فرزند حبیب: احمدی نژاد دستور داد پدرم مجاز شود
خواننده ترانه « مادر» چرا به ایران برگشت و این روزها چه میکند؟
پسر حبیب درگفت وگو با تماشاگران امروز با تائید حمایت دولت قبل میگوید:
مشایی پیغام داده بود کمک میکند پدرم فعالیت هایش را در ایران از سر بگیرد
دو ماه تمام برای جلب اعتمادش زمان لازم بود تا قانع شود و حرف بزند. فرزند «حبیب محبیان» به قول خود حبیب، «مهمترین فرد زندگی» این خواننده است. در تمام آثار حبیب ردی از عشق و علاقه این خواننده به پسرش دیده میشود و قطعات زیادی هم از جمله «تموم دنیای بابا» را برایش خوانده. روایت بازگشت «حبیب» به ایران همیشه مجهول و پر از سوالات بیجواب بوده. سالهایی که بارها حاشیهها و حرف و حدیثهای مختلف باعث شده اصل موضوع زیر سوال برود و هرگز اتفاق اصلی مورد توجه قرار نگیرد: «حبیب چرا به ایران بازگشت؟» حضور چهرههای سیاسی و نقش آنها در بازگشت این خواننده به کشور، بارها در رسانهها مطرح شده و حتی کار به خطبههای نماز جمعه تهران هم کشیده شد و آتش این تنشهای رسانهای به قدری بالا گرفت که در مقاطعی «حبیب» با پیشی گرفتن از مهمترین اخبار حوزه سیاست و ورزش، در راس اخبار کشور قرار بگیرد. خود این خواننده در چند گفتگوی پراکنده نیز تا حدی به سوالات پاسخ داده ولی هرگز اصل مطلب ادا نشد و پرسشها بارها و بارها بدون جواب، رها شدند. فرزند حبیب بهترین کسی بود که میتوانست همه این سوالات بیجواب را پاسخ دهد. در گفتگویی که بارها به دلیل بعد مسافت و اختلاف ساعت زندگی (آمریکا) ناتمام ماند و پس از پیگیریهای فراوان سرانجام به نتیجه رسید.
همین ابتدای صحبتهایمان کمی به عقب برگردیم. چرا حبیب از بودن در خارج از کشور خسته شد و فضای موسیقی خارج از کشور را رها کرد و به ایران آمد؟
پدرم همیشه در سالهایی که خارج از ایران بودیم، از ایران حرف میزد و خیلی برای بودن در کشور دلتنگی میکرد. همیشه با نوعی حسرت از بازگشت به کشورش حرف میزد و این دوری برایش خیلی سخت بود. در اکثر خاطراتش از ایران، ردی از شمال کشور بود. سرسبزیاش، آبادیاش و اینکه چقدر برایش شمال ایران خاطرهانگیز بوده. حساش به ایران حس عجیبی بود. حدود پنج سال پیش که من در ایران عمل قلب باز کردم، تصمیم گرفتم که حسابی برای تشویقاش به بازگشت به کشور، وقت و انرژی صرف کنم. دوست داشت در کشور خودش فعالیتهایش را پیگیری کند. مادرم بارها به ایران میآمد و برمیگشت و خیلی دلش میخواست زندگیاش را در کشور خودش از سر بگیرد. در یک مقطعی خواهر پدرم بیماری سختی گرفت و فشار من و مادرم و بیماری عمه باعث شد که یکباره پدر تصمیم بگیرد به ایران برگردد. تصمیمی خطرناک و پرریسک ولی به شدت محکم و از ته دل. حرف و حدیثهای زیادی درباره این تصمیم پدرم بود و در این سالها عنوان شده ولی اصل ماجرا همینی بود که به شما گفتم. البته عمل قلب من هم دلیل دیگری برای این اتفاق بود.
گفته میشود حبیب علاقه زیادی به پسرش یعنی شما دارد و دور بودن شما برایش خیلی سخت است. چرا شما برای زندگی همیشگی با پدرتان به ایران ملحق نمیشوید؟
چند باری به ایران سفر کردم ولی بازجوییهای زیادی از من شد و در مقطعی هم ممنوعالخروج شدم. هر بار که به دلیل دلتنگی زیادی برای دیدن پدرم به ایران آمدم، خیلی اذیت شدم. رفتار مناسبی با من نشد و به همین خاطر دیگر تمایلی به بازگشت به ایران ندارم.
