آیا رجب طیب اردوغان ترکیه را به سوی انزوا می‌برد؟

اردوغان اخیرا در عرصه جهانی منزوی شده است

 

یک ضرب‌المثل قدیم ترکی می‌گوید: 'ترک جز ترک رفیقی ندارد.' ضرب‌المثلی که این روزها، در شرایطی که رجب طیب اردوغان ترکیه را به سوی انزوا می‌برد، درست‌تر و تلخ‌تر از همیشه می‌نماید.


آقای اردوغان یازده سال نخست‌وزیر بود. و در آن دوران جایگاه ترکیه (در جهان) پیشرفت چشم‌گیری کرد. مذاکره برای عضویت در اتحادیه اروپا آغاز شد. حضور دیپلماتیک، به ویژه در آفریقا پررنگ‌تر شد. استانبول، بزرگ‌ترین شهر ترکیه، به قطبی در صنعت هوایی بدل شد، با فرودگاهی عظیم و یک خط هوایی که از نظر تعداد کشورهایی که به آن‌ها پرواز دارد در دنیا بی‌رقیب است.


اما در ماه‌های گذشته، شاید حدود دو سال گذشته، وضع خراب شده. چهره‌های مهم دنیای سیاست همچنان به این‌جا سفر می‌کنند – از جمله جو بایدن، معاون رئیس‌جمهور آمریکا، که قرار است این هفته بیاید – اما کاملا مشخص است که ترکیه دوستان زیادی ندارد.


در دوران آقای اردوغان ترکیه از کشوری با اقتصادی وابسته به هفدهمین اقتصاد بزرگ دنیا بدل شده

ماه گذشته که مجمع عمومی سازمان ملل اعضای غیردائم شورای امنیت را انتخاب می‌کرد، مقام‌های ترکیه مطمئن بودند یکی از کرسی‌ها را می‌گیرند. اما نگرفتند. مجمع عمومی به اسپانیا و زلاندنو رأی داد. نتیجه‌ای که مایه سرافکندگی ترکیه بود – یا سیلی محکمی به‌صورت آقای اردوغان، که سه چهار ماه بیشتر از رئیس‌جمهور شدنش نمی‌گذرد.

داستان از "بهار عربی" آغاز شد. ترکیه روی اسب بازنده شرط بست، هم در مصر که از اخوان‌المسلمین حمایت کرد، هم در سوریه که روی سقوط سریع بشار اسد حساب کرد. حالا ترکیه در مصر سفیر ندارد، و آقای اردوغان عبدالفتاح سیسی را "مستبد غیرمنتخب" می‌نامد. سوریه هم کابوسی شده که ترکیه را از آن خلاصی نیست. سرزنش‌ها بابت عبور بی‌دردسر جهادی‌های خارجی از مرزش یک طرف، ضعیف شدن مناسبات با عراق و ایران و عربستان سعودی از سوی دیگر.


 

آقای اردوغان نشان داده حوصله سر و کله زدن با معترضان خیابانی را ندارد

علاوه بر این‌ها، از آن رابطه استراتژیک‌ با اسرائیل هم چیز زیادی باقی نمانده. آقای اردوغان سفیر ترکیه در تل‌آویو را فراخوانده و بمباران اخیر غزه را "نسل‌کشی.. یادآور هلوکاست" نامیده.

مهم‌تر از همه این‌که رابطه ترکیه با آمریکا هم خراب شده. زمانی که واشنگتن مشغول یارکشی برای مبارزه با دولت اسلامی بود، ترکیه از کنار زمین نظاره می‌کرد، و حاضر نبود پایگاه‌های هوایی‌اش را در اختیار آمریکایی‌ها بگذارد، مگر این‌که آنها بپذیرند به بشار اسد هم حمله کنند و در سوریه منطقه پرواز ممنوع ایجاد کنند.

ماه پیش، شاید چند ساعت بعد از این‌که آقای اردوغان به باراک اوباما هشدار داد به مبارزان کرد در سوریه اسلحه ندهند، هواپیماهای آمریکایی برایشان سلاح انداختند. اختلاف از این آشکارتر نمی‌شد.


موفقیت بی‌نظیر

سنان اولگن از مؤسسه ادم می‌گوید: "این‌طور نیست که دولت نفهمد چه چیزهایی از دست رفته، اما در آنکارا این انزوا را این‌طور توجیه می‌کنند که ترکیه تنها کشوری بوده که شجاعت داشته موضع اخلاقی بگیرد و سیاست خارجی‌اش را بر پایه ارزش‌هایی که به آن باور دارد تنظیم کند. این استدلالی‌ست که کسانی که باید به اردوغان رأی بدهند می‌پذیرند – و از نظر او فقط همین‌ها مهم‌اند."


