پایان هنرپیشگی یک تبهکار در نقش مهندس
نقش مهندس را خوب بازی میکرد و با همین روش به سرقتها و کلاهبرداریهای نوع خاص دست میزد. این مرد تبهکار تصور میکرد هیچ ردپایی از خود بر جای نگذاشته است غافل از اینکه همسر سابقش سرنخ اصلی را در اختیار پلیس میگذارد.
روز 23 آذرماه سال90 ماموران پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران در جریان سرقت مرموزی از شرکتی در پونک قرار گرفتند که دزدان همه وسایل را با خود برده بودند. کارآگاهان در همان بررسیهای نخست سرقت را داخلی و از سوی یک آشنا دانستند، این در حالی بود که مدیرعامل شرکت به هیچعکس مظنون نبود و سرنخی در اختیار آنان قرار نداد. تیم تحقیق وقتی به بررسی از کارکنان شرکت کامپیوتری پرداخت در تحقیقات خود پی برد 20 روز پیش از سرقت مردی به نام مهندس «عباس موحد» به اجاره یکی از اتاقهای شرکت دست زده و در ازای اجاره اتاق، یک چک به ارزش 21 میلیون تومان به مدیرعامل داده است. خیلی زود مشخص شد چک بلامحل و جعلی است و مهندس قلابی با طراح و نقشه قبلی روز وصول چک را 2 روز بعد از زمان سرقت تعیین کرده تا بتواند به راحتی نقشه خود را عملی کرده و فرار کند.
در حالی که مهندس تبهکار تحت تعقیب بود یک فروشنده مبل به شرکت کامپیوتری رفت و ادعا کرد به صاحب این شرکت مبلمانی به ارزش 7 میلیون تومان فروخته است. هیچ شکی نبود که خریدار مبلمان کسی جز همان مهندس قلابی نبوده است. در اینباره فروشنده مبلمان گفت: «چند روز پیش مردی جوان که خود را مسؤول خرید یکی از شرکتهای معتبر تحت نظارت شهرداری معرفی کرده بود، با ظاهری آراسته به محل کار من مراجعه و اقدام به دادن سفارش خرید مبلمان کرد و قرار شد هزینه سفارش خرید مبلها نیز در زمان تحویل آن پرداخت شود، روز تحویل مبلمان یک خاور ویژه حمل بار به نمایشگاه فروش مبل آمد و پس از تحویل گرفتن مبلمان، از من خواست برای دریافت پول به دفتر و شرکت محل کار مهندس مراجعه کنم که با مراجعه به دفتر شرکت کامپیوتری فهمیدم چه کلاهی بر سرمان رفته است. اما اینها پایان دزدیهای مهندس قلابی نبود، چرا که وی اینبار اتاقی را در یک شرکت سدسازی اجاره کرده بود و در نقش مهندس راه و ساختمان با همان شیوه دست به سرقت همه اسباب و وسایل شرکت زد.
همانطور که کارآگاهان پیشبینی میکردند خیلی زود سر و کله یک فروشنده مبل پیدا شد که این بار مهندس ادعا کرده بود صاحب شرکت سدسازی بوده و با استفاده از مهرهای آن مبلمانی به ارزش 25 میلیون تومان خریده بود. کارآگاهان که با سرقتهای مشابه دیگری نیز مواجه شده بودند پی بردند مهندس قلابی در چندین مورد با یک پراید به مراکز فروش مبلمان در سطح شهر تهران رفته است و دریافتند یکی از فروشندگان مبل در زمان نوشتن قرارداد و تحویل گرفتن یک چک از مرد شیاد، اقدام به یادداشت شماره پلاک خودروی پراید در پشت چک کرده است.
ردیابیهای اطلاعاتی نشان داد صاحب پراید یک زن است و تحقیق از وی نشان داد خودرو را به همسر سابق خود فروخته است، همین کافی بود تا مشخصات مهندس 39 ساله به نام «سجاد» فاش شود.
کارآگاهان پی بردند که سجاد پس از طلاق همسر اولش، بار دیگر ازدواج کرده و جالب اینکه اعضای خانواده وی مدعی شدند هیچکدام از آنها، اطلاعی از خانه سجاد در اختیار ندارد. با این گرههای کور 2 ماه طول کشید تا اینکه ساعت 23 شامگاه 3 خردادماه ماموران، سجاد را در خانهاش و در حالی که همه اسناد جعلی را در اختیار داشت غافلگیر و دستگیر کردند. مهندس قلابی در بازجوییها با پذیرفتن سرقت و کلاهبرداری در نقشهای مختلف ادعا کرد مبلها را پس از خرید به شمال میبرده و میفروخته است. در اعترافات سجاد مشخص شد وی شکارهایش را در شهرهای اسلامشهر، کرج، اندیشه، مشکینآباد و شهریار انجام میداده و مشخصات جعلی زیادی با اسامی «عباس» و «رضا» داشته است.
