اعتراض لطفی به شجریان؛ گفتهها و ناگفتهها
محمدرضا لطفی
مریم زهدی
بی بی سی
گفتگوی محمدرضا لطفی، نوازنده تار و سه تار با یک نشریه موسیقی در ایران و انتقادهایی که او در این گفت و گو از محمدرضا شجریان، خواننده موسیقی سنتی ایران کرده است، واکنش هایی را به همراه داشت.
آقای لطفی با اشاره به حجم بالای کار و کنسرت های آقای شجریان و اینکه آلبوم جدید محمدرضا شجریان مجوز انتشار گرفته و او برای برگزاری کنسرت هایش هم مشکلی ندارد گفت: امروز من شخصا نمی فهمم شجریان چرا اعتراض می کند.
این در حالیست که محمدرضا شجریان تا چندی پیش در مصاحبه های خود با رسانه ها اعلام کرده بود که به کنسرت های او مجوز داده نشده است.
محمدرضا لطفی در بخش دیگری از سخنانش گفت: شجریان هیچ وقت به دنبال ایجاد یک جریان فرهنگی هنری مستقل با شرکت همکاران خودش نرفته است. یک شرکت اقتصادی به نام دل آواز درست کرده و کار خودش را مانند یک شرکت تولید کننده انجام می دهد و در آمد زایی خوبی هم از گذشته تا به امروز داشته و دارد.
سایت ها و منابع خبری حامی حکومت ایران مانند رجا نیوز و خبرگزاری فارس صحبت های آقای لطفی را به طور وسیع منعکس کردند اما از سوی دیگر این سخنان موجب دل آزردگی برخی دیگر شد؛ کسانی که ممکن است همگی لزوما از طرفداران آقای شجریان محسوب نشوند اما به نقش و تاثیر گذاری او همانند برخی دیگر از اساتید موسیقی سنتی از جمله خود آقای لطفی واقفند.
'کم لطفیِ لطفی'
در پی این سخنان، آوا مشکاتیان، دختر پرویز مشکاتیان، نوازنده و آهنگساز موسیقی سنتی ایرانی که شهریور سال ۸۸ از دنیا رفت، نامه ای در صفحه فیس بوک خود منتشر کرد و در آن از "کم لطفیِ لطفی" یاد کرد.
خانم مشکاتیان در این نامه خطاب به آقای لطفی نوشت :
"آنقدر ضد و نقیض میان گفته های شما هست که نمی دانم کدام را باید به چالش کشید، گویی خود نیز نمیدانید چه میخواهید!...بر محمدرضا شجریان خرده گرفتهاید که دردش موسیقی نیست و نمیخواهد یک جریان فرهنگی باشد!..مرور کنید مصاحبه هایتان را! شما به همه کار وجزییات زندگی همه کار داشتید و از همه سخن گفتید و به راستی آنقدر که سنگ خودتان را به سینه زدید که من چنین و چنان، چقدر سنگ موسیقی را به سینه زدید؟"
این نخستین بار نیست که اظهار نظرهای آقای لطفی درباره همکارانش واکنش اهالی موسیقی و دوستداران موسیقی ایرانی را بر می انگیزد.
آقای لطفی که می گوید در بولتنی به نام آوای شیدا سرگذشت گروه چاووش را می نویسد، چندی پیش با اظهار نظرهایی که در این بولتن درباره آقای شجریان و پرویز مشکاتیان کرده بود واکنش بسیاری را بر انگیخت.
حسین علیزاده: از چه موضعی؟
حسین علیزاده، آهنگساز و نوازنده تار در این باره گفت باید برای هر کس این حق را قائل بود که حرف خودش را بزند اما از اینکه هنرمندان به جای اینکه با همدیگر حرف بزنند و دیالوگ داشته باشند "تنهایی به قاضی بروند" انتقاد کرد.
آقای علیزاده گفت: هر کس که غفلت کند و نداند، آقای لطفی خیلی خوب می داند که آقای شجریان چه ارزشی در موسیقی ما دارد البته اگر آقای شجریان در این سال ها دست همکاری به آقای لطفی می داد شاید او جور دیگری قضاوت می کرد. اشکالی که به آقای لطفی وارد است این است که هر از گاهی بعد از مدتی خاموشی صحبت هایی می کند که جنجال درست می کند.