 

آقای اردوغان عبدالفتاح سیسی را "مستبدی نامنتخب" خوانده

و در نهایت همین است که رجب طیب اردوغان را پیش می‌برد. همین موفقیت بی‌نظیر پای صندوق رأی است که این باور خدشه‌ناپذیر را در او ایجاد کرده که سیاست‌هایش درست است.

حتی تظاهرات سال گذشته – که از اعتراض به قطع درختان و طرح ساخت‌وساز در پارک گزی آغاز شد – هم خللی در این باور او ایجاد نکرد. در حالی که برخی مقام‌های ارشد و اطرافیان آقای اردوغان خواستار گفتگو با معترضان بودند، او "اوباش" خواندشان.

حتی ماجرای فاش شدن مکالمات تلفنی آقای اردوغان و برخی نزدیکانش که نشان می‌داد اتهام فساد که به آنها زده بودند بی‌مورد نبوده، بعد از مدتی بی‌اثر شد و رئیس‌جمهور موقعیت سابقش را به دست آورد.


'کاهش نفوذ ترکیه'

واکنش آقای اردوغان به افشای تلفن‌ها تهاجمی بود: آن را "کودتای نافرجام" خواند، هزاران پلیس و قاضی را اخراج کرد، و تلاش کرد شبکه‌های اجتماعی را ببندد. پس از آن حلقه یارانش را تنگ‌تر کرد و فقط وفاداران بی‌چون‌و‌چرا را باقی گذاشت.

 
آقای اردوغان اسرائیل را هم به‌خاطر بمباران غزه به‌شدت نقد کرده 

سنن اولگن معتقد است: "اعتراض‌های پارک گزی و بعد واکنش او به اتهام فساد بود که نگاه بین‌المللی را عوض کرد. درست است که انزوای ترکیه مشکل ترکیه است، اما مشکل غرب هم هست. غرب برای این‌که به اهداف امنیتی‌اش در منطقه برسد، بالقوه شریکی بهتر از ترکیه ندارد. اما حالا که نفوذ ترکیه کم شده، دست غرب هم بسته شده. در نگاه اردوغان مشروعیت دموکراتیک یعنی صندوق رأی، اما دیگران انتظار بیشتری از دموکراسی ترکیه دارند – رسانه‌های آزاد، قوه قضائیه مستقل، و حاکمیت قانون."

در هفته‌های گذشته دوباره موجی از انتقاد در داخل ترکیه هم راه افتاده – از ساخت کاخ ریاست‌جمهوری ۱۰۰۰ اتاقه با هزینه ۶۱۵ میلیون دلار، آن‌هم در مناطق جنگلی حفاظت شده، که بیش از سی شکایت قانونی را نادیده گرفته، تا حمله لفظی به روزنامه‌نگاران خارجی، و مواضع جنجالی مثل این‌که مسلمان‌ها آمریکا را زودتر از کریستف کلمب کشف کرده بودند.

همه این‌ها به این حس که دولت ترکیه از مردم و واقعیت فاصله گرفته دامن می‌زند.


'قدرت اقتصادی'

ولی با همه این اوصاف آقای اردوغان همچنان از حمایت هوادارانش برخوردار است. برای آن ۵۲ درصدی که او را رئیس‌جمهور کردند، ممنوع شدن توییتر یا اتهام فساد – که به نظرشان در مورد بیشتر سیاست‌مداران پیش می‌آید – اهمیت چندانی ندارد.


ترکیه به آمریکا اجازه نداد از پایگاه‌های هوایی‌اش برای حمله به پیکارجوهای دولت اسلامی در سوریه استفاده کند، مگر این‌که بشار اسد را هم هدف بگیرند و منطقه پرواز ممنوع اعلام کنند



برای آنها مهم این است که وضع مالی‌شان تغییر کرده، کشورشان حالا هفدهمین اقتصاد بزرگ دنیاست. برای این مردم مهم این است که بیمارستان‌ و مدرسه جدید ساخته می‌شود، جاده‌های جدید کشیده می‌شود.

هواداران آقای اردوغان که عموما محافظه‌کار و مذهبی‌اند، از این‌که بعد از هشتاد سال حکومت سکولاریستی می‌توانند در مدرسه و دانشگاه روسری سر کنند، خوشحال‌اند و احساس رهایی می‌کنند. در نگاه آن‌ها اردوغان رهبری‌ست قدرتمند که ابایی ندارد جلوی غرب بایستد. و این تصویر را دوست دارند.

ابراهیم کلین، از مشاوران آقای اردوغان، معتقد است او از ترکیه "یک قدرت سیاسی و اقتصادی ساخته، و طبقه متوسط را توان‌مند کرده."

