سید خندان و آخوند شیک‌پوش: برگ بازنده‌ی اصلاح طلبی؟

محمد خاتمی، رییس جمهوری پیشین ایران

مجید محمدی ( جامعه شناس )

نامه‌های دعوت از خاتمی برای نامزدی در انتخابات آینده و بالاخص دعوت شورای هماهنگی جبهه‌ی اصلاحات حکایت از تمرکز گروه‌های اصلاح طلب بر وی برای شرکت در انتخابات با یک نامزد قابل اجماع، واحد، و دارای رای دارد.
 


اما پیش از بحث از اینکه اصلاح طلبان به چه نامزدها یا نامزدی نیاز دارند، آیا اجماع آنها ممکن است و این که چه کسی بیاید و چه کسی نیاید استراتژی آنان در انتخابات آینده باید محور بحث قرار گیرد. آیا آنها برنامه‌ای برای عرضه به مردم دارند و اگر انتخاب شوند می توانند آن برنامه را به اجرا درآورند؟ آنها اصولا چه انتظاری از انتخابات آینده دارند؟ چه چیزی را می‌خواهند به خود و حکومت اثبات کنند؟ چه به دست می‌آورند و چه از دست می‌دهند؟

 
آیا انتخابات ۹۲ با همه‌ی محدودیت‌هایش (تا حد بازداشت چند نفر که می‌خواهند به دیدار خاتمی بروند یا بازداشت گسترده‌ی روزنامه نگاران) می‌تواند فرصتی برای بازسازی تشکیلاتی اصلاح طلبان باشد؟ اگر هدف نمایش نامحبوب بودن حکومت و سیاست‌هایش با نامزدی غیر از دست بوسان بیت است، آیا حکومت اصولا ظرفیت این که چیزی بدان نشان داده شود دارد یا خیر؟ و از مشارکت و رقابت حداکثری چه چیزی نصیب آنها می‌شود؟
 آیا برنامه‌ای دارند؟
 
جریان اصلاح‌طلبی بدون دو سرمایه در انتخابات ریاست جمهوری (بالاخص در افکار عمومی حتی با برنده شدن این مقام) شکست خورده است:
 
۱) خط یا آستانه‌ی ابتذال و اصولی که در صورت نقض موجب کنار کشیدن آنها می‌شود؛ فقدان اینها به این معناست که به هر خواسته‌ی حاکمان موجود تن در دهند و هیچ انتقاد مشخصی از حکومت نداشته باشند؛
 
۲) برنامه‌ای برای اجرا که حداقل بدیلی برای سیاست‌های موجود باشد، و با لحاظ شرایط موجود قابل اجرا باشد. یک یا چند شخص نمی‌توانند نشانه‌ی وجود یک برنامه باشند.
 
اصلاح‌طلبانی که معتقد به رقابت و مشارکت در انتخابات آینده هستند در هر دو موضوع ساکت بوده‌اند و عمدتا به انتقاد از رفتار موسوی و کروبی در سال ۸۸ پرداخته‌اند تا برادری خود را به قوای قهریه اثبات کنند. آنها حتی از اقتدارگرایان منتقد دولت احمدی نژاد و رسانه‌های آنها (مثل کیهان و خبرگزاری فارس) در نقد سیاست‌های دولت احمدی نژاد عقب هستند. آنچه تحت عنوان برنامه از سوی اصلاح طلبان منتشر شده بیشتر کارنامه‌ی دولت خاتمی در مقایسه با کارنامه‌ی دولت احمدی نژاد با گوشه‌ی چشم بسیار کوچکی به رفتارهای حکومت است و نه برنامه.
 
