با مینا علیزاده؛ چهار سال بعد از ترک ایران و تیم ملی قایقرانی
رأی دهید
رادیو فردا:مینا علیزاده عضو پیشین تیم ملی قایقرانی ایران که همراه با این تیم برای شرکت در مسابقات جهانی ۲۰۰۹ به جمهوری چک سفر کرده بود، با ترک اردو به کشور آلمان رفت و به ایران بازنگشت.
پس از آن فقط یک مصاحبه تلویزیونی با شبکه صدای آمریکا انجام داده و طی چهار سال گذشته خبری از وضعیت او و ادامه فعالیتهای ورزشیاش منتشر نشدهاست. علیزاده در مصاحبه اختصاصی با رادیوفردا به تفصیل درباره دوران عضویت در تیم ملی ایران و حضور در مسابقات قایقرانی آلمان که از قطبهای اصلی قایقرانی جهان است، صحبت کردهاست.
هنگامی که دانشجوی تربیت بدنی دانشگاه اسلامشهر بود، مربی بدنسازی تیم فوتبال زنان اسلامشهر در لیگ برتر بانوان شد. او همراه با تیم ملی ایران در مسابقات ۲۰۰۸ قهرمانی قایقرانی آسیا به میزبانی مالزی حضور یافت. مینا پس از اخذ پناهندگی در آلمان، چندین مدال طلا، نقره و برنز در مسابقات جنوب آلمان موسوم به قهرمانی جنوب آلمان (süddeutsche master) و همچنین رقابتهای نورد راین وستفالن و چند تورنمنت دیگر از رشتههای کانو کانادایی و دراگون کسب کرد.
در آلمان در رشته کانوپولو نیز بازی کرده و در حالی که کلاس عالی مربیگری بدنسازی و دوره تخصصی سه ساله مشاوره ورزشی را در فرانکفورت طی میکند، به تازگی برای حضور در مسابقات انتخابی قایقرانی تیم ملی آلمان دعوت شدهاست.
از قهرمانی آسیا در مالزی شروع کنیم. چه ناگفتههایی از آن مسابقات دارید؟
مینا علیزاده: با تیم تهران در قهرمانی کشور به عنوان نخست رسیدم و افتخار عضویت در تیم ملی نصیبم شد. ویکتور کیسلف از روسیه سرمربی تیم ملی بود. در جمع تیمهای مدعی مثل چین، استرالیا، تایوان و ژاپن، فقط امکان کسب مدال در رشته مختلط درگون بوت (قایق اژدها) را داشتیم که مسئولین تیم خودمان اجازه رقابت در این مسابقه را به ما ندادند.
چرا؟
در مختلط، نیمی از قایق به مردان و نصف دیگرش به زنان اختصاص دارد. یعنی در وسط قایق پشت یکی از مردان به یکی از زنان است. همین! مثل مینی بوس یا تاکسی؛ تماسی هم وجود ندارد. گفتند نمیشود. جالب اینکه یک زن و شوهر هم در تیم ملی بودند، گفتیم آن مرد و زن وسط قایق را به این زوج اختصاص بدهیم. اما باز هم نگذاشتند و فرصت افتخارآفرینی در آسیا را از ما گرفتند. خبرش هم جایی درز نکرد.
به تازگی سولماز عباسی و آرزو حکیمی دو قایقران المپیکی از وضعیت اردوهای تیم ملی انتقاد کرده و حتی کلیه اعضای تیم ملی برای چند روز اعتصاب کردند. قبل از آن هم آرزو معتمدی به آمریکا رفت و عضو تیم ملی آن کشور شد. وضع اردوها در دوران شما چطور بود؟
این مشکلات مربوط به امروز نیست. تمرینات ما در دریاچه آزادی بود و در خوابگاه پنج سالن مجموعه آزادی اقامت داشتیم اما گاهی خوابگاه جا نداشت و ناگزیر در نمازخانه میخوابیدیم. بعضی وقتها مطلقا جا نبود، حتی در کانتینرها. ملیپوشان شهرستانی هم ناگزیر به خانه خویشاوندان خود میرفتند. هیچوقت از پرداخت حقوق هم خبری نبود.
