انسانها هنگام مرگ چه چیزهایی میبینند؟
رأی دهید
به گزارش فرادید به نقل از بیبیسی، آقای الف، 57 ساله، یک مددکار اجتماعی در انگلستان است که در سال 2011 در بیمارستان عمومی ساوثهمپتون پذیرش شد. کارکنان پزشکی بیمارستان در حال داخل کردن یک میل جراحى به کشاله ران او بودند که بیمار با ایست ناگهانى قلب مواجه شد. اکسیژن قطع شد و نوار مغزی او بدون نوسان بود. آقای الف مرد.
با این حال، او به یاد دارد بعد از آن چه اتفاقی افتاد. پزشکان یک «دفیبریلاتور خارجی خودکار» را برای احیای مجدد قلب مهیا کردند. آقای الف دو بار صدای مکانیکی دستگاه را شنید که میگفت: «به بیمار شوک دهید.» در این بین، او سرش را بلند کرد تا زنی عجیب را در گوشه اتاق و نزدیک سقف ببیند. آن زن به او اشاره میکرد. آقای الف بدن بیجانش را رها کرده و پیش او رفت. او میگوید: «احساس کردم که او مرا میشناسد و من میتوانم به او اعتماد کنم. میدانستم که او به دلیلی آنجا است ولی دلیلش را نمیدانستم.»
اسناد بیمارستان مدتی بعد جملات «دفیبریلاتور خارجی خودکار» را تایید کرد. آقای الف در مورد افراد حاضر در اتاق نیز توضیحاتی داده بود که آن توضیحات تایید شد. او آن افراد را پیش از بیهوشی ندیده بود. کارهایی که انجام داده بودند نیز دقیق گفته شده بود. آقای الف چیزهایی را بازگو میکرد که در آن فاصله سه دقیقهای نمیتوانسته از نظر بیولوژیکی دیده باشد.
تمامی ادعاهای آقای الف در ژورنالی به چاپ رسید. میتوان گفت که این مقاله یکی از گزارشهایی بود که برداشت ما از تجربه نزدیک به مرگ را تغییر داد. دانشمندان بر این باور بودهاند زمانی که قلب از کار میافتد و خون را به مغز نمیفرستد، تمام هوشیاری به یکباره از بین میرود. از لحاظ پزشکی، در این لحظه فرد مرده است. البته علم پزشکی نیز تایید میکند که در برخی موارد این پروسه میتواند برگشتپذیر باشد. افرادی که این تجربه را لمس کردهاند از تجارب خود سخن گفتهاند. اما برای مدتی مشکلی وجود داشت. پزشکان تمایلی به ثبت این سخنان نداشتهاند و در واقع آن سخنان را «توهم» بیماران خود در نظر گرفتهاند. محققان نیز در گذشته اهمیت چندانی به تجارب نزدیک به مرگ نمیدادند.
سام پارنیا همراه با 17 همکار خود در نیویورک تصمیم گرفتند که این تجارب را ثبت و دستهبندی کنند. به نظر آنها این کار ممکن بود. آنها میخواستند از لحظات پایانی این افراد، دادههای علمی تهیه کنند. در طول چهار سال، آنها بیش از 2000 مورد را مطالعه کردند. مواردی که قلب میایستد و آن فرد از نظر پزشکی مرده است.
از بین این موارد، پزشکان توانستند 16 درصد را از شرایط مرگ نجات دهند. پارنیا و همکارانش نیز موفق شدند با 101 مورد از آنها گفتگو کنند. به عبارت دیگر، تقریبا با یک سوم آنها گفتگویی انجام شد. پارنیا میگوید: «هدف اصلی این بود که بفهمیم تجربه ذهنی و ادراکی مرگ به چه شکلی بود؟ در کنار آن نیز ما قصد داشتیم ببینیم که کدامیک از آنها هوشیاری شنیداری یا بینایی داشتند و بررسی کنیم که آیا آنها واقعا هوشیار بودهاند یا بیهوش.»
نتایج نشان داد که آقای الف تنها موردی نبوده که از مرگ خود خاطراتی در ذهن دارد. تقریبا نیمی از بیماران از تجارب نزدیک به مرگ خود چیزهایی در ذهن داشتند. در این بین، فقط آقای الف و یک خانم دیگر (که شواهد خارجی کافی برای روایت او وجود نداشت) از اتفاقات واقعی اتاق اطلاعاتی دادند. در بقیه موارد این چنین نبود.
