پسری 5 ساله، قربانی تازه کودک‌آزاری

شرق: پلیس در تعقیب مردی است که متهم است کودک پنج‌ساله همسرش را شکنجه کرده و او را به قتل رسانده است.
پیکر بی‌جان پسر پنج‌ساله که «امیر» نام داشت اواخر سال گذشته توسط زن و مردی جوان به بیمارستان منتقل شد و پزشکان بعد از معاینه کودک اعلام کردند او فوت شده است. زوج جوان که خودشان را والدین امیر معرفی کرده بودند بعد از اطلاع از این موضوع به بهانه آوردن مدارک شناسایی بیمارستان را ترک کردند و گریختند. پس از آن پزشکان وقتی پیکر کودک را به صورت دقیق معاینه کردند متوجه شدند روی بدن او جراحت‌های متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد وی قربانی کودک‌آزاری شده به همین دلیل موضوع به پلیس اطلاع داده و به دستور بازپرس جنایی تهران تجسس‌ها برای شناسایی و دستگیری والدین این کودک آغاز شد. از سویی دیگر جنازه در اختیار متخصصان سازمان پزشکی قانونی قرار گرفت تا آنها علت اصلی مرگ امیر را مشخص کنند. یک روز بعد از مرگ امیر، مادر او بار دیگر به بیمارستان مراجعه کرد و گفت برای تحویل‌گرفتن جسد فرزندش آمده است. ماموران حراست بیمارستان نیز این زن را بازداشت کردند و به پلیس تحویل دادند.


زن جوان که آرزو نام دارد وقتی در پلیس آگاهی تحت بازجویی قرار گرفت، گفت: «من چند سال قبل با مردی به نام «نیما» عقد موقت کردم. قرار نبود ما بچه‌دار شویم اما بعد از مدتی ناخواسته باردار شدم. نیما خیلی اصرار داشت جنین را سقط کنم ولی من به این کار راضی نشدم و احساس می‌کردم دوست دارم مادر بودن را تجربه کنم، به همین دلیل نیز فرزندم را به دنیا آوردم.» این زن ادامه داد: «مدت صیغه من و نیما تمام شده بود و به همین دلیل خودم به تنهایی از پسرم مراقبت می‌کردم و امیر حتی شناسنامه هم نداشت. او به بیماری پوستی ناشناخته‌ای مبتلا بود و با اینکه وی را نزد پزشکان زیادی بردم هیچ‌یک بیماری پسرم را تشخیص ندادند و نتوانستند او را درمان کنند تا اینکه روز حادثه بار دیگر همان بیماری عود کرد و امیر بیهوش شد. من که ترسیده بودم به سرعت او را به بیمارستان رساندم و پزشکان اعلام کردند فرزندم جان باخته است.»

 گفته‌های این زن درباره بیماری فرزندش مشکوک به‌نظر می‌رسید علاوه بر این او روزحادثه جسد کودک را همراه مردی جوان به بیمارستان رسانده بود به همین دلیل کارآگاهان به این نتیجه رسیدند که او حقیقت را پنهان می‌کند. آرزو همچنان در بازداشت به سر می‌برد و تحقیقات از او ادامه داشت که پزشکی قانونی در نامه‌ای ضمن تایید آثار جراحت‌های متعدد روی پیکر امیر علت مرگ او را وارد شدن ضربه سخت به سرش اعلام کرد. افسران جنایی که اطمینان یافته بودند امیر قربانی جنایت شده این بار با انجام تجسس‌های ویژه پدر او را شناسایی کردند و به بازجویی از وی پرداختند. نیما به ماموران گفت: «من و آرزو شش‌سال قبل عقد موقت کردیم و قرار نبود بچه‌دار شویم اما وقتی همسرم باردار شد به او گفتم من حاضر به نگهداری از بچه نیستم. آرزو هم خودش این مسوولیت را قبول کرد و ما بعد از اتمام مدت صیغه از هم جدا شدیم. آن زمان آرزو هنوز باردار بود و من اصلا نمی‌دانم بچه چه زمانی به دنیا آمد و در تمام این سال‌ها نیز خبری از او نداشتم.»
 اظهارات نیما فاش کرد مردی که روز حادثه همراه آرزو بود فرد دیگری است به همین دلیل زن جوان بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت. او این بار ادعاهای اولیه‌اش را تغییر داد و چنین گفت: «من به شیشه اعتیاد دارم و برای تامین هزینه‌های زندگی‌ام مشکل داشتم برای همین بعد از جدایی از نیما به عقد موقت مرد دیگری به اسم «بابک» درآمدم. بابک نیز شیشه مصرف می‌کرد و به این ترتیب مشکل تامین موادم حل شد. در این سال‌ها با بابک زندگی می‌کردم هرچند مشکلاتی داشتیم، چاره‌ای جز ادامه دادن این زندگی مشترک برایم وجود نداشت.»
 مادر امیر ادامه داد: «روز حادثه یکی از دوستان شوهرم به خانه ما آمد تا همراه او مواد بکشند. آن دو سرگرم مصرف شیشه بودند که من برای خرید از خانه بیرون رفتم وقتی برگشتم دیدم امیر بیهوش است. بابک به من گفت امیر موقع بازی ناگهان بی‌حال شد و به زمین افتاد. ما او را به بیمارستان رساندیم و بعد که فهمیدیم امیر فوت شده است از ترس فرار کردیم.» کارآگاهان در ادامه به این نتیجه رسیدند که بابک یا دوست او عامل اصلی قتل پسربچه هستند به همین دلیل این دو مرد تحت تعقیب قرار گرفتند و اکنون تلاش‌ها برای دستگیری آن دو ادامه دارد.
 

رأی دهید
siminpakdelnejad - ری - ایران
تلخ و وحشتناک
‌پنجشنبه 25 خرداد 1391 - 17:19
nikiniki12 - ماينز - المان
آخوندها ایران زیبا و لطیف رو به جامعه بیمار، سنگدل،مردسالار تبدیل کردند. قانون جنگل هم راجع‌به مخصوصا زنها صدق می‌کنه
‌پنجشنبه 25 خرداد 1391 - 19:38
Geelongcat - سیدنی - استرالیا
ای حیوانات انسان نما، با این کارتان دعا می‌کنم در دام شیشه بمانید و کم کم بپوسید.---. طفلک بچه‌ی بیچاره.
جمعه 26 خرداد 1391 - 04:38
Naween - گلاسگو - اسکاتلند
واقعا خیلی تلخ و وحشتناک بود
جمعه 26 خرداد 1391 - 13:17
Naween - گلاسگو - اسکاتلند
متاسفم خیلی
جمعه 26 خرداد 1391 - 13:22
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.