این سو و آن سوی تلویزیون زنان تیوی
دویچه وله : تلویزیون زنان از پنج هفته پیش فعالیت خود را آغاز کرده است. این تلویزیون به گفته بنیانگذار آن خانم محبوبه عباسقلیزاده درحال حاضر تلاشی تجربی است اما قرار است در آینده نهادی برای تقویت ویدیوروزنامهنگاری زنان شود.
حدود یک ماه و نیم پیش، ۲۵ نوامبر ۲۰۱۱، در روز جهانی منع خشونت بر زنان رسانهای جدید و آلترناتیو متولد شد، رسانهای که بنیانگذاراناش بلندپروازانه چشمانداز خود را ایجاد یک تلویزیون مستقل قرار دادند. اسم این رسانه جدید، زنان تی ویاست که یک تلویزیون اینترنتی درباره زنان است و در هفته دو ساعت برنامه دارد. این دو ساعت در طول هفته تکرار میشود. بنیانگذار این تلویزیون، محبوبه عباسقلیزاده، در گفتوگو با دویچهوله، از «تجربی بودن» این تلاش میگوید و تاکید دارد که زنان تی وی در حال طی مراحل «پیشاجنینی» خود است اما امیدش این است که زنان تی وی در طولانی مدت بتواند به یک نهاد برای رسا کردن صدای زنان تبدیل شود.
در وبسایت زنان تی وی نوشته شده که زنان تی وی «خودش را بخشی از جنبش زنان می داند و امیدوار است به عنوان یک رسانه تصویری؛ فضایی را برای تقویت گفتارهای موجود جنبش زنان ایجاد کرده و زمینه های مشترک بین گفتارهای موجود جنبش زنان و جنبش دمکراسی خواهی را گسترش دهد و در عین حال بتواند بین جنبش های فراملیتی مثل جنبش ضد سرمایه داری اشغال وال استریت و جنبش های دمکراسی خواهی خاور میانه که بهار عرب نامیده می شود و جنبش های زنده داخل ایران ارتباط برقرار کند. »
محبوبه عباسقلیزاده، بنیانگذار زنان تی وی
آنچه در پی میآید حاصل گفتوگوییست با محبوبه عباسقلیزاده که درباره تلاش نوآورانه گروه زنان تی وی با ما میگوید.
دویچه وله: چرا زنان تی وی؟
محبوبه عباسقلیزاده: از سالها پیش، حتی قبل از جنبش سبز، در میان فعالان جنبش زنان خلاء منابع تصویری درباره زنان به چشم میخورد. فعالانی که سایتهای مختلف زنان را اداره میکردند تلاشهای خیلی زیادی داشتند تا بتوانند اتفاقاتی را که میافتد به صورت ویدیویی هم نشان دهند. چرا که خیلی از پیامها با توجه به گسترش رسانهها کاربرد متنی خود را از دست داده و تاثیرگذاریاشان بیشتر در شرایطی بود که بتوانند جنبه تصویری داشته باشد. مثلاَ نوشتن درباره موارد مختلفی که درباره سنگسار داریم یا نابرابریهای حقوقیای که در حوزه زنان اتفاق میافتد خیلی فرق دارد با اینکه بتوانیم گزارش تلویزیونی دربارهشان داشته باشیم. اما تولید منابع تصویری به علل مختلف کار آسانی نبود. یکی به علت محدودیتهای خیلی زیادی که داخل ایران هست و همه چیز تحت کنترل شدید است.