در مسابقات جهانی جمهوری چک چه اتفاقاتی افتاد؟
سرمربی تیم ملی جان گریفیث از انگلستان بود. دور اول ۲۰۰ متر در رقابت با کانادا، آلمان، روسیه، آمریکا و استرالیا، فاصله تیم اول با تیم آخر کمتر از دو ثانیه بود. در مرحله minor final هم توانستیم بعد از انگلستان و چک در رده سوم قرار بگیریم.
سپس از هتل خارج شدی و راهی آلمان شدی. چرا؟
برای تیم ملی کشورم جنگیدم. جانم را در پاروها گذاشتم. مثل بقیه با تمام توانم مبارزه کردم و موفق شدیم دو تیم صاحب نام روسیه و استرالیا را پشت سر بگذاریم که با توجه به محدودیتهای خاص منحصر به تیم ما، ارزش چنین نتیجهای کمتر از مدال جهانی نبود. اما چیزی در ایران انتظارم را نمیکشید غیر از همان تبعیضهای همیشگی و مشکلات فرساینده که از مصاحبه قهرمانان قایقرانی پیداست هنوز هم همان روال برقرار است. سالها در مسابقات مختلف آسیبهای فراوان دیدم که هنوز هم با من است اما هرگز کمفروشی نکردم و هر وقت هم برای تیم ملی پارو زدم، تمام وجودم را گذاشتم.
مسابقاتت در آلمان چطور بود؟
ساده نیست جدایی از سرزمین مادری و جا افتادن و تثبیت شدن در یک محیط کاملا متفاوت. سالهای اول مشکلات زبان و برقراری ارتباط هست، همین طور پروسه پناهندگی که مدتی طول میکشد. من در کایاک و کانوپولو فعالیت کردم. بعد از آن هم به یکی از آرزوهایم رسیدم و در کانو کانادایی مسابقه دادم و مدال هم گرفتم.
چرا برایت آرزو شده بود رقابت در این رشته، مگر در ایران کانو کانادایی نبود؟
خیر، زمان من نبود. یعنی اجازه نمیدادند. درخواست هم کردم اما گفتند برای جسم زن زیان دارد و خانمها مجاز به رقابت در کانو کانادایی نیستند. اما من در آلمان انجام دادم و زیانی هم ندیدم. خوشبختانه مدتی بعد از اینکه عکسهایم منتشر شد، در ایران هم مجوز رقابت در رشته کانو کانادایی برای زنان صادر شد.
پس مینا علیزاده چهار سال پربار را در کشوری جدید پشت سر گذاشته؟
مهمترین نکتهای که در این چهار سال متوجه شدم این است که ما چیزی از برترینهای جهان کم نداشتیم و نداریم. اما باورهای ما را تخریب کرده بودند. سوق داده میشدیم به شکست. با این تصور رقابت میکردیم که اروپاییها بهتر هستند. اما حالا دنیایی از تجربه را کسب کرده و میدانم چگونه قهرمان نشدیم و چگونه باید قهرمان شد. این تجارب را در عرصه مربیگری به نسل بعدی منتقل خواهم کرد. موفقیت فقط در تمرین طاقتفرسا خلاصه نمیشود. ما همیشه غیر از مشکلات رایج در ایران، از لحاظ روحی هم تضعیف میشدیم. مشکلات زندگی قهرمانان در ورزش بانوان ایران هیچوقت اهمیتی برای مسئولینش نداشته.
چه صحبتی با اعضای تیم ملی ایران و همتیمیهای سابق خودت داری؟
گرچه دیگر کنارشان نیستم اما همیشه آرزوی موفقیتشان را دارم. امیدوارم در تیمهای ملی رشتههای مختلف ورزشی بانوان قدری از مشکلات و محدودیتها کاسته شود که دیگر کسی مثل ناچار نشود آینده ورزشی خود را در خارج از کشور جستجو کند.
perser68 - فلوریدا - امریکا
یه تو دهنی بزرگ و جانانه به جمهوری ضدّ زن اسلامی و مزدوران حقوق بگیرش!آفرین به دختر ایرانی که به خرافه و تحجر نه گفت((:
یکشنبه 6 بهمن 1392 - 03:05
paksan - آمریکا - آمریکا
بهترین کار رو کردی .همه باید همین کار رو بکنند تا درس عبرتی بشه برای مقامات این رشته ها که حقوق های میلیونی می گیرن ولی به اصل ماجرا یعنی اعضاء تیم ملی که اصلاً وجود این مقامات برای اینها چیزی که نمی دن هیچ امکانات رو هم با منت در اختیارشون قرارمیدن .یعنی روزشون برسه میگن پول بلیط رفت و برگشت به مسابقات رو هم خودتون بدید . یک لشکر از بقل این قهرمانها حقوق میلیونی در ماه میگیرن ولی این اعضاء و بازیکنان تیمها هیچی نمیگیرن. البته این لشکر حقوق بگیر از حراست و غیره همه بسیجی و خودی هستند ولی این بچه ها فقط ویترین سوء استفاده های آنها هستند که به بهانه آنها میلیاردی بودجه می گیرن و بین خودشون تقسیم میکنند.