هفت طعم مرگ
بیماران دیگر داستانهایی را روایت کردند که بیشتر شبیه رویا یا خیال بود. پارنیا و همکارانش این تجارب را در هفت دسته کلی تقسیمبندی کردند. پارنیا میگوید: «اغلب این موارد با تجارب نزدیک به مرگ پیشین همخوانی نداشت. به نظر میرسد که تجارب ذهنیِ مرگ از آنچه ما فکر میکردیم تنوع بیشتری داشته باشد.»
آن هفت دسته کلی عبارتاند از:
- ترس
- دیدن حیوانات یا گیاهان
- نور درخشان
- خشونت و اذیت شدن
- رویای صادقه
- دیدن اعضای خانواده
- مشاهده اتفاقات پس از ایست قلبی
دامنه این تجارب ذهنی از وحشت تا احساس رضایت متغیر بود. افرادی بودند که تجربه ترس یا شکنجه و آزار دیدن را گزارش کردند. برای نمونه، یکی از بیماران گفت: «من باید از یک مراسم عبور میکردم... و آن مراسم این بود که باید آتش میگرفتم.» مورد دیگری میگفت: «چهار نفر با من بودند و هر کسی که دروغ میگفت جان خود را از دست میداد... من کسانی را میدیدم که در تابوت بودند و آنها زندهزنده دفن میشدند.» موردی دیگر گفت: «به من گفتند که قرار است بمیری. سریعترین راه این است که کوتاهترین کلمهای که یادم میآید را به زبان آورم.»
در سوی دیگر، مواردی وجود داشت که احساس رضایت را گزارش داده بودند. حدود 22 درصد افراد احساس «صلح و آرامش و خرسندی» را گزارش کردند. برخی موجودات زنده را دیده بودند: «میزان زیادی گیاه دیدم، گل ندیدم» یا «شیر و ببر.» برخی دیگر نیز از «نور شدید و درخشان» لذت میبردند یا اعضای خانواده خود را دیده بودند. افرادی نیز تجربه «آشنا پنداری یا رویای صادقه» را گزارش دادند: «احساس میکردم که میدانم دیگران قرار است چه کاری انجام دهند؛ قبل از اینکه کاری را انجام دهند.» احساسات برانگیخته شده، درکی پیچیده از گذر زمان و نوعی احساس جدایی از بدن نیز از موارد دیگر بود.
پارینا میگوید: «آشکار است که افراد لحظه مرگ، چیزهایی را تجربه کنند. اما اینکه این افراد چگونه تجربهای داشته باشند به پیشزمینه و عقاید موجود آنها برمیگردد.» کسی که اهل هند است ممکن است برگردد و بگوید که «کریشنا» را دیده است. اما کسی که اهل غرب آمریکا است ممکن است ادعا کند که چیز دیگری را دیده است.
او ادامه میدهد: «من نمیدانم تمام این موارد – روح، بهشت و جهنم – چه معنا و مفهوم دقیقی دارد. بسته به جایی که فرد به دنیا آمده است، ممکن است هزاران هزار تفسیر وجود داشته باشد. مهم است که بعد مذهبی این تجربه را کنار بگذاریم و مواردی عینی را بررسی کنیم.» بسیاری از موارد البته به دلیل فراموش کردن بیمار ثبت نمیشود. در هر صورت اما این اتفاق در سطح ناخودآگاه بر روی بیمار تاثیر میگذارد. در برخی از موارد، بیمار پس از برگشت ترس چندانی از مرگ نداشته و رویکرد واقعگرایانهتری به زندگی داشته است.
دیدگاه خوانندگان
۴۸
دایره مینا - کراکف، لهستان
مهم نیست که انسان در هنگام مرگ چه چیزی می بیند بلکه مهم این است که آدمی در آن لحظه -چرا که خودم به آن هزاران بار فکر کرده ام -به این فکر باشد که آیا برای ِ تمام آن چیزهایی که برایش مهم بوده کاری در خور توجه کرده است یا خیر ! شاعر -یعنی خودم - میگه : آه بر آن نام که از یاد رفت - حیف از آن عمر که بر باد رفت - عشوه کنان چون رُخ ِ شیرین رسید - مویه کنان چون دل ِ فرهاد رفت - هر که به سوی ِ ِارم آمد شبی - روز دگر از پی ِ شداد رفت - تا که بُوُد عمر بگویم مدام : - حیف از آن عمر که بر باد رفت !
