شوخی رنگ خون گرفت

جوانی که در پی شوخی دوستانش با وی اقدام به قتل آن دو کرده بود، دستگیر شد.


به گزارش روز پنجشنبه جام جم آنلاین از پلیس آگاهی تهران بزرگ، در ساعت 17 روز 17 اردیبهشت سال‌جاری از طریق مرکز فوریت‌های پلیسی 110 وقوع دو فقره قتل، داخل اتاقکی حدودا 12 متری واقع در طبقه زیرزمین یک ساختمان مسکونی، به کلانتری 134 شهرک ‌غرب اعلام شد که با حضور عوامل کلانتری و تیم بررسی صحنه جرم اداره دهم پلیس آگاهی و در بررسی‌های اولیه مشخص شد مقتولان به اسامی «افشین - ق» 30ساله و «وحید - ر» 20ساله، هر دو از ناحیه گردن دارای آثار خفگی و از ناحیه سر نیز دارای آثار ضرب و جرح هستند.

بررسی های اولیه از صحنه جنایت نشان از درگیری شدید در داخل اتاقک داشت؛ بگونه ای که آثار خون بر روی وسایل داخل اتاقک و همچنین به هم ریختگی اسباب و وسایل کاملا مشهود و مشخص بود.


 

با تشکیل پرونده مقدماتی و به دستور بازپرس شعبه پنجم ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران، پرونده جهت رسیدگی تخصصی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت که با آغاز تحقیقات، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در اولین مرحله از رسیدگی به این پرونده به تحقیق از صاحبخانه و همچنین دو نفر از بستگان مقتولین پرداختند.

در تحقیقات انجام شده از صاحبخانه مشخص شد که هر دو مقتول از بستگان و همشهریان یکدیگر بوده که در شهر تهران ، اقدام به اجاره دو مغازه سوپر مارکتی در مناطق سعادت آباد و شهران کرده و اتاقک طبقه زیرزمین ساختمان را نیز برای استراحت خود اجاره کرده بودند.

در تحقیقات صورت گرفته از بستگان مقتولان مشخص شد که در 16 اردیبهشت سال‌جاری، دو نفر از بستگان مقتولین پس از مراجعه به در مغازه سوپرمارکت متعلق به افشین، واقع در منطقه سعادت‌آباد، متوجه بسته بودن سوپر مارکت می‌شوند که برای پیگیری علت آن ابتدا با شماره تلفن همراه «افشین» و در ادامه تلفن همراه «وحید» تماس گرفته و به علت عدم پاسخگویی به تماس‌های تلفنی، با مراجعه به در منزل و اطلاع موضوع به صاحبخانه به در اتاقک مراجعه و با اجساد «افشین» و «وحید» روبرو می‌شوند.

شناسایی کارگر سوپرمارکت به عنوان متهم اصلی پرونده

در تحقیقات انجام شده از سوی کارآگاهان اداره دهم مشخص شد که افشین از حدود 20 روز پیش و از طریق آگهی استخدام در روزنامه های کثیرالانتشار اقدام به استخدام یک کارگر ساده برای مغازه سوپرمارکت خود کرده بود.

با شناسایی کارگر سوپرمارکت به نام «محمد.ط» 25 ساله و در ادامه تحقیقات مشخص شد که محمد آخرین بار ، صبح روز کشف اجساد در حین تردد و خارج شدن از خانه و توسط همسایگان طبقات بالایی مشاهده شده و پس از مراجعه به سوپرمارکت افشین ، واقع در دو کوچه پائین تر از محل جنایت، اقدام به باز نمودن درب مغازه کرده و پس از گذشت مدت زمان کوتاهی (حدودا 30 دقیقه) مجددا مغازه را تعطیل و از آن زمان ناپدید شده است.