یکشنبه 6 بهمن 1392 - 03:38
faranak-montreal - مونترال - کانادا
امیدوارم موفق باشی همون که زیر یوق اسلام نرفتی و پوز زنی کردی بهت تبریک میگویم
یکشنبه 6 بهمن 1392 - 05:48
جنگنده - تهران - ایران
به هیچ جایی نخواهد رسید. خیلی امثال او بودند که در ایران مدال قهرمانی داشتند ولی وسوسه اسکناس و یکسری مثلا آزادیها آنها را به سوی پناهندگی سوق داد ولی آخرش هیچی نشدند و هرگز افتخاراتی که در ایران داشتند را نتوانستند تکرار کنند و چیزی جز پشیمانی در انتظارشان نبود.
یکشنبه 6 بهمن 1392 - 06:25
رزم جو - لوس انجلس - امریکا
پدر پول و مال بسوزه واسه این از اردو در رفتی که پول بیشتر در بیاری. جرات داشته باشید حقیقت رو بگید.
یکشنبه 6 بهمن 1392 - 11:28
azadi-iran - وین - لااتریش
جنگنده - تهران - ایران. تو جنگنده ولایت رهبری اجازه بده دیگران در این مورد قضاوت کنند که شعور دارند نه که تو مذدور که شستشوی مغزی شده. افــــرین مینـا به تو که از زیر سایه ولایت فقیه بیرون امدی و به کشور آلمان رفتی تا چشم امثال این بسیجی ها کور بشه آ. حتما موفق خواهی شد در آنجا
یکشنبه 6 بهمن 1392 - 12:46
Leopard Lover - لندن - انگلستان
دختر گرامی به کوری چشم تنگ نظران و حسودان موفقیت و پیروزیهای روز افزون در انتظارت است. در آن سرزمین نفرین شده زمانیکه که شال به سرانِ دین فروش آلتُ الله حسینی زنجانی، علوی گرگانی و صافی گلپایگانی اعزام ورزشکاران زن را «مخالف عفاف» و حرام اعلام کنند سرنوشت شما از این بهتر نمیشود. در ایران اسلامزدۀ عقب مانده، زن موجودیت ندارد و همیشه نصف و نیمه به حساب میآید بهترین تصمیم را گرفتی که از آن جهنم دور شوی تا به آرزوهایت نزدیکتر و نزدیکتر بشوی. موفق باشی نازنین.
یکشنبه 6 بهمن 1392 - 13:59
faranak-montreal - مونترال - کانادا
جنگنده - تهران - ایران-جنگنده خروس جنگی جنگجو خودت را حتمن به مرقد آقات ببند شفا بگیری
یکشنبه 6 بهمن 1392 - 16:55
جنگنده - تهران - ایران
azadi-iran - وین - لااتریش ................ والا که اول درست یاد بگیر زبان فارسی و تایپ کردن را بعد بیا اراجیف بگو، دوما هر کی با امثال تو مخافه بهش میگید (مزدور). لیاقت خیلی از افرادی که مانند تو فکر میکنند یک حکومت دیکتاتوری تمام و کمال از نوع کره شمالی میباشد چون لیاقت دموکراسی نداری و به راحتی هر شخصی با نظرت مخالف باشد را انگ (( مزدور بودن )) به او میزنی. تربیتت هم که در حد چاله میدونه نمیدونم چطوری در اتریش راهت دادن.
دوشنبه 7 بهمن 1392 - 05:35
جنگنده - تهران - ایران
aranak-montreal - مونترال - کانادا .................. به به حال شما، همسر سوئیسی تقلبی شما خوبه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هر موقع کم میارین شروع میکنید به چرند گفتن. من که فقط به گفته هایتان میخندم چون هر شخصی که نظرش با شماها متفاوت است را میبیندید به تهمت. انقدر از این مزخرفات بگید تا خسته شید. عقده های شما هیچوقت تمامی ندارد.
