رهبران بیمار خاورمیانه: از رئیس جمهور تا پادشاه
لادن سلامی
روزنامهنگار
وضعیت جسمانی رهبران کشورهای منطقه خاورمیانه تاثیر به سزایی در معادلات منطقهای و جهانی داشته است. نحوه انتقال قدرت، ثبات و امنیت کشور و وضعیت بازار جهانی نفت از جمله مهم ترین مواردی است که با شرایط جسمانی رهبران منطقه پیوند خورده است.
جلال طالبانى رییس جمهوری عراق، ملک عبدالله پادشاه عربستان و عبدالعزیز بوتفلیقه رییس جمهور الجزایر، هر سه وضعیت جسمانی مناسبی ندارند. در مقاطعى شایعه مرگ آنها منتشر شده که بلافاصله از سوی مقامهای دولتی تکذیب شدهاند.
دولتها و تحلیلگران با نگرانى به تحولات احتمالی که در پى مرگ این رهبران رخ خواهد داد، مىنگرند.
اما بیمارى یا مرگ یک رهبر سیاسى چرا تا این حد باید روى سرنوشت یک کشور و معادلات منطقهای و جهانی تاثیرگذار باشد.
تفاوت کشورهایی مانند الجزایر، عراق و عربستان با کشورهاى توسعه یافته در نبود یا ضعیف بودن احزاب و تشکلات سیاسى و مدنی است. این نقصان باعث مى شود افراد و از جمله رهبران، نقش مهمترى از نهادهاى سیاسى و مدنی داشته باشند. به همین دلیل مرگ و فقدان رهبرانی که در یک برهه از تاریخ نقش برجستهای براى کشورشان ایفا کرده اند، ممکن است این کشورها را حتی دچار بى ثباتى کند.
به همین دلیل مردم این کشورها وحتی مردم خاورمیانه و جهان چشم به این کشورها و کشورهای مشابه دوختهاند که ببینند پس از رهبران فعلیشان، چه ،آیندهای در انتظارشان خواهد بود؟
جلال طالبانی , رهبری تعدیل کننده
لال طالبانى، رئیسجمهوری کرد عراق و رهبر حزب اتحاد میهنى کردستان که بین کردها به "مام جلال" مشهور است، در دى ماه سال گذشته، در پى سکته مغزى در بیمارستانى در آلمان بسترى شد. پس از آن شایعه مرگ او در برخى جراید، به چاپ رسید.شایعه اى که همان زمان توسط هوشیار زیبارى، وزیر خارجه عراق تکذیب شد.
عملکرد جلال طالبانی در دوران ریاست جمهورى اش از سال ٢٠٠٥ به این سو نشان از روحیه انعطاف پذیر او در بعد داخلى و بین المللى دارد. در سطح داخلى فارغ از گرایشات قومى و حزبىِ خود، به عنوان یک کرد،در صدد ایجاد یک دولت وفاق ملى شامل گروهها و احزاب مختلف بر آمد. در سطح بین المللی نیز مانند یک دیپلمات کارکشته تلاش کرد تا با بسیاری از کشورها رابطه خوبى برقرار کرد.نمونه أن روابط حسنه جلال طالبانی با ایران و آمریکا، دو قدرت ذی نفوذ و درگیر در معادلات عراق بوده است.
در همین چارچوب، جمهورى اسلامى ایران همواره بر نقش طالبانى در ایجاد همدلی میان دو کشور تاکید کرده است. ایالات متحده آمریکا نیز از دیگر سو، به رییس جمهور عراق به عنوان فردى منعطف و با تدبیر که در موقعیتهای خاص مواضع متعادلی گرفته است، نگاه می کند.
اما نبود رهبرى با این ویژگى ها چه لطمه اى به روند شکننده ثبات و دموکراسی نوپای عراق خواهد زد؟
به گمان برخی کارشناسان مسایل عراق، با مرگ طالبانى و تلاشها برای انتخاب جانشینی براى او همراه با اختلافاتى در درون کادر رهبری اتحادیه میهنی کردستان عراق و سپس میان دو حزب اتحادیه میهنى و حزب دموکرات کردستان به رهبرى مسعود بارزانى خواهد بود.
بر اساس توافقى که با حضور آمریکا میان دو حزب در سال ٢٠٠٣ بسته شد، پست ریاست اقلیم کردستان و وزارت امور خارجه به حزب دموکراتیک کردستان رسید و ریاست جمهوری نیز از آن حزب اتحاد میهنی کردستان شد.
آمریکا اصرار دارد که بر اساس این توافق و نیز توافقات شیعیان، کردها و سنی ها، رییس جمهور بعدى عراق تعیین شود.
از سویى تنش میان دولت مرکزى عراق و اقلیم کردستان، موجب شده که عرب زبانها تمایلى به داشتن یک رییس جمهور کرد نشان ندهند و ترجیح دهند که یک عرب سنى ریاست جمهورى آینده عراق را به دست گیرد.
