بازگرداندن بنی صدر برای بیرون راندن احمدی نژاد؟
جمشید برزگر
تحلیلگر امور ایران در بی بی سی
بنی صدریزاسیون، از نگاه دو طرف ماجرا دو معنای متفاوت، با نتیجه ای واحد دارد. از نگاه هواداران محمود احمدی نژاد، مخالفان وی می کوشند با نسبت دادن اتهاماتی به رییس جمهوری، او را منحرف و خارج شده از اصول انقلاب و از جمله کسی معرفی کنند که از ولی فقیه به طور تمام و کمال تبعیت نمی کند و شایستگی بقا در سمت خود را ندارد و باید از این سمت عزل شود.
در مقابل، مخالفان آقای احمدی نژاد با برشمردن اقدامات او و از جمله با استناد به برنامه هایش برای انتخابات ریاست جمهوری سال آینده می گویند که رئیس جمهوری عملا مسیری را در پیش گرفته که به ناگزیر به برکناری اش از سمت ریاست جمهوری ختم خواهد شد؛ بی آنکه نظام خود در پی تحقق چنین امری باشد.
به این ترتیب، بحث شباهت محمود احمدی نژاد به ابوالحسن بنی صدر از یک زاویه معطوف به اقدامات خود آنان در مقام ریاست جمهوری است و از زاویه ای دیگر، بیش از آنکه به تشابهات فردی توجه داشته باشد، توضیح دهنده یک روند سیاسی و اشاره ای است به نحوه برخورد مخالفان با یک رییس جمهوری و برکنار کردن او از طریق طرح بحث عدم کفایت سیاسی در مجلس شورای اسلامی.
تصویری دیگر از بنی صدر برای توصیف رییس جمهوری دیگر؟
دور تازه بحث ها و گمانه زنی ها در این باره، از روز دوشنبه ۱۴ اسفندماه شروع شد؛ زمانی که سیمای جمهوری اسلامی برنامه ای با نام "سرانجام نامبارک" پخش کرد تا در آن به مناسبت حوادث ۱۴ اسفندماه سال ۱۳۵۹ در هنگام سخنرانی ابوالحسن بنی صدر، رییس جمهوری وقت، دلایل برکناری وی از ریاست جمهوری و از آن مهم تر چگونگی و چرایی برخورد آیت الله خمینی با آقای بنی صدر را توضیح دهد.
پخش این برنامه و نحوه توصیف رویدادها و واژگان به کار رفته برای بیان اختلافات و کشمکش های سال های نخستین پس از انقلاب، باعث شد که بسیاری، هدف اصلی ساخت و پخش این برنامه را نه روایتی تاریخی از حوادث سال های اول تاسیس نظام جمهوری اسلامی، بلکه پرداختن به یکی از داغ ترین بحث های روز در ایران، یعنی سرنوشت محمود احمدی نژاد و تیم همراه او بدانند.
در این برنامه، روایتی نسبتا تازه و متفاوت نه تنها از روندی که به برکناری آقای بنی صدر منجر شد، به دست داده می شود، بلکه حتی چهره ای از اولین رییس جمهوری اسلامی ایران ترسیم می شود که با تصویر ارایه شده از او در سه دهه گذشته تفاوت هایی محسوس دارد تا آنجا که می توان نتیجه گرفت که سیمای جمهوری اسلامی، اقای بنی صدر را نه فردی خائن و ضد انقلاب بلکه کسی می داند که از حمایت همه جانبه آیت الله خمینی برخوردار بود اما به دلیل بی توجهی به نصایح او از مسیر درست خارج شد.
اما چرا ۳۱ سال پس از برکناری آقای بنی صدر، باید چهره ای نسبتا جدید و یا متفاوت از او در تلویزیونی که به طور مستقیم زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی است، ارایه شود؟
در این برنامه، از عبارات و واژگانی استفاده شده که بیشتر در توصیف تحولات ماه ها و سال های اخیر به کار رفته و سنخیتی با ادبیات سیاسی رایج در دوران ریاست جمهوری آقای بنی صدر ندارد.
در آغاز این برنامه گفته می شود:" این آشوب طلبی ها در شرایطی انجام می شود که کشور از طرف ضد انقلاب داخلی و قدرت های خارجی مورد تهدید نظامی، تحریم اقتصادی و فشارهای بین المللی است. رفتارهای رییس جمهور همچون روحیه ماجراجویی و ورود به موضوعات حاشیه ای، منازعات سیاسی و درگیری های گروهی در حالی صورت می گیرد که در مغایرت کامل با وعده های انتخاباتی و مصاحبه تبلیغاتی اش مبنی بر ساماندهی و حل مسایل اقتصاد و اشتغال می باشد. ورود ابوالحسن بنی صدر به صحنه سیاسی کشور با شعارهایی در جهت حل مسایل اقتصادی، توجه به محرومان و مستضعفان و دفاع از ایدئولوژی اسلامی و آرمان های انقلاب اسلامی آغاز می شود..."
