بزرگان ایرانزمین؛ کوروش از نگاه چهرههای معاصر
سیمین بهبهانی، شاعر
در این پرسش، شخصیت هایی که انتخاب شده اند هر یک به لحاظی مورد احترام و ستایش مردم هستند. اما من کورش را انتخاب می کنم به این دلیل که نخستین صاحب قدرتی بود که به انسان و انسانیت و حقوق او اندیشید و طی قرن ها عقاید او والاترین ارزش انسان است.
او امروز کسی است که عقاید انسانی اش دوباره از نو مورد پذیرش همه عالم قرار گرفته است. تفکر کوروش و انسانیت اندیشی او همیشه مورد احترام بوده، هست و خواهد بود.
رضا پهلوی، فرزند آخرین شاه ایران و فعال سیاسی
تقریبا تمامی مورخان و خاورشناسان در بیست و پنج قرن گذشته، از کوروش کبیر، نخستین پادشاه شاهنشاهی هخامنشی، به عنوان پادشاهی دادگر، خردمند و عادل، به نیکی یاد کرده اند. کوروش کبیر با مهربانی و جوانمردی، احترام به تمدن های کهن و تساهل مذهبی در ۲۵۰۰ سال پیش، دوستی، رعایت حقوق انسانها و احترام و ارج نهادن به فرهنگ ها و باورهای انسانی را برای جامعه بشری به ارمغان آورد.
در واقع کوروش کبیر دولتی جهانی را بنیان نهاد که در آن تمامی انسان ها از هر نژاد، قوم، جنسیت و مذهبی از حقوق قانونی یکسان برخوردار بودند.
سخنان و فرمان های او بر کهن ترین سند کتبی جهان، معروف به استوانه کوروش، به مانند الگو و مرجع حقوق بشر برای جهانیان نگاشته شده است. منشور حقوق بشر با ارزش ترین سند کتبی احترام به حقوق اولیه انسانی است.
در حالیکه در بیشتر کشورهای جهان از کوروش کبیر تجلیل می شود و نسخه ای از لوح کوروش، به عنوان نخستین منشور حقوق بشر در مقر سازمان ملل متحد قرار دارد، متاسفانه در کشورمان ایران، خاستگاه حقوق بشر و زادگاه کوروش، بطور گسترده و مستمر شاهد نقض حقوق بشر هستیم.
باور دارم که در آینده ای نزدیک، با نهادینه شدن و اجرای مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر در کشورمان، بار دیگر ما ایرانیان به عنوان الگوی احترام به حقوق انسان ها به جهانیان معرفی شویم.
حسین خسروجردی، نقاش
پرتره کوروش از حسین خسروجردی
کوروش و بازماندگان راستین اش، همچنان مقابل جهل و دروغ ایستاده اند و آرام آرام مرگ غاصبان سرزمین شان را به تماشا نشسته اند.
رضا براهنی، نویسنده و منتقد ادبی
از دید یک رمان نویس زندگی کوروش برای من به مانند یک رمان است که آغاز و پایانش پر از رمز و راز به نظر می رسد.
تاریخ را که می خوانیم نوع زندگی و مرگ او شبیه به یک رمان ابه نظر می رسد؛ به دلیل تولد بی نظیرش و مرگ بی نظیرش در بین دو مادر؛ یکی که او را به دنیا می آورد، و دیگری یعنی ملکه ماساگتی ها که بخاطر فرزندش قسم می خورد که کوروش را بکشد و می کشد.
مادری او را به دنیا می آورد و مادری می کشد. ضمن این که برایم جالب است بدانم که در قبر کوروش چه کسی خوابیده. او در خارج از مرزهای ایران کشته شده و سرش را بریده اند، حالا چطور به محل فعلی رسیده؟ این ها برای من به مانند یک رمان می ماند؛ رمانی پر راز و رمز.
غلامحسین نامی، نقاش
به یاد می آورم نخستین بار در نوجوانی که در جستجوی کشف ریشه های تاریخ سرزمینم بودم, با نام کوروش و اندیشه های انسانی و باورهای بزرگوارانه او در اداره نخستین امپراتوری پهناور جهان آشنا شدم. در آن روزها که خامی و بی تجربگی از ویژگی های دوران نوجوانی است، کاویدن و بررسی مفاهیم ژرف گفته ها و فرامین و اندیشه های جهانی بزرگ مرد تاریخ ما، آسان نبود.
اما با گذشت زمان و پرسه در لابهلای اوراق تاریخ و درک چگونگی رویدادهای هراسناک و خانمان سوز اجتماعی و تاریخی در اثر هجوم اقوام خون آشام و خردستیز و تاریک اندیشان سلطهجوی خودی و غیر خودی که فرایندی جز نابودی و ازهم گسیختگی همه جانبه زیرساخت ها و ارزش های تاریخی، فرهنگی، هنری و ملی ما را در بر نداشته است، درک گفته ها و باورهای کوروش بزرگ، بنیان گذار سلسله هخامنشی امروز از هر زمان دیگری آسانتر و دستیافتنیتر می نماید.
منشور کوروش، بزرگترین امپراتور عدالت گستر جهان، کهنترین بیانیه حقوق بشر جهان و نماد سربلندی و شکوه همه اقوام ایرانی است. آنچه در تاریخنامههای بشری برجای مانده است، گویای رفتار والای انسانی پادشاه نیرومند ترین کشور آن روز جهان، در مقایسه با دیگر فرمانروایان دیگر نقاط گیتی است.
"من یاور یقین و عدالتم، من زندگی ها خواهم ساخت، من خوشی های بسیار خواهم آورد، من ملتم را سربلند ساحت زمین خواهم کرد، زیرا شادمانی او شادمانی من است.