بنا بر تحقیقات انجام شده از همسایگان مشخص شد که با گذشت چند روز پس از استخدام محمد، افشین به صاحبخانه اطلاع داده است که شاگرد مغازه اش به علت آنکه تمامی اعضای خانواده اش در شهرستان زندگی کرده و در تهران محلی را برای استراحت ندارد، از او درخواست کرده تا در صورت امکان و توافق با صاحبخانه، پس از پایان کار روزانه و تنها شب ها برای استراحت به اتاقک محل سکونت افشین و وحید مراجعه نماید که صاحبخانه نیز با این موضوع موافقت کرده بود.

با تحقیقات انجام شده و نتایج بدست آمده در خصوص احتمال ارتکاب جنایت توسط «محمد.ط» و بویژه پس از ناپدید شدن وی در روز کشف اجساد، دستگیری شاگرد سوپرمارکت در دستور کار کارآگاهان اداره دهم قرار گرفت.

کارآگاهان با اطلاع از مراجعه «محمد.ط» به مغازه سوپرمارکت در 17 اردیبهشت ماه با مراجعه به نشانی سوپرمارکت و انجام بررسی از محل اطلاع پیدا کردند که محمد اقدام به برداشتن تمامی اسناد و مدارک شناسایی خود نموده و همزمان با ناپدید شدن وی نیز ، تعداد هشت دفترچه حساب بانکی متعلق به افشین از داخل مغازه مفقود شده است.

با توجه به اطلاعات جدید بدست آمده ، کارآگاهان با مراجعه به شعبات بانکی صاحب حساب بانکی از سوی افشین ، به تحقیق از کارمندان شعبات و همچنین بررسی تصاویر دوربین های مداربسته بانکی پرداختند و با بررسی تصاویر بدست آمده از دوربین های مداربسته تمامی شعبات بانکی و همچنین جمع بندی اطلاعات بدست آمده از تحقیقات صورت گرفته از کارمندان بانک اطمینان پیدا کردندکه در تمامی این شعبات، جوانی حدودا 25 ساله و با مشخصات ظاهری «محمد»، ضمن مراجعه به این شعبات قصد برداشت وجه از حساب های متعلق به افشین را داشته که موفق به این کار نشده است که با بدست آمدن تصویر «محمد.ط»در زمان مراجعه به بانک و شناسایی وی توسط همسایگان محل سکونت مقتولین، کارآگاهان اطمینان پیدا کردند که محمد پس از ارتکاب جنایت و قبل از ناپدید شدن ، قصد برداشت غیرمجاز پول از حساب های بانکی متعلق به افشین را داشته است.

در ادامه رسیدگی به این پرونده و با وجود آنکه هیچگونه اطلاعاتی از محل سکونت و یا مخفیگاه احتمالی متهم وجود نداشت، کارآگاهان اداره دهم پس از شناسایی هویت دقیق متهم تحت تعقیب، با شناسایی مخفیگاه احتمالی «محمد.ط» در استان خراسان رضوی، با اخذ نیابت قضایی به این استان رفته و سرانجام در هشتم تیرماه سال جاری موفق به شناسایی و دستگیری متهم «محمد.ط» شدند.

با دستگیری و انتقال متهم به اداره دهم، وی در اظهارات اولیه منکر هرگونه جنایت شد و مدعی گردید که در زمان مراجعه به خانه، با جنازه متعلق به افشین و وحید روبرو شده و در حالیکه با مشاهده دو جنازه بسیار ترسیده، از محل متواری و به شهرستان آمده است.

وی در اظهارات اولیه خود به کارآگاهان گفت: در ساعت پنج بامداد 17 اردیبهشت ماه پس از مراجعه به خانه با جسد «افشین» و «وحید» روبرو شدم. در حالیکه بسیار ترسیده بودم از خانه خارج شده و پس از برداشتن مدارک شناسایی خود ار داخل سوپر مارکت به شهرستان بازگشتم.