این ماجرای عمل قلب که از آن گفتید، داستانش چیست؟
حدود ۳ سال پیش همزمان با ضبط ویدئوی حبیب در لبنان من دچار ضعف و بیحالی شدیدی میشدم که پزشکان فکر میکردند مربوط به سیستم ایمنی بدنم است. مدتی در دبی بستری بودم تا اینکه تشخیص دادند دریچه قلبم انحراف دارد و باید عمل شود. برای انجام این عمل گرانقیمت و پیچیده عازم ایران شدم و دکتر «محمد حسین ماندگار» از بهترین جراحان قلب ایران مرا جراحی کرد و معجزهای برای من انجام داد و دریچه تازهای در قلبم جاگذاری کرد. در ایران ۴ ماه برای بهبودیام سپری کردم. ۲ بار هم بازجویی شدم که در ابتدا برایم ترسناک بود ولی چون چیزی نداشتم که پنهان کنم دیگر کاری نداشتند. در مجموع من به ایران نیامده بودم که بمانم. من کار و درآمدم مستقل از حبیب بود و در ایران هم توانایی و جواز کار نداشتم. هر چند باز هم اعتقاد دارم که همین اتفاق برایم باعث شد پدرم برای بازگشت به ایران جدیتر شود. بعضی وقتها که برای پدرم دلتنگ میشوم، این حس را دارم که من باعث شدم این اتفاق بیفتد و همین موضوع کمی اذیتام میکند.
اوایل حضور حبیب در ایران گفته میشد شما هم به قصد زندگی و فعالیت هنری قرار است به پدرتان ملحق شوید. این موضوع صحت داشت؟
نه بههیچوجه. من در آمریکا بزرگ شدهام و اینجا راحتم. دغدغههای زندگی خودم را دارم و به خاطر همین این موضوع را کاملا شایعهسازی میدانم.
زندگی و کار حبیب چه تفاوتهایی با بقیه خوانندگان لسآنجلسی داشت که نمیتوانست بیرون از ایران بماند؟
حبیب انسان احساساتیای است. حس عجیبی به کشورش دارد و همین علاقه عجیب باعث چنین تصمیمی شد. هیچ وقت کار سیاسیای نخوانده بود و این یکی از مهمترین تفاوتهایش با دیگران بود.
چه اطمینان و اعتمادی بود که باعث شد حبیب نترسد و به ایران بیاید؟
هیچ اعتماد و اطمینانی وجود نداشت. یک آن تصمیم گرفت به ایران بیاید و تصمیماش را هم عملی کرد. به هر حال پدر من در فامیل به گرفتن تصمیمات لحظهای معروف است. یکی از همان تصمیمات بزرگ زندگیاش را گرفت و آمد.
واکنش لسآنجلسیها و دوستان خارج از کشورش چه بود؟ او را تحت فشار گذاشته بودند که نرو؟
بعضی از دوروبریها و بزرگان موسیقی لسآنجلسی سعی کردند جلوی پدرم را بگیرند ولی در مقابل، بعضیها هم اعتقاد داشتند که فضا در ایران بازتر شده. متاسفانه تعریف درستی از فضای داخل کشور در لسآنجلس نبود و همین مساله باعث سردرگمی شده بود.
بعد از اینکه به ایران آمد خوانندههای لسآنجلسی ناراحتش کردند؟
من یک توضیحی بدهم. اصولا خیلی از خوانندههای لسآنجلسی در سال چند باری به ایران میآیند و میروند. این موضوع چیز زیاد عجیبی نیست. ولی اغلب مردم فکر میکنند که خوانندههای لسآنجلسی اصلا سالهاست که ایران را ندیدهاند. اصلا اینطور نیست. حضور آنها جوری است که کسی متوجهشان نمیشود ولی در اصل تعداد زیادی از آنها بارها به ایران رفت و آمد داشته و دارند. وقتی ماجرای حضور پدرم در ایران در رسانهها سرو صدا به پا کرد، بعضی از همین چهرهها از آن استقبال کردند و در واقع حبیب را جاده صافکن بازگشت خود لقب دادند ولی بعضیها هم از این اتفاق خوشحال نبودند. دلیل این نارضایتی را هم بروز نمیدادند.
