چرا خودکشی می کنند؟
بر اساس یک گزارش سازمان پزشکی قانونی، از زمستان ۱۳۸۸ تا زمستان ۱۳۸۹ در ایران جسد ۳۵۱۳ نفر که گفته می شود خودکشی کردهاند برای بررسی به مراکز پزشکی قانونی ارجاع شده است (به طور متوسط روزانه ۱۰ نفر). البته در این آمار کسانی که خانوادهها نمی خواهند مرگ آنها خودکشی اعلام شود، پروندهی قضایی برای آنها تنظیم نمی شود یا به مراکز پزشکی قانونی دسترسی ندارند (مثل روستاها و شهرهای کوچک) لحاظ نشده است. بنابر این نمی توان عدد فوق را آمار موارد خودکشی موفق در کشور در دورهی مربوطه دانست.
همچنین آمار فوق تعداد موارد اقدام به خودکشی در کشور را نیز نشان نمی دهد چون مواردی که به مرگ منجر نمی شود (اگر کار به بیمارستان نکشد) اصولا گزارش نمی شود. آمار مربوط به افراد خودکشی کننده که به بیمارستانها اعزام می شوند نیز در جایی سرجمع و گزارش نمی شود.
خودکشی و فصل
در این گزارش تلاش شده ارتباط فصل با خودکشی در میان موارد ارجاعی به مراکز پزشکی قانونی کشور نشان داده شود به این ترتیب که بر اساس نتایج این گزارش بالاترین تعداد خودکشی به ترتیب با ۳۸۰ و ۳۴۵ مورد مربوط به ماههای مرداد و تیر و کمترین آن به ترتیب با ۲۳۱ و ۲۳۶ مورد مربوط به ماههای بهمن و دی بوده است. از نظر فصل نیز بیشترین خودکشیها با ۱۰۴۰ مورد مربوط به فصل تابستان و کمترین آن با ۷۲۶ مورد مربوط به فصل زمستان است. نویسندگان گزارش بدین باورند که ارتباط معنیداری نیز میان شیوههای اقدام به خودکشی و فصول سال دیده میشود به نحوی که استفاده از شیوه خودسوزی در فصل زمستان بیش از سایر فصلهاست.
فرض ارتباط معنی دار میان فصل و میزان خودکشی از اساس باطل است. صرف تغییر میزان خودکشی از یک فصل تا فصل دیگر به هیچ وجه بیانگر ارتباط معنی دار میان خودکشی و فصل نیست. به عنوان مثال در حالی که افراد بیشتری مسافرت می کنند خودکشی هم افزایش می یابد اما نمی توان رابطهای معنی دار میان مسافرت و خودکشی یافت. ظاهرا گزارشگران مراکز پزشکی قانونی به دنبال غیر اجتماعی ترین دلیل برای خود کشی بودهاند (تغییر فصل) که تغییر آن را به هیچ ارادهی انسانی فردی و جمعی نمی توان نسبت داد.
اگر ارتباط میزان خودکشی و فصل معنی دار بود این رابطه باید میزان نوع خودکشیها را نیز توضیح می داد اما میان فصل و نوع خودکشی هیچ رابطه ای وجود ندارد. بر اساس این تحقیق به طور کلی حلقآویز با ۵۳.۷ درصد در بالای فهرست شیوههای مورد استفاده در خودکشیهاست و خودکشی با سلاح گرم با ۶.۸ درصد در پایین این فهرست قرار می گیرد. (ایسنا ۱۳ شهریور ۱۳۹۱) بسیار دشوار است رابطهای میان حلق آویز کردن خود یا شلیک به خود با فصل سال برقرار کرد. در مقابل رابطه ای معنی دار میان انواع خودکشی و جنسیت برقرار است: حلقآویز کردن شایعترین روش به کار برده شده توسط مردان برای خودکشی است اما در زنان روش خودسوزی شایعتر است.
از همه چیز عجیب تر ارتباط برقرار کردن خودکشی با زمستان با تمسک به بالا بودن خودسوزی در فصل زمستان است. ابزارهای خودسوزی در همهی فصول در اختیار افراد هستند و این منحصر به زمستان نیست. همچنین افراد خودسوزی را در زمستان به علت گرم شدن بدن آنها در فصل سرد انتخاب نمی کنند تا از این طریق رابطهای میان فصل و خودکشی برقرار شود.
