودن. همون اف‌‌۱۴‌ها و اف‌‌۵‌ها رو اگه شاه نمیخرید اینها میخواستن با . خمینی برن جنگ؟
‌چهارشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۲:۳۳
۵۱
kawir - فرانکفورت، آلمان
سیراب ازسراب - شیراز، ایران فایده جنگ و ولش کن که مصیبتش هنوز دامنگیر ملت است،پول ملت وحق فرزندان خلق که امثال دوران و دورانها از همه چیزشون برای اونها گذشتن صرف ساخت توالت و اصطبل طلا برای حسن و حسین،هزاران... دیگه مثل اونها میشه،و یا صرف دفاع از بغداد و همون اشغالهای میشه که میخواستند تهران و فتح کنند و ۸ سال خون فرزندان این خلق و ریختند.این خجالت اور نیست که الان خون ایرانی تحت هر نامی برای دفا_ع از بغداد ریخته بشه؟؟
‌پنجشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۷
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.