اصلاح‌طلبان در سال‌های ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ حداقل برای کاهش فشار بر اهل فرهنگ و رسانه‌ها، مشارکت سیاسی بیشتر، حاکمیت قانون، لغو نظارت استصوابی و مشخص شدن دایره‌ی عمل شورای نگهبان برنامه‌هایی داشتند و بدین طریق به منتقدان و ناراضیان نشان می‌دادند که اگر بر سر کار بیایند و "بگذارند" می‌توان انتظاراتی از آنها داشت. اما امروز اصلاح‌طلبان فقط برای این که نشان دهند هنوز "هستند" یا سهمی هر چند کوچک از قدرت داشته باشند می‌خواهند پا به میدان سیاست بگذارند. آنها عملا نمی‌توانند برنامه‌ای بدهند چون در شرایط امروز هر برنامه‌ای مستلزم محدود کردن قدرت رهبر و سپاه است و تصور اصلاح‌طلبان قائل به مشارکت آن است که این امر حکومت را برای سرکوب بیشتر تحریک می کند.
 
چه عده و عُده‌ای دارند؟
 
اصلاح طلبان غیر از نارضایی مردم و تخریب شرایط کشور توسط دولت احمدی‌نژاد تقریبا هیچ سرمایه و ابزاری ندارند. نه سازمان‌دهی متشکلی دارند، نه رسانه‌ی قابل توجهی، نه آزادی بیان و نه حتی امکان اجتماع و گردهمایی. با این وضعیت حتی اگر افرادی مثل محمد خاتمی هم رد صلاحیت نشوند باز چند میلیون بیشتر رای نمی‌آورند. طرفداران اصلاح طلبان فراموش کرده‌اند که آرای ۲۰ میلیونی خاتمی نه معجزه و نه فقط شخص خاتمی بود (اکنون بعد از هشت سال ریاست جمهوری خاتمی، دوره‌ی "سید خندان" و "آخوند شیک پوش" هم برای بسیاری از اقشار ناراضی به سر آمده است) بلکه لشکری از رسانه‌ها و نیروهای اجتماعی برای این آرا کار می‌کردند و حکومت این لشکر را فشل کرده است.
 

 سپاه، بیت و دیگر قوای قهریه‌ی جمهوری اسلامی نیز به مراتب بیش از سال ۱۳۷۶ به منابع کشور دسترسی دارند و هر دولتی که بر سر کار بیاید از آن سهم بیشتری طلب خواهند کرد مگر آن که دولت تازه به بخشی بسیار کوچک از منابع برای همپیمانان خود راضی باشد.
 
دولت آینده امکان مانور زیادی ندارد. سیاست خارجی، بخش فرهنگ، سیاست‌های اجتماعی، سیاست داخلی و امنیت کاملا به تصرف بیت و سپاه و دیگر نهادهای تحت نظر رهبر در آمده است. در بخش اقتصاد نیز بر خلاف دوره‌ی رفسنجانی و خاتمی سپاه و دستگاه رهبری آن قدر تورم پیدا کرده‌اند که دولت جای چندانی برای تغییر و تحول ندارد. آمدن چهره‌ای مثل خاتمی البته برای دکور بهتر نظام در عرصه‌ی بین المللی (در برابر احمدی نژاد) و مودب‌تر بودن تدارکاتچی رهبری موثر خواهد بود.
 
برای چه می‌آیند؟
 
با این حال، کسب قوه‌ی مجریه توسط اصلاح‌طلبان به نفع چه کسانی است؟ روزنامه نگاران دربند و زندانیان سیاسی، نویسندگان و فیلمسازان و دیگر اهالی فرهنگ، دانشجویان و زنان و معلمان، یا کارگران و کشاورزان؟ هیچ کدام. آمدن رییس دولتی از جمع اصلاح‌طلبان، حتی کسی مثل خاتمی، شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی گروه‌های فوق را تغییر نخواهد داد (نگاه کنید به دوره‌ی سال‌های ۷۶ تا ۸۴ و ببینید بدون ظرفیت اجتماعی آن دوره و با فرض منابع بیشتر رقیب چه کاری از دولت خاتمی می آید).
 