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۹:۵۰
۱۰۸
amonbede - تهران، ایران
تمام چیزهایی که آقای الف، 57 ساله، دیده به این دلیله که نمرده بوده و مغز فعالیت داشته . در ضمن از حکیم خیام نیشابوری روایت هست که شخصی میره پیشش و از خیام میپرسه بعد از مرگ بر سر انسان چه میاد و بر وی چه میگذرد خیام از او میپرسه قبل از این که به دنیا بیایی کجا بود چیزی یادت میاد؟ آن شخص میگه نه چیزی یادم نمیاد که کجا بودم و چه بر من گذشته خیام بهش میگه بعدشم همینه
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۰:۲۵
۵۳
Orginal tabrizi - استکهلم، سوئد
سبحان الله
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۰:۴۴
۴۸
dorssa - اورنج كانتي، ایالات متحده امریکا
منم این تجربه را داشتم ولی ایست تنفسی داشتم نه قلبی یهو دیدم توی منزلم تنها هستم و کسی نیست و شب شده ولباس تنم چیز دیگری است ، ولی وقتی زنده شدم هنوز برام عجیب بود که چطوری من از زمان گذر کردم و از یک زمان شب و تنهایی به زمان روز و کنار اعضای خانواده رسیدم و تا مدتها مبهوت مانده بودم که چی شده ولی نفهمیده بودم که مردم و زنده شدم اطرافیانم بهم گفتن و بعد از زنده شدن بسرعت از جای خودم بلند شدم و در اینه خودم را دیدم و متوجه شدم صورتم پر از کف است واز خودم پرسیدم اینا از کجا امده که من نفهمیدم .. ولی از اون روز دیگر از مردن نترسیدم و دیدم خیلی عالم جالب و خوبی هست و چقدر راحت ادم از این مرز میگذرد..
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۱
۴۶
leonardo - ریوو، برزیل
این دیدن اشیاه و لمس خاطرات به شکلی بدون ایست قلبی هم امکان داره.البته تا حدی و کوتاه. روشی به اسم شیفو وجود داره که با مسدود کردن یک لحظه ای رگ های خون رسان به مغز .در حد چند ثانیه فرد به حالت بیهوشی فرو میره. این کار و قدیما توی کلاس کیوکوشین کاراته انجام میدادیم.البته من می ترسیدم و اصلا انجام ندادم اما روی خیلی ها ازمایش کردیم. بعد از چند ثانیه که فرد از حالت تشنج بر می گشت رویاهای خودشو تعریف می کرد. از اسب سواری بود تا پرواز بالای دشتها . به نظرم در مورد تجربه این افراد هم با وجود ایست قلبی مغز هنوز نمرده و میتونه رویا ببینه.
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۲:۱۳
۵۰
kurosh-h - گوتنبرگ، سوئد
همه این حرف ها یه طرف؛ کی جنتی می میره !در ضمن مموتی ننه مرده هم سالهاست که حاله نور را می بینه ...
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۰:۳۰
۴۹
tabrizforever - انگلیس، انگلستان
زنده باد یادت استاد شیمی مونو! گفت : اخرین ثانیه مرگ لذت بخشه! ازش پرسیدم دلیل اصلیت از این حرف چیه؟ گفت : چون انرژی خارج می شه ! بدن انسان موقع ازاد شدن انرژی احساس خوبی بهش دست می ده! سالها گذشت و فهمیدم راستشو می گفت! چون از دریچه مذهب نگاش می کردم!کل این هستی از یه منشع بوجود اومده و اون انرژی است! حالا اگر حکمم سنگسار است مهم نیست! یاد شهاب سنگها می افتم که موقع بوجود اومدن زمین مثل بارون می باریدند! ولی زمین بعدا زیبایش و شکوهشو به دنیا نشون داد بدون وجود ویروسی به نام بشر که از ازمایشگاه ؟؟؟ به اون رخنه کرد!
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۲:۲۴
۴۷
jojo796 - تهران، ایران
انسانها بعدازمرگ چون آگاهی جهان دیگه رو ندارن اون چیزی روکه دوست دارن میبینن وبهشون نشون داده میشه ولی اونهایی که علم وآگاهی لازم رو دارن (عرفا)اون چیزی که باید میبینن ولحظه مرگ یکی از شیرینترن لحظات هستش که ازجسم جدامیشیم وکسانی که تجربه کردن میگن خیلی احساس زیباوغیرقابل توصیفیه ...افرادی که عرفان حلقه کارمیکنن میتونن مرگ روتجربه کنن
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۷:۰۸
۴۴
jalali58 - بیرجند، ایران
رویا و خرافه دیدن یا مثلا همون روش شیفو که ذکر شد با دیدن واقعیت پس از مردن فرق داره! این دقیقا نشانه وجود روح هست. در گوگل سرچ کنید هوشیاری پس از مرگ ...
