انتقاد از خود؛ آخرین ناگفته های آیت الله منتظری

آیت الله حسینعلی منتظری چند ماه پیش از درگذشت آیت الله خمینی از قائم مقامی رهبری جمهوری اسلامی معزول شد

«انتقاد از خود، عبرت و وصیت» تازه ترین کتاب از آیت‌الله حسینعلی منتظری قائم مقام سابق رهبری در ایران است که نزدیک به دو سال پس از درگذشت او منتشر شده است.

این کتاب شامل چهارده گفت و گو آیت الله منتظری درباره «مسائل سیاسی و اجتماعی پر ابهام تاریخ معاصر» با فرزندش سعید منتظری است.

 


به دلیل محدودیت هایی که نسبت به انتشار آثار مربوط به آیت الله منتظری در ایران وجود دارد، این کتاب هم همانند موارد مشابه به صورت اینترنتی منتشر شده است.

اثر تازه منتشر شده آیت الله منتظری در ادامه دو مجموعه "خاطرات" و "واقعیت ها و قضاوت ها" است و می توان آن را کامل کننده روایت ها و دیدگاه های آیت الله منتظری در زمینه دین و حکومت داری دانست.

کتاب انتقاد از خود، که حاصل گفت و گوی کتبی پدر و پسر است، در اول اسفند ۱۳۸۷به پایان رسیده اما در زمان حیات آیت الله منتظری منتشر نشده است.

سعید منتظری فرزند آیت الله در مقدمه این کتاب نوشته است: "در زمان حیات آن بزرگوار افراد و شخصیت های مختلف، حسب الامر معظم له این جزوه را مطالعه و نظرات خویش را به ایشان اعلام نمودند. به تعویق افتادن انتشار آن و واگذاری اش به زمانی دیگر نیز یکی از موارد پیشنهادی عده ای از همین افراد و شخصیت ها بوده که مورد موافقت معظم له قرار گرفت."

بعضی از مهمترین موضوعات این کتاب ولایت فقیه، رابطه با آمریکا و مسئله مهدی هاشمی (داماد اعدام شده آقای منتظری)، رهبری ایران پس از درگذشت آیت لله خمینی، اختلاف افکنی بین رهبر وقت و قائم مقام آن توسط وزارت اطلاعات وقت به سرپرستی محمد ری شهری و حمله به مراجع از جمله آیت الله کاظم شریعتمداری است.

آیت الله منتظری در شما معدود فقهای بلندپایه ای در جمهوری اسلامی است که چه در زمان قائم مقام رهبری و چه پس از آن به انتقادات خود علیه حکومت ادامه داد و اینک در این کتاب به نقد و انتقاد از خود نیر برخاسته است.

سعید منتظری در مقدمه کتاب انتقاد از خود، عبرت و وصیت، نوشته است: "محور اصلی این نوشتار و ویژگی ممتاز آن، جنبه محوری انتقاد از خود است که شامل دیدگاه های اصلاحی ایشان نسبت به مسائل کلیدی و اساسی پس از پیروزی انقلاب می باشد."

 

تازه ترین اثر آقای منتظری دو سال پس از مرگ او و در وب سایت اینترنتی اش منتشر شده است

به نوشته فرزند آقای منتظری "از اوایل پیروزی به دلیل وجود ترس و هراس از سو استفاده مخالفان و دشمنان موهوم و ضربه دیدن انقلاب، نسبت به شفاف سازی و نقد و بررسی افکار و اعمال افراد و شخصیت های موثر در جامعه و نظام کوتاهی و اغماض شده است."

او سپس از پدر نقل می کند که "یکی از علل مهم ترقی جوامع پیشرفته مفتوح بودن باب انتقاد به خصوص نسبت به ارباب قدرت است."