چرا حبیب با وجود همه گارانتیها نتوانست در ایران کار کند؟
چون در ایران با پدیدهای به نام «شارلاتانیسم» رو به رو شد. افرادی دور و بر حبیب بودند که باعث شدند او نتواند روند رسمی فعالیتهایش را طی کند. قطعا خیلیها از اینکه حبیب در ایران کار کند، متضرر میشدند و همین باعث شد از هر کاری برای خرابکردنش استفاده کنند. حبیب انسان ساده و دلپاکی است و خیلیها برای سوءاستفاده از او خودشان را به پدرم چسباندند. حتی خیلیها از زبان او مصاحبه کردند و به خودشان اجازه دادند که سخنگوی وی باشند. فضای وحشتناکی برای او درست شد به قدری حاشیهها و سوءاستفادهها از حبیب زیاد شد که ماجرای فعالیتش زیر داستان این سوءاستفادهها قرار گرفت. فرزند یکی از مسئولان رده بالای کشور هم در این بین بیشترین سوءاستفاده را از حبیب کرد.
چه کسی به حبیب تضمین داده بود اگر بیاید ایران مشکلی پیش نمیآید؟
این صحبتها بارها عنوان شده و حاشیههای زیادی را هم در پی داشته است. حبیب بخاطر کسی نیامد بود ایران. کسی از او دعوت نکرده بود و کسی برای برگشتن به او تضمینی نداده بود. بعد از حضور در ایران بود که سر و کله خیلی از مقامات پیدا شد و گفتند که ما میتوانیم کار شما را برای فعالیت در ایران درست کنیم. مقامات عالیرتبه مملکت یکی یکی میآمدند و ادعاهای مشابهی برای کمک به حبیب داشتند. میخواستند خودشان را به او نزدیک کنند.
آقای «مشایی» هم جزو همین مقامات بود؟
آقای مشایی از طریق برخی واسطهها پیغام فرستاده بود که از حضور حبیب در ایران استقبال میکند و میتواند کمک کند که پدرم فعالیتهایش را از سر بگیرد. ایشان در آن دوره به عنوان فرد روشنفکری در نظام فعالیت داشتند و با این کار در صدد این بودند که به نوعی فضای کار پدرم را باز کنند.
این درست است که شخص آقای احمدینژاد برای کار کردن حبیب به وزیر ارشاد نامه داده بود و درخواست کرده بود که برای فعالیت حبیب مجوز صادر شود؟
بله و واسطههایی هم در این بین بودند که برخی از آنها در پی منافع شخصیشان بودند. همین منفعتطلبیها باعث بروز برخی اتفاقاتی شد که موضوع حساسیتزا شود.
حبیب چند بار با احمدینژاد ملاقات داشت و چه صحبتهایی بین آنها شده بود؟
این ملاقاتها و برخوردها با احمدینژاد کمتر به صورت حضوری بود و عمدتا از طریق واسطههای مختلف انجام میشد. ولی پدرم نامهای در اختیار دارد که زیر آن شخص آقای احمدینژاد دستور دادهاند که سریعتر در مورد اخذ مجوز فعالیتهای حبیب اقدام شود.
درست است که حبیب قرار بود در صورت نامزد شدن مشایی برای انتخابات ریاستجمهوری در فعالیتهای تبلیغاتی برای او شرکت کند؟
پیشنهادش شده بود ولی پدرم هرگز وارد بحثهای سیاسی نشده و نمیشود. اصرارها برای این اتفاق زیاد بود و اصلا شاید یکی از دلایلی که باعث شد پدرم نتواند روند فعالیتهایش را در ایران رسمیت ببخشد، زیر بار نرفتن برای ورود به بازیهای سیاسی همین آقایان بود.
نظر مسوولان موسیقی وقت آن زمان درباره کارکردن حبیب در ایران چه بود؟
سنگاندازی زیاد بود. عدهای مسائل شخصی و دینی را پیش میکشیدند و اتهامهای مختلفی در رسانهها علیه پدرم عنوان شد. آنها آدمهایی بودند که دوست نداشتند حبیب در ایران مجوز بگیرد. بعد به مرور هوچیگریها بیشتر و اوضاع کمی از کنترل خارج شد. حبیب فقط میخواست در ایران رسمی کار کند ولی برخی با سوءتعبیر فعالیتهای او برخی بحثهای اشتباه را به این ماجرا کشاندند که اجازه ندهند او در ایران کار کند.
