شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۲ ژوئن ۲۰۱۰
فداکاری نامادری!
روزنامه وطن امروز : چه میگویید؟ من باور نمیکنم و تمام این حرفها دروغ است، جناب سروان شما را به خدا مادرم را آزاد کنید و اجازه بدهید او را روی چشمهایم بگذارم و به خانه ببرم! زن جوان در حالی که خودش را به دیوار تکیه داده بود زانو زد و آرام نشست. او با صدای بلند گریه میکرد و اشک میریخت. در این لحظه مادر دلشکسته از روی صندلی برخاست و با قدمهایی لرزان جلو رفت. پیرزن اشکهای دخترش را پاک کرد و گفت: عزیزم! تو همه دنیای من هستی و اگر تا به حال واقعیت را پنهان کردهام به خاطر این بود که نمیخواستم ناراحتت کنم. با این گفتوگوها، کارشناس اجتماعی کلانتری جهاد مشهد زن 71 ساله و دخترش را به داخل اتاق مشاوره دعوت کرد تا موضوع را بررسی کند. پیرزن در بیان داستان زندگیاش گفت: شوهرم کارمند یکی از ادارات بود و 45 سال پیش به خاطر شرایط شغلی او از مشهد به تهران رفتیم. ما پس از انجام معاینات پزشکی متوجه شدیم بچهدار نمیشویم برای همین هم به پیشنهاد یکی از دوستان، سرپرستی دختر 3 ماههای را که والدین خود را از دست داده بود به طور قانونی برعهده گرفتیم. من و شوهرم 4 سال بعد به مشهد بازگشتیم و در حضور اقوام و آشنایان ادعا کردیم شوهرم در تهران همسر موقت اختیار کرده است و پس از به دنیا آمدن این بچه، آنها از هم جدا شدهاند. در واقع با این حرف میخواستیم بگوییم او بچه خودمان است و کسی در آینده نتواند چیزی بگوید. پیرزن ادامه داد: سالها به سرعت سپری شدند و دخترم قد کشید و بزرگ شد. من و شوهرم دختر زیبای خود را با تمام وجود و از صمیم قلبمان دوست داشتیم و شرایطی برایش مهیا کردیم که توانست ادامه تحصیل بدهد و ازدواج موفقی داشته باشد. اما افسوس که او همیشه مرا به دید یک نامادری نگاه میکرد و سر ناسازگاری داشت. اختلافات و لجبازیهای دخترم با من از روزی شدیدتر شد که شوهرم فوت کرد. او میخواست مرا از خانه ام بیرون کند و میگفت باید حق و حقوق خودم را از تو بگیرم. افسوس که دخترم نمیدانست من هرچه دارم متعلق به او است و چون نمیخواهم آخر عمر خود سرگردان و آواره بشوم حاضر به فروش خانهام نیستم. مادر دلشکسته افزود: حدود 2ماه پیش دخترم و شوهرش به بهانه اینکه میخواهند مرا همراه خود به سفر زیارتی ببرند یک برگ چک سفید امضا از من گرفتند و پس از 2 هفته متوجه شدم آنها با درج 46 میلیون تومان روی چک آن را به اجرا گذاشتهاند و به این ترتیب میخواهند حق خود را از نامادریشان بگیرند. با اعلام شکایت دخترم، دستگیر شدم و اینجا مجبور بودم که واقعیت را بگویم. پیرزن برگهای را نشان داد و گفت: این وصیتنامه من است و همه داراییام که البته از پدر خدابیامرزم به ارث بردهام را پس از مرگم به نام دخترم کردهام و...! زن جوان حرف مادر خود را قطع کرد و گفت: مادر جان! خواهش میکنم ادامه ندهید، نمیخواهم بیشتر از این شرمندهات شوم. مادر مرا ببخش، کاش چهره زیبای تو را با چشم دل دیده بودم و بر دستانت بوسه میزدم.
