از کابل تا تهران با خط انقلاب
داوود ناجی
بی بی سی
وقتی انقلابیون چپگرا در افغانستان به قدرت رسیدند، شاه ایران هرچند به صورت رسمی اعلام نکرد که این رژیم را به رسمیت می شناسد، اما روابط خود با افغانستان را کماکان نگهداشت و سفارت های دو کشور همسایه در کابل و تهران باز ماند.
شاه ایران در متمایل کردن نظر داوود خان نخستین رئیس جمهوری افغانستان به غرب، نقش کلیدی داشت.
شاه ایران در سال ۱۳۵۶ خورشیدی، به داوودخان وعده کمک ۲ میلیارد دلاری داد تا بتواند خود را از وابستگی شوروی نجات دهد.
عبدالله شادان، روزنامه نگار و رئیس پیشین اتحادیه روزنامه نگاران در کابل می گوید، در سال ۱۳۵۶ داوود خان وقتی از سفر به ایران و دیدارش با شاه بازگشت، در هرات سخنرانی کرد و در آنجا نسبت به نفوذ شوروی در افغانستان هشدار داد و مدتی پس از این سفر ۳۶ نفر را برای آموزش به تهران فرستاد. این نیرو قرار بود پس از بازگشت از ایران، تلویزیون ملی افغانستان را راه اندازی کنند و کردند.
عبدالله شادان که یکی از این افراد بود می گوید وقتی ما در دوره آموزشی در اصفهان به سر می بردیم، هر روز شاهد تظاهرات علیه دولت و بروز نا آرامی هایی در اصفهان و سراسر ایران بودیم.
اندکی پس از آن داوودخان به پاکستان سفر کرد. در حالی که روابط دو کشور قبل از این سفر پر تنش بود اما ژنرال ضیاالحق، حاکم نظامی وقت پاکستان از داوود خان به گرمی استقبال کرد و او را مهم ترین سیاستمدار منطقه و "پدر" خواند.
تحلیلگران معتقدند که شاه ایران در بهبود روابط دو کشور نقش داشت و تلاش کرده بود حلقه جدی و محکمی از کشورهای متحد طرفدار غرب درمنطقه را بر محور ایران ایجاد کند.
برنامه های شاه، با پیروزی انقلاب اسلامی ناتمام ماند و انقلابیون افغانستان نیز ده ماه قبل از آن متحد منطقهای او _داوود خان_ را در یک کودتای خونین از قدرت کنار زده بودند.
همسایه های انقلابی
حزب دموکراتیک افغانستان با شعار ( نان، خانه، لباس میدهیم) به قدرت رسیده بودند و شعار محوری انقلاب ایران، استقلال و آزادی بود. جدی ترین وجه مشترک انقلابیون اما، مخالفت با آمریکا بود.
ایران آن را شیطان بزرگ می دانست و افغانستان آن را امپریالیسم جهانخوار می خواند. انقلابیون در ایران سفارت آمریکا را اشغال کرده و کارمندانش را به گروگان گرفتند و در افغانستان آدولف دابز سفیر آمریکا در کابل کشته شد و آمریکا سفارت خود در کابل را بست.
برعکس زمامداران قبلی دو کشور که در پی حمایت از هم بودند، همسایه های انقلابی، رو در روی هم قرار گرفتند و جمهوری اسلامی از گروه هایی که علیه رژیم انقلابی ضد آمریکایی می جنگیدند، حمایت کرد.
اسلام بدون مرز
اختلاف جدی دو رژیم انقلابی اما در این بود که رژیم انقلابی در افغانستان به کمک شوروی به قدرت رسیده بود ولی آیت الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی، بنای سیاست ایران را بر "نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی" گذاشت.
آیت الله خمینی همچنین حمله ارتش سرخ به افغانستان را محکوم و از جهاد افغانها حمایت کرد. آیت الله خمینی شعار "اسلام مرز ندارد سرداد و به این ترتیب، به زودی گروه های شیعی ضد دولت یکی پس از دیگری در ایران شکل گرفتند و سرانجام هشت حزب مسلح شیعی که همه توسط روحانیون شیعه رهبری می شدند، در ایران قد کشیدند و تلاش دولت کابل برای نزدیکی به جمهوری اسلامی تا آخر ناکام ماند.
سفر مخفیانه دکتر نجیب الله به مشهد
دکتر نجیب الله که در سال ۱۳۵۷ سفیر افغانستان در تهران بود، در سال ۱۳۶۵ آخرین رئیس جمهوری رژیم انقلابی در کابل شد، او در دوران ریاست جمهوری خود تلاش بسیار کرد تا ایران را متقاعد کند که دست از حمایت گروه های جهادی مخالف دولت کابل بردارد.
اسدالله کشتمند، که در سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۰ کاردار سفارت افغانستان در تهران بود، می گوید، دکتر نجیب الله کاردار سفارت ایران در کابل را خواست و گفت، حاضر است مذهب شیعه را رسمیت بخشد و نیز به هزاره ها و شیعه ها که عمدتا در مناطق مرکزی افغانستان زندگی می کنند، خود مختاری بدهد.
آقای کشمتند همچنین می گوید، در سال ۱۳۶۹ دکتر نجیب الله، به مشهد رفت و در آنجا با مقام های ایرانی دیدار کرد.
اسدالله کشمتند می گوید قرار بود این سفر مخفی بماند اما دکتر نجیب الله پس از بازگشت به کابل در یک کنفرانس خبری فاش کرد که سفری به ایران داشته است.