دیگر اینکه، بحث منابع مالی هم مطرح بود. سایتهای زنان در ایران سایتهایی هستند که به طور داوطلبانه اداره میشوند و هیچ منبع مالیای ندارند و تولید محصولات ویدیویی و کار تلویزیون حتی تلویزیون اینترنتی خیلی احتیاج به کمک مالی دارد که این هم یکی دیگر از چالشها بود. چالش دیگر در ایران محدودیت سرعت اینترنت بود. اما بعد از انتخابات که عدهای از فعالان جنبش زنان مجبور شدند کشور را ترک کنند، این اندیشه همراه ما به خارج از کشور آمد. و چون سالها بود، تقریبا از سال ۸۵، که خود من داخل ایران علاقهمند بودم اتفاقاتی را که در حوزه زنان میافتد مستند تصویری کنم، وقتی آمدم خارج از کشور احساس کردم مثل خیلی از فعالانی که آمدند بیرون و سعی کردند در خارج باری از دوش فعالان داخل ایران بردارند، من هم این کار را شروع کنم. در خارج از ایران به علت سرعت بالای اینترنت، کمتر بودن محدودیتهای منابع مالی و اینکه ریسکهایی که در ایران بود در اینجا بیمعنی است، فکر کردم میشود این کار را کرد. پس کاری را که در حال حاضر در داخل ایران نمی شود کرد، من و دوستانم اینجا انجام میدهیم.
اما به نظر میرسد دو تا از چالشهای اصلی همچنان سر جای خود هستند. یکی مساله سرعت اینترنت، و یکی هم محدودیت دسترسی به منابع تصویری با توجه به محدودیتهای گستردهای که در داخل وجود دارد.
این دو چالش نه تنها برای ما که برای همه وبسایتها و تلویزیونهای خارج از کشور وجود دارد. اما کاری که میشد کرد که در خارج بیشتر معنا پیدا میکرد این بود که بتوانیم برای رسانههای تصویری زنانه نهادسازی کنیم. تجربه جنبش سبز، تجربه تلخ و شیرینی بود. قسمتهایی که شاید تلخ بود این بود که وقتی فضا هیجانی هست و اتفاقات سیاسی به سرعت در حال وقوع هستند و ائتلافهای سیاسی مختلف به سرعت دارد شکل میگیرد، بحث مسایل جنسیتی به کنار میرود و اصلاَ بحث زنان حاشیهای قلمداد میشود. چیزی که باعث میشود بحث زنان در دورههای انتقالی سیاسی اصلاَ دیده نشود. برای همین این احساس خلاء خیلی شدید به وجود آمد که یک نهاد رسانهای تصویری برای زنان نداریم که در بزنگاههای تاریخی بتواند صدای زنان را به گوش مردم برساند و بتواند حضور جنسیتی را در انتقال سیاسی پوشش دهد.
عباسقلیزاده میگوید در جنبش سبز خلاء وجود یک رسانه تصویری زنان به چشم خورد
حق با شماست و کماکان چالشهایی را که گفتید داریم، ممکن است نتوانیم منابعی از داخل ایران داشته باشیم. ممکن است بخاطر محدودیت روزافزون اینترنت کاربران نتوانند از زنان تی وی استفاده کنند اما در عین حال، زنان تی وی به تدریج میتواند یک نهاد بشود که در درازمدت یکسری از ویدیوژورنالیستهایی را که روی مسائل جنسیتی حساسیت دارند، دور هم جمع کند و در شرایط مقتضی بتوانند صدای زنان را به گوشها برسانند.
الان شاید زنان تی وی نتواند این کار را بکند، شاید الان فقط یک تمرین و تجربه باشد ولی چشماندازش در آینده برای من این است که بتواند تبدیل به یک نهاد شود.
مخاطب خود را چه کسانی تعریف کردهاید، این سوال وقتی بیشتر قوت میگیرد که در سایت شما برخی از ویدیوها به زبان انگلیسی هستند؟
یک بخشی از مخاطبان ما فارسیزبانان هستند که داخل کشورهای فارسیزبان بخصوص ایران زندگی میکنند و عموماَ کسانیاند که در جنبشهای اجتماعی فعال هستند و الزاماَ باسوادند و دسترسی به اینترنت دارند. در نتیجه بیشتر شامل دانشجویان و فعالان میشود. آن قسمتی که انگلیسی هست مربوط میشود به جامعه مدنی جهانی که در مورد زنان کار میکند و علاقهمند است موضوعاتی را درباره ایران و کشورهای فارسیزبان بداند. زنان تی وی میخواهد به نوعی یک پل باشد. که از یک سو اطلاعات مربوط به زنان ایران را به جهان منتقل کند و از سوی دیگر تجربه جهان را هم به زنان ایرانی منتقل کند، خصوصاَ تجربههای موفقی درباره اینکه چطور میشود جامعه را به نفع زنان تغییر داد. برای همین بخش مهمی از کارمان را در حال حاضر اختصاص دادهایم به تجربههای زنان در کشورهایی که در آنها اتفاق موسوم به "بهار عربی" رخ داده است. ما به عنوان زنان ایرانی از این اتفاقات مهم منطقه تاثیر میگیریم، بنابراین بهتر است بدانیم چه خبر است.
