سریال نوروزی در ستایش نزاع خیابانی و اوباشگری
لیلا ملکمحمدی
روزنامه نگار
سال ۹۲ در حالی به پایان رسید که آمارهای دولتی از افزایش نزاع خیابانی و «قتلهای ناموسی» در ایران خبر میدادند و حالا در اولین شب سال ۹۳، چند ساعت پس از تحویل سال و در دقیقههای نخست قسمت دوم یک مجموعه داستانی، گفتوگویی رد و بدل شد که آشکارا نزاع خیابانی و تشکیل گروههای خودسر را تشویق و ترویج میکرد.
گفتوگو بین رییس زندان و یک زندانی صورت گرفت. بهادر (امین حیایی) که به خاطر چند نزاع خیابانی به زندان محکوم شده است به اتاق رییس فراخوانده و به این بهانه آزاد میشود که در یکی از دعواها چهار پسری را که مزاحم یک دختر «موجه و با شخصیت» شدهاند کتک زده و به قول رییس زندان، نگذاشته «دست اوباش به ناموس مردم بخوره». رییس زندان او را «بزن بهادر» خطاب میکند که هم با «بسیار شجاع» مترادف است و هم با «قلچماق» و «اوباش».
رییس زندان میپرسد: «میتونی بشماری تا حالا چندتا ضرب و شتم داشتی؟» و پاسخ بهادر: «مورد زیاد بوده آقا ولی هرچی بوده منکراتی بوده.»
برداشت مخاطب از سکانس مذکور این میتواند باشد که یک اوباش به خاطر حضور شجاعانه در یک دعوای خیابانی و زدن چند جوانِ مزاحم، توانسته مدت حبس خود را کوتاهتر کند و آزاد شود.
اسم سریال «خوب، بد، زشت» است و در یکی از پربینندهترین ساعتهای تلویزیون ایران (۲۱ و ۳۰ دقیقه) از شبکه دوم سیما پخش میشود. اثر گفتوگوی یادشده در قسمتهای بعدی مجموعه، نه تنها خنثی نمیشود که هر بار با تأکید بیشتری به مخاطب یادآوری میشود.
پاداش بهادر برای مشارکتش در آن دعوای خیابانی فقط آزادی از زندان نبود. او از سوی پدر دختر، که فردی تحصیلکرده، مرفه و منطقیست، جوانی انساندوست و با احساس مسئولیت بالا نسبت به جامعه خطاب میشود و در قسمتهای بعدی لقبهایی چون «با غیرت» و «ناموسپرست» میگیرد.
آسیبهای این سریال فقط به ترویج پرخاشگری، زورگویی و نزاع خیابانی محدود نمیشود.
از جمله آسیبهای دیگر آن میتوان به کودکآزاری، آموختن دروغگویی به کودکان، رواج خبرچینی و گزارش مراسم شادی مردم به پلیس، ایجاد و تقویت هراس از اینترنت و شبکههای اجتماعی و به دنبال آن نادیدهگرفتن وجه مثبت اینترنت در آموزش اشاره کرد.
دو کودک خردسالِ یکی از خواهران بهادر بارها از سوی مادرشان به کتک خوردن تهدید میشوند و حتی مادر به سوی آنها اجسامی که در دست دارد پرت میکند و این موضوع با شوخی و خنده و نه به صورت امری منفور و مذموم، نشان داده میشود.
مادر دو کودک هم، که همیشه یک تبلت در دست دارد، عضو قدیمی و پروپاقرص شبکههای اینترنتی است و همین باعث از هم پاشیدهشدن زندگیاش شده است.
به نظر میرسد این مجموعه تلویزیونی نه تنها آموزشهای عمومی را وارد خانهها نمیکند که با امکانات مدرنی که میتواند به انتقال این آموزشها کمک کند نیز سر جدال دارد.
آسیبشناسی همه زوایای این مجموعه از حوصله این یادداشت خارج است و هدف این نوشته تمرکز روی ترویج و موجهنمایی نزاع خیابانی و بالا رفتن آمار قصاص و اعدام است.
خوب؟ بد، زشت
سریال «خوب، بد، زشت» در ۱۵ قسمت ۴۵ دقیقهای تولید شده و در دو نوبت، ساعتهای ۲ بامداد و ۱۳:۳۰ روز بعد بازپخش میشود.
با در نظر گرفتن ساعتهای بازپخش در مجموع دو هزار و بیست و پنج دقیقه بخش قابل توجهی از گروههای مختلف مردم لحظههای نوروزی خود را با این مجموعه سپری میکنند؛ مجموعهای که در هر قسمت آن دست کم یک بار کلمههایی چون «ناموس»، «غیرت»، «وقار» و «نجابت» از زبان بهادر شنیده میشود.