در آن سال‌ها حداقل برای اثبات برادری به حکومت، اصلاح‌طلبان تلاش می‌کردند نیروهای اصلاح طلبی را بر سر کار بیاورند که سابقه‌ای در انقلاب و جنگ داشتند و مذهبی بودند. اما حکومت در یک دهه‌ی اخیر آنها را سرکوب کرده یا فراری داده است. کدام وزیر محتمل خاتمی قرار است در برابر فشار بیت برای تعیین استانداران مقاومت کند؟ کدام وزیر قرار است از سپردن قراردادهای بدون مزایده به سپاه سر باز زند؟
 
در این صورت، روی کار آمدن دولتی متشکل از اصلاح‌طلبان باورمند به ولایت فقیه به نفع دو گروه است:
 
۱) اصلاح‌طلبان رانت خواری که چند سالی است جای خود را به رانت خواران همپیمان دولت احمدی‌نژاد داده‌اند. آن دسته از اصلاح‌طلبانی که چند سال گذشته را به سکوت گذرانده‌اند و امروز پیشتاز میدان شده‌اند بدلی نیستند بلکه اصلاح طلبانی در حد و اندازه‌ی خود رژیم‌اند و همه‌ی ویژگی‌های مقامات ۳۴ ساله‌ی رژیم را یدک می‌کشند.
 
۲) حکومت خامنه‌ای که بدون دادن هیچ هزینه‌ای می‌تواند چند میلیون رای اصلاح طلبان را به خزانه‌ی مشروعیت سیاسی خود بیفزاید. اگر ضعف رای دهندگان از ۲۰۰ نفر در یک حوزه به ۵۰۰ نفر افزایش یابد (بالاخص در تهران) حکومت فیلم‌های خبری آن را به معنای گذر به سلامت حکومت از سرکوب جنبش سبز معرفی خواهد کرد.
 
بخشی از منتقدان رژیم به دلیل تمرکز بر مخالفت با احمدی‌نژاد و دولتش فراموش کرده‌اند که رانت خواری و امتیاز جویی و فساد با دولت احمدی نژاد آغاز نشده است. دولت احمدی‌نژاد مقیاس آن را بزرگ‌تر کرد و رکورد زد اما رانت خواری و امتیاز جویی و فساد از مشخصات بنیادی مقامات و نزدیکان و محافل وابسته به آنهاست. کنار گذاشتن یک دسته رانت خوار و آوردن دسته‌ای دیگر از رانت خواران چه حاصلی دارد؟ آیا نفی چنین اقدامی لازمه‌ی عقلانیت است یا لازمه‌ی یاس و کنار نشینی؟
 
به صحنه آمدن و حتی انتخاب یک اصلاح طلب مثل خاتمی هیچ واقعیتی از ساختارهای واقعی و حقوقی سیاست در ایران را تغییر نخواهد داد. این انتخاب نه سپاهیان را روانه‌ی پادگان‌ها، نه اصلاح طلبان معتقد به اصلاح ناپذیری حکومت را امیدوار، نه موانع بهبود زندگی ایرانیان را برطرف، نه صدای اصلاح‌طلبان را بلندتر، نه اعتبار بین‌المللی جمهوری اسلامی را افزون (همه می دانند خامنه‌ای است که حکم می‌راند)، نه فشار دستگاه‌های امنیتی را کمتر، نه تحریم‌ها را کاهش، نه چاقوی مهندسی انتخابات را کندتر، نه تشویق به مشارکت و جلب آرای تحریم کنندگان را تسهیل، و نه انسجام اصلاح طلبان را بیشتر خواهد کرد.
 
ترس از فراموشی
 
سران النهضه‌ی تونس وقتی دیدند در چارچوب دولت وقت نمی‌توانند به جایی برسند یا مهاجرت کردند یا کنار نشستند تا روزی که دولت سقوط کند و آنها بتوانند در انتخابات پیروز شوند. این امر حدود ۱۵ سال طول کشید.
 
