هیپنوتیسم چیست؟

کلمه هیپنوتیسم (hypnosis) در قرن نوزدهم از کلمه‌ای یونانی به معنای خواب ساخته شد، اما این اشتقاق ممکن است باعث گمراهی درباره معنای آن شود.
 
افرادی که در حالت هیپنونتیسم قرار دارند، اغلب از لحاظ جسمی در حالت آرامش قرار دارند، و ممکن است به آنها گفته شود که چشم‌های‌شان را ببندند تا وارد حالت هیپنوتیسم شوند، اما آنها کاملا هشیار و بیدار باقی می‌مانند. با این حال شیوه پردازش اطلاعات در مغز در حین هیپنوتیسم بیانگر تغییراتی در هشیاری است که دانشمندان هنوز در تلاش هستند، آن را دریابند.
 
حالت هیپنوتیسمی شامل سه خصوصیت مربوط به یکدیگر است: جذبه یا توجه انتخابی، تلقین‌پذیری، و گسستگی.
توجه انتخابی (selective attention) گرایشی به تمرکز محدودشده است که مشخصه آن توجه به جنبه‌های معینی از تجربه و در همان حال، بی‌توجهی به جنبه‌های دیگر است.
تلقین‌پذیری (suggestibility) یک حالت پاسخدهی شدید به نشانه‌های اجتماعی و سایر نشانه‌های محیطی است، از جمله دستورهای فرد هیپنوتیسم‌کننده.
گسستگی (dissociation) به معنای از دست دادن ظاهری یکپارچگی هشیاری است - یک خودآگاهی به ظاهر تقسیم‌شده یا توانایی «خاموش کردن» برخی ادراکات و خاطرات.
 
انجمن روانپزشکی امریکا در سال ۱۹۶۱ هیپنوتیسم را به عنوان یک شیوه درمانگری پذیرفت.
 
بررسی‌ها نشان داده‌اند که هیپنوتیسم برای تسکین دردهای جسمی، اضطراب، اختلال اضطراب پس از ضربه عاطفی (PTSD)، افسردگی و اختلالات خورد و خوراک - و نیز سایر اختلالات سلامت روانی سودمند است: اما اینکه در هنگام هیپنوتیسم چه بر سر هشیاری فرد می‌آید، هنوز موضوع بحث و حدس است.
    القای حالت هیپنوتیسمی
القای حالت هیپنوتیسمی معمولا ۱۰ تا ۲۰ دقیقه (گاهی فقط چند ثانیه) طول می‌کشد و شیوه‌های بسیاری برای ایجاد آن وجود دارد. شاید بهترین شیوه شناخته‌شده القای این حالت این است که فرد را واداریم به هدفی، برای مثال ساعت جیبی در حال نوسان یا نقطه‌ای یک یک ورقه کاغذ سفید، خیره شود. یا به شخص کمک شود تا در حالت آرامش عضلانی قرار گیرد و به طور مرتب با صدایی ریتمیک یکنواخت چیزی مانند این جمله به او گفته شود: «پلک‌هایت دارد سنگین می‌شود.» گاهی فقط کافی است تکرار کرد: «خودت را شل کن، تمرکز کن، شناور شو.»
 
تخیلات تصویری ممکن است برای عمیق‌تر کردن خلسه استفاده شوند.«تصور کن که با یک آسانسور طولانی دارای پایین می‌روی.»
همچنین شیوه‌های غیرمستقیمی برای پرت کردن حواس یا متمرکز کردن توجه فرد وجود دارد. برخی از هیپنوتیسم‌‌گران حتی مدعی‌اند که می‌توانند از راه تلفن هیپنوتیسم ایجاد کنند. هیپنوتیسم‌گر بدون توجه به اینکه چگونه حالت هیپنوتیسم را القا کرده باشد، برای پایان دادن به جلسه به سادگی به فرد می‌گوید که از آن حالت خارج شود.
 
افرادی که در خلسه هیپنوتیسمی قرار دارند، ممکن است احساس کنند که اعمالی را به اجبار انجام می‌دهند، و معمولا به دستورات و تقاضاهای هیپنوتیسم‌گر پاسخ می‌دهند؛ اما افراد را نمی‌توان خلاف میل‌شان هیپنوتیسم کرد یا آنها را مجبور به انجام کاری کرد که با استانداردهای اخلاقی‌شان متعارض باشد یا به طور جدی با حس ادب و احترام‌شان را زیر سوال ببرد. و آنها معمولا هر وقت که بخواهند می‌توانند خودشان را از حالا هیپنوتیسم خارج کنند.
 