به گفته آقای کشتمند، این سفر پس از حمله آمریکا به رهبری جورج بوش پدر به عراق انجام شد و دکتر نجیب الله به مقام های ایرانی گفت که فعلان نوبت عراق است و پس از آن نوبت (حمله آمریکا و غرب) به ایران است و اگر ایران در روابط خود با افغانستان تجدید نظر کند، افغانستان کشور مهمی در منطقه است و از حمایت قدرت بزرگی چون اتحاد جماهیر شوروی نیز برخوردار است.
اسدالله کشتمند می گوید این تلاشها هرچند کابل را به چیزی که می خواست نرساند، اما آنچه در عمل اتفاق افتاد این بود که گروه هایی که از سوی ایران تجهیز می شدند، هیچگاه نبرد شدیدی را علیه دولت کابل سازماندهی نکردند.
کاردار پیشین افغانستان در ایران معتقد است که سیاست خارجی ایران از مجاری مختلف از جمله، سپاه، دفتر رهبری، وزارت اطلاعات، مدرسان مطرح حوزه علمیه قم و وزارت خارجه، اعمال می شد و نظر واحدی وجود نداشت.
حمایت از حکومت مجاهدین
پس از پیروزی مجاهدین، ایران از حکومت مجاهدین حمایت کرد، این حمایت چه در دوران جنگ داخلی دولت مجاهدین با گروه های رقیب و چه در زمان نبرد دولت مجاهدین با گروه طالبان ادامه یافت. پس از سقوط دولت مجاهدین ایران به حمایت خود از ائتلاف شمال ادامه داد.
طالبان با کشتن دیپلماتهای ایرانی در مزار شریف، روابط دو کشور همسایه را به تیره ترین حد ممکن رساند و با سقوط گروه طالبان، دولت ایران که از برنامه جامعه جهانی به رهبری آمریکا در افغانستان حمایت کرده بود، رابطه اش با افغانستان را به حالت عادی بازگرداند و پس از سالها، سفرای دوکشور در دفاتر کار خود مستقر شدند.
نفوذ فرهنگی
هر چند نظام کنونی افغانستان با حمایت جدی آمریکا که ایران آنرا دشمن جدی خود تلقی می کند بوجود آمد، اما سه سال پیش وقتی فاش شد که ایرانی ها یک کیسه حاوی پول نقد را در هواپیما به رئیس دفتر حامد کرزی داده اند، مسلم شد که هیچ حوزه ای در افغانستان از نفوذ ایران نیز به دور نمانده است.
ایران در یک دهه گذشته با آنکه از دولت حامد کرزی حمایت کرده اما، نگرانی و خشم خود را از حضور نیروهای خارجی در افغانستان پنهان نکرده است.
ایران با استفاده از مشترکات مذهبی سعی می کند نفوذ خود در افغانستان را کما کان حفظ کند اما به نظر می رسد این نفوذ در میان قشر سنتی و سالخورده محدود مانده است
در ادبیات سیاسی ایران، نیروهای خارجی در افغانستان نیروهای اشغالگرند و به قول آیت الله خامنه ای رهبر ایران حضور آنها در منطقه سبب "نقمت" شده است.
در کنار این حمایت سیاسی آشکار، جمهوری اسلامی ایران در یک دهه گذشته، نفوذ گسترده سیاسی و فرهنگی خود را در افغانستان حفظ کرده است. مقام هایی در دولت افغانستان بارها گفته اند که اطلاع دقیقی درمورد منابع مالی شماری از رسانه های افغانستان ندارند و هر از گاهی این مساله نیز مطرح شده که برخی از رسانه ها در افغانستان از سوی کشورهای همسایه حمایت مالی می شوند.
شماری از رسانه های خصوصی در افغانستان، امضای پیمان امنیتی بین آمریکا و افغانستان را به نفع این کشور نمی دانند و پیوسته نسبت به گسترش نفوذ فرهنگی غرب بویژه در میان جوانان، هشدار می دهند.
سخنرانی ها و اظهارات حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان در مورد سوریه و مسائل جهان اسلام نیز هر از گاهی در رسانه های داخلی افغانستان بصورت گسترده ای انعکاس مییابد. راه پیمایی "روز قدس" نیز در کابل برگزار می شود.
رسانه هایی هم هستند که تمایل خود به ایران را پنهان نمی کنند و حمایت از راه و روش جمهوری اسلامی را راهگشای دیگر کشورهای اسلامی می دانند. مثلا روزنامه انصاف چاپ کابل همیشه رهبر ایران را "امام خامنه ای" می نویسد توصیفی که در خود ایران نیز معمول نیست.
همین روزنامه روز شنبه ۲۱ بهمن تیتر اول خود را به سی و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی اختصاص داد و نوشت:"تاسی به پیام ها و اندیشه های امام خمینی ره و امام خامنه ای کمک می کند تا در کشور خود تحولات مثبت ایجاد کنیم."
روزنامه انصاف چاپ کابل، رهبر ایران را همیشه 'امام خامنه' ای می نویسد که در ایران معمول نیست
در سالهای گذشته ایران هر از گاهی از جمله در مراسم مذهبی و فرهنگی مختلف بویژه محرم، نفوذ فرهنگی اش را به رخ رقبای منطقه ای و غربی اش می کشد.
به سمت غرب
در حالی که ایران به شدت تلاش می کند نفوذ خود در میان اقشار سنتیتر جامعه افغانستان را حفظ کند، اما به نظر می رسد این کشور آرام آرام، دارد مسیری را می پیماید که قبل از انقلاب ایران و افغانستان، رهبران دو کشور می خواستند. یعنی نزدیکی به غرب.
افغانستان در حال حاضر توافقنامه های استراتژیک با بریتانیا، فرانسه، آلمان و ایتالیا امضا کرده و امضای سندی مشابهی با آمریکا را نیز در برنامه دارد.