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۹
۴۴
jalali58 - بیرجند، ایران
رویا و خرافه دیدن یا مثلا همون روش شیفو که ذکر شد با دیدن واقعیت پس از مردن فرق داره! این دقیقا نشانه وجود روح هست. در گوگل سرچ کنید هوشیاری پس از مرگ ...
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۹
۴۷
jojo796 - تهران، ایران
انسانها بعدازمرگ چون آگاهی جهان دیگه رو ندارن اون چیزی روکه دوست دارن میبینن وبهشون نشون داده میشه ولی اونهایی که علم وآگاهی لازم رو دارن (عرفا)اون چیزی که باید میبینن ولحظه مرگ یکی از شیرینترن لحظات هستش که ازجسم جدامیشیم وکسانی که تجربه کردن میگن خیلی احساس زیباوغیرقابل توصیفیه ...افرادی که عرفان حلقه کارمیکنن میتونن مرگ روتجربه کنن
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۷:۰۸
۴۹
tabrizforever - انگلیس، انگلستان
زنده باد یادت استاد شیمی مونو! گفت : اخرین ثانیه مرگ لذت بخشه! ازش پرسیدم دلیل اصلیت از این حرف چیه؟ گفت : چون انرژی خارج می شه ! بدن انسان موقع ازاد شدن انرژی احساس خوبی بهش دست می ده! سالها گذشت و فهمیدم راستشو می گفت! چون از دریچه مذهب نگاش می کردم!کل این هستی از یه منشع بوجود اومده و اون انرژی است! حالا اگر حکمم سنگسار است مهم نیست! یاد شهاب سنگها می افتم که موقع بوجود اومدن زمین مثل بارون می باریدند! ولی زمین بعدا زیبایش و شکوهشو به دنیا نشون داد بدون وجود ویروسی به نام بشر که از ازمایشگاه ؟؟؟ به اون رخنه کرد!
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۲:۲۴
۵۰
kurosh-h - گوتنبرگ، سوئد
همه این حرف ها یه طرف؛ کی جنتی می میره !در ضمن مموتی ننه مرده هم سالهاست که حاله نور را می بینه ...
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۰:۳۰
۴۶
leonardo - ریوو، برزیل
این دیدن اشیاه و لمس خاطرات به شکلی بدون ایست قلبی هم امکان داره.البته تا حدی و کوتاه. روشی به اسم شیفو وجود داره که با مسدود کردن یک لحظه ای رگ های خون رسان به مغز .در حد چند ثانیه فرد به حالت بیهوشی فرو میره. این کار و قدیما توی کلاس کیوکوشین کاراته انجام میدادیم.البته من می ترسیدم و اصلا انجام ندادم اما روی خیلی ها ازمایش کردیم. بعد از چند ثانیه که فرد از حالت تشنج بر می گشت رویاهای خودشو تعریف می کرد. از اسب سواری بود تا پرواز بالای دشتها . به نظرم در مورد تجربه این افراد هم با وجود ایست قلبی مغز هنوز نمرده و میتونه رویا ببینه.
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۲:۱۳
۴۸
dorssa - اورنج كانتي، ایالات متحده امریکا
منم این تجربه را داشتم ولی ایست تنفسی داشتم نه قلبی یهو دیدم توی منزلم تنها هستم و کسی نیست و شب شده ولباس تنم چیز دیگری است ، ولی وقتی زنده شدم هنوز برام عجیب بود که چطوری من از زمان گذر کردم و از یک زمان شب و تنهایی به زمان روز و کنار اعضای خانواده رسیدم و تا مدتها مبهوت مانده بودم که چی شده ولی نفهمیده بودم که مردم و زنده شدم اطرافیانم بهم گفتن و بعد از زنده شدن بسرعت از جای خودم بلند شدم و در اینه خودم را دیدم و متوجه شدم صورتم پر از کف است واز خودم پرسیدم اینا از کجا امده که من نفهمیدم .. ولی از اون روز دیگر از مردن نترسیدم و دیدم خیلی عالم جالب و خوبی هست و چقدر راحت ادم از این مرز میگذرد..