اعتراف به جنایت

با وجود اصرار متهم مبنی بر بیگناهی اما دلایل و مدارک بدست آمده از مخفیگاه متهم و همچنین محل جنایت، نشان از ارتکاب جنایت توسط متهم داشت. با کشف پیراهن خون آلود متعلق به متهم از داخل اتاقک و همچنین کشف و مدارک شناسایی و دفترچه حساب های بانکی متعلق به افشین از مخفیگاه وی و همچنین تصاویر بدست آمده از دوربین های مداربسته بانکی و عدم توانایی متهم در ارائه پاسخ های قانع کننده در این خصوص، به ناچار «محمد.ط» لب به اعتراف گشود و در اعترافات خود به کارآگاهان اظهارداشت: در حدود ساعت سه بامداد 17 اردیبهشت ماه پس از بازگشت به خانه و ورود به داخل اتاقک متوجه شدم که «وحید» در حال استراحت است اما «افشین» هنوز بیدار بود.

وی افزود: هنوز دقایقی از ورود من به داخل اتاقک نگذشته بود که «افشین» شروع به شوخی با من کرد و در حین آن از الفاظ زشتی نسبت به من استفاده کرد که باعث عصبانیت من و درگیری با «افشین» شد.
 
متهم اضافه کرد: در همین زمان، وحید نیز از خواب بیدار شد و به طرفداری از «افشین» پرداخت و هر دو نفر شروع به تهدید من پرداختند که در یک لحظه کنترل خودم را از دست داده و افشین را با دست به عقب هل دادم که باعث زمین خوردن وی شد. بلافاصله میله ای آهنی را که در داخل اتاقک وجود داشت را برداشته و ضربه ای محکم به سر افشین زدم و زمانیکه قصد فرار و خروج از داخل اتاقک را داشتم ، وحید با من درگیر شد که دو ضربه محکم نیز به سر او زدم. پس از بیهوش شدن هر دو نفر آنها ، دست و پای آنها را بسته و برای اطمینان از مرگ هر دو نفرشان اقدام به بستن گلوی آنها نموده و پس از مراجعه به مغازه و برداشتن دفترچه حساب های بانکی افشین ، متواری شدم.

سرهنگ آریا حاجی زاده معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر، گفت: با توجه به اعتراف صریح متهم در خصوص ارتکاب جنایت، از سوی بازپرس محترم پرونده قرار بازداشت موقت برای متهم صادر و با توجه به برخی اظهارات متهم در خصوص اینکه یکی از مقتولین به هویت افشین چند روز قبل از جنایت درباره انتقال مبلغی چند 10 میلیون تومانی به حساب های بانکی خود سخن گفته است، تحقیقات تکمیلی جهت شناسایی انگیزه اصلی ارتکاب جنایت در دستور کار کارآگاهان اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است.