گفتید ایده چیزی مثل زنان تی وی به سالهای قبل برمیگردد، ولی این تلویزیون عملاَ از چه زمانی روی کاغذ آمد و بعد هم کارش شروع شد؟
از سال ۲۰۱۰، یعنی ۱۳۸۹ ایده زنان تی وی به عنوان پروژه روی کاغذ آمد. بعد هم به صورت مرتب تکامل پیدا کرد. اول این اندیشه را داشتیم که این پروژه یک پروژه کاملاَ آرشیویست، اما الآن این ایده را داریم که نه، این پروژه یک پروژه کاملاَ پویاست و تولید دارد. از روز جهانی منع خشونت بر زنان، ۲۵ نوامبر، اعلام موجودیت کردیم. الآن پنجمین هفتهمان را پشت سر گذاشتهایم. اما هر هفته را با تجربههای جدیدتر سپری کردیم. یعنی میخواهم بگویم زنان تی وی دارد دوره پیشا جنینی خود را طی میکند.
سرمایه کار چطور تامین شد و چه چشماندازی دارید برای جذب بودجه در آینده خصوصاَ اگر بخواهید کارتان را گستردهتر کنید؟
مسالهای که ما از ابتدا داشتیم این بود که سعی کنیم از منابع آمریکایی استفاده نکنیم و از منابع اروپایی استفاده کنیم. یعنی از منابعی استفاده کنیم که بیشتر برای دموکراسی باشد تا بخواهد مقاصد سیاسی دنبال کند. خب در این زمینه بنیاد "هیفوس" در هلند به ما کمک کرد. ما سال گذشته با چیزی حدود ۱۵۰ هزار یورو کارمان را شروع کردیم که نصف این مبلغ برای پژوهش و ساختاربندی تلویزیون بود و نصف دیگر برای مسایل فنی و طراحی سرورهایی که داشتیم. مسایل امنیت سایت هم بود. امسال کماکان با هیفوس کار را ادامه میدهیم اما بودجهمان نصف شده است. فعلاَ در کش و قوس این هستیم که امسال هم با هیفوس ادامه دهیم اما دنبال منابع مختلف هم هستیم. به هر حال منابعی که خواهیم داشت در حدیست که بشود فقط تیم مرکزی را تامین کند. یعنی بقیه ویدیوژورنالیستهایی که با ما کار میکنند، تقریباَ داوطلبانه کار میکنند.
چند نفر و در چه زمینههایی با زنان تی وی همکاری دارند؟
یک هسته مرکزی داریم که متشکل از چهار نفر است. از این چهار نفر، یکی من هستم که سیاستگذاری کار را انجام میدهم و سردبیری را دارم. یکی دیگر ادیتورمان هست. دیگری مسئول سایت و نفر چهارم نیز مسئول روابط عمومی و شبکههای اجتماعیمان است. بقیه اعضای گروه، ویدیوژورنالیستهایی هستند که فعالان جوان زن در کشورهای مختلف هستند و به صورت پارهوقت کار میکنند. یعنی برای مثال شش یا ۱۰ برنامه تولید میکنند و ممکن است بروند و کسی دیگر جای آنها را بگیرد. یا مثلاَ افرادی که به صورت داوطلب پیشنهاد میکنند که مصاحبه کنند یا برنامهای تولید کنند و برایمان میفرستند.