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۱
۵۳
Orginal tabrizi - استکهلم، سوئد
سبحان الله
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۰:۴۴
۱۰۸
amonbede - تهران، ایران
تمام چیزهایی که آقای الف، 57 ساله، دیده به این دلیله که نمرده بوده و مغز فعالیت داشته . در ضمن از حکیم خیام نیشابوری روایت هست که شخصی میره پیشش و از خیام میپرسه بعد از مرگ بر سر انسان چه میاد و بر وی چه میگذرد خیام از او میپرسه قبل از این که به دنیا بیایی کجا بود چیزی یادت میاد؟ آن شخص میگه نه چیزی یادم نمیاد که کجا بودم و چه بر من گذشته خیام بهش میگه بعدشم همینه
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۰:۲۵
۴۸
دایره مینا - کراکف، لهستان
مهم نیست که انسان در هنگام مرگ چه چیزی می بیند بلکه مهم این است که آدمی در آن لحظه -چرا که خودم به آن هزاران بار فکر کرده ام -به این فکر باشد که آیا برای ِ تمام آن چیزهایی که برایش مهم بوده کاری در خور توجه کرده است یا خیر ! شاعر -یعنی خودم - میگه : آه بر آن نام که از یاد رفت - حیف از آن عمر که بر باد رفت - عشوه کنان چون رُخ ِ شیرین رسید - مویه کنان چون دل ِ فرهاد رفت - هر که به سوی ِ ِارم آمد شبی - روز دگر از پی ِ شداد رفت - تا که بُوُد عمر بگویم مدام : - حیف از آن عمر که بر باد رفت !
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۹:۵۰
۴۸
دایره مینا - کراکف، لهستان
مهم نیست که انسان در هنگام مرگ چه چیزی می بیند بلکه مهم این است که آدمی در آن لحظه -چرا که خودم به آن هزاران بار فکر کرده ام -به این فکر باشد که آیا برای ِ تمام آن چیزهایی که برایش مهم بوده کاری در خور توجه کرده است یا خیر ! شاعر -یعنی خودم - میگه : آه بر آن نام که از یاد رفت - حیف از آن عمر که بر باد رفت - عشوه کنان چون رُخ ِ شیرین رسید - مویه کنان چون دل ِ فرهاد رفت - هر که به سوی ِ ِارم آمد شبی - روز دگر از پی ِ شداد رفت - تا که بُوُد عمر بگویم مدام : - حیف از آن عمر که بر باد رفت !
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۹:۵۰
۱۰۸
amonbede - تهران، ایران
تمام چیزهایی که آقای الف، 57 ساله، دیده به این دلیله که نمرده بوده و مغز فعالیت داشته . در ضمن از حکیم خیام نیشابوری روایت هست که شخصی میره پیشش و از خیام میپرسه بعد از مرگ بر سر انسان چه میاد و بر وی چه میگذرد خیام از او میپرسه قبل از این که به دنیا بیایی کجا بود چیزی یادت میاد؟ آن شخص میگه نه چیزی یادم نمیاد که کجا بودم و چه بر من گذشته خیام بهش میگه بعدشم همینه
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۰:۲۵
۵۳
Orginal tabrizi - استکهلم، سوئد
سبحان الله
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۰:۴۴
۴۸
dorssa - اورنج كانتي، ایالات متحده امریکا
منم این تجربه را داشتم ولی ایست تنفسی داشتم نه قلبی یهو دیدم توی منزلم تنها هستم و کسی نیست و شب شده ولباس تنم چیز دیگری است ، ولی وقتی زنده شدم هنوز برام عجیب بود که چطوری من از زمان گذر کردم و از یک زمان شب و تنهایی به زمان روز و کنار اعضای خانواده رسیدم و تا مدتها مبهوت مانده بودم که چی شده ولی نفهمیده بودم که مردم و زنده شدم اطرافیانم بهم گفتن و بعد از زنده شدن بسرعت از جای خودم بلند شدم و در اینه خودم را دیدم و متوجه شدم صورتم پر از کف است واز خودم پرسیدم اینا از کجا امده که من نفهمیدم .. ولی از اون روز دیگر از مردن نترسیدم و دیدم خیلی عالم جالب و خوبی هست و چقدر راحت ادم از این مرز میگذرد..
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۱
۴۶
leonardo - ریوو، برزیل
این دیدن اشیاه و لمس خاطرات به شکلی بدون ایست قلبی هم امکان داره.البته تا حدی و کوتاه. روشی به اسم شیفو وجود داره که با مسدود کردن یک لحظه ای رگ های خون رسان به مغز .در حد چند ثانیه فرد به حالت بیهوشی فرو میره. این کار و قدیما توی کلاس کیوکوشین کاراته انجام میدادیم.البته من می ترسیدم و اصلا انجام ندادم اما روی خیلی ها ازمایش کردیم. بعد از چند ثانیه که فرد از حالت تشنج بر می گشت رویاهای خودشو تعریف می کرد. از اسب سواری بود تا پرواز بالای دشتها . به نظرم در مورد تجربه این افراد هم با وجود ایست قلبی مغز هنوز نمرده و میتونه رویا ببینه.