شانه خالی کردن از پرسش
تنظیم کنندگان گزارش با تمرکز بر موضوع فصل از پرسشهای جدی مربوط به خودکشی شانه خالی کرده اند. آنها که به اطلاعات افراد خودکشی کننده دسترسی داشتند می توانستند به ما بگویند که میزان خودکشی در میان اقلیت های جنسیتی، قومی و مذهبی چه قدر است؟
در میان جوانان و زنان و کارگران و دانشجویان چطور؟ اگر اطلاعات سالهای قبل را نیز در دست داشتیم و داشتند می شد پرسید که تحولات سیاسی و اجتماعی یا جنبشهای سیاسی و اجتماعی چه تاثیری بر این مسئله داشتهاند؟ سیاستهای اجتماعی دولت چه نقشی در این میان داشتهاند؟ آیا در کشوری که حکومت حدود ۸۰ درصد اقتصاد را در دست دارد و در همهی امور روزمره دخالت می کند می توان خودکشی یا هر پدیدهی اجتماعی دیگری را بدون در نظر گرفتن نقش حکومت و دولت و اندرکنش دولت و جامعه توضیح داد؟
دستهی دیگری از پرسشها که می توان پرسید از این قرارند: واکنش دولت به این میزان از خودکشی غیر از جلوگیری از مراسم ختم یا ایجاد دردسر برای خانوادهها چه بوده است؟ آیا دولت برنامهای برای پیشگیری از خودکشی دارد؟ مراکز آموزشی و درمانی چگونه با این مسئله مواجه شده و می شوند؟
افزایش خودکشی در ایران
خودکشی در دو دهه اخیر در ایران به سرعت رو به افزایش بوده است. ایران در دههی شصت خورشیدی در ردیف کشورهای با آمار پایین خودکشی بود اما اکنون در گروه کشورهای با نرخ متوسط خودکشی است. میزان اقدام به خودکشی از حدود سه در هر صدهزار نفر جمعیت در سال ۱۳۶۳ به شش در هر صد هزار نفر در سال ۱۳۸۳ و سپس به شش و نیم در صدهزار نفر جمعیت در سال ۱۳۸۶ رسید. به علاوه در برخی شهرهای کشور میزان خودکشی سالهاست از مرز هشدار گذشته و تا سرحد جوامع با نرخ بالای خودکشی رسیده است. بیشترین میزان افزایش تعداد خودکشی در جمعیت ۲۵ تا ۳۴سال گزارش شده است.
ریشه یابی تحولات
در باب انگیزههای خودکشی به اختلافات خانوادگی، شکست و ناامیدی، فقر و تنگدستی، بیماریهای روانی مثل افسردگی و فشار، تنهایی، تمایلات شدید عاطفی و اعتیاد به مواد مخدر، مواد توهمزا و الکل اشاره شده است. اما نخست آن که بسیاری از این امور (مثل شکست و نا امیدی) قابل اندازه گیری نیستند تا تحولی دیگر بدانها نسبت داده شود.
دوم آن که برخی دیگر (مثل اختلافات خانوادگی و تمایلات شدید عاطفی) در همهی اعصار و جوامع وجود دارند و نمی توانند افزایش و کاهش خودکشی را توضیح دهند. سوم ان که میزان تغییرات در برخی دیگر از عوامل فوق (افسردگی و فشار روانی) آن قدر نیست که مثلا بتواند دو برابر شدن میزان خودکشی در ایران در طی دو دهه را توضیح دهند. و چهارم آن که در جوامعی با فقر و تنگدتسی بیشتر از جامعهی ایران با نرخهای پایین تر خودکشی مواجه هستیم.
به همین دلیل است که جامعه شناسانی مثل دورکم به عواملی کل نگرانه تر و ساختاری تر مثل کنترل اجتماعی، همبستگی اجتماعی و پیوندهای اجتماعی رجوع می کنند تا وقوع و افزایش و کاهش خودکشی را توضیح دهند.
در جامعه ایرانِ بعد از انقلاب کنترل از بالا در جامعه (توسط قوای قهریه) افزایش یافته اما کنترل اجتماعی از پایین (در عکس العمل به فشار از بالا) کاهش یافته است. همچنین همبستگی و پیوندهای اجتماعی بالاخص پس از پایان جنگ رو به کاهش بوده است. حکومت بالاخص به کاهش و سست شدن این پیوندها علاقه مند است چون پیوندها می توانند با بازتر شدن اندکی فضای سیاسی به سازماندهی و شبکه بندی اجتماعی منجر شده و اقتدار حکومت را به چالش کشند.
جلوگیری از کارکردهای مثبت
اگر از نگاهی کارکردگرایانه به خودکشی نگاه کنیم، این رویداد در هر اجتماعی رخ دهد در عین آن که بیانگر سست شدن پیوندهای اجتماعی است به افزایش همبستگی اجتماعی نیز کمک می کند (به عنوان پیامد ناخواسته). اما در ایران حکومت از کارکردهای مثبت آن جلوگیری می کند. دخالت های بیجا و ناروای حکومت در طی مراحل تحقیق در باب علل و صدور جواز دفن تا برگزاری مراسم ختم مانع از ان است که جامعه در پی این رویداد به خود بازگشته و پیوندهایش را مستحکم تر سازد. در برخی از شهرها از برگزاری مراسم ختم برای افرادی که خودکشی کرده اند جلوگیری می شود (شورای فرهنگ عمومی شهرستان انار استان کرمان با حضور امام جمعه و فرماندار برگزاری مراسم ترحیم را برای کسانی که خودکشی میکنند، ممنوع اعلام کرد، ایلنا، ۱۸ مرداد ۱۳۹۱) در حالی که این مراسم برای بازماندگان است و نه فرد از دست رفته که دستش از دنیا کوتاه شده است.
مجید محمدی
بی بی سی فارسی