آقای علیزاده همچنین گفت معلوم نیست آقای لطفی از چه موضعی صحبت می کند از موضع دلسوز موسیقی و هم صنف های خودش یا به عنوان یک مسئول دولتی؟
آقای علیزاده ضمن اشاره به اینکه آقای لطفی زمانی گفته بود که موزیسین ها با ویزا گرفتن و از سفارتخانه های کشورهای خارجی و سفرهای خارجی "خراب" می شوند، گفت: موزیسین های دنیا از هر ده کوره ای در دنیا تا کشورهای بزرگ یکی از کارهای مهمشان این است که سفر کنند و کارهایشان را ارایه کنند و ارتباط فرهنگی ایجاد کنند هیچ موزیسینی در دنیا نیست که وقتی از یک کشور به کشور دیگری سفر می کند تفسیر سیاسی برایش پیاده کنند.
حسین علیزاده که در ماه گذشته با شهرام ناظری در سالن میلاد نمایشگاه بین المللی ایران به روی صحنه رفت افزود، هنر هیچوقت بی ارتباط با مسایل اجتماعی نیست ولی شرایط ایران طوری شده که همه چیز سیاست زده است. اگر هنرمندی در ایران نظرش را بگوید و این نظر باب طبع نباشد فورا شکل سیاسی به خود می گیرد و خواه، نا خواه هنرمند را هل می دهند به موضع گیری سیاسی.
آقای علیزاده درباره صحبت های آقای لطفی در مورد محمد رضا شجریان گفت: در هر حال چیزی از ارزش شجریان کم نشده اگر جریانات دیگری هم اضافه شده مسئولیتی است که خود هنرمند بر عهده گرفته است. آقای شجریان بالای هفتاد سال سن دارند و قرار نیست چیزی را یاد بگیرد و به ایشان گفته شود که چه بگوید و چه نگوید. ایشان اختیار خودشان را دارد .
حسین علیزاده در این باره بخشی از صحبت های آقای لطفی که در آن به استفاده سیاسی و اقتصادی آقای شجریان از هنرش اشاره شده بود گفت: به عنوان مثال در مورد قمر گفته شد که او هنرمند بزرگی بود ولی از فقر مرد. انگار که در جامعه ما از فقر مردن هم جزیی از هنرهای یک هنرمند محسوب می شود؛ اینطور هم نیست که شجریان فقط انگیزه اقتصادی دارد و سود اقتصادی می برد که اگر هم این طور است نوش جانش. این سودی است که حاصل تلاش و هنر خودش است.
آقای لطفی در مصاحبه با نشریه آسمان ضمن اشاره به گفتگوی آقای شجریان با برخی رسانه های فارسی زبان خارج از ایران گفته بود: بی بی سی، صدای آمریکا، رادیو بین المللی فرانسه و یا سایر رسانه های آن طرف در ۱۰ سال اخیر مواضع اپوزیسیون به ایران دارند و گاهی اوقات کار را به براندازی حکومت نیز می کشانند. این را ما امروز به طور رسمی می دانیم و آخرین صحبت های وزیر امور خارجه انگلستان هم موید این رویکرد آنهاست. طبیعی است وقتی امروز رسانه های آن طرفی این امکان را به یک هنرمند می دهند تا بیاید در بی بی سی صحبت کند، حتما باید در درجه اول اپوزیسیون یا نیمچه اپوزیسیون باشد.
آقای لطفی همچنین گفته بود: من حتی اگر هزار مشکل در ایران داشته باشم ترجیح نمی دهم هرگز در تریبون هایی که قصد اصلاح و کمک به مردم ایران را ندارند هم صدا شوم.
اظهارات آقای لطفی در یک گفتگوی دیگر کمتر از یک ماه پیش باز هم موضوع خبر ها و گزارش های نشریات ایرانی قرار گرفته بود، اما این بار به خاطر آنچه خودش "انتقاد شدید" از وزارت فرهنگ و ارشاد ایران خواند.
آقای لطفی اوایل آبان ماه سال جاری در یک نشست مطبوعاتی به وزارت ارشاد، که مانع از انتشار پوسترهای کنسرت او در سطح شهر شده بود، انتقاد کرد.
این نوازنده موسیقی سنتی در این نشست مطبوعاتی اعلام کرده بود : پوستر کنسرت اخیر ما که با تصویری از من است به خاطر موها و ریش من به مشکل برخورده است.
'ادبیاتِ هنرمند'
آقای علیزاده همچنین موضع گیری آقای لطفی را اینگونه تعبیر کرد که "انگار کسی را محکوم کرده باشند و حکم محکومیتی به او داده باشند ( اشاره به آقای شجریان) و موضع گیری آقای لطفی طوری است که انگاراین محکومیت را تایید می کند."
