خاله سوسکه و بزبز قندی؛ تقابل دو دیدگاه
بر اساس آییننامه وزارت ارشاد پرداختن به مطالبی که موجب تضعیف نهاد خانواده شود، مانع صدور مجوز خواهد شد
بی بی سی : مهمترین فراز یکی از نمونههای قدیمی ادبیات کودک و نوجوان ایران، جایی است که خاله سوسکه از خواستگارانش این سوال تعیین کننده را میپرسد که "اگه زنت بشم منو با چی میزنی؟" و عاقبت با رد کردن خواستگاران خشن، به موش دل میبندد که وعده میدهد او را نه با ساتور قصابی و سنگ ترازو که با دم نرم و نازکش بزند. در پایان قصه، موش، موقع آشپزی در دیگ میافتد و از آن تاریخ و پس از آن پایان تراژیک و مرگ "آقا موشک باوقار"، خاله سوسکه همچون همسری وفادار تا ابد سیاهپوش میماند.
کسانی مثل جبار باغچهبان، احمد شاملو و محمود مشرف تهرانی روایتهایی از این قصه را باز نوشتهاند و در سالهای اخیر هم این داستان در بستهبندیهای رنگی و زیبا و و کتابهای خوش آب و رنگ، در ویترین کتابفروشیهای کودک، جلوه میکند.
سکسیسم چیست؟
سکسیسم یا جنسیتزدگی، نوعی تبعیض و پیشداوری درباره انسانها بر اساس جنسیت آنها و کلیشههای جنسیتی غالب در جامعه است. کلیشههای جنسیتی نقشهای خاصی را برای مردان و زنان تعریف میکند و اگر انسانی خارج از این تعاریف رفتار کند، 'غیرطبیعی' یا 'نامناسب' محسوب میشود. این پیشفرضهای کلیشهای اغلب باعث تبعیض و نابرابری میشود. بیبیسی در مجموعه مطالبی به ابعاد مختلف این موضوع پرداخته است.
شنونده و خواننده حساس به مسائل جنسیتی ممکن است در برابر زبان دلنشین و شخصیتپردازی قوی این داستان، گناه نگاه جنسیتی را در این قصه نهایتا به گردن تاریخ ضد زن بیندازد اما بخش مهمی از ادبیات کودک ایران در دهههای اخیر نیز همچنان درگیر آفرینش ادبیاتی است که در جریان آن کلیشههای جنسیتی بازتولید میشوند. داستانها و شعرهایی که در آن، زنان، ضعیف، خانگی و وابسته توصیف میشوند اما مردان، قوی، متعلق به دنیای بیرون و رها و آزاد نشان داده میشوند.
حتی اگر کودکان و نوجوانان ایرانی به بازار کتاب دسترسی نداشته باشد کتابهای درسی، جایی است که در آن با ادبیات آشنا میشوند. این کتابها به دلیل سادگی زبان و رنگآمیزی فضای روایی آن، کاملا برای بچهها قابل درک است و فهم آنها را از دنیا و معادلات زندگی، به آسانی شکل میدهد.
طرح روی جلد کتابی از ناصر کشاورز یادآور این متلک عوامانه است که در خیابانهای ایران گاهی خطاب به زنهای راننده مطرح میشود و از آنها میخواهد به جای راندن ماشین، پشت ماشین لباسشویی بنشینند
در مورد کلیشههای جنسیتی در کتابهای درسی مطالعههای متعددی منتشر شده است. نتیجه این مطالعات اغلب به هم نزدیک و البته قابل حدس است.
پژوهشی که سال ۱۳۸۶ روی کتابهای درسی فارسی مدارس ایران انجام شده و نتایج آن در پژوهشنامه علوم اجتماعی منتشر شده نشان میدهد که در این کتابها ۳۰۲۹ بار اسم انسانها به کار رفته که تنها ۱۶ درصد آن، اسم زن است و باقی اسامی مردانهاند. از ۱۱۷۰ تصویر منتشر شده در این کتابها تنها حدود ۲۴ درصد تصاویر، زن هستند. این پژوهش میگوید در تصاویر به کار رفته در کتابهای فارسی دوره ابتدایی از حضور اجتماعی زنان در جامعه خبری نیست. بیشتر تصاویر مربوط به زنان در محیط خانه و مدرسه است و دختران کوچک به ندرت در خیابان تنها هستند. این پژوهشگران تنها یک تصویر از زن پرستار در کتاب کلاس دوم پیدا کردهاند در حالی که کتاب پر از تصاویر مردان در حال فعالیت اجتماعی است.