مسئله ولایت فقیه و حکومت داری دینی

آیت الله منتظری در انتقاد به اینکه چرا در زمانی که مسند قدرت را در اختیار داشته از نظریه ولایت مطلقه دفاع می کرده است و حال که از قدرت برکنار شده است، نظریات جدیدی را مطرح می کند و می گوید که هیچگاه از ولایت فقیه به شکلی که "اکنون ارائه می شود" دفاع نکرده است و بیش از همه مسئولان بر آزادی بیان، آزادی احزاب به ویژه مخالف و دفاع از حقوق مردم در برابر حاکمیت تاکید داشته و حتی نسبت به برخورد با کسانی که اصل ولایت فقیه و حکومت دینی را قبول نداشتند، اعتراض می کرده است.

او در خصوص ولایت مطلقه فقیه نوشته است: "نظریه نصب را که مستلزم ولایت مطلقه فقیه است در همان زمان در درس های رسمی خود مردود شمردم . . . کسانی باید به ولایت مطلقه فقیه ملتزم شوند که نصب بالفعل فقها را در زمان غیبت توسط امام معصوم در مقام ثبوت و اثبات پذیرفته باشند . . . در حالی که این نظریه را هم در مقام ثبوت و هم در مقام اثبات مخدوش دانسته و به نظریه انتخاب روی آوردم."

او گفته است که حتی ولی فقیه لزومی ندارد حتما آخوند باشد بلکه می تواند غیر معمم اما اسلام شناس باشد.

آیت الله منتظری در بخشی از این کتاب اشاره می کند که ابتدا به نظریه نصب اعتفاد داشته که متاثر از آیت الله بروجردی و آیت الله خمینی بوده است اما بعدا به دلیل تجربه های خود از حکومت دینی به نظریه انتخاب گرایش پبدا کرده است.

بر این اساس "در نظریه انتخاب (نخب)، شکل حکومت و اختیارات حاکم و مدت زمامداری او وابسته به میثاقی است که مردم با حاکم منعقد می کنند و مردم با توجه به شرایط و مصالح جامعه، در تضییق یا توسعه اختیارات او آزادند و همانگونه که می توانند اختیارات و مسئولیت های او را محدود یا تفکیک کنند، این حق را نیز دارند که در صورت صلاحدید خود، حاکمیت او را وسعت بخشند."

 

آیت الله منتظری معتقد بود لزومی ندارد که ولی فقیه حتما آخوند باشد بلکه می تواند غیر معمم اما اسلام شناس باشد.

آقای منتظری همچنین بر "موقت و مدت دار بودن زمامداری" ولی فقیه تاکید دارد. (صفحات ۲۸ تا ۳۳)

مسئله رابطه با آمریکا و آینده ایران پس از آیت الله خمینی

آیت لله منتظری، در بخشی دیگر از کتاب یک بار دیگر به مسئله مک فارلین پرداخته و سخنان اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در مورد خود را رد کرده است.

او همچنین به روند غیرقانونی خرید موشک از آمریکا انتقاد وارد کرده است.

به دیده او، فروش موشک های اسرائیلی و آمریکایی به ایران به این دلیل بوده که آمریکا و اسرائیل به دنبال اتمام جنگ نبوده اند بلکه می خواستند جنگ ایران و عراق، برد و باخت نداشته بلکه فرسایشی باشد.

او به استناد به اظهارات مقام های اسرائیلی در آن زمان نتیجه می گیرد که مطلوب برای اسرائیل این بود که عراق بیش از حد قدرتمند نشود تا خطر آن برای اسرائیل از بین برود.

به عقیده آقای منتظری، دلیل دیگر تمایل اسرائیل به فرسایشی شدن جنگ ایران و عراق، زمینه سازی برای عادی شدن رابطه جمهوری اسلامی ایران و آمریکا پس از مرگ آیت الله خمینی و روی کار آمدن شخصیت های میانه روی حکومت است.

این مرجع تقلید و منتقد حکومت معتقد است که آمریکایی ها از میانه روهای حکومت می خواهند که "تروریسم" را متوقف کنند، به همین دلیل محمد ری شهری، وزیر اطلاعات وقت، قضیه مهدی هاشمی را که در آن زمان درگیر مبارزات و جنبش های برون مرزی بود، علم کرد تا هم به آمریکایی نشان دهند که جلوی تندروها را گرفته اند و هم با وصل کردن او به قائم مقام رهبر و سپس عزل او، از آینده رهبری در ایران آسوده خاطر باشند.