اجراهای محمدرضا شجریان، خواننده موسیقی سنتی ایران در تور اروپایی و گفت و گوهای وی با رسانه های فارسی زبان خارج از ایران انتقاد های شدید نشریات و رسانه های حامی حکومت ایران را به دنبال داشت؛ تا جایی که رادیو گفت و گو میزگردی را با حضور محمد سریر، عضو هیات مدیره خانه موسیقی، ستار هدایتخواه، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس ایران و محمد گلریز خواننده ایرانی ترتیب داد و عنوان "دگردیسی اعتقادی محمدرضا شجریان در مورد هنر و اسلام" را بر آن گذاشت.
خبرگزاری های دولتی و نیمه دولتی ایران نوشتند این برنامه در پی مصاحبه های آقای شجریان با بی بی سی و صدای آمریکا و طرح "برخی سخنان موهن از سوی وی" پخش شده است.
آقای علیزاده در نهایت ضرر این موضع گیری و سخنان آقای لطفی را متوجه خود آقای لطفی دانست.
او افزود: آقای لطفی باید بداند که ما ایشان را یک هنرمند می دانیم و انتظار داریم وقتی حرف می زند حداقل ادبیاتش به یک هنرمند بخورد.
آقای علیزاده تاکید کرد که: در یک دورانی واقعا موسیقی ایران را این دو نفر (شجریان و لطفی) شکوفا کردند، وقتی چنین سخنانی گفته می شود آدم به گذشته ها هم شک می کند؛ یعنی اعتقادی پشت قضیه نیست.این یعنی آقای لطفی با کسی کار کرده که مادی بوده و اعتقاد به هیچ چیز نداشته و بقیه چیزهایی که به آقای شجریان نسبت داده؟
حمید متبسم: معدل نمی گیرم
حمید متبسم، آهنگساز ایرانی که به تازگی اپرای سیمرغ را با خوانندگی همایون شجریان به اروپا برده بود، در این باره به بی بی سی فارسی گفت: به طور کلی معتقدم هنرمند باید از حاشیه پرهیز کند و به کار اصلی خودش بپردازد و به همین دلیل هم این اظهار نظرها را دنبال نمی کنم.
او در مورد تاثیری که محمد رضا لطفی به گواه کارشناسان بر موسیقی سنتی ایران داشته و تصویری که این روزها با مطرح کردن برخی انتقادات جنجالی از خود ارایه داده است گفت: ترجیح می دهم هر هنرمندی را در دوران اوجش دوست داشته باشم و همیشه دوست داشته باشم و اگر بعد از اون نمی تواند آن اوج و موقعیت را حفظ کند یا نمی تواند کاری در آن اندازه ها ارایه بدهد و یا رفتار و گفتاری از او سر می زند که با اوجی که در آن قرار داشته متناسب نیست؛ مشکل هر انسانی ممکن است باشد؛ اما من ترجیح می دهم که این دو موضوع را با هم قاطی نکنم و معدلی از آنها نگیرم. ترجیح من این است که آن هنرمند را با کارهای ارزشمندی که داشته بررسی کنم و همانطور دوست داشته باشم.
آقای متبسم درباره روزهای اوج محمد رضا لطفی گفت: بهترین آثار و موثرترین دوران او زمانی بوده که گروه شیدا را تشکیل داد و کانون چاووش را و تاثیرات آن کارهای خوب هنوز هم هست و من خودم را بسیار مدیون آن دوره می دانم و دانش موسیقی ایرانی خودم را هم بسیار مدیون ایشان هم می دانم.
کم نیستند افرادی که اگر از آنها بخواهید فهرست محدودی از افراد تاثیر گذار بر موسیقی سنتی ایرانی تهیه کنند، حتما نام محمدرضا لطفی را در آن می گنجانند؛ چه کسانی که طرفدار نوازندگی او هستند و منتقد خوانندگی او و چه کسانی که حرکت تازه او یعنی خواندن را هم می پسندند.
به نظر می رسد منتقدان آقای لطفی و طرفداران او هر دو در مورد این موضوع که وی تاثیر مهمی بر موسیقی سنتی ایران داشته متفق القول اند اما ضمنا غالبا نیز معتقدند که او باید از این دست جنجال آفرینی ها و حاشیه سازی ها پرهیز کند.