در واقع، در برخی موارد ایجاد هیپنوتیسم نیاز به هیپنوتیسم‌گر ندارد. برخی از افراد، هنگامی که خودشان را در رویاهای‌شان غرق می‌کنند یا افکارشان را به پرواز در می‌آورند یا به طور عمیق جذب کار یا بازی می‌شوند، به طور خودبه‌خودی هیپنوتیسم می‌شوند. اغلب افراد می‌توانند بیاموزند که چطور خودشان را به طور عامدانه هیپنوتیسم کنند. هیپنوتیسم‌گر فقط یک مربی یا راهنما است. هیپنوتیسم به یک معنای مهم در واقع خودهیپنوتیسم است.
 
    نظریه‌های روانشناختی درباره هیپنوتیسم
تاثیرگذارترین نظریه‌های هیپونتیسم بر «گسستگی» تاکید دارند که ممکن است توضیح‌دهنده یاد زدودگی (یا فراموشی) افراد هیپنوتیسم‌شده درباره وقایع رخ‌ داده در طول آن و نیز این حقیقت باشد که این افراد اغلب می‌گویند اعمال‌شان در این مدت ارادی نبوده است، و به طور خودبه‌خودی رخ داده است.
 
برای مثال به یک فرد دستور می‌دهد که او ناشنوا است و بعد می‌گوید: «گرچه ناشنوا هستید، شاید بخشی از بدن‌تان بتواند بشنود. اگر این طور است، انگشت‌تان را بلند کنید.» بعد انگشت فرد بلند می‌شود هنگامی بعدا از فردی که هیپنوتیسم‌شده بپرسید، می‌گوید چیزی نمی‌شنیده‌است، اما بعدا انگشتش به طور خودبه‌خودی بلند شده است. این تجربه بیانگر آن است که دو دستگاه جداگانه هشیاری در حال عمل هستند، که با یک سد نسبی یا کامل یاد زدودگی از یکدیگر جدا هستند- پدیده‌ای که «ناظر پنهان» نامیده می‌شود.
 
درک متفاوتی از این پدیده در نظریه اجتماعی- شناختی هیپنوتیسم بازتاب می‌یابد که بر تلقین‌پذیری و نه گسستگی تاکید دارد. این نظریه می‌گوید که خلسه هیپنوتیسمی یک حالت تغییریافته هشیاری نیست، بلکه در عوض تاثیری عمیق بر حساسیت انسان نسبت به تاثیرات اجتماعی دارد.
 
ایده در این نظریه این است که هیپنوتیسم‌گر و فرد هیپنوتیسم‌شده با یکدیگر ت بر سر اجازه دادن به وقوع برخی از رخدادها توافقی نانوشته دارند، و فرد هیپنوتیسم‌شده برخی از تجربیات را توصیف یا تایید خواهد کرد. فرد به این «خصوصیات مورد تقاضای» آن موقعیت پاسخ می‌دهد، و کارهایی انجام می‌دهد و چیزهایی می‌گوید که انتظار دارد تایید هیپنوتیسم‌گر را جلب کند.
 
خلسه هیپنوتیسمی یک اجرا است- نه فقط اجرایی نمایشی، بلکه پذیرفتن صادقانه یک نقش. اگر این دیدگاه درست باشد، حساسیت به هیپنوتیسم نتیجه تمایل به پیروی از تلقین‌ها، حساسیت به فحواها در ارتباطات شخصی، و توانایی زیاد برای اعتقاد صادقانه و خودنمایشگری.
 
با اینکه پژوهش‌ برای بهبود درک از چگونگی عمل هیپنوتیسم ادامه دارد، ممکن است نظریه‌های دیگری هم در این باره مطرح شود. اما در حال حاضر، هیپنوتیسم اندکی رازآمیز باقی می‌ماند- به هر حال این شیوه برای درمان برخی مشکلات روانی موثر است.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۲۹
گشتاسپ - شیراز، ایران
تقریبا دکانی بیش نیست که در قرن 19 و بیست اسم در کرد.اگر حقیقتی توش بود و کاربرد شایانی داشت این همه بیمارهای روانی رو من جمله آخوند های ایرانی و داعشی ها رو با این روش درمان میکردند
جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۶:۰۷
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.