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۲:۱۳
۵۰
kurosh-h - گوتنبرگ، سوئد
همه این حرف ها یه طرف؛ کی جنتی می میره !در ضمن مموتی ننه مرده هم سالهاست که حاله نور را می بینه ...
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۰:۳۰
۴۹
tabrizforever - انگلیس، انگلستان
زنده باد یادت استاد شیمی مونو! گفت : اخرین ثانیه مرگ لذت بخشه! ازش پرسیدم دلیل اصلیت از این حرف چیه؟ گفت : چون انرژی خارج می شه ! بدن انسان موقع ازاد شدن انرژی احساس خوبی بهش دست می ده! سالها گذشت و فهمیدم راستشو می گفت! چون از دریچه مذهب نگاش می کردم!کل این هستی از یه منشع بوجود اومده و اون انرژی است! حالا اگر حکمم سنگسار است مهم نیست! یاد شهاب سنگها می افتم که موقع بوجود اومدن زمین مثل بارون می باریدند! ولی زمین بعدا زیبایش و شکوهشو به دنیا نشون داد بدون وجود ویروسی به نام بشر که از ازمایشگاه ؟؟؟ به اون رخنه کرد!
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۲:۲۴
۴۷
jojo796 - تهران، ایران
انسانها بعدازمرگ چون آگاهی جهان دیگه رو ندارن اون چیزی روکه دوست دارن میبینن وبهشون نشون داده میشه ولی اونهایی که علم وآگاهی لازم رو دارن (عرفا)اون چیزی که باید میبینن ولحظه مرگ یکی از شیرینترن لحظات هستش که ازجسم جدامیشیم وکسانی که تجربه کردن میگن خیلی احساس زیباوغیرقابل توصیفیه ...افرادی که عرفان حلقه کارمیکنن میتونن مرگ روتجربه کنن
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۷:۰۸
۴۴
jalali58 - بیرجند، ایران
رویا و خرافه دیدن یا مثلا همون روش شیفو که ذکر شد با دیدن واقعیت پس از مردن فرق داره! این دقیقا نشانه وجود روح هست. در گوگل سرچ کنید هوشیاری پس از مرگ ...
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۹
۱۰۸
amonbede - تهران، ایران
تمام چیزهایی که آقای الف، 57 ساله، دیده به این دلیله که نمرده بوده و مغز فعالیت داشته . در ضمن از حکیم خیام نیشابوری روایت هست که شخصی میره پیشش و از خیام میپرسه بعد از مرگ بر سر انسان چه میاد و بر وی چه میگذرد خیام از او میپرسه قبل از این که به دنیا بیایی کجا بود چیزی یادت میاد؟ آن شخص میگه نه چیزی یادم نمیاد که کجا بودم و چه بر من گذشته خیام بهش میگه بعدشم همینه
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۰:۲۵
۴۸
دایره مینا - کراکف، لهستان
مهم نیست که انسان در هنگام مرگ چه چیزی می بیند بلکه مهم این است که آدمی در آن لحظه -چرا که خودم به آن هزاران بار فکر کرده ام -به این فکر باشد که آیا برای ِ تمام آن چیزهایی که برایش مهم بوده کاری در خور توجه کرده است یا خیر ! شاعر -یعنی خودم - میگه : آه بر آن نام که از یاد رفت - حیف از آن عمر که بر باد رفت - عشوه کنان چون رُخ ِ شیرین رسید - مویه کنان چون دل ِ فرهاد رفت - هر که به سوی ِ ِارم آمد شبی - روز دگر از پی ِ شداد رفت - تا که بُوُد عمر بگویم مدام : - حیف از آن عمر که بر باد رفت !
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۹:۵۰
۴۸
dorssa - اورنج كانتي، ایالات متحده امریکا
منم این تجربه را داشتم ولی ایست تنفسی داشتم نه قلبی یهو دیدم توی منزلم تنها هستم و کسی نیست و شب شده ولباس تنم چیز دیگری است ، ولی وقتی زنده شدم هنوز برام عجیب بود که چطوری من از زمان گذر کردم و از یک زمان شب و تنهایی به زمان روز و کنار اعضای خانواده رسیدم و تا مدتها مبهوت مانده بودم که چی شده ولی نفهمیده بودم که مردم و زنده شدم اطرافیانم بهم گفتن و بعد از زنده شدن بسرعت از جای خودم بلند شدم و در اینه خودم را دیدم و متوجه شدم صورتم پر از کف است واز خودم پرسیدم اینا از کجا امده که من نفهمیدم .. ولی از اون روز دیگر از مردن نترسیدم و دیدم خیلی عالم جالب و خوبی هست و چقدر راحت ادم از این مرز میگذرد..