رأی دهید
poriyaye_vali - دوحه - قطر
بذر العدواوة مزاح.........بذر دشمنی، شوخی است!!
جمعه 16 تير 1391 - 11:56
saye sard - گوتبورگ - سوئد
من فکر می‌کنم باهاش شوخی‌ نکردن فکر کنم میخواستن بهش تجاوز کنن یا اینکه مثلا به بدنش دست زدن که خیلی‌ عصبانی‌ شده .ولی‌ بازم دلیل نمی‌شه که دو نفربکشه .نمیدونم تو ایران چه خبره.همه دارن همدیگه رو تیکه پاره میکنند.
جمعه 16 تير 1391 - 12:29
hovakhshatare - تهران - ایران
یه چیزی خیلی جالبه. وقتی که خبری راجع به این باشه که یه زن شوهرش رو کشته ده هزارتا کامنت زیرش نوشته میشه که این زن رو باید تکه تکه کرد و منفجرش کرد و .. اما وقتی یه مرد یه مرد دیگه رو می‌کشه واکنش چندانی در پی نداره! این نشون می‌ده که ما چقدر آدم‌های عقب‌مونده تو جامعه‌مون زیاد داریم که چون دیدشون نسبت به زن و مرد متفاوته و با دید دینی که برای زن ارزش قائل نیست نگاه می‌کنن به نظرشون میاد که اگه یه زن یه مرد رو بکشه انگار جنایت بزرگ‌تری اتفاق افتاده تا این که یه مرد یه مرد رو بکشه! چون از دید این کم‌عقل‌ها زن یه موجود پست و بی‌ارزشه که یه موجود باارزش مثل مرد رو به قتل رسونده و مرتکب جنایت خیلی بزرگی شده! واقعا برای مغزهای پوسیده‌ای که چنین اعتقادات احمقانه‌ای دارند و متاسفانه این اعتقادات احمقانه‌شون از دین وحشیانه‌ی اسلام سرچشمه می‌گیره متاسفم. به امید روزی که تمام ادیان خرافی مخصوصا اسلام از روی زمین محو بشه بلکه بشر در اون روز با تکیه بر انسانیت بتونه دنیای بهتری برای خودش بسازه.
جمعه 16 تير 1391 - 15:21
hana257 - تهران - ایران
hovakhshatare - تهران - ایران با نظر شما موافقم.مسئله دیگر اینه که مردهای ایران به خاطر سرخوردگی که از رژیم ایران دارن زور و قدرتشون رو فقط برای زنها و بچه ها نشون میدن من حدود یکماه پیش پسرم 4 ساله ام رو به پارک برده بودم. و توی قلعه بادی پسرم یک پسر 8 یا 9 ساله حین بازی هل داد البته اون پسر که هیچیش نشد ولی پدرش که یک مرد 40 ساله بود تمام بچه ها رو تشویق میکرد که پسر من رو بزنن تا جاییکه نزدیک بود پسر حدود 9 ساله ای با پا روی شکم پسر من که تازه به پایین قلعه بادی رسیده بود و هنوز دراز کش بود بپره و اگه یک لحظه داد نزده بودم خدا میدونه چی میشد. این شده حکایت مردهای ایران.زورشون به حکومت نمیرسه تلافیشو سر زن و بچه ها در میارن.
جمعه 16 تير 1391 - 17:21
*Fanoos* - ايران - ايران
کشتن انسانها هم چقدر راحت شده !!!
جمعه 16 تير 1391 - 20:58
bita tehrani - ونکوور - کانادا
hovakhshatare - تهران - ایران. /سپاس از شما و نظرات خوبتون،ازداشتن آقایان هموطنی چون شما خوشحالم.....قدیما میگفتن خنده بر هر درد بی‌ درمان دواست....ولی‌ حالا همه فرهنگ و شعر و ضرب المثل‌ها عوض شده...حالا انگار قتل بر هر درد بی‌ درمان دواست متاسفانه...گاهی‌ فکر می‌کنم که ما ایرانی‌‌ها که گنجینه شعر و عرفان و اخلاق را از گذشتگان به یادگار داریم،چرا باید به این وضع برسیم؟! این‌همه توصیه‌های اخلاقی‌ و پند اندرز،کجای زندگی‌ ما هست؟ همین "چراغی که به خانه رواست،به مسجد حرام است" را اگر آویزه گوشمان می‌کردیم،اینقدر به خاطر یک عنوان حاج خانم و حاج آقا به شکمبه اعراب نمیریختیم،در عوض خرج زندگی‌ و تحصیل کودکی را قبول می‌کردیم.که آیندهٔ‌ یی تیره و تار نداشته باشد....تو نیکی‌ میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز... می بخور منبر بسوزان مردم آزاری نکن...و صدها کلام زیبای دیگر...افسوس و صد افسوس.