این پژوهش میگوید در تمام تصاویر کتابهای درسی فارسی به جز یک مورد زنان و دختران حتی در محیط خانه با حجاب دیده میشوند. در بعضی از مواقع سر پرندگان و حیوانات نیز، روسری دیده میشود.
نظام آموزشی ایران، آگاهانه در این کتابها تصریح کرده است که "وضعیت مطلوب" را چه میداند و نقشهای مورد انتظارش از زنان و مردان چیست. این پیام در قالب ادبیات و تصویرسازی و رنگ و نقاشی در جان و ذهن کودکان نقش میبندد.
کتابهای ادبیات کودک و نوجوان
اما بیرون از عرصه آموزش و پرورش رسمی هم کتابهای ادبیات کودک و نوجوان از کلیشههای جنسیتی خالی نیستند. با وجود این که تحولات اقتصادی و سیاسی در دهههای اخیر، تغییر زیادی در نقش و جایگاه اجتماعی زنان به دنبال داشته اما بازتاب این تغییرات در آفرینشهای ادبی کمتر به چشم میخورد.
نگاهی به فهرست ناشران بزرگ کتاب کودک و نوجوان نشان میدهد که سهم بزرگی از این بازار هم در دست ناشران حکومتی است. کانون پرورش فکری کودک و نوجوان که یکی از بزرگترین ناشران تولید کتاب کودک و نوجوان است به وزارت آموزش و پرورش وابسته است. انتشارات امیرکبیر وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی، در زیرمجموعه خود بخش بزرگی برای انتشار کتاب کودک و نوجوان دارد که هر سال حدود صد عنوان کتاب تازه برای این گروههای سنی منتشر میکند. حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی هم بخش ویژهای برای ادبیات کودک و نوجوان دارد که بسیار فعال است. انتشارات سروش، وابسته به سازمان صدا و سیمای ایران هم یکی از ناشران عمده کتاب کودک و نوجوان در ایران است.
کتاب 'نازخاتون، بیبیخاتون' سروده افسانه سلیمی با تصویرگری سروناز پریش
این ناشران فرصت و امکانات نشر را در اختیار کسانی میگذارند که ادبیات تولیدیشان همسو با خواستهها و الگوهای حکومتی از نهاد خانواده و ارزشهای اجتماعی باشد.
بر اساس ماده شش " آییننامه نظارت بر نشر کتاب کودک در ایران" پرداختن به مطالبی که موجب تضعیف یا تخریب نهاد خانواده شود، از مواردی است که مانع صدور مجوز کتاب خواهد شد. بر اساس قوانین مدنی ایران، ریاست خانواده با مرد است و قاعدتا هر تصویر و محتوایی که این تصویر از نقشهای زن و مرد را در نهاد خانواده در نگاه کودک و نوجوان تغییر بدهد، مجوز نخواهد گرفت.
در شعری از مصطفی رحماندوست، شاعر اسم و رسمداری که شعرهایش در کتابهای درسی هم منتشر میشود به صراحت بر تقسیم نقشهای سنتی میان دختر و پسر تاکید شده است. شعر "خانهبازی" که آقای رحماندوست آن را حاصل تجربه بازی کودکان و مشارکت در آن دانسته این طور شروع میشود:
مینا تو بشو مادر مهدی تو بشو بابامن دخترتان باشم یک دخترک زیبا
راوی که یک دختر کوچک است با ترسیم فضای خانه و در و دیوار آن به همبازی پسر خود میگوید: "بابا تو بگو دیر است برخیز و برو بازار/ برگرد و بیا خانه با خستگی بسیار/ وقتی که تو برگشتی بنشین و بگو مینا/ یک چای برای من بردار و بیار اینجا"
مصطفی رحماندوست درست میگوید، در خاله بازی بچهها چنین گفتگوهایی شنیده میشود اما کودک پنج شش ساله، این تصویر را از خود ابداع نکرده است. آنچه او "بازی" میکند، واقعیت زندگی بزرگترهایی است که او رفتار و مکالماتشان را در زندگی روزمره دیده است. بخشیدن رنگ و روی شاعرانه به این رفتار و پیچیدن آن در زرق و برق تصویرسازی کودکانه، بازتولید سبک زندگی نابرابری است که کودک در خانه شاهد آن بوده است و باعث تداوم این نابرابری در زندگی نسلهای بعدی میشود.