می‌گوید: "او بود که فرایند حل مسئله کردها را شروع کرد، و قدم‌هایی تاریخی در راستای به رسمیت شناختن حقوق اقلیت‌های دینی برداشت، و با سلطه نظامیان مبارزه کرد". اشاره او به اقدامات آقای اردوغان است که دست‌و‌پای ارتش را بست، ارتشی که از دهه ۶۰ میلادی چهار دولت ترکیه را سرنگون کرده بود.

اما موفقیت‌های اولیه اردوغان در مقام نخست‌وزیری به مرور زیر سایه خودرأیی فزاینده‌اش فراموش می‌شود.

یک مقام اروپایی به من می‌گفت او "در جمع خصوصی دلنشین است و حتی به حرف دیگران گوش می‌دهد. اما در انظار عمومی مسئله برایش فقط بردن دعواست. کوتاه آمدن، مکانیزم‌های کنترلی، این‌جور چیزها نشانه ضعف است. به همین خاطر به‌طور طبیعی موضع تهاجمی می گیرد – و بعد می‌فهمد ممکن است بهتر بوده طور دیگری عمل می‌کرده."

 
 

کاخ ریاست‌جمهوری جدید ترکیه هم صدای اعتراض خیلی‌ها را درآورده 

نگاه مثبت اروپایی‌ها به ترکیه به مرور جایش را به دغدغه آزادی بیان داده. از زمانی که مذاکرات مربوط به عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا و گسترش این اتحادیه متوقف شده، اهرم فشار اروپایی‌ها هم ضعیف شده. همه این‌ها به حس انزوای ترکیه دامن می‌زند.

به قول آن مقام اروپایی "حس مثبتی که به (آقای اردوغان) بود محو شده، جایش را احتیاط گرفته. البته قصد ما این است که فرایند عضویت را زنده نگه داریم. دل‌مان می‌خواهد رابطه‌ای جدی‌تر داشته باشیم. همه اهمیت ترکیه را درک می‌کنند."

و همین نکته آخر است که به آقای اردوغان در عرصه بین‌المللی اعتماد می‌دهد: این‌که ترکیه کماکان بازیگری مهم است. این‌که دریچه غرب به خاورمیانه بحران‌زده است. و این‌که اقتصادی رو به رشد است که دیگر نمی‌شود نادیده‌اش گرفت.

مقام اروپایی می‌گوید: "اردوغان می‌خواد بزرگ‌ترین ترک تاریخ باشد. درست است که آن اشتیاق سابق را به او نداریم، اما به هر حال همچنان کسی است که باید ارتباط‌مان را باهاش حفظ کنیم."

رجب طیب ارودغان به قول خودش می‌خواهد "ترکیه‌ای نو" بسازد. دیگران می‌گویند این ترکیه‌ای است با جامعه‌ای ناراضی و دودسته. کشوری که دوستانش را یکی یکی از دست می‌دهد – هم در خانه هم بیرون خانه.

رأی دهید
آتیلا قشقایی - کپنهاک - دانمارک
هیچ کسور جهان سومی‌ و در حال توسعه نمی‌تواند مستقل تصمیم بگیرد، رجب اشتباهت زیادی انجام دادا و به دنبال قهرمان شدن در جهان اسلام هست ، هدف او جذب حمایت ملت‌های مسلمان بدونه در نظر گرفتن رژیم‌های منطقه و قدرت‌های جهانی‌. به جز آمریکا( در صورت نادیده گرفتن فاکتور اسرائیل) هیچ کدام از قدرت‌های شرق و غرب یک تورکیه مقتدر را دوست نخواهند داشت، دوستی‌ غرب با تورکیه به خاطر ارتش تورکیه در مقابل روسیه و جلو گیر حزه اسلام تند رو بود و هست
یکشنبه 2 آذر 1393 - 21:43
rahjoo - بابل - ایران
ترکیه اردوغان ترکیه فانتزیست!اما دنیا تنها به واقعیت ها و واقعگراها روی خوش نشان میدهد
دوشنبه 3 آذر 1393 - 06:59
Ukguy4u - لندن - بریتانیا
ترکیه به دنبال احیای امپراتوری عثمانیه و برای رسیدن به هدفش به دنبال نفوذ و قلدری در کشورهای منطقه است. ایران هم به دنبال احیای صفویه و امپراتوری شیعی هست و برای این منظور به شیعیان کشورهای منطقه پول و اسلحه میده. عربستان هم سعی داره تا از قافله عقب نمونه و دنبال احیای امویان و نفوذ بیشتر توسط مشروعیت خودش به عنوان خواستگاه اسلامه. غرب هم از این تقابل ها که حاصلش تولد داعش هست خوشحاله چون کشورهای منطقه با هزینه خودشون هم دیگر رو نابود و ضعیف میکنن و وابستگی اقتصادی و نظامی برای غرب میلیاردها سود خواهد داشت!
دوشنبه 3 آذر 1393 - 12:35
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.