دستانی که کمک می کنند، پاک تراز دستانی است که رو به آسمان دعا می کنند.
همواره نگهبان کیش یزدان باش، اما هیچ قومی را وادار مکن که از کیش تو پیروی کند و پیوسته به خاطر داشته باش که هرکس آزاد است تا از هر کیشی که مایل است پیروی کند."
این فرامین و اندیشه های بزرگ حقوق بشری کوروشt پس ازگذشت بیش از ۲۵۰۰ سال هنوز دارای چنان ارزش و شکوهی است که می تواند برای حفظ حقوق انسان ها و نجات بشریت از چنگال جنگ و خشونتی که به شدت از آن رنج می برد، به کارآید.
مهناز افخمی، وزیر امور زنان پیش از انقلاب و بنیانگذار سازمان بینالمللی آموزش و همکاری زنان
در سالهای دلمشغولیام با ملزومات تأمین حقوق بشر و برابری انسان ها در جوامع گوناگون اگر با واقعیتی جهانی و غیرقابل انکار روبرو شده باشم بی تردید نقش اجتناب ناپذیر فرهنگ مدارا و بردباری در بناسازی حکومت های دمکراتیک است.
بردباری نه تنها به معنای اخص آن که تحمل دگراندیشی و دگراندیشان باشد بلکه، فراتر آز آن، به معنای احترام به گوناگونی آرا و باورهای مردمان؛ به این معنا که حق دستیابی به زندگی آرمانی را نه تنها برای خویش که برای دیگران نیز باید طلب کرد؛ و به این معنا که انسان از آزادی و حقوق خویش هنگامی به حد کمال بهره خواهد برد که دیگران نیز از همان آزادی ها و حقوق بهره ور شده باشند.
نخستین پیشاهنگ و پیام آور چنین مدارا و مساواتی در جهان به یقین کورش بزرگ بود. هم او بود که در امپراتوری پهناورش مردمان و اقوام گوناگون هریک در آزادی به کیش خویش می زیستند و به زبان خویش سخن می گفتند.
هم او بود که قوم یهود را از اسارت بابِلیان رهانید و به سرزمینشان بازگرداند.
هم او بود که نخستین منشور آزادی ایمان و اعتقاد یکایک انسان ها را - دو هزار پیش تر از "فرمان آزادی" پادشاه انگلستان، شعار "زادی، برابری و برادری" انقلاب فرانسه و "اعلامیه جهانی حقوق بشر" در جهان پراکنده کرد و بر مهم ترین ویژگی های حکومت مردمی انگشت نهاد؛ همان حکومتی که فرزندان خَلَفش امروز در ایران از آن بی بهره اند.
هادی خرسندی، شاعر و طنزپرداز
اگر به گناه و ثواب اعتقاد میداشتم میگفتم گناهش گردن هردوت اما حالا میگویم خدا امواتش را بیامرزد که قدیمیترین حکایت طنز ایرانی را ثبت تاریخ کرد و اکنون ما یک جوک باستانی در تاریخمان داریم که منسوب به کوروش کبیر است:
مردی نی زن به لب دریا رفت و مدتی نی زد تا ماهیها بیایند کنار آب و برقصند، اما منظورش حاصل نشد. پس تور انداخت و ماهیها را به خشکی کشاند. وقتی ماهی ها هراسان به جست و خیز افتادند نی زن گفت حالا دیگر رقصیدن فایده ندارد، آن زمان که نی میزدم بایست می رقصیدید.
هردوت مینویسد زمانی که کوروش میخواست شهر صیدلیه (در آسیای صغیر) را فتح کند، مردمش مقاومت کردند. کورش با قوّه قهریه شهر را تسخیر کرد. پس بزرگان شهر دست به دامانش شدند و طلب مهر کردند.
کوروش در پاسخ آنها این لطیفه را گفت که گمان نمی کنم کسی خندیده باشد. شاید هم هرودت دروغ نوشته، اما به هر حال این قدیمیترین جوک ثبت شده تاریخ ماست.
روح انگیز شریفیان، نویسنده
به نظر من کورش ایرانی ای است که همه ما را یک جا در بر می گیرد. ما از کورش که حرف می زنیم، انگار می خواهیم ایرانی بودن، اصالت و فرهنگ خودمان را به رخ دیگران بکشیم.
بد هم نیست، حق هم داریم.
با این همه مصیبت که بر سرمان آمده. با تاریخ آشفته و خون آلودی که دست هیچ پادشاهی از آن پاک نیست.
کورش تنها فردی است که می توانیم از پایه های فکری او در جهان امروز صحبت کنیم که هم اکنون نیز یک اصل انسانی وانسان بودن است.
از کورش می شود حرف زد و به هیچ گروه سیاسی، مذهبی و یا هزار چیز دیگر وابسته نبود.
تصور این که او فقط یک نفر است و تاریخ دوهزار و پانصد سال ما را بر دوش دارد آنهم با اینهمه افتخار، براستی زیبا نیست؟
داود آزاد، آهنگساز و نوازنده
پادشاهان ایران باستان همه صاحبان فر ایزدی بودند و استادان حکمت خسروانی که همان عرفان اصیل ایرانی است به شمار می رفتند؛ شاهانی چون کوروش یا داریوش علاوه بر فرمانروایی سرزمین پهناور ایران قدیم، بر کنترل نفسی خود سلطان تلقی می شدند.
اصول معنوی که این بزرگان معرفت از آن پیروی می کردند همان اصول جوانمردی و مروت بوده که پایه و اساس عرفان قبل از اسلام است که عیاران پایه گذاری کردند.
این روش تفکر در جامعه قدیم ایران نقطه عطفی است که تا به امروز طالبان راه حق را از تمامی نقاط این کره خاکی به فرهنگ ایرانی جذب می کند.