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۱
۵۰
kurosh-h - گوتنبرگ، سوئد
همه این حرف ها یه طرف؛ کی جنتی می میره !در ضمن مموتی ننه مرده هم سالهاست که حاله نور را می بینه ...
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۰:۳۰
۴۶
leonardo - ریوو، برزیل
این دیدن اشیاه و لمس خاطرات به شکلی بدون ایست قلبی هم امکان داره.البته تا حدی و کوتاه. روشی به اسم شیفو وجود داره که با مسدود کردن یک لحظه ای رگ های خون رسان به مغز .در حد چند ثانیه فرد به حالت بیهوشی فرو میره. این کار و قدیما توی کلاس کیوکوشین کاراته انجام میدادیم.البته من می ترسیدم و اصلا انجام ندادم اما روی خیلی ها ازمایش کردیم. بعد از چند ثانیه که فرد از حالت تشنج بر می گشت رویاهای خودشو تعریف می کرد. از اسب سواری بود تا پرواز بالای دشتها . به نظرم در مورد تجربه این افراد هم با وجود ایست قلبی مغز هنوز نمرده و میتونه رویا ببینه.
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۲:۱۳
۴۹
tabrizforever - انگلیس، انگلستان
زنده باد یادت استاد شیمی مونو! گفت : اخرین ثانیه مرگ لذت بخشه! ازش پرسیدم دلیل اصلیت از این حرف چیه؟ گفت : چون انرژی خارج می شه ! بدن انسان موقع ازاد شدن انرژی احساس خوبی بهش دست می ده! سالها گذشت و فهمیدم راستشو می گفت! چون از دریچه مذهب نگاش می کردم!کل این هستی از یه منشع بوجود اومده و اون انرژی است! حالا اگر حکمم سنگسار است مهم نیست! یاد شهاب سنگها می افتم که موقع بوجود اومدن زمین مثل بارون می باریدند! ولی زمین بعدا زیبایش و شکوهشو به دنیا نشون داد بدون وجود ویروسی به نام بشر که از ازمایشگاه ؟؟؟ به اون رخنه کرد!
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۲:۲۴
۴۴
jalali58 - بیرجند، ایران
رویا و خرافه دیدن یا مثلا همون روش شیفو که ذکر شد با دیدن واقعیت پس از مردن فرق داره! این دقیقا نشانه وجود روح هست. در گوگل سرچ کنید هوشیاری پس از مرگ ...
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۹
۴۷
jojo796 - تهران، ایران
انسانها بعدازمرگ چون آگاهی جهان دیگه رو ندارن اون چیزی روکه دوست دارن میبینن وبهشون نشون داده میشه ولی اونهایی که علم وآگاهی لازم رو دارن (عرفا)اون چیزی که باید میبینن ولحظه مرگ یکی از شیرینترن لحظات هستش که ازجسم جدامیشیم وکسانی که تجربه کردن میگن خیلی احساس زیباوغیرقابل توصیفیه ...افرادی که عرفان حلقه کارمیکنن میتونن مرگ روتجربه کنن
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۷:۰۸
۵۳
Orginal tabrizi - استکهلم، سوئد
سبحان الله
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۰:۴۴
۵۳
Orginal tabrizi - استکهلم، سوئد
سبحان الله
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۰:۴۴
۴۷
jojo796 - تهران، ایران
انسانها بعدازمرگ چون آگاهی جهان دیگه رو ندارن اون چیزی روکه دوست دارن میبینن وبهشون نشون داده میشه ولی اونهایی که علم وآگاهی لازم رو دارن (عرفا)اون چیزی که باید میبینن ولحظه مرگ یکی از شیرینترن لحظات هستش که ازجسم جدامیشیم وکسانی که تجربه کردن میگن خیلی احساس زیباوغیرقابل توصیفیه ...افرادی که عرفان حلقه کارمیکنن میتونن مرگ روتجربه کنن
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۷:۰۸
۴۴
jalali58 - بیرجند، ایران
رویا و خرافه دیدن یا مثلا همون روش شیفو که ذکر شد با دیدن واقعیت پس از مردن فرق داره! این دقیقا نشانه وجود روح هست. در گوگل سرچ کنید هوشیاری پس از مرگ ...
