حذف زنانگی و تشدید مردانگی؛ بازخوانی واکنشهای جنسیتی به مراسم قرعهکشی جام جهانی
فهیمه خضر حیدری
رادیو فردا :فرناندا لیما «منشوری» بود. خانم مجری تلویزیون و مدل مشهور برزیلی مثل همیشه فقط سر کارش حاضر شده بود. آن روز کارش اجرای تلویزیونی مراسم قرعهکشی جام جهانی فوتبال سال ۲۰۱۴ میلادی بود. اما کار ساده و هر روزه او آن روز ماجراهای دیگری آفرید. خانم لیما در تلویزیونهای جهان یک معنا داشت و در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران یک معنا.
مجری برزیلی برای مخاطبان جهانی چیزهایی را تداعی میکرد و برای مخاطبان ایرانی چیزهای دیگر را. لباس شب خانم مجری که به سیاق بیشتر لباسهای رسمی از این دست، یقه و آستین نداشت و لباس به اصطلاح «باز»ی به شمار میرفت، باعث شد تلویزیون جمهوری اسلامی ایران او را حذف و سانسور کند.
مجری ایرانی برنامه، عادل فردوسی پور، که به شیطنت و شوخی با خط قرمزها مشهور است اینجا هم بی خیال شوخی و شیطنت نشد و اولین کسی بود که گفت خانم مجری این برنامه منشوری است. «منشوری» اصطلاحی است که در چند سال گذشته در فوتبال ایران بیشتر کاربرد پیدا کرده. دقیقا از وقتی که کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال ایران «منشور اخلاق» تدوین کرد و از بازیکنان فوتبال خواست که خودشان را با این منشور هماهنگ کنند.
اما آیا موضوع به همین جا ختم شد؟ پاسخ را میتوان در صفحه فیسبوک خانم مجری و مدل برزیلی جستجو کرد. جایی که تنها ساعاتی پس از مراسم قرعه کشی جام جهانی با طوفان کامنتها و اظهارنظرهای توهینآمیز و تند و جنسیتی در نوردیده شد.
این سیل عظیم کامنتها، این جدال طولانی که البته بیسابقه هم نبود، اصلاً چرا شکل گرفت؟ امین بزرگیان، جامعهشناس از آمریکا، مهمان این هفته مجله جامعه است تا نگاهی دقیقتر به این رفتار جمعی داشته باشیم. نقطه شروع آقای بزرگیان این جاست. جایی که حذف صورت میگیرد.
«تلویزیون میخواست به سبک رسانههای معتبر دنیا به طور مستقیم این برنامه را پخش زنده کند. چه کار کرد؟ تصویر خانم لیما را حذف کرد. حذف تصویر خانم لیما، مجری آن برنامه یک ایماژ ذهنی عجیب و غریب و فوقالعاده سکسی از او را در ذهن مخاطبان ساخت. در واقع این کاری است که مدام ساختار ایدئولوژیک میکند. حذف زنانگی و تشدید مردانگی. این جامعه غیراخلاقی محصول یک حذف است. آن حذف زنانگی است.»
اما حذف زنانگی و تشدید مردانگی جامعه را به کدام سو میبرد؟ آیا اتفاقهای تکرار شده مثل حرکت مجازی جمعی برای تجاوز به امیرحسین از شرکتکنندگان در مسابقه آکادمی گوگوش یا آنچه که در صفحه فیسبوک لیونل مسی بازیکن نامدار فوتبال یا حتی لورن فابیوس وزیر خارجه فرانسه اتفاق افتاد، میتواند محصول وجود چنین حذف و تشدید ایدئولوژیک یا حکومتی در جامعه ایران باشد؟
امین بزرگیان میگوید اتفاقی که میافتد، تجاوز جمعی به مثابه یک رفتار اجتماعی است:
«نکته این است که هر جا پای جنسیت در میان باشد مواجهه افراد با آن فضای مجازی شکل و شمایل تجاوزگونه به خودش میگیرد. افراد در واقع آلت تناسلیشان را به زبانشان منتقل میکنند و به تمامیت زندگی آن طرف تجاوز میکنند. به خاطر تعدد این اتفاق میتوانیم بگوییم ما با مسئله اجتماعی تجاوز گروهی سایبری روبهرو هستیم.»
آقای بزرگیان اتفاقی را که کاربران ایرانی فیسبوک در صفحه خانم مجری برزیلی در این شبکه اجتماعی رقم زدند، مقایسه میکند با تجاوز گروهی که پیش از این در خمینیشهر رخ داده بود و بسیار هم خبرساز و انتقاد برانگیز شد:
«ما در ذهنمان از تجاوز، یک تصویر کلاسیک داریم. این تصویر کلاسیک چیزی شبیه آن اتفاقی است که چند سال قبل در خمینیشهر افتاد. اگر یادتان باشد. یک سری... ده یازده نفر از روی دیوار یک باغی پریدند که مهمانی بوده و مردها را دستهایشان را بستند و به زنها تجاوز کردند. اتفاقی که برای صفحه فیسبوک خانم لیما افتاد چیزی شبیه این رخ داد. یک تعدادی از هموطنان محترم... غالباً مرد ایرانی از دیوار خانه خانم بالا رفتند، به طور گروهی به او تجاوز کردند.»