کنار نشستن ضرورتا به معنای خواست بازگشت با حمله‌ی نظامی و سوریه‌ای شدن شرایط سیاسی نیست چنان که برخی از اصلاح‌طلبان ضد امپریالیست می‌گویند. چرا مخالفان ولایت فقیه یا مخالفان خامنه‌ای چنین صبری را از خود نشان نمی‌دهند؟ بدیل یک حکومت بودن و خواست برکناری آن از طریق انتخابات آزاد ضرورتا به معنای مشارکت در فرایندهای سیاسی موجود نیست.
 
این طور نیست که اگر یک دسته و گروه با اندیشه‌های خاصی دوره‌ای کنار بنشینند و انتقاد کنند مردم آنها را فراموش کنند. اما ترس از فراموشی در میان اصلاح طلبان مذهبی در ایران باعث اقدام به خودکشی آنها می شود اگر بدون عِده و عُده و برنامه در انتخابات آینده شرکت کنند. شرایطی که نه قانون بلکه چکمه حکومت می کند، نهادهای مدنی امکان فعالیت ندارند و یکی پس از دیگری تعطیل می شوند (مثل خانه‌ی سینما)، مطبوعات کاملا کنترل شده نیز بسته می شوند، و سیل خروج منتقدان از کشور متوقف نشده هیج برنامه‌ی اصلاحی قابل پیگیر یو اجرا نخواهد بود. تنها دلیلی که ناراضیان و اکثریت فعلا خاموش در شرکت اصلاح طلبان در این شرایط خواهند یافت سهم خواهی و بازگشت رانت‌ها و امتیازات به بخش محذوف حکومت با فرض عدم تغییر شرایط موجود خواهد بود.
 
فروش یک غفلت بزرگ
 
قائلان به مشارکت و رقابت سیاسی در چارچوب رژیم حقوقی موجود و با تایید قوای حاکم در شرایط امروز ایران بدون حتی یک گام عقب نشینی ماشین سرکوب حکومت یک غفلت بزرگ را به مخاطبان خود می‌فروشند. آن غفلت یا مغالطه این است که "اصلاح طلبی" از نوع خاتمی بدیل نابودی کشور با سیاست‌های موجود حکومت یا حمله‌ی خارجی است. چه براندازی و چه اصلاح طلبی، هر دو، در طیفی از روش‌های گوناگون معنا پیدا می‌کنند.
 
برنامه‌ی براندازی از تشکیل گروه‌های مسلح تا فعالیت در نهادهای مدنی و انتظار برای ضعیف‌ترین شرایط حکومت و بعد اعتراضات مسالمت آمیز خیابانی تا نافرمانی مدنی را در بر می‌گیرد. اصلاح‌طلبی نیز ضرورتا با معرفی کردن نامزد برای انتخابات محقق نمی‌شود. حتی معرفی نامزد نیز ضرورتا به معنای معرفی نامزدی نیست که از شورای نگهبان رد شده و نام آن در فهرست نامزدهای رسمی بیاید.