جمعه 16 تير 1391 - 21:44
hovakhshatare - تهران - ایران
bita tehrani - ونکوور - کانادا - دردهای جامعه‌ی ایران یکی دو تا نیست و متاسفانه بیشتر دردها ریشه‌اش در همین دین خرافی و ضدانسانی‌مونه که به زور بهمون حقنه شده. علاوه بر این که مردم داوطلبانه پول خودشون رو صرف مکه و کربلا و سوریه رفتن می‌کنن که هیچ نفعی نه برای خود شخص داره نه برای مملکت، میلیاردها تومن پول هر سال خرج چاپ قرآن و نهج‌البلاغه و هزاران کتاب خرافی دیگه میشه، صرف ساختن مسجد و حسینیه و امامزاده و .. میشه، صرف خرید سنج و طبل و کتل و علامت و کوفت و زهرمار میشه تا اعصاب مردم تو ماه محرم عرب‌ها آرامش نداشته باشه، صرف هزاران همایش و سمینار و جلسات مذهبی میشه که به درد هیچ‌کس نمی‌خوره، صرف تاسیس دارالقرآن و .. میشه تا این دین مزخرف رو از همون بچگی توی کله‌ی بچه‌های بیچاره فرو کنن تا وقتی که بزرگ شدن تبدیل به بسیجی و فاطی کماندو بشن و امنیت نظام رو تامین کنن، صرف ساخت و پخش برنامه‌های بیشمار مذهبی میشه که از تمام شبکه‌های ایران هر روز پخش میشن، صرف کمک به لبنان و فلسطین و .. میشه که حتی قدردان این کمک‌ها هم نیستن و و و ... اگر این همه هزینه صرف بیمارستان و مدرسه و دانشگاه و علم و تحقیق و کمک به نیارمندان کشور خودمون شده بود الان ایران ابرقدرت بود!
جمعه 16 تير 1391 - 23:02
hovakhshatare - تهران - ایران
ادامه.. چون مثل و شعر آوردین، دو تا شعر هست که فکر می‌کنم خوندنشون براتون جالب باشه. اولیش یک غزل است با این مطلع: «گریه کردم چرا که زن بودم / عقل و حس نه، فقط بدن بودم» و دومی یک شعر در قالب مثنوی است با این مطلع: «از شیشه‌ی مشروب خالی توی یخچالم / از من که دارد می‌رود از حالِ تو حالم!» که هر دو راجع به مسایل و مشکلات زنان ایرانه. متاسفانه به علت محدودیت نمی‌شه شعرها رو در اینجا تایپ کرد اما با یه سرچ ساده می‌تونید هر دو شعر رو پیدا کنید. امیدوارم روزی برسه که دیگه انسان‌ها راجع به مشکلات «زنان» بحث نکنند و اگر حرفی هست راجع به «انسان» باشه. اون روز مسلما روز زیباتری خواهد بود. شاد و موفق‌ باشید.
جمعه 16 تير 1391 - 23:13
bita tehrani - ونکوور - کانادا
hovakhshatare - تهران - ایران/ مرسی‌ از شعر جالبتون!کاملاً حق با شماست.آنوقت اگر ما اینجا بگوییم که باعث عقب افتادگی کشور دین مبین هست،این مسلمانان گرامی تکفیر مان می‌کنند! مشکلات ایران وقتی‌ درست میشوند که اول از همه مردم بفهمند که ریشه مشکلات کجاست.مشکلات مربوط به زنان هم وقتی‌ درست میشوند که مردان جامعه دیدشان را نسبت به زنان تغییر دهند.توی همین سایت وقتی‌ حتا از ظلم به زنان میگوییم آنرا با کمال وقاحت انکار می‌کنند،توهین می‌کنند،سفسطه می‌کنند و اخر تهمت ناموسی! میزنند که خودتان هم لابد بله! انگار به عنوان یک زن اگر قبول! نکنیم گناهکاریم،باید پیه این حرفها را به تن‌ بمالیم. برای شما هم آرزوی پیروزی دارم.
شنبه 17 تير 1391 - 06:28
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.