بیش از سی سال است که حجاب در ایران اجباری است. حجاب اجباری اما تنها به اجباری شدن پوششی برای سر و موی زنان ایرانی مختصر نشده. حجاب اجباری محصولات و نتایج دیگری هم داشته و کم کم از خطوط خود فراتر رفته و در یک شمایل کلی تمام بحث پوشش را زیر تاثیر خود گرفته. لباس پوشیدن به این ترتیب فراتر از امری شخصی یا حتی اجتماعی، به ارزشها و باورها هم ربط پیدا کرده است. امین بزرگیان:
«مهمترین مسئله به نظر من عدم به رسمیت شناختن حوزه خصوصی افراد است. این خیلی نکته مهمی است. این که طرز لباس پوشیدن مسئلهای کاملاً شخصی است و به هیچ احدالناسی ربط ندارد... چه جوری باید لباس بپوشند. این دخالت مدام در حوزه خصوصی و در مورد پوشش از کجا میآید؟ به نظر من از یک فرهنگ دینی میآید که حتی برای مخالفان دین هم این مسئله را درونی کرده. پوشش گزاری شده متعلق به همگان با قانون حجاب. قانون حجاب کاری که کرده این است که مسئله پوشش را آورده در حوزه عمومی که در موردش همه حرف بزنند، بحث کنند... حالا یا در دفاع یا نفی آن. این مناظره و این گفتگوی مدام در حوزه عمومی سر مسئله حجاب باعث شده که امر پوشش یک چیزی شود که خاصیت خودش را که متعلق به حوزه خصوصی است از دست بدهد و مدام در حوزه عمومی حضور داشته باشد.»
آقای بزرگیان نگاه ما را بر نکته دیگری متمرکز میکند. این که اغلب حملهکنندگان به صفحه خانم مجری برزیلی که گاه به لباس او هم انتقاد میکردند دست کم در صفحههای فیسبوکی خودشان رفتار و حضور مذهبی یا حتی حجاب و پوشش اسلامی نداشتند:
«شما اگر صفحه این افراد را که حمله کردند به خانم لیمای برزیلی بروید صفحههای فیسبوکیشان را نگاه کنید، میبینید که خیلی از آنها و اکثر قریب به اتفاق آنها اتفاقا آدمهایی هستند که به نظر نمیرسد که سرسوزنی اعتقاد به حجاب داشته باشند. عکسهایی که گذاشتند... خانوادهشان و چیزهایی که در مورد چیزهای مذهبی نوشتهاند. این واقعیت نشان میدهد که فرهنگ دینی که یکی از نمادهایش در قانون حجاب است، چنان تأثیر عمیق و مهمی گذاشته که حتی نامعتقدان به حجاب را، کسانی که حجاب ندارند را هم توی این دام دخالت مدام در حوزه خصوصی انداخته.»
عده زیادی از اعضای جامعه مجازی ایران به لیونل مسی ستاره تیم فوتبال آرژانتین با بدترین و شدیدترین انواع فحش و ناسزا که در فرهنگ ایرانی شناخته شده حمله کردند. عده زیادی هم فرناندا لیما را هدف ناسزاهای غلیظ و شدید قرار دادند. عده زیادتری اما پس از آن از راه رسیدند و شروع کردند به عذرخواهی. ولی ریشههای این آشفتگی جمعی را کجا میتوان دنبال و جستجو کرد؟
امین بزرگیان میگوید بحران اخلاق اجتماعی از آنجا شکل میگیرد که حکومت خود را مسئول و متصدی اخلاقیات میکند:
«اخلاق اجتماعی در واقع آن مناسباتی است که افراد در یک جامعه رعایت میکنند برای اینکه منجر به آزار و اذیت هم نشوند. متصدی اخلاق در جامعه ما دولت شده. این تصدی دولت بر روی اخلاق باعث این شده که افراد این را درونی کنند که هرجا دولت نبود میتوانند هرکاری بکنند. آن نقش باز دارنده درونی و آن چیزی که قدیمیها بهش میگویند کف نفس یا مثلا کنترل بر نفس این را از دست بدهند. جامعه از دست بدهد. به خاطر این که جامعه توانایی کنترل بر خویش کنترل بر نفس را از دست داده. در یک جامعه که دولت متصدی اخلاق است در واقع از بین رفته. نفسی وجود ندارد. تنها چیزی که باقی مانده یک نظام پلیس است که آنجا با زور و سرکوب سعی میکند که اخلاق را حقنه کند. جایی که نباشد همه چیز رها میشود و همه چیز ول میشود. خب این اینترنت عرصه جایی است که میتواند فارغ از نگاه دولت باشد.»
قرعهکشی به پایان رسیده. حالا روشن است که تیم ملی فوتبال ایران، ۲۶ خرداد ماه ۱۳۹۳ در ورزشگاه کوریتیبا در یکی از سردترین مناطق برزیل در برابر نیجریه به میدان خواهد رفت. آیا رفتار جمعی ایرانیان هرچند مجازی استقبال گرمی برای تیم فوتبال ایران در برزیل تدارک دیده است؟ باید منتظر ماند و دید.