شباهت فراوان و روشن چنین ادبیاتی با ادبیات رایج در ایران برای انتقاد از عملکرد و رویکرد محمود احمدی نژاد، از جمله دلایلی است که موجب شده تا پخش چنین برنامه ای بی ارتباط با تحولات جاری و آتی در ایران قلمداد نشود.
شباهت های یک "آقازاده" و یک "آهنگرزاده"
پخش برنامه ای از سیمای جمهوری اسلامی در باره چرایی و چگونگی عزل یک رییس جمهوری در ۳۱ سال پیش، هنگامی که رییس جمهوری کنونی خود موضوع چنین بحثی است، به طور طبیعی زمینه های لازم برای دریافت پیام های پوشیده را فراهم می آورد؛ به ویژه آنکه تنها مخالفان آقای احمدی نژاد نبوده اند که از امکان و احتمال برکناری او سخن گفته اند، بلکه رسانه ها و چهره های نزدیک به محمود احمدی نژاد نیز به طور مرتب به این موضوع پرداخته اند.
در تازه ترین نمونه، روزنامه ایران وابسته به دولت، در شماره روز چهارشنبه ۱۶ اسفند ماه خود در گزارشی، با انتشار برخی از اظهارات اکبر هاشمی رفسنجانی، او را مسئول و آغازگر پروژه "بنی صدریزاسیون" محموداحمدی نژاد معرفی کند.
روزنامه ایران در این گزارش می نویسد:" این روزها نام بنیصدر بیش از سایر شخصیتهای تاریخی انقلاب اسلامی به گوش میرسد. رسانههای مخالف دولت به بهانههای گوناگون بازخوانی رفتار سیاسی رئیس جمهور مخلوع جمهوری اسلامی را مورد توجه قرار میدهند. از شخصیتهای سیاسی معمولی گرفته تا مسئولان بلندپایه بخشی از سخنرانیشان را حول محور ابوالحسن بنیصدر تنظیم میکنند. شاید حتی خود ابوالحسن بنیصدر نیز از آن سوی آبها از زنده شدن نامش حیرت زده است. علت بازگشت ابوالحسن بنی صدر به کانون توجهات، روشن است. در ادبیات سیاسی کشور، ابوالحسن بنیصدر استعارهای از محمود احمدینژاد است و بنیصدریزاسیون - عزل پیش از موعد رئیس جمهور – مهم ترین پروژه مخالفان محمود احمدی نژاد به حساب میآید."
دامنه بحث در این باره تا آنجا گسترده شد که روز چهارشنبه غلامحسین الهام، سخنگوی دولت، در پاسخ به سوال خبرنگاران در باره مطرح شدن برخی سخنان در محافل سیاسی در مورد شباهت سرنوشت محمود احمدینژاد و ابوالحسن بنیصدر گفته است:" آنها که سنشان میرسد و شاهد بوده اند، هیچ شباهتی بین این دو نمیبینند... آقای احمدینژاد رویکردهای فرهنگی برخواسته از انقلاب دارد و آقای بنیصدر رویکردهای ملیگرایانه داشت و در جوانی به سمت جبهه ملی متمایل بود، آقای احمدینژاد اساسا خصلتهای بنی صدر را ندارد، آقای بنیصدر آقازاده بود و از خانوادههای شناخته شده قبل از انقلاب بود، اما آقای احمدینژاد آهنگرزاده است و از دل مردم و تودههای مردم بیرون آمده است."
به گفته آقای الهام، ابوالحسن بنی صدر در برابر قانون می ایستاد و با نهادهای انقلابی تعارض داشت، اما محمود احمدی نژاد نه تنها هیچ گاه در برابر قانون نایستاده، بلکه پیوند او با نهادهای انقلابی بسیار محکم بوده است.
سخنگوی دولت همچنین با اشاره به اظهارات اخیر آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی گفته است:"مقام معظم رهبری تاکید کردند که باید در کشور وحدت و آرامش حاکم باشد. آیا جایز است که با این شبیهسازی یک سناریوی تخریبی شکل بگیرد؟ انصافا انصاف نیست."