دوشنبه 7 بهمن 1392 - 05:37
time-to-say-goodbye - تورنتو - کانادا
جنگنده تهران```` تو بدو ساندیس تو بگیر که خربوزه آبه، خودت هم قاطی بحث بزرگترها نکن، بدو که نمازت دیر شد الان میری جهنم. یه بچه ۱۲ ساله هم میدونه که وقتی از ایران میره بیرون دنیای جدید از فرصتها به روش باز میشه، حالا تو که چسبیدی به تهران نمیتونی هم ازش در بری... گربه دستش به گوشت نمیرسه میگه پیف پیف ....
دوشنبه 7 بهمن 1392 - 18:16
faranak-montreal - مونترال - کانادا
جنگنده - تهران - ایران بسیجی کارگریمون را میکنی که بییاریمت اینجا چون میخواهیم بریم واسه ٢ سال ویچنسا ماموریت واسه شوهرم, خونه نیستیم کارگر میخواهیم که حداقل گاهی گلها را حرس کنه و نامهای اومد واسمون بفرسته.کاسه لیسی رهبرت را کردی اومدی ?
دوشنبه 7 بهمن 1392 - 21:42
faranak-montreal - مونترال - کانادا
جنگنده - تهران - ایران .یک دختر ترشیده ایرانی یادمه اولا که اومده بودم اینجا با اینکه خیلی پولدار بود و رییسه من بود مدام مثل تو هی میگفت چطوری این یک شوهر خوشتیپ سویسی داره همیشه بدی من را میگفت حتا دعا کرد بچم سقت بشه چون فرزند اولم مرد خودش آخر سر با یک عرب ازدواج کرد همیشه جنگ عربه سرش را کلاه گذشت رفت و تا این ١٠ سال ایشون ٤ بار هست که ازدواج کرده هنوزم دنبال شوهر میگرده , مثل تو اینجا خیلی دیدم خدا را شکر مسلمون نیستم و راحت از ایران اومدم بیرون و امسال تو را کم میبنم
دوشنبه 7 بهمن 1392 - 22:21
جنگنده - تهران - ایران
faranak-montreal - مونترال - کانادا ................... کم سواده کمبود دار : حرس غلطه, هرس درسته, به شخصی هم که گلها را هرس میکند, کارگر نمیگویند, باغبان میگویند. اگر تو بی فرهنگ, کلفتیه یک مرد سوئیسی تقلبی!! را انجام میدهی دلیل نمیشود فکر کنی همه مانند تو هستند. بیشتر از این هم با تو هم دهان نمیشوم چون سواد و فرهنگ و مهمتر از همه عقل درست و حسابی هم نداری.
سه شنبه 8 بهمن 1392 - 05:36
جنگنده - تهران - ایران
time-to-say-goodbye - تورنتو - کانادا ..................... شخصی با تو صحبتی نداشت آمدی خودت را نخود آش کردی و اظهار فضل میکنی. اول تربیتت و فرهنگت را درست کن تا ارزش جواب دادن داشته باشی, نمیدونم کانادا چگونه به امثال تو اجازه ورود و اقامت میدهد با این طرز بیان.
سه شنبه 8 بهمن 1392 - 05:39
faranak-montreal - مونترال - کانادا
جنگنده - تهران - ایران دشتم کامنتت را میخوندم کلی میخندیدم که دiری از حسادت منفجر میشی .. پیشرفت کسی حسابی خورده تو سرت راه فرار از ایران نداری گفتم بییارمت کارگری , دلم واست سوخته آخه دری با این دختر ورزشکار هم حسادت میکنی هححاهاها ,,,,ببین بیا فقط دم در فرودگاه اینجا من خودم واست جت میفرستم تا خونم بیایی شوهرم را ببینی تو را خدا اگه عرضه داری فقط یک ویزا ١ روزه بگیر زیاد به خودت فشار نیار اگه تازه ویزا بهت دادن
سه شنبه 8 بهمن 1392 - 04:06
faranak-montreal - مونترال - کانادا
جنگنده - تهران - ایران -ها حه ها چی شد پاسپورتت تا عتبات عالیات بیشتر نمیره؟ اخی بیچاره .. بقول دوستمون گربه دستش به گوشت نمیرسه میگه پیف پیف
سه شنبه 8 بهمن 1392 - 13:29