در عراق پس از صدام، پست ریاستجمهوری به کردها، نخستوزیری به شیعیان و ریاست مجلس به اعراب اهل سنت واگذار شده است.
درگذشت جلال طالبانى به عنوان یک وزنه سیاسى تعادل بخش و ثبات دهنده در معادلات عراق، چه در بعد داخلى و چه در سطح بین المللی میتواند به کشورى که در حال گذار به سمت دموکراسى است ضربه بزند.
گرایشات متضادى که تا کنون یکدیگر را فقط تحمل مى کردند با نبود او، می توانند در فضایى پر از سو ظن هاى تلنبار شده، به جان هم بیفتند.
ملک عبدالله , پادشاهی با مساله جانشینی
ملک عبدالله ٨٩ ساله از ٢٠٠٥ تا کنون و بعد از مرگ ملک فهد، در مقام پادشاهى عربستان بزرگترین صادر کننده نفت جهان قرار دارد. بیمارى ملک عبدالله تا حدى است که این اواخر امیر سلمان به عنوان ولیعهد عربستان به جاى او در مراسم رسمى حضور مى یابد.
در نوامبر ٢٠١٢ نیز شایعه مرگ او منتشر شد اما دیوان پادشاهى عربستان آن را بلافاصله تکذیب کرد.
مرگ ملک عبدالله به نظر می رسد با بروز اختلافاتی عموما در سطح درون خاندانی در آل سعود همراه باشد. در حال حاضر زمزمه هایی مبنی بر انتقال پادشاهی به نسل جوانتر به گوش می رسد. گروهی از کارشناسان پیش بینی میکنند که این انتقال قدرت از فرزندان ملک عبدالعزیز موسس عربستان به نوه ها و نسل دوم، باعث بروز جبهه گیری هایی در درون خاندان پادشاهی خواهد شد.
با این وجود درگذشت احتمالى پادشاه کهنسال عربستان، اگر چه مى تواند باعث تغیراتی در راس ساختار قدرت عربستان شود اما این تغییرات نه آن قدر اساسی است که باعث تغییرات ماهوی در راس ساختار قدرت شود و نه این قدر کم اهمیت که تشریفاتی باشد.
عبد العزیز بوتفلیقه، مهار کننده اسلامگرایان و نظامیان
عبد العزیز بوتفلیقه، رییس جمهور ٧٦ ساله الجزایر نیز این روزها با بیمارى دست و پنجه نرم مى کند. سکته مغزى ماه گذشته بوتفلیقه که او را راهى بیمارستانى در پاریس کرد، شبهاتى را نیز مبنى بر ناتوانىاش در اداره امور کشور به وجود آورد.
شایعه مرگ بوتفلیقه نیز تابستان سال گذشته در جراید به چاپ رسید که در پى آن وزارت خارجه الجزایر آن را تکذیب کرد.
بوتفلیقه که از سال ١٩٩٩ تاکنون به مدت ١٤ سال رییس جمهور الجزایر بوده، بعید به نظر مى رسد که بتواند براى چهارمین بار در انتخابات ریاست جمهورى آوریل ٢٠١٤ الجزایر شرکت کند. انتخاباتى که خود او نیز تمایل چندانى به حضور در آن نشان نداده است.
بوتفلیقه رییس جمهور برآمده از یک دهه آشوب داخلى میان جبهه نجات اسلامى با دولت الجزایر است. خشونتهایی که در یک دهه جان ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار نفر را گرفت. او تلاش فراوانى در جهت پایان دادن جنگ و اختلاف با اسلام گرایان تندرو انجام داد.
اما در حال حاضر و با پیشرفت بیمارىاش، این ارتش الجزایر است که براى قبضه قدرت دندان تیز کرده است. طى سالهایى که بوتفلیقه رییس جمهور الجزایر بود به سختى جلوی نفوذ ارتش در مسایل سیاسى را مى گرفت و اکنون الجزایر شاهد نزاع پنهانى دولت و مقامات نظامى و امنیتى است.
ارتش با وجود اینکه قصد دارد نشان دهد خود را از سیاست کنار کشیده، اما نهادهای امنیتى همچنان فعال هستند و نقش تاثیرگذار خود را بر تحولات سیاسی داخلى کشور حفظ کرده اند.
برخى معتقدند ادامه بیمارى و ناتوانى بوتفلیقه در اداره امور کشور، الجزایر را با کودتاى غیر علنی و یا حتی علنی از سوى نظامیان مواجه خواهد کرد.
این خلا سیاسى همچنین می تواند موجب تشدید جنبش های اعتراضى و اجتماعی شود. جنبش هایى که بخصوص در جنوب و مناطق بربر نشین حضور چشمگیرى دارند.