آیا مردم باید تنها بیننده درگیری کرکس ها باشند؟
دکتر بهروز بهبودی
تا انتخابات چند هفته ای بیشتر نمانده است و دعواها سر لحاف ملا ادامه دارد و در این میان آن چیزی که اصلا اهمیت ندارد سرنوشت کشور و مردم است. به همین دلیل است که در هفته های گذشته من اصرار ورزیده ام که مردم خود برای سرنوشت شان فکری بکنند. وقتی حاکمان برای مردم اهمیتی قائل نمی شوند کار را به جایی می رسانند که آنها هم نسبت به همه چیز بی تفاوت بشوند.
درگیری های سردمداران جمهوری اسلامی اگرچه از یک طرف نشان می دهد که این جماعت تا چه اندازه با قدرت و بر سر قدرت بودن خو گرفته اند، اما از طرف دیگر هم نشان دهنده بی برنامگی های کسانی است که داعیه مدیریت جهانی دارند. این گروه که تاب هیچ گونه مخالفی را ندارند مدت هاست به جان هم افتاده اند تا باز بدون رقیب به چپاول سرمایه های ملی و میهنی بپردازند و پول را از جیب مردم ایران درآورده و خرج کشورهای دیگر کنند.
مدت هاست که همه مخالفان سرکوب شده اند و باقیمانده افراد احتمالا مزاحم برای حکومت هم به دست اطرافیان رهبر به باد فحش و اتهام های ریز و درشت گرفته می شوند تا به آنها فهمانده شود این فحش ها و تهمت ها اگرچه از زبان رهبر سرازیر نمی گردد اما مورد پسند او هست. سید علی خامنه ای که در همه این سال ها عادت کرده است تا خود را پشت سر نوچه هایش پنهان کند این روزها هم دست به همان بازی همیشگی کبک و برف زده و مطمئن است که برنده این بازی خواهد بود.
ناگفته نماند سید علی خامنه ای همواره از یک چیز هم نگران بوده و آن حضور مردم است. در واقع او گرفتار یک تناقض درونی است از یک سو برای مشروعیت بخشیدن به حکومتش نیاز به حضور مردم دارد و از یک طرف نمی داند با حضور مردم چه کند؟ خامنه ای در این میان البته حضوری را می پسندد که انبوه ولی بی خطر باشد. ترس از حضور با خطر مردم باعث شده در هفته ها و ماه های گذشته فرماندهان ریز و درشت سپاه، نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات به تهدید مردم بپردازند و حتی وقوع فتنه ای دیگر را پیش بینی کنند.
اینها همه به آن دلیل است که حکومت مشروعیت ندارد و از مردم و مطالباتش می ترسد. کشورهای دنیا در طول سال های گذشته بخصوص هشت سال دوره احمدی نژاد اثبات کرده اند، به منافع خود بیشتر می اندیشند تا مشکلات مردم. آنها گرفتاری های مردم ایران را می بینند و باز بر گرفتاری های آنها اضافه می کنند. راستی چرا گروهی از مردم باید در انتظار یک فرشته نجات از میان همین کشورهایی باشند که نه تنها کمکی به آنها نکرده اند که در برخی مواقع با رفتار خود به تقویت جمهوری اسلامی هم پرداخته اند؟
از کشورهای دنیا که نمی توان انتظاری داشت. از سردمداران گرگ شده جمهوری اسلامی هم که همین طور بنابراین اگر مردم خود فکری برای خود نکنند هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. به همین دلیل است که به رغم تاریک بودن عرصه، در هفته های گذشته همواره از حضور مردم در انتخابات دفاع کرده ام. دفاع از انتخابات، دفاع از یکی از اصول دموکراسی است که گمشده همه سال ها و حتی قرن های مردم ایران است نه دفاع از رژیم جمهوری اسلامی. دفاع از حقوق مردمی است که بی یار و یاور مانده و تنها خود باید به حال خویشتن فکری بکنند.