نمونههای چنین شعرهایی کم نیستند. طرح روی جلد کتابی از ناصر کشاورز یکی دیگر از شاعران کودک و نوجوان، زنی را در حال رانندگی و در احاطه بند رخت و جارو و قابلمه و کفگیر نشان میدهد و یادآور این متلک عوامانه است که در خیابانهای ایران گاهی خطاب به زنهای راننده مطرح میشود و از آنها می خواهد به جای راندن ماشین، پشت ماشین لباسشویی بنشینند.
هر چند طرح روی جلد این کتاب خود از ضمیر شعر خبر میدهد اما خود شعر هم خواندن دارد.
بز زنگولهپا به روایت علیاصغر سیدآبادی
خواندن شعر کامل کمک میکند که ببینیم چطور شاعر با تصویر کردن مادری که مدام مشغول انجام امور روزمره خانگی است، چنین تصویری را از زن، ستایش می کند و البته که این روایت که با تصویرپردازیهای عاطفی و عاشقانه آمیخته شده است در جان کودک ماندنی است: "مامان من همیشه/ در خانه گرم کار است/ یک جا نمینشیند/ بیتاب و بیقرار است/ با خواب و استراحت/ او قهر کرده انگار/ اما به قول بابا/ با عشق میکند کار/ مشغول پخت و پز یا/ در حال رفت و روب است/ اصلا نمیشود گفت/ مامان چقدر خوب است"
در بهترین حالت حتی اگر خود شاعران و نویسندگان تعمدی در انتشار این نوع از ادبیات نداشته باشند و ناشران هم در محتوای این آثار دخالت نکنند، واقعیت این است که تصویر جا افتاده در ذهن این شاعران و نویسندگان از شکل روابط اجتماعی و نقشهای دو جنس زن و مرد چنان مستحکم و استوار است که حتی مشاهده عینی تغییر نقشها کمکی به تغییر روایت آنها از زندگی زنان و مردان نمیکند.
در مورد انتشار تصویر زنان بدون حجاب در کتابهای کودک و نوجوان سختگیری کمتری وجود ندارد و در نمونههای متعددی از کتابهای بچهها دخترها و مادرهایشان بدون روسری تصویرسازی شدهاند. کتاب 'مهمانی آیدا' از ناصر کشاورز با تصویرگری احسان عبدالهی، 'دختر باغ آرزو' با تصویرگری نسرین خسروی، نمونههایی از این کتابها هستند.
این که کلیشههای جنسیتی مختص ادبیات فارسی زبان نیست و در ادبیات سایر کشورها هم نمونههای بسیاری پیدا میشوند که در آن نقشهای زن و مرد بر اساس سنتهای تاریخی مردمحور روایت شده یک واقعیت است اما حساس کردن جامعه باعث شده روند تولید و انتشار این آثار آهستهتر شود. یعنی انتشار ادبیاتی که در آن یکی از دو جنس نقش محوری را دارند نه تنها تشویق نمیشود که این آثار در صورت انتشار با انتقادهای سخت روبرو میشوند.
سازمانها و نهادهای ادبی که در حوزه ادبیات فعالند، میکوشند با انتشار راهنماهایی برای پدیدآورندگان و خانوادهها، به آنها نشان بدهند، چطور برای فرزندانشان به دنبال کتابهایی بگردند که در آن کلیشههای جنسیتی، محتوای نژادپرستانه و یا نفرتپراکنی وجود نداشته باشد.
لوئیس درمن اسپارک، نویسنده کتاب "آموزش ضدتعصب برای بچه ها و خودمان" در کتابش مینویسد که موقع خرید کتاب، تصویرهای کتاب را بررسی کنید که حاوی کلیشههای جنسیتی نباشند. متن و محتوای شعر و داستان را برای پیدا کردن کلیشههای جنسیتی جستجو کنید. به سبک زندگی آدمها در داستان توجه کنید. جایگاه شخصیتهای داستان را با توجه به جنسیتشان بررسی کنید، آیا موقعیتشان برابر است؟ و البته حواستان به شخصیت قهرمان داستان باشد.
گرچه در قفسه کتابفروشیها داستان خاله سوسکه هنوز وجود دارد اما "خاله سوسکه" تنها تصویر ما از زن در ادبیات فولکوریک نیست. در قصههای ایرانی، ماجرای بز زنگولهپا هم آمده است؛ زنی که به بچههایش در مورد خطرهای احتمالی هشدار و آموزش میدهد، وجود بچهها او را خانهنشین نکرده بلکه تنها از خانه بیرون میزند، با "اجتماع گرگ" مبارزه میکند و پیروز میشود.