رأی دهید
mamaly_amir - بندرعباس - ایران
8 سال فقط فقط هیچ غلطی نکرد . خداوند مهربان به مردم بیچاره و نادان رحم کمند
‌سه شنبه 29 اسفند 1391 - 18:04
ذک گرجی - فررارا - ایتالیا
سگ زرد برادر شغال است فراموش نکنیم که اصلاح طلبان امروز از تندروهای سال 60 بودهاند ودست انها به خون جوانان میهن الوده است چه در اعدامهاوشگنجه در زندان وچه در جنگ ضدمیهنی که خاتمی خندان مسئول ستاد تبلیقات جنگ بوده وجوانان دانش اموز را از مدرسه بدونه اجازه پدر ومادر به جبهه می بردند برای پاک کردن مین ها با مرگشان وهمین ستاد تبلیقات جنگ کلید بهشت را به انها می داد
‌سه شنبه 29 اسفند 1391 - 18:04
آزاد10 - آلمان - المان
به نظر من اگر اصلاحطلبان در انتخابات شرکت نکنند خواه نا خواه تبدیل به برانداز میشوند. نتیجه براندازی اگر به ثمر برسد یک انقلاب دیگر است که کسی واقعا آنرا نمی خواهد. پس اصلاحطلبان باید شرکت کنند و شجاعت مبارزه برای اصلاح را داشته باشند. بهترین راه برای پیشرفت سیاسی اینه که وارد بازی شوی، قواعد آنرا رعایت کنی و نقاط ضعف آنرا نشان دهی. به مرور زمان حتی قواعد بازی را تغییر میدهی با کمترین هزینه. و گرنه یا براندازی و خارج از گردنه یا تسلیم شرایط موجود.
‌سه شنبه 29 اسفند 1391 - 16:37
azadi2013 - اهواز - ایران
اقای محمدی تحلیل بسیارزیبایی نموده اید ومن هم معتقدم دوران اصلاحات درایران بسرامده وباید با رفتارهای مدنی وبدون خشونت درانتظارفروپاشی حکومت بود.خاتمی اگرتاییدشود اگراورا برای تزیین راه دهند جزیک کارچاق کن کم خطر هیچکاره خواهدبود.تا دست خامنه ای واطرافیانش ومافیای سپاه قطع نشود تا قانون اساسی تغییراساسی نکند اصلاح طلبی شعارمسخره ای بیش نخواهدبود.اصلاح طلبان روی دیگرسکه ولایت فقیه هستند. بهتراست خودرا مضحکه عام وخاص نکنند!
‌سه شنبه 29 اسفند 1391 - 19:37
مانفرد - ایران - ایران
درعجبم که هنوز هم عده ای خام دروغهای این دلقک هستند.....آخوند و خوبی؟این یه ماموریتی داشت و اون هم مساعد کردن محیط برای رو شدن تفکرات غیر از اونچیزی که آخوندها میخواند و نهایتا" کشتن و قتل عام مخالفان و تضمین نظام آخوندی و صد البته خیلی هم خوب کارشو انجام داد.دیگه دنبال چی هستید؟ تاریخ این آقا تا اطلاع ثانوی منقضیه....حالا هی بچسبید به دمش
‌سه شنبه 29 اسفند 1391 - 19:08
oghab - هلسينكي - فنلاند
البته همه دوستان میدانند ..ولی قابل ذکر است ..تمام این سید ها وانهائی که لقب سید دارند .حاصل تجاوز تازیان به مادرشان بوده .
‌سه شنبه 29 اسفند 1391 - 20:39
farokhzad - کنت - انگلستان
بی‌شرف‌ها همتون یکی هستید چه الاغ علی‌ چه علی‌ الاغ
‌سه شنبه 29 اسفند 1391 - 20:28
oghab - هلسينكي - فنلاند
شرکت درانتخابات به معنای .بی قیدوبندبودن نسبت به نسل های اینده وقبول بردگی ابدی ...این بی شرف خاتمی برگ اس نظام اخوندی است ..یکی از کثیف ترین اخوند های انیوسی .
‌سه شنبه 29 اسفند 1391 - 20:35
classic - تهران - ایران
آزاد10 - آلمان - المان. به همین خیال باش!
‌سه شنبه 29 اسفند 1391 - 22:41
ARTEMIS-SW - .پاريس - فرانسه