روایت آقای منتظری از این ماجرا جالب توجه است: "با گسترش بازداشت‌ها در مجموع من احساس کردم که قضیه سید مهدی هاشمی در دستور کار است.

 

آقای منتظری می گوید که به رابطه او با آیت الله خمینی توسط دیگران آسیب زده شد

همین مضمون را در همان روزها نیز به امام نوشتم. در همان روزها که مصادف با افشای جریان مک فارلین بود، روزی مرحوم آقای امید نجف آبادی نزد من آمد و گفت من قبل ازانقلاب با شخصی به نام منوچهر قربانی‌فر دوست بوده‌ام و او در آن زمان برای چاپ تحریرالوسیله و حکومت اسلامی امام (آیت الله خمینی) مبلغ قابل توجهی کمک کرد؛ او فعلا دلال اسلحه شده و با مقامت آمریکا و انگلیس نیز رفت و آمد دارد و اوست که واسطه خریدن موشک های تاو توسط ایران از آمریکا می باشد.

مرحوم نجف آبادی می گوید در اینجا چیزهایی در مورد آینده رهبری شنیده می شود و مطالبی بین هیات اعزامی ایران از طرف آقای هاشمی رفسنجانی با کاخ سفید و مشاوران ریگان در چند مورد رد و بدل می شود از جمله در مورد صدور انقلاب و به قول آنها تروریسم و دخالت ایران در سایر کشورها و نیز تضمین نسبت به آینده نظام و رهبری و همچنین آزادی گروگان های آمریکایی در لبنان. هیات ایرانی در همه موارد سعی کرده است رضایت آمریکا را فراهم نماید." (ص۷۶ تا ۷۸)

اختلاف افکنی میان رهبر و قائم مقامش


در این کتاب نیز به مساله برهم خوردن رابطه رهبر و قائم مقام او مفصل پرداخته شده است و از نقش محمد ری شهری و معاونانش (محمد محمدی گلپایگانی و اصغرحجازی) که اکنون از مقام های بیت رهبری هستند، پرده برداشته است.

آیت الله منتظری می نویسد: "چند سال پیش همسر مرحوم آیت لله مطهری نقل کرد که همسر امام به او گفته بود خدا از گناه ری شهری نگذرد؛ هر وقت که به ملاقات امام می آمد، معلوم نبود که درباره آقای منتظری چه می گفت که وقتی امام از پیش ما می رفت سرحال و مثل شاخه شمشاد بود ولی وقتی برمی گشت مثل مرغ سرکنده می شد!" (ص ۸۸)

آیت الله منتظری در این باره اضافه می کند: "اینها وقتی پیش من می آمدند مسائل را به گونه ای منعکس می کردند که من نسبت به امام حساس می شدم و همه مسائل را از چشم ایشان ببینم؛ و نزد امام می رفتند ایشان را نسبت به من حساس می کردند." (ص ۸۹)

 

آیت الله حسینعلی منتظری؛ محمدعلی رجایی هم در عکس دیده می شود

در رابطه با این موضوع آیت الله از قول یکی از نزدیکانش نقل می کند که "خبری در دست است که اطلاعات بعضی از عناصر خود را در قالب و شکل مردمی به ملاقات آقای منتظری می فرستاد و بخشی از نارسایی ها و اشکالات بعضی نهادهای کشور را به اطلاع ایشان می رساند تا ایشان ناراحت و حساس شود و حرفی از انتقاد از ارگان و نهاد مربوطه اظهار کند. سپس همان مطالب را نزد امام منعکس کرده و وانمود می کردند که ایشان مرتب نهادهای نظام را تضعیف می کند. این جریان حدود دو سال ادامه داشت و وزارت اطلاعات موفق شد ذهنیت دلخواه خود را برای امام ایجاد کند."

آیت الله منتظری در کتاب خاطرات خود نیز به عده ای اشاره می کند که هدفشان از این اختلاف افکنی ها، در دست گرفتن سرنوشت جانشین آیت الله خمینی بود.

آیت الله منتظری حتی به نامه عزل اش نیز به دیده شک نگریسته و می گوید که امکان دارد که احمد خمینی آن را نوشته باشد.