عزل احمدی نژاد؛ یک گزینه یا یک تهدید کلامی؟
بحث در مورد شباهت های ابوالحسن بنی صدر و محمود احمدی نژاد و بیان این احتمال که آنچه برای نخستین رییس جمهوری اسلامی ایران روی داد، می تواند برای محمود احمدی نژاد نیز تکرار شود، البته سابقه ای طولانی تر دارد و مخصوصا در دو سال گذشته، با هر بار اوج گرفتن منازعه میان محمود احمدی نژاد و تیم همراهش با اصولگرایانی که کنترل مراکز اصلی قدرت را در اختیار دارند، زمزمه استیضاح رییس جمهوری در مجلس و برکناری وی به دلیل عدم کفایت مطرح شده است.
با وجود بی صبری و تمایل شدید طیفی از مخالفان اصولگرای آقای احمدی نژاد برای عزل او از مقامش، به نظر می رسد که مخالفت آیت الله خامنه ای با چنین اقدامی عملا موجب توقف هر اقدام عملی در این زمینه شده است.
در یک سال گذشته، چهره های مختلفی در میان اصولگرایان حاضر در مجلس، قوه قضاییه و دیگر نهادها و مراکز قدرت به صراحت یا پوشیده، ضمن محتمل دانستن و یا حتی ضروری دانستن عزل آقای احمدی نژاد، تاکید کرده اند که آیت الله خامنه ای می خواهد این دولت تا پایان دوره به کار خود ادامه دهد.
اما با گسترش و تعمیق شکاف ها و درگیری های درون حاکمیتی، که حتی هشدارهای بی سابقه آقای خامنه ای نیز مانع بروز آنها نشد، این سوال پررنگ شد که او تا چه زمانی می خواهد و یا می تواند با رییس جمهوری نه چندان فرمانبردار که قصد دارد با حمایت از یکی از نزدیکانش، حضور خود در قدرت را تثبیت کند، آن هم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری کنار بیاید.
گذشته از آنچه نافرمانی آقای احمدی نژاد در مقابل آیت الله خامنه ای توصیف شده، به نظر می رسد که دغدغه مهم تر مخالفان رییس جمهوری و همراهانش انتخابات ریاست جمهوری سال آینده و تاثیرات برخورد با او در آستانه این انتخابات است.
آیت الله خامنه ای، برای برخورد با رییس جمهوری که به صراحت به رفتار غیر اخلاقی، غیر شرعی و غیرقانونی متهمش کرده، با دشواری دیگری نیز روبه رو است.
او در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ و در حمایت از ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، او را نزدیک ترین فرد به خود معرفی و بسیاری از چهره های شاخص جمهوری اسلامی را به نداشتن بصیرت متهم کرد.
به همین دلیل، موافقت با برکناری رییس جمهوری و پایان دادن به کار او پیش از به پایان رسیدن دوره قانونی، بیش و پیش از هر چیز بصیرت ولی فقیه را نیز به زیر سوال می برد.
این امر به تنهایی از چنان اهمیتی برخوردار است که می توانست بحث عزل احتمالی آقای احمدی نژاد را به کلی منتفی سازد، اگر موضوع تمایل شدید آقای احمدی نژاد و همراهانش برای باقی ماندن در مرکز قدرت تا این اندازه ذهن مخالفان آقای احمدی نژاد و رهبر رنجیده از فرد مورد حمایتش در ۷ سال گذشته را مشغول نمی کرد.
محاسبه سود و زیان عزل محمود احمدی نژاد پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال آینده و پرداختن هزینه های ناشی از چنین تصمیمی در مقایسه با باقی ماندن آقای احمدی نژاد در مقام خود و مواجهه با مساله تایید صلاحیت یا رد صلاحیت نامزد مورد حمایت وی و نیز شمارش آراء در شرایطی که رییس دولت عملا به عنوان مجری انتخابات از امکانات زیادی برای تاثیرگذاری بر روند برگزاری و اعلام نتایج برخوردار است، شاید مهم ترین دلیلی باشد که مساله برکناری محمود احمدی نژاد را همچنان به عنوان یک گزینه محتمل زنده نگه داشته است.
پاسخ رهبر جمهوری اسلامی به هوادارانش و دادن اطمینان خاطر به آنان، در این میان اهمیتی ویژه می یابد.
در برنامه پخش شده از سیمای جمهوری اسلامی در روز ۱۴ اسفند، آشکارا چگونگی و چرایی برخوردهای آیت الله خمینی با آقای بنی صدر برجسته شده است. تلاش برای توضیح این فرآیند، به نوعی شبیه سازی همان روند برای توضیح نحوه برخورد آیت الله خامنه ای با مساله ای به نام محمود احمدی نژاد است.به سخن دیگر، شبیه سازی محمود احمدی نژاد و ابوالحسن بنی صدر پیشاپیش نیازمند شبیه سازی آیت الله خامنه ای و آیت الله خمینی است.