کار کردن با آدمهای مختلف در کشورهای مختلف دنیا بیشتر چالش پیش رویتان گذاشته یا برایتان دستاورد داشته است؟
میتوانم بگویم خیلی سخت است. در ایران آدمها برای کار در وبسایتهای زنان همدیگر را میدیدند. حداقل اگر میخواستند با هم تلفنی حرف بزنند، اختلاف زمانی وجود نداشت. اما در خارج از کشور خصوصاَ در شرایط غربت که نمیتوانیم از افراد انتظار داشته باشیم بیایند در روز شش ساعت به صورت داوطلبانه کار کنند. برای اینکه هیچ پشتوانه مالیای وجود ندارد، باید بالاخره پول اجاره و مترو و غذایشان را افراد دربیاورند. بنابراین امکان این که دور هم حتی به صورت آنلاین جمع بشویم کم است چون اختلاف زمانی زیاد است و آدمها نمیتوانند وقت زیادی صرف کنند. از هیات تحریریه ما یکی دو نفر در انگلیس هستند، در آلمان و هلند هم هستند، در آمریکا در دو ایالت مختلف هم هستند، در پاریس هم هستند... میخواهم بگویم حتی برای اینکه برای یک جلسه بتوانیم دور هم جمع شویم باید مرتب ساعتها را چک کنیم که آنلاین شویم. این قضیه باعث میشود محصولات تولیدی که بچهها دارند بیشتر با ابتکار خودشان باشد تا اینکه محصول یک کار جمعی. برای اینکه امکان مرتب دور هم جمع شدن حتی آنلاین و بررسی کارها و نظر دادن درباره آنها وجود ندارد.
آیا تجهیزات کار از طرف زنان تی وی در اختیار ویدیوژورنالیستها قرار میگیرد؟
تجهیزات فیلمبرداری کسانی که از سال گذشته در کارگاههای ما بودهاند و نشان هم دادهاند که میخواهند اعضای ثابت باشند، در اختیار این گروه هست. اما گروهی که به صورت موقت میخواهند کاری را تولید کنند و بروند، خب خودشان دوربین تهیه میکنند. اگر همکاری در دراز مدت ادامه پیدا کرد، که وضعیت فرق میکند.
انتشار مالتیمدیا بر سایتها از خیلی وقت پیش رایج بوده، ولی تعریف شما از تلویزیون آنلاین چیست؟
بله، خیلیها کارهای مالتی مدیا درست میکنند میگذارند در وبسایتها، اما اینها رسانههای مالتیمدیا هستند، تلویزیون نیستند. از تلویزیون آنلاین مثلا میتوانم به رسا تی وی که بعد از جنبش سبز کارش را شروع کرد، اشاره کنم. من معیاری که برای تلویزیون آنلاین میگذارم این است که بتواند برنامه "آنایر" داشته باشد.
شما چقدر در هفته برنامه "آنایر" دارید؟
بسته "آنایر" ما در حدود دو ساعت است که به طور هفتگی بهروز میشود. این بسته دو ساعته در طول یک هفته مرتب تکرار میشود. ما امکان پخش زنده هم داریم، بنابراین داریم فکر میکنیم از رویدادهای مختلف پخش زنده داشته باشیم. که این کار را به تدریج انجام خواهیم داد، ممکن است برای ۸ مارس، روز جهانی زنان، اینکار را بکنیم. که رویدادهایی را که برای روز جهانی زن اتفاق میافتد به صورت زنده پخش کنیم. یا یکسری کنفرانسهایی را که میتوانند برای زنان جالب باشند مستقیم پخش کنیم.
مساله کپی رایت را چطور حل میکنید؟ چون دیدم یکسری از ویدیوهایتان از رسانههای دیگر هستند که زیرنویس زدهاید و پخش میکنید.
ما خودمان را یک تلویزیون آلترناتیو میدانیم، یعنی یک کار مردمیست که دنبال منفعت مالی نیست. به علاوه اینکه ما منابع را ذکر میکنیم. کیفیت فیلم را هم پایین میآوریم. البته همه فیلمهای مستند و سخنرانیها را با اجازه افراد پخش میکنیم و تنها میماند گزارشهایی که از رسانههای دیگر پخش میکنیم که با اسم همان رسانهاست و فقط ما زیرنویس میگذاریم تا مخاطب فارسی متوجه شود.