ذک گرجی - فررارا - ایتالیا. نوشتی-سگ زرد برادر شغال است!!!!!!- بله دقیقا اسلام شما مجاهدین و ملا هیچ تفاوتی‌ ندارد فقط خامنه یی رود مسعود جان بیاید کور خوانده اید!!! اگر قرار باشد اسلام بماند همین ملا هست!!نیازی به لچّک به سرهای شما نیست!!
‌سه شنبه 29 اسفند 1391 - 23:56
classic - تهران - ایران
من وقتم رو صرف خوندن مطلب در مورد این وطن فروش و خائن به ملت نمی کنم. آخه مردک بعد ار اون کشتار 4 سال پیش مردم و جوانان و حبس استاد و بزرگت مهندس موسوی چطور روت میشه که به انتخابات فکر کنی. چه برسه به کاندیداتوریش. انقدر شیفته جاه و مقامی که توی این شرایط هم دنبال نردبون کردن مردمی برای رسیدن به آرزوهاتی؟ بیچاره مردم ساده لوحی که فریب تو رو میخورند
‌سه شنبه 29 اسفند 1391 - 22:40
بابک خرم دین - تهران - ایران
. حاکمیت میخواهد برای نجات از سقوط حتمی رژیم دقیقا مثل پانزده سال پیش که تمام اتحاد اروپا سفیران را از ایران خارج کرده بودند و برنامه ترور میکنوس پیش امد و خامنه ای و هاشمی محکوم شدند و داشت کمر این رزیم زیر فشارها بین الملی خورد میشد و ملایان پول نداشتند و تصمیم گرفتند مهره خودشان خاتمی را بیاورند تا با دنیا به مماشات بپردازد و سر جامعه جهانی را شیره بمالند و شرکتهای خارجی برای بستن قرداد با ملایان سرازیر شوند و ملایان راجیبشان را پر کنند و حاکمیت بتواند سرپایی خودش بایستد الان هم زیربار تحریمها و انزوایی مالی ملایان در جهان میخواهند همون کلک را دوباره به مردم و جامعه جهانی بزنند . این رزیم نمیتواند نفت بفروشد و وقتی خاتمی بیاید دوباره سیاست مماشات را پیش خواهد گرفت . دوستان و هموطنان گول حنده این ملایی شیاد یعنی سید محمد خاتمی را نخورید . خاتمی مهره خامنه ای برای روزهای مباداست و سوپاپ اطمینان رژیم است . گول نخوریم
‌سه شنبه 29 اسفند 1391 - 23:20
1k adame sadegh - تورنتو - کانادا
ما میگیم خر نمی‌خواهیم پالون خر عوض می‌خواد بشه؟!
‌چهارشنبه 30 اسفند 1391 - 00:48
قهوه تلخ - منجستر - انکلستان
اقای خیانت کار فقط برای باک سازی میاد تا مخالفین را وارد زندان ،،،،خودش هم حامی تمدن مدرن نشان میده
‌چهارشنبه 30 اسفند 1391 - 01:38
دلمرده - تهران - ایران
"آیا آنها برنامه‌ای برای عرضه به مردم دارند و اگر انتخاب شوند می توانند آن برنامه را به اجرا درآورند؟"مرد حسابی مگه رئیس جمهور باید برنامه داشته باشه؟تازه اگر هم برنامه دروغکی و شیره مالی ارائه کرد مگه باید اجراش بکنه؟کدوم رئیس جمهور تو ایران تا حالا به قولهایی که داده عمل کرده؟؟؟؟؟؟اصلا مگه به ما قول ندادن آب و برق و اتوبوس مجانی بشه پس چی شد؟؟؟؟؟؟اصلا ملتی که حاضر نیست یک کلمه از این حاکمان سوال کنه حسن! چی شد مگه احتیاج به برنامه داره؟؟؟؟؟؟؟؟ ملتی که روز 22 بهمن یا روز قدس مثل مور و ملخ میریزه تو خیابون که شاید یه ساندیسی ؛کیکی یا حد اقل تو تلویزیون نشونش بدن مگه استحقاق برنامه داره؟؟؟؟؟؟؟ فقط باید خورد و چاپید و شیره مالید چون کلا ما ملت شیره ای هستیمممممممممم!!!!!
‌چهارشنبه 30 اسفند 1391 - 18:59
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.