بهنود: لطفی حرف نزدن را بلد نیست
مسعود بهنود، روزنامه نگار و نویسنده درباره تاریخچه و چگونگی شکل گیری کانون چاووش که محمدرضا شجریان، محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان و هوشنگ ابتهاج از اعضای آن بودند به بی بی سی فارسی گفت:کانون چاووش از جوان هایی که می خواستند موسیقی را با فضای آن روزهای ایران هماهنگ کنند و از انقلاب تاثیر گرفته بودند تشکیل شده بود. نفر اول این گروه محمدرضا لطفی بود، صدایشان محمدرضا شجریان، بهترین نوازنده شان مشکاتیان و شاعرشان سایه. حتی وقتی این گروه شعر حافظ را می خواند هم همه می دانستند که این شعر، انتخاب سایه است.
به نظر آقای بهنود، "مهمترین کار این مجموعه در زیرِ بنای آزادیِ امروز که در آن روزگار به آن شهیاد می گفتند، درست در نقطه جوشش انقلاب برگزار شد.کنسرتی که شاید مردمی ترین کاریست که در موسیقی ایران ارایه شده است.این کار حتی از کنسرت معروف قمر که در آن کشف حجاب کرد و در تاریخ ثبت شد هم موثرتر بود؛ دهها هزار نفر بودند. هیچ بلیطی فروخته نشد. مردم خودشان زمینه این اجرا را فراهم کردند . به باور من موسیقی ایران هیچوقت به این اندازه به مردم نزدیک نشده بود."
مسعود بهنود هم مانند بسیاری دیگر از ناظران، علاقمندان و دست اندرکاران موسیقی ایرانی معتقد است "محمدرضا لطفی کارهای ماندگاری کرده و آدمِ بزرگ موسیقی ایران است"
آقای بهنود در مورد سخنان اخیر آقای لطفی گفت: با این صحبت هایی که آقای لطفی کرد معلوم شد که او حرف نزدن را بلد نیست. او قبلا با پاسخ عاقلانه ای که به احمد شاملو، که به موسیقی سنتی ایرانی تاخته بود، ارایه کرد، تصویر معقول و مناسبی ارایه کرد. اما به نظر می رسد که او حرف نزدن را بلد نیست و اینجا جایی بود که آقای لطفی نباید حرف می زد.
'چاووش' از نگاه هوشنگ ابتهاج
'در رادیو دو گروه شیدا و عارف را داشتیم؛ محمد رضا لطفی سرپرست گروه شیدا و علیزاده و مشکاتیان مشترکا سرپرست گروه عارف بودند. روز بعد از ۱۷ شهریور ۵۷ که از رادیو استعفا کردیم چاووش را درست کردیم. گروهی متشکل از گروه عارف و شیدا به اضافه یکی دو نفر دیگر. می خواستیم به موسیقی ایران که مدتی بود طرف بی اعتنایی قرار گرفته بود جان تازه ای بدهیم. چاووش شد پرچمدار موسیقی ایران؛ هنوز هم وقتی از موسیقی امروز حرف می زنند گوشه چشمی هست به کارهای عارف و شیدا.'
به نظر هوشنگ ابتهاج کنسرتی که چاووش در آذرماه سال ۵۸ در دانشگاه ملی اجرا کرد، کنسرتی که 'سپیده' در آن اجرا شد، 'واقعه ای بود در کار موسیقی ما'.
بخشی از نامه آقای لطفی در پاسخ به حمله شدید احمد شاملو به موسیقی سنتی که در نشستی در سال ۱۳۶۹ در دانشگاه برکلی مطرح شد
مطلع شدم که ایشان در پاسخ پرسش کننده ای در مورد موسیقی سنتی ایران سخنانی ناسنجیده و بی ادبانه بر زبان آورده اند که جای تاسف است . این پاسخ و همچنین مصاحبه ای از ایشان در مجله آدینه چاپ تهران ، مرا بر آن داشت تا در این زمینه نکاتی را به گفتگو بگذارم، تا آقای شاملو متوجه شوند در امری که تخصص و مطالعه ای ندارند حرف غیر مسولانه نزنندیا اگر میخواهند چیزی بگویند ، به احترام موسیقی و موسیقی دانان از کلمات شاعرانه تری برای بیان مفاهیم ذهنیشان استفاده کنند ، و مردم بدانند که شاعر توانایشان ادب و نزاکترا مراعات میکند و هنوز در میان ما آیین مهر نمرده است...مسلما هیچ سراینده ای موظف نیست که با ظرایف موسیقی آشنایی یابد ، ولی موظف است در زمینه آنچه صلاحیت اظهار نظر ندارد ساکت بماند و از توهین و بی پروایی نسبت به آنچه مورد احترام همگان است دوری گزیند.