آیا پناه بردن به سفارتخانهها قانونی است؟
جولین آسانژ، موسس سایت ویکیلیکس که روز گذشته (۱۹ ژوئن) به سفارت اکوادور در لندن پناه برد، شب را در این سفارتخانه سپری کرده است.
او از اکوادور درخواست پناهندگی سیاسی کرده است.
خبرگزاری آسوشیتدپرس به نقل از وزیر امور خارجه اکوادور گفته است که آقای آسانژ به رافائل کوررا، رئیس جمهوری این کشور نامه نوشته و گفته است که مورد آزار قرار گرفته است.
اکوادور گفته است که در حال بررسی این درخواست است.
از سوی دیگر، وزارت امور خارجه بریتانیا گفته است که چون آقای آسانژ هم اکنون در سفارت اکوادور است، "در قلمرو دیپلماتیک و از دسترس پلیس خارج است."
در ماه گذشته میلادی نیز چن چوانگ چنگ، ناراضی نابینای چینی پس از فرار از حبس خانگی به سفارت آمریکا در پکن پناه برد و پس از حدود یک هفته از آنجا خارج شد.
مقام های چین آمریکا را به قانون شکنی متهم کرده و گفتند که آمریکا باید عذرخواهی کند.
واقعیت این است که پناه بردن به سفارتخانه ها در کشورهای مختلف سابقه ای طولانی دارد. اما آیا پذیرفتن فردی که به سفارتخانه یک کشور پناه می آورد، قانونی است یا غیرقانونی؟
قانون مصونیت
وزارت امور خارجه اکوادور دو سال پیش به آقای آسانژ پیشنهاد تابعیت اکوادوری داده بود، هرچند بعدا رئیس جمهور این کشور این پیشنهاد را پس گرفت
قرارداد ۱۹۶۱ وین درباره روابط دیپلماتیک، با وضع "قانون مصونیت"، سنتی را که قرن ها پا برجا بود، مدون کرد.
بر اساس این قرارداد، پلیس محلی و مقامات امنیتی اجازه ورود به سفارتخانه ها را ندارند، مگر اینکه اجازه صریح شخص سفیر را داشته باشند. این قانون حتی اگر سفارتخانه همچنان جزو سرزمین کشور میزبان به شمار بیاید، هم همچنان به قوت خود باقی است.
این قرارداد به طور گسترده، به عنوان یک اصل از پیش پذیرفته در روابط دیپلماتیک، شناخته و رعایت می شود.
کالین واربریک، متخصص قانون بین المللی و استاد افتخاری در دانشگاه بیرمنگام می گوید: "سفارتخانه ها محدوده هایی دارای امتیاز ویژه اند. مقام های محلی حق ورود به سفارتخانه ها را ندارند."
به گفته او "قوانین حقوق بشر در قالب کنوانسیون اروپایی حقوق بشر - و در آمریکا، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی- یک سطح محافظ مضاعف را فراهم می کند."
این قوانین بدان معناست که سفارتخانه موظف است که بررسی کند و ببیند که آیا اگر فرد پناهجو به مقامات محلی تحویل داده شود، با خطر واقعی کشته یا مجروح شدن رو به رو می شود یا نه. و اگر پاسخ این سوال مثبت باشد، در این صورت اگر فرد را تحویل بدهند، مسئولیت خواهد داشت.
اینکه جولین آسانژ یا چن چوانگ چن چگونه موفق به ورود به سفارتخانه مورد نظر خود شده اند، مشخص نیست.
در مورد چن چوانگ چن، به گفته واربریک، او یا با پای خودش وارد سفارت آمریکا در پکن شده بوده یا دیپلمات های آمریکایی او را مخفیانه از وسط نیروهای امنیتی چینی مستقر در خیابان، رد کرده و به داخل سفارت برده بودند. آقای واربریک می گوید اگر چن چوانگ چن از قانون گریخته باشد و به صورت قاچاقی وارد سفارت شده باشد، در این صورت دیپلمات های آمریکایی به دلیل شکستن قانون چین مجرم به شمار می آیند.
او تاکید می کند که دیپلمات ها موظف اند قانون کشور میزبان را رعایت کنند، هر چند که مصونیت قضایی داشته باشند.