ehsan_2nd_time - یوکی - لندن
|
عجب دختر نامردی. نمیدونم چرا تو فرهنگ ایرانی پدر و مادر حتمن باید اونی باشن که با هم شنگولی کردن. درحالیکه پدر و مادر واقعی کسیه که بچه رو بزرگ می کنه و زحمتش رو می کشه |
پنجشنبه 9 تیر 1390 |
|
آینه - انگلیس - لندن
|
فقط یک جمله. گور پدر اخوند که چه با مرام ایرانی ها کرد . تفففففف |
پنجشنبه 9 تیر 1390 |
|
feminism - انگلستان - لندن
|
آموخته ام با پول میشود خانه خرید ولی زندگی نه -- مینوان قلب خرید ولی عشق نه -- میتوان ساعت خرید ولی زمان نه -- میتوان کتاب خرید ولی دانش نه -- میتوان رختخواب خرید ولی خواب نه -- و در آخر میتوان مقام خرید ولی احترام نه . چگونه این دختر توانسته که با همسر خود همدستی کرده و مادر یا حتی نامادری خود را در پشت میله های زندان جای دهد ! شاید اگر گهگاهی به مرگ بیندیشیم فاصله مان از این کجرویها و خودخواهیها کمتر شود . |
پنجشنبه 9 تیر 1390 |
|
ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس
|
شکوه عشق در برهوت احساسی داخل..یک میلیونیم احساس این زن در تمام ملایان//بدون استثنا// و حواریون انها از همه ی طیف ها نیست/عمرت طولانی مادر مهربان/ |
پنجشنبه 9 تیر 1390 |
|
mastaneh.deldar - ایران - اهواز
|
قربونت برم مامان جون....این مطلب منو یاد مادرجونم انداخت که هرکاری براش بکنم نمیتونم محبت های بی پایانش رو جبران کنم...مادرجون خاک پاتم..... |
پنجشنبه 9 تیر 1390 |
|
ذره بین - هند - هند
|
خیلی جالب بود اما ربط این داستان از مشهد با عکس روی سی و سه پل اصفهان در چیه ؟ |
پنجشنبه 9 تیر 1390 |
|
ekman - ایران - شیراز
|
این زوج که بچه را به فرزندی انتخاب کردند و چند سالی هم دور از بستگان و آشنایان زندگی میکردند،میتوانستد به اقوام بگویند که با توسل به پزشک بچه دار شدیم،یا اصلا چرا حقیقت را نگفتند.فکر کنم که شوهر این خانم اجاقش کور بوده و غرورش اجازه گفتن حقیقت را به سایرین نمیداده،آیا در طول این مدت دخترشان سراغی از مادرش نگرفته که بداند مادرش کیست و کجاست،آیا توی شناسنامه اش نام پدر و مادرش چی عنوان شده؟اگر برای بچه شناسنامه گرفتند،نام پدر که همسر این پیر زن عنوان شده،نام مادر چی عنوان شده،شاید هم حتمأ پدر زنی را صیغه کرده و پیرزن مسئله به فرزندی گرفتن دختر بچه یتیم را از خودش در آورده. |
جمعه 10 تیر 1390 |
|
katrina - اسکاتلند - گلاسگو
|
pandora - المان - کلن-سلامت باشی ایشون هم سلام دارندگفتن چقدرپاندورامعلومات فوتبالیشون بالاست !!وچندتاچیزدیگه:p |
جمعه 10 تیر 1390 |
|
pandora - المان - کلن
|
katrina - اسکاتلند - گلاسگو. اون تاپیک بسته شد اینجا میگم : من که گفتم اون مرد ! مردن یعنی همین که تو گفتی از کلمهٔ روزگار به بعدش میشه مردنش ! بعضیها تاخیر دارن همیشه،وقتی میفهمن چی به چی هست که دیره.با برخی از کلمات موافق نیستم ! هستی نشد،هیچوقت هستی نشد .هستی همیشه کس دیگری بود.حسرت هم نشد.میشد بهش رسید اما !بیوفا نشد اما دور شد.نمیشد که چی؟بشینه تماشا کنه؟که کرد ! نتیجه دید ! اما بازم تماشا کنه؟حماقت رو ببینه؟پرپر شدن کسی که دوستش داره رو؟کاش فراموش بشه.اینجوری بهتره.اون زمان که به قول تو عشق بود و روزگار بود کسی نفهمید چی میگه،حالا دیگه چه فایده که در ذهن باشه؟نباشه براش بهتره.واسه هر ۲ بهتره.همیشه گفتم عشق فقط ۱ نفر هست.اما اما انگار استثنا هم وجود داره،کسی که با جدّیت میگه عاشق ۲ نفر هست ! من میگم یکیش دروغ هست عشق نیست خیالِ عشق هست.توهم عاشقی هست.توهم همونه که الان مرده.حقیقت همونه که الان هست. |
جمعه 10 تیر 1390 |
|
feminism - انگلستان - لندن
|
مانش رومنشکانی - ایران - کرمانشاه - تمنّا دارم هموطن عزیزم این شمائی که نیکو سرشت هستید و فهم و درکِ زیبائیها را دارید. همواره موفق و کامیاب باشید . |
جمعه 10 تیر 1390 |
|
pandora - المان - کلن
|
katrina - اسکاتلند - گلاسگو. راستی اون طرف که راجع بهش پنهون کاری کرده بودی,همین دور و برا هست.ما دیگه رفتیم.ایشون با شما حرف بزنه بهتره.از این چندتا کامنت استفاده کردیم.ممنون.خوش باشی |
جمعه 10 تیر 1390 |
|
pandora - المان - کلن
|
katrina - اسکاتلند - گلاسگو. راستی اون طرف که راجع بهش پنهون کاری کرده بودی,همین دور و برا هست.ما دیگه رفتیم.ایشون با شما حرف بزنه بهتره.از این چندتا کامنت استفاده کردیم.ممنون.خوش باشی |
جمعه 10 تیر 1390 |
|
سارا-تهران - ایران - تهران
|
عوضی پست فطرت اگر مطمئن نبودی الانم همه چیز مال تو شده بازم ادای پشیمونارو در نمی آوردی. |
شنبه 11 تیر 1390 |
|
afshin7174 - ایران - تهران
|
آینه - انگلیس - لندن فقط یک جمله : درود بر روحانیون که این چینین معنویتی رو در جامعه رواج دادند. جمله بعدی: ننگ بر ملکه تو که هم خودش و هم اجدادش فساد را در دنیا رایج کرد. |
یکشنبه 12 تیر 1390 |
|
آینه - انگلیس - لندن
|
afshin7174 - ایران - تهران از اسمی که برای ایدیت انتخاب کردی معلوم هست که عربزاده هستی که اسم ایرانی انتخاب کردی تا اصلیتت رو پنهان کنی. این معنویت هست برای عرب ها نه ایرانی ها و ملکه هم ملکه اربابت هست انگار پسرش در زمان زلزله بم خیلی راحت امد ایران و برگشت. بذار بزرگشی میفهمی سیاست یعنی چی |
دوشنبه 13 تیر 1390 |
|