آیت الله منتظری با نوشتن خاطرات خود و چند کتاب دیگر که به صورت اینترنتی منتشر شده، تلاش کرده است الگویی از مرجعیت را به نمایش بگذارد که در آن انتقاد از اساس کار به شمار می آید.

همچنین برخلاف اغلب زمامداران که مصلحت اندیشی پیشه می کنند، آیت الله منتظری از خود یک چهره حقیقت طلب به جا گذارده است.

به همین دلیل بی واهمه آنچه را دیده یا شنیده در کتاب هایش ثبت و منتشر کرده است.

کتاب "انتقاد از خود" شامل زوایای ارزشمندی از "تاریخ پر ابهام" ایران در سال های اخیر است.

رأی دهید
a.ahooraei - دوسلدورف - آلمان
برو بابا ما می گیم ؛ گاوه نره، اون میگه ؛ بدوشش. ما با اصل ولایت و طلایت مسئله داریم و می گیم که این یک نوع خلیفه گری خود ساخته آخوندهای شیعه مذهب هست و ربطی به دمکراسی نداره و اینها از در بیرون میرن و از دیوار وارد میشن. خاک بر سر الاغ فردی بکنن که بین شاهنشاهی و خلیفه گری و ولایت فقیر اصلاً اختلافی ببینه جز اینکه پالوناشون همرنگ نیستند.همشون قدرت را در یک شخص متمرکز و میکنند و نتیجه دیکتاتوری میشه و فاصله گرفتن از خلق. هیچ سیستم تک حزبی که دارای اپوزیسیون در مجلس و دولتش نباشه پیشرفت و جهش و آزادی و خواسته خلقها را جوابگو نخواهد بود.
یکشنبه 2 بهمن 1390 - 15:47
mandaie - وین - اتریش
سلام بعید مدونم اگه خود منتظری رهبر میشد باز هم همچین عقیدهائی داشت مطمن باشید اگه کنار گذاشته نمیشد میشد یکی دیگه مثل بقیه اخوندها الان هم اگه خامنه ای بمیره یکی دیگه سر قدرت بیاد اونهائی هم که به قدرت نرسیدند باز هم از این چرندیات مینویسند
یکشنبه 2 بهمن 1390 - 17:52
trust - بوشهر - ایران
درود بر منتظری
یکشنبه 2 بهمن 1390 - 18:45
bojan - شیراز - ایران
وطن یعنی محبت، مهربانی نثار هر که دانی و ندانـــــی. وطن یعنی نگاه هموطن دوســــــت هر آنجایی که دانی هموطن اوست. احمد منتظری
یکشنبه 2 بهمن 1390 - 21:30
Mr.IRAN - هامبورگ - آلمان
آیت‌الله منتظری یکی‌ از بنیانگزاران اصل ولایت فقیه به همراه خمینی بود.فکر می‌کنم که در همون زمانها بود که خمینی گفت " منتظری را من بزرگ کرده ام" و اونو به عنوان جانشینش اعلام میکنه.پس از مدتی‌ منتظری یکی‌ از بزرگترین منتقدان ولایت فقیه می‌شه.در سال ۱۳۶۷ وقتی‌ که خمینی مخفیانه دستوره قتل عام زندانیان سیاسی رو میده،بر خلاف خامنه‌ای و رفسنجانی‌ و کروبی،منتظری تنها کسی‌ بود که با این عمل مخالفت میکنه.در همون زمانها بود که کم کم منتظری نفوذه خودشو از دست داد و مجبور به گوشه نشینی شد.همون بلایی که امروز سر کروبی و موسوی آمد.ضمنا در ماههای مرداد و شهریور سال ۶۷ در کشتاره دسته جمعی که به روایت سازمانهای مختلف سیاسی بین ۲۵۰۰ الی‌ ۵۰۰۰ نفر گفته میشه آقای موسوی نخست وزیر کشور بود که نه تنها مخالفتی نکرد،بلکه جنبش سبز را هم ادامه دهندهٔ راه خمینی می‌دانست
‌پنجشنبه 6 بهمن 1390 - 22:05
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.