پاول ویتوی، که بیش از ۳۰ سال دیپلمات بریتانیایی بوده و اکنون مدیر دفتر لندن "دیپلمات های مستقل" است، می گوید: "سفارتخانه ها می خواهند در سریع ترین زمان ممکن، از دست فرد پناهنده خلاص شوند تا بتوانند کار عادی خود را پی بگیرند."
او می گوید: "این گونه موارد، ممکن است هفته ها، ماه ها یا حتی سال ها طول بکشد. معمولا هیچ سفارتخانه ای به استقبال چنین مواردی نمی رود."
از نمونه های قدیمی تر پناهندگی به سفارتخانه ها، می توان به ماجرای فانگ لیزی، فیزیکدان، ستاره شناس و منتقد چینی اشاره کرد که در سال ۱۹۸۹ به سفارت آمریکا در پکن پناه برد، درست وقتی که مقامات چینی سرکوب معترضان تیانانمن را شروع کرده بودند.
او بیش از یک سال در سفارت آمریکا ماند و نهایتا طی قراری که گذاشته شد، اجازه یافت که بورسیه ای را در دانشگاه کمبریج بگیرد و سپس به آمریکا مهاجرت کرد. او باقی عمرش را در آمریکا سپری کرد و به تازگی در آمریکا درگذشت.
هیو دیویس، دیپلمات بازنشسته ای که به فانگ کمک کرد که از چین خارج شود، می گوید: "قضیه فانگ لیزی لطمه بزرگی به وجهه مقامات چینی وارد کرد."
شاید کسی که بیشترین مدت پناهندگی در یک سفارتخانه را به نام خود ثبت کرده، جوزف میندزنتی، اسقف کاتولیک مجارستانی باشد. او ۱۵ سال را تحت حفاظت سفارت آمریکا در بوداپست سپری کرد، از سال ۱۹۵۶ تا ۱۹۷۱.
مورد جالب دیگر درست پیش از ماجرای "پرده آهنی" اتفاق افتاد، زمانی که صدها نفر از آلمان شرقی به لهستان، جمهوری چک و مجارستان رفتند و از دیوارهای سفارتخانه های آلمان غربی بالا رفتند.
آیلین دنزا، نویسنده کتاب "قانون دیپلماتیک" می گوید: "لهستانی ها موافقت کردند که آنها را در قطارهایی پوشیده و ممهور، از آلمان شرقی بگذرانند و به آلمان غربی ببرند."
به گفته او "به این ترتیب خیلی از مردم این کار را کردند. یک راه گریز فوق العاده بود."
سختی و راحتی
سختی و راحتی زندگی داخل سفارتخانه ها بستگی زیادی به امکانات هر سفارتخانه دارد.
پاول وایتوی می گوید: "آنها ناگزیرند بدون برنامه ریزی قبلی برای پناهنده امکان خواب و اقامت و غذا را فراهم کنند."
او می گوید "سفارتخانه های بزرگتر معمولا آشپزخانه دارند و ممکن است که باشگاه تفریحی، اقامتگاه کارکنان و استخر داشته باشند و جای مناسبی برای اینکه بتوانند کسی را در آن جای بدهند در اختیار داشته باشند. ولی خیلی از سفارتخانه ها اینطور نیستند. یک طبقه در یک ساختمان اداری است که ممکن است زندگی پناهنده در آن سخت باشد."
معروف ترین پناهندگان به سفارتخانهها
مانوئل نوریگا، رئیس جمهور پاناما
در سال ۱۹۸۹ به سفارت واتیکان پناهنده شد. آمریکا او را با پخش کردن موسیقی راک با صدای بلند، هر روز هفته بیست و چهارساعته چنان تحت فشار قرار داد تا دیگر نتوانست تحمل کند و ناگزیر شد با پای خودش بیرون بیاید و بازداشت شود.
جوزف میندزنتی، کاردینال کاتولیک مجارستانی
او پانزده سال را در سفارت آمریکا در بوداپست سپری کرد، از سال ۱۹۵۶ تا ۱۹۷۱.
مورگان تسوانگیرایی، رهبر مخالفان زیمبابوه
او در ژوئن سال ۲۰۰۸ به سفارت هلند در هراره پناهنده شد. در سال ۲۰۰۹ او به عنوان نخست وزیر سوگند خورد.