در شرایط فعلی که حکومت می کوشد کاندیدای مورد نظر خود را به قدرت برساند، شرکت در انتخابات به معنای رای دادن به یک کاندیدا نیست بلکه به معنای حضور مردم برای مطالبه حقوق خود است. برای نشان دادن این نکته به حکومت است که آنها به پستوهای سکوت نخزیده اند و آنطوری که رژیم می خواهد بی تفاوت نشده اند. جمهوری اسلامی اگرچه می کوشد تا با پنهان کردن ترس خود از این حضور، از آن برای تبلیغات استفاده کند و به عبارتی به خود مشروعیت ببخشد اما نباید از ترس پشت پرده او هم غافل شد. سران ایران بیشتر از حضور مردم، عدم حضور آنها را طالبند. مگر برای این دستگاه سراسر دروغ کاری دارد که آمار سازی کند و با گرفتن برخی تصاویر از برخی از حوزه ها و بردن خبرنگاران خارجی به همان حوزه ها، انتظارات تبلیغاتی خود را برآورده کند و در برابر دنیا هم سینه سپر کند؟ دنیا هم بی شک آمار و ارقام جمهوری اسلامی را خواهد پذیرفت. راستی فکر کرده اید چرا در همه این سال ها آمارهای جهانی با واقعیت های موجود در ایران تفاوت های اساسی داشته است؟ تنها به این دلیل که منبع آماری مجامع بین المللی، آمارهای رسمی همین جمهوری اسلامی است. در ماجرای انتخابات هم همین اتفاقات خواهد افتاد. مگر در انتخابات سرد مجلس دست به آمارسازی زده نشد؟ آب هم از آب تکان نخورد.
همه سرکوبگران در جمهوری اسلامی از مردم می ترسند. هنوز به خاطر داریم میرحسین موسوی و کروبی پس از مدتی زیاد به حصر افتادند تنها به این دلیل که حکومت از حماسه ای که مردم در روزهای پس از انتخابات آفریده بودند، می ترسید. این سخن به معنای دفاع از همه کارکردها و عملکردهای موسوی و کروبی در سال های بخصوص اول انقلاب نیست، بلکه به این معناست که حکومت دیکتاتوری همواره در مواقعی وارد عمل می شود که خیالش از مردم راحت شده باشد.
در سال های گذشته بارها در اخبار خوانده ایم که کارگران فلان کارخانه هشت ماه، ده ماه و گاهی بیشتر و بیشتر است که حقوق نگرفته اند و در اعتراض به این موضوع در برابر فلان ساختمان تحصن کرده اند. این اخبار یکی دو تا نیست و فراوان در گوشه و کنار کشور تکرار می شود. راستی هیچ از خود پرسیده اید که چرا کارگری پس از هشت ماه کار و نگرفتن حقوق باید به میدان اعتراض بیاید و پس از آن هم میدان را به وعده ای خالی کند و برود؟ نتیجه این رفتار، گستاخ تر شدن مجریان امور است. زیرا آنها به وضوح دیده اند با همه ظلم ها و تضییع حقوق، افراد باز به کار ادامه می دهند و هیچ مطالبه ای ندارند.
آنچه مستبدان جمهوری اسلامی را تشویق به ادامه فشار بر مردم و تضییع حقوق شان می کند، بی تفاوتی خود آنها در برابر سرنوشت شان است. دفاع از این حقوق و هشدار دادن به مردم برای استفاده از این حقوق، به معنای طرفداری از رژیم خونخوار جمهوری اسلامی نیست. مردم نباید در گیر و دار درگیری های انسان نماهای به جان هم افتاده برای تصاحب قدرت، تنها بیننده باشند. آنها اگر مایل به تغییر سرنوشت خود نباشند هیچ کس چنین کاری را برایشان انجام نخواهد داد.
بهروز بهبودی
ونکوور – شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲
05- May- 2013