کسی با حبیب مشکل شخصی دارد که نمیگذارند حبیب بخواند؟
بله بسیاری از مسئولان سیاسی که پدرم به آنها برای خواستههایشان نه گفته، دنبال زمینزدنش هستند. جالب است که تقریبا همه خوانندههای داخلی هم از اینکه حبیب مجاز شود میترسند!
به حبیب نمیگویند که از ایران خارج شو؟
بارها به حبیب گفتهاند که از ایران برو اینجا جای تو نیست! ولی پدرم همچنان سر عقایدش پافشاری میکند. یک بار هم به من این حرف را زدند و اصولا میانه خوبی با ما ندارند.
قرار بود حبیب کنسرت بگذارد؟ چنین درخواستی مطرح شده بود و اصلا ماجرا جدی بود؟
به هر حال این آرزوی هر هنرمندی است که بتواند در کشورش اجرای زنده داشته باشد. همه چیز برای همین موضوعات برنامهریزی شده بود ولی ورود برخی افراد و برخی جریانها مانع شد این اتفاق بزرگ به مرحله عمل برسد.
ناراحت نیست که نمیتواند فعالیت داشته باشد؟ الان برای کسی ترانه نمیگوید و آهنگ نمیسازد؟
اتفاقا حبیب پرکار است و آثار و و قطعاتی را نیز تولید و ویدئوهایی را هم منتشر کرده است. ولی هنوز نتوانسته مجوز فعالیتهای رسمیاش را بگیرد. این اتفاق برایش خوشایند نبوده و نیست و خیلی روی آثارش تاثیر گذاشته است. به هر حال وقتی تو را به زور مجبور و محدود کنند که نخوانی، خیلی سخت است. در حالی که موسیقی عشق اوست و تنها کاری است که میخواهد برای مردم انجام دهد. به نظرم در ایران به حبیب مجوز نمیدهند و برایش مانعتراشی میکنند چون حاضر نشده در هیچ جریانی وارد شود اما عادلانه نیست که اجازه فعالیتاش را نمیدهند. ماجرا زمانی بدتر میشود که میبینیم در داخل ایران افرادی به نام خواننده اجازه فعالیت دارند که هم از لحاظ ظاهری و هم از لحاظ کاری، در حد ناامیدکنندهای هستند. بهترین خوانندههای ایران با ابروهای نازک و آرایشهای غلیظ اجازه کار در ایران را دارند ولی پدر من نمیتواند بخواند.
یعنی به نظر شما فضای موسیقی ایران فضای سالم و درستی نیست؟
مثل همه جای دنیا خوب و بد دارد ولی حرف من این است که اگر هویت و اصول هنری برای فعالیت درایران مهم است، رزومه پدر من در حدی ست که همه میتوانند تاییدش کنند. در ایران کسی صلاحیت فنی این را ندارد که به او بگوید نخوان و فعالیت نکن. مردم دراینباره باید تصمیم بگیرند.
خواننده خاصی هست که پدرتان آثارش رادوست داشته باشد؟
پدرم موسیقی سنتی شرقی دوست دارد. رگههایی از این موسیقی هم در آثارش در برخی اوقات شنیده میشود.
با کدام خوانندهها در ایران بیشتر ارتباط دارد؟ اصلا با هنرمندان در ایران در ارتباط است؟
تقریبا هیچکس. در 4، 5 سال گذشته به جز مادرم و برخی دوستان نزدیک، با کسی ارتباط آنچنانی نداشته و ندارد و بیشتر در فضای شخصی خودش است. فکر میکند وکار میسازد.
چرا پدرتان شمال کشور را برای زندگی انتخاب کرده است؟
پدرم در مدت 25 سالی که در آمریکا زندگی میکرد، روزی نبود که درباره شمال ایران حرف نزند. به خاطر اینکه طبیعت شمال به شدت او را آرام میکند. خاطرات زیادی از گذشته در این بخش کشور داشته و همین باعث شده که نسبت به شمال ایران این حس را داشته باشد. در تهران اذیت میشد. شلوغی و اتفاقات مختلفی که در پایتخت برایش رخ داد، باعث شد که برای ادامه زندگی به رامسر برود.
یک روز عادی حبیب در ایران چطور میگذرد؟
پدرم بیشتر در طبیعت و باغ میوههایش است. ولی واقعا از اینکه مردم درباره او حرفها وداستانهای مختلفی درست کردهاند خوشحال نیست. یک روز خبر کنسرت و یک روز خبر آلبومش منتشر میشود و یک روز هم خبر اجرا در استادیوم آزادی. ولی هیچکدام از این اخبار معلوم نیست از کجا به بیرون درز پیدا کردهاند. اینها باعث میشوند که پدرم آرامشاش را از دست بدهد.
ماجرای بازداشت پدرتان در هفتههای گذشته واقعیت داشت؟
این هم یکی از همان دروغها بود. پدرم برای دیدن یکی از مسوولان به ماسوله رفته بود و عدهای ناشناس و لباس شخصی او را بازداشت کردند و بعد از ساعاتی مجبور به آزادیاش شدند چون هیچ دلیلی برای این کار وجود نداشت. یکی از رسانههای محلی نوشت که حبیب در حال ضبط ویدئوکلیپی غیرمجاز بازداشت شده است. بعد به یک روز نکشید که همه رسانهها در ایران این موضوع را بازتاب دادند. میخواهم بگویم که خبرسازیها در ایران علیه حبیب کاملا عادی شده و هیچکس هم پاسخگو نیست. خیلی راحت دروغ میگویند و خیلی راحت منتشرش میکنند.
حبیب سرگرمیهای دیگری هم در ایران دارد؟
معمولا طبیعتگردی میکند و موسیقی میسازد.
وسوسه نشده که دوباره به خارج از کشور برود؟
حضورش در ایران تجربه تلخی شده ولی به هر حال حضور و آرامش در کشورش را به دلتنگی خارج از ایران ترجیح میدهد.
الان صحبتی برای فعالیت دوباره نکرده؟
فعلا که نه. البته قولهایی داده شده.
خبر دارید که کسی غیر از حبیب هم برای برگشتن درخواست داده باشد؟
نه. چون پیگیر نبودیم اصلا.
حبیب برای کسی واسطه نشده که برگردد؟
نه و بهتر است این کار را هم نکند. چون اگر کسی به خاطر حبیب برگردد، قطعا مثل خودش درگیر خرچنگهای مردابی میشود!
بچههایش چطور او را میبینند؟
معمولا در ترکیه ملاقات داریم یا او اینجا (به آمریکا) میآید.
چطور میرود و میآید؟ مشکلی به وجود نمیآید؟
حبیب چند باری در فرودگاه اذیت شده. هم در ایران و هم در آمریکا. بازجویی و از این صحبتها. به خاطر همین کمتر ریسک سفر را به تن میخرد.
اینجا و در ایران چطور پول در میآورد؟ خرج زندگیاش را از کجا میآورد؟
با آهنگسازی و کار در زمینه موسیقی. به هر حال برخی افراد اجازه کار کردن حبیب را گرفتهاند و میگویند یا باید با ما کار کنی یا نمیگذاریم مجوز بگیری. برای همین قطعا در چنین فضایی پدرم نمیتواند اوضاع مالی مساعدی داشته باشد. ولی خدا به زندگی او برکت داده و به قولی زندگی میگذرد.
فکر میکنید با توجه به تغییراتی که در وزارت ارشاد به وجود آمده و فضای فرهنگی کمی تغییر کرده مجوز حبیب برای کار صادر خواهد شد؟
شاید با شرایط جدید اجتماعی در ایران، در سالهای آینده این اتفاق بیفتد. این قبیل اتفاقات در فرهنگ جهان سومی کمی سخت است، چون اوضاع اجتماعی کمی زود حساسیتهایش را بروز میدهد.
پدرتان در رامسر با کسی ارتباط دارد؟
بله اقوام مادریام در رامسر هستند. برخی دوستان هم هستند که با حبیب در ارتباطاند.
و باز هم باید این سوال را تکرار کنیم. آقای حبیب امیدوار است بتواند در ایران آلبوم بدهد؟ بتواند کنسرت بگذارد؟
باید صبر کرد. حبیب ایدئولوژی و استراتژی خودش را دارد. زیر بار حرف زور نمیرود و برایش مهم است که استقلال هنریاش را فارغ از هر جریان سیاسی حفظ کند. باید دید نگاههای کلان فرهنگی به حوزه موسیقی در دوران جدید چطور است.