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۹
۴۹
tabrizforever - انگلیس، انگلستان
زنده باد یادت استاد شیمی مونو! گفت : اخرین ثانیه مرگ لذت بخشه! ازش پرسیدم دلیل اصلیت از این حرف چیه؟ گفت : چون انرژی خارج می شه ! بدن انسان موقع ازاد شدن انرژی احساس خوبی بهش دست می ده! سالها گذشت و فهمیدم راستشو می گفت! چون از دریچه مذهب نگاش می کردم!کل این هستی از یه منشع بوجود اومده و اون انرژی است! حالا اگر حکمم سنگسار است مهم نیست! یاد شهاب سنگها می افتم که موقع بوجود اومدن زمین مثل بارون می باریدند! ولی زمین بعدا زیبایش و شکوهشو به دنیا نشون داد بدون وجود ویروسی به نام بشر که از ازمایشگاه ؟؟؟ به اون رخنه کرد!
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۲:۲۴
۴۶
leonardo - ریوو، برزیل
این دیدن اشیاه و لمس خاطرات به شکلی بدون ایست قلبی هم امکان داره.البته تا حدی و کوتاه. روشی به اسم شیفو وجود داره که با مسدود کردن یک لحظه ای رگ های خون رسان به مغز .در حد چند ثانیه فرد به حالت بیهوشی فرو میره. این کار و قدیما توی کلاس کیوکوشین کاراته انجام میدادیم.البته من می ترسیدم و اصلا انجام ندادم اما روی خیلی ها ازمایش کردیم. بعد از چند ثانیه که فرد از حالت تشنج بر می گشت رویاهای خودشو تعریف می کرد. از اسب سواری بود تا پرواز بالای دشتها . به نظرم در مورد تجربه این افراد هم با وجود ایست قلبی مغز هنوز نمرده و میتونه رویا ببینه.
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۲:۱۳
۵۰
kurosh-h - گوتنبرگ، سوئد
همه این حرف ها یه طرف؛ کی جنتی می میره !در ضمن مموتی ننه مرده هم سالهاست که حاله نور را می بینه ...
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۰:۳۰
۴۸
dorssa - اورنج كانتي، ایالات متحده امریکا
منم این تجربه را داشتم ولی ایست تنفسی داشتم نه قلبی یهو دیدم توی منزلم تنها هستم و کسی نیست و شب شده ولباس تنم چیز دیگری است ، ولی وقتی زنده شدم هنوز برام عجیب بود که چطوری من از زمان گذر کردم و از یک زمان شب و تنهایی به زمان روز و کنار اعضای خانواده رسیدم و تا مدتها مبهوت مانده بودم که چی شده ولی نفهمیده بودم که مردم و زنده شدم اطرافیانم بهم گفتن و بعد از زنده شدن بسرعت از جای خودم بلند شدم و در اینه خودم را دیدم و متوجه شدم صورتم پر از کف است واز خودم پرسیدم اینا از کجا امده که من نفهمیدم .. ولی از اون روز دیگر از مردن نترسیدم و دیدم خیلی عالم جالب و خوبی هست و چقدر راحت ادم از این مرز میگذرد..
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۱
۴۸
دایره مینا - کراکف، لهستان
مهم نیست که انسان در هنگام مرگ چه چیزی می بیند بلکه مهم این است که آدمی در آن لحظه -چرا که خودم به آن هزاران بار فکر کرده ام -به این فکر باشد که آیا برای ِ تمام آن چیزهایی که برایش مهم بوده کاری در خور توجه کرده است یا خیر ! شاعر -یعنی خودم - میگه : آه بر آن نام که از یاد رفت - حیف از آن عمر که بر باد رفت - عشوه کنان چون رُخ ِ شیرین رسید - مویه کنان چون دل ِ فرهاد رفت - هر که به سوی ِ ِارم آمد شبی - روز دگر از پی ِ شداد رفت - تا که بُوُد عمر بگویم مدام : - حیف از آن عمر که بر باد رفت !
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۹:۵۰
۱۰۸
amonbede - تهران، ایران
تمام چیزهایی که آقای الف، 57 ساله، دیده به این دلیله که نمرده بوده و مغز فعالیت داشته . در ضمن از حکیم خیام نیشابوری روایت هست که شخصی میره پیشش و از خیام میپرسه بعد از مرگ بر سر انسان چه میاد و بر وی چه میگذرد خیام از او میپرسه قبل از این که به دنیا بیایی کجا بود چیزی یادت میاد؟ آن شخص میگه نه چیزی یادم نمیاد که کجا بودم و چه بر من گذشته خیام بهش میگه بعدشم همینه
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ - ۲۰:۲۵