او هر کسی را که خواهرانش را با اسم کوچک صدا کند کتک میزند (حتی شوهر خواهرش را) و با خواهران خود با تعصب و پرخاش رفتار و به این «تعصب» هم افتخار میکند؛ هیچکس در خانه و کوچه و خیابان از کتکها و تعرضهای زبانی او در امان نیست و مخاطب بارها زد و خورد و فحاشی و پرخاشگری را از سوی بهادر میبیند، اما او در عین پرخاشگری و زورگویی روز به روز قابل اعتمادتر و محترمتر نشان داده میشود و هر چه به پایان سریال نزدیکتر میشویم موفقیت بهادر را در ازدواج با دختر دندانپزشکی که در نزاع خیابانی به خاطر او چهار جوان را کتک زده سادهتر میتوان پیشبینی کرد.
این سریال در هر قسمتش یک دوره «لاتپروری» و آموزش آداب «گندهلاتی» و کلمهها و ترکیبهای فراموششدهی لاتها و جاهلها است. ترکیبهایی چون «مچپا کلفت»، «پاشنه پا ترکیده»، «آبجیگردار»، «پاشل»، «درازپا»، «بیغوری»، «ماش مخ» و«زاغارت» در هر قسمت بارها شنیده میشود.
بهادر تحت آموزش دایی «گندهلات»، کفترباز و در عین حال «بامرام» خود است و کلمهها را با توضیحاتشان از او میشنود.
از قسمت دوم مجموعه یک جوان خجالتی و ترسو، که از خانوادهای مرفه است، بهادر را استاد خطاب میکند و از او میخواهد نترسبودن و زورگویی و لاتی را به او آموزش دهد و این همراهی و تحت آموزش بودن تا اینجا، قسمت دوازدهم، ادامه داشته است و بارها جملههایی چون «یعنی تو لاتی؟ تو شکلاتی، آبنباتی» بین این سه با شوخی یا با جدیت رد و بدل میشود.
نزاع خیابانی، قتل، قصاص، اعدام
وظیفه رسانه پرمخاطبی چون تلویزیون چیست؟ آیا از یک مجموعهی تلویزیونی، که نیمی از ماه هر شب در یک ساعت پربیننده و از یک شبکه پربیننده پخش میشود، باید همان انتظاری را داشت که از یک فیلم دو ساعته در یک سالن سینما با دایرهای از مخاطبان محدودتر، داریم؟
تلویزیون در همه دنیا پرمخاطبترین رسانه است و در بسیاری از کشورها نقش مهم و مؤثری در فرهنگسازی و انتقال آموزشهای عمومی به مردم دارد. این رسانه همانقدر که میتواند مؤثر باشد، میتواند مخرب هم باشد.
نگاهی به این سریال و مجموعههای مشابه و یادآوری آمار نزاعهای خیابانی و به دنبال آن قتلهای خیابانی و «ناموسی» در ایران میتواند به انتقال منظور نگارنده کمک کند.
بنا به گزارش سازمان پزشکی قانونی، در سال ۹۱، ۶۱۷ هزار و ۳۵۸ نفر به دنبال زد و خورد خیابانی به مراکز پزشکی قانونی مراجعه کردهاند.
به گزارش همین سازمان، آمار پروندههای زد و خورد خیابانی در ۱۰ ماه نخست سال ۹۲ نسبت به مدت مشابه در سال ۹۱، ۱/۷ درصد افزایش داشته است. پزشکی قانونی درگزارش دیگری که دی ۹۲ منتشر کرده از افزایش قتل با سلاح سرد در سال ۹۲ نسبت به ۹۱ خبر میدهد.
یک گزارش دیگرنشان میدهد که بالاترین آمار قتل در سال ۹۱ به نزاعهای خیابانی مربوط میشود و بخش قابل توجهی از آن هم «قتلهای ناموسی» است.
به اینجای کار که میرسد حسابکردن نسبت افزایش آمار نزاعهای خیابانی و قتلهای خیابانی با افزایش آمار اعدام در سال ۹۲ نسبت به سالهای قبل، دشوار نیست.
بنا به گزارش سالانه سازمان حقوق بشر ایران، سال ۲۰۱۳ با دستکم ۶۸۷ اعدام، پر اعدامترین سال در ۱۵ سال گذشته ایران بوده است. بر مبنای همین گزارش، در سال گذشته ۱۴۸ تن فقط به اتهام قتل اعدام شدهاند و این رقم نسبت به سال ۲۰۱۲ هشت برابر شده است.
در گزارش مشخص نشده که از این تعداد چند تن به اتهام قتل در نزاعهای خیابانی، اعدام شدهاند اما همانطور که بالاترین آمار قتل در سال ۹۱ به نزاعهای خیابانی مربوط میشود میتوان حدس زد که هر سال چند جوان به دنبال نزاع خیابانی به قتل میرسند یا اعدام میشوند.
قتل و اعدام؛ دو کلمهای که بارها با خنده و مزاح از زبان بازیگران مجموعه داستانی «خوب، بد، زشت» شنیده میشود و با توجه به روند داستان، به نظر میرسد بار مصیبتزا، خطرناک و آسیبرسان آن